بررسی دیدگاه مورخان دربارۀ یافته های هرودت در مصر
هرودت به طور مفصل و گسترده از آثار هکاته میلتی بهره برداری کرده وتواریخ خود را با یافته های این مورخ که در اصل وی نیز قوم شناس و جغرافیادادن بوده، غنا بخشیده، ولی حتی یک بار از او نامی نبرده است. او از کاهنان معابد مصر نیز که اصلی ترین و به اصطلاح غنی ترین منابع اطلاعاتی او بوده اند نیز نام نبرده است و در معرفی آثار ابنیۀ تاریخی مصریان نیز به کلیات پرداخته و پیوسته به صورت مقایسه ای به بررسی و مطالعۀ دیانت مصریان ، یونانیان، بابلیان ودیگر مردمان بین النهرین و آسیای صغیر پرداخته است. مورخانی که به یافته های هرودت در مصر پرداخته، دریافته اند که او در این زمینه نیز ضد و نقیض گویی را رها نکرده و هرجا با تردید و ابهام و اشکال مواجه شده است، آنرا به حساب منابع اطلاعاتی خود گذاشته است.
یکی از مصرشناسان آلمانی[۱] که مطالب گردآوری شده توسط هرودت دربارۀ مصر باستان را مورد مطالعه ، بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است، به این نتیجه رسیده است که هر پژوهشگزی که علاقمند است دربارۀ تاریخ مصر از زبان هرودت چیزی بداند، نخست باید تاریخ مصر باستان را از زبان مورخان شرقی و به ویژه مصری چون مان تن (مانتو) و یافته های باستان شناسان را مورد مطالعه قرار دهد و سپس به ارزیابی مطالب گردآوری شده توسط هرودت بپردازد. من خود گمان می کنم که هرودت به تنهایی به مصر سفر کرده است و کسی او را دراین سفر همراهی نکرده است، زیرا او در هیچ جا از همراه یا همراهان خود نامی نبرده است، و از سویی سبک یادداشت برداری و ذکر مطالب و یا به سخن دیگر انشاء و شیوۀ نگارش او نشان می دهد که وی در این سفر تنها بوده است.
یکی دیگر از مورخان آلمانی هرودت را در سفرش به مصر و به طور کلی مشرق زمین چهره ای جنجالی به شمار آورده و او را جهانگردی دانسته است که همانند سون هدین،[۲] فیلشنر[۳]، شومبورگ [۴]، شامپولیون[۵]، شاردن[۶] و حتی مارکوپولو[۷] به دنبال نکات و مطالبی بوده است که برای خوانندگان آثار او تازگی داشته باشند. ۱. ریشت شتیگ[۸] یکی از این هرودت شناسان است که او را نه تنها از سون هدین، فیلشنر، شومبورگ و … کمتر نمی داند، بلکه وی را از بسیاری جهات دارای ابتکارات ، تدابیر وشیوه های بدیعی در کسب اخبار و اطلاعات و ثبت و ضبط آنها در فهارس خود دانسته است. در مجموع کسی نتوانسته است تا به امروز به هرودت نسبت تقلید و اقتباس از شیوۀ نگارش مورخ یا وقایع نگاری بدهد، ولی در بهره گیری از مطالب و آثار دیگران غفلت نورزیده است.
برخی از پژوهشگران و مورخان معاصر اروپایی هرودت را مورخی دانسته اند که در نگارش مطالب تاریخی دارای ابتکار و نوآوری های تحسین برانگیزی بوده و مطالب را به گونه ای جالب و نه به صورت تکراری و خسته کننده برای خوانندگان در تواریخ خود به رشتۀ تحریر درآورده، ولی در تجزیه و تحلیل و نیز حقیقت نویسی از توان و تجربۀ قابل توجهی برخوردار نبوده است. ف. فوکه[۹] یکی از این هرودت شناسان است که هرودت را اینچنین ارزیابی کرده است. ناگفته نماند که مورخان یونانی وحتی برخی از دوستان و آشنایان هرودت نیز او را بیشتر به داستان نویسی متهم کرده و وی را مورخی حقیقت نویس به شمار نیاورده اند. توسیدید[۱۰] و کتزیاس[۱۱] ا ز جمله مورخان یونانی بوده اند که هرودت را این گونه معرفی نموده اند.
وی در عین حال چهره ای کنجکاو و علاقمند به فراگیری بوده و حتی به فراگیری فلسفه[۱۲] و سیاست[۱۳] نیز در نزد نخبگانی چون سوفوکل[۱۴] و پریکلس[۱۵] پرداخته است. این نکته قابل توجه است که هرودت آنچه را که از کاهنان معابد و شهروندان سالخورده ، باتجربه و آگاه مصری شنیده است، بی آنکه آنها را دسته بندی و به اصطلاح کلاسه بندی و تنظیم کند در تواریخ خود نوشته است. به سخن دیگر او مسائل و مطالب دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری و همانند آنرا به گونع ای درهم آمیخته و انفکاک ناپذیر در اوراق خود یادداشت و ثبت کرده است.این بدان معنا نیست که این گونه مطالب تفکیک پذیر نبوده اند، بلکه هرودت متناسب با ذوق، سلیقه و با تکیه بر شیوۀ خاص نگارش خود آنها را به رشتۀ تحریر درآورده است.
آنچه مسلم است و این واقعیتی انکارناپذیر است که وی تا پایان زندگی خود که شصت سالگی او بوده، از حافظۀ کم نظیری برخوردار بوده و این حقیقت را تقریباً اکثریت قریب به اتفاق مورخان و حتی منتقدان به آثار هرودت مورد تأیید و تأکید قرار داده اند. نکتۀ دیگری که یونانیان بعدها به آن پی برده اند، این است که مرگ ناگهانی او به وی این فرصت و مهلت را نداده است که کلیۀ یادداشت ها و نکاتی که قصد انتقال آنها را به تواریخ خود داشته است در آن مجموعۀ تواریخ ثبت کند. باز هم به روایتی که هم تأیید شده و هم مورد تکذیب قرار گرفته است، پس از مرگ هرودت برخی از دوستان و نزدیکان او به این کار اقدام کرده اند؟
از میان همین مورخان و منتقدان آثار هرودت، گروهی نیز از گزارشها و روایات هرودت دربارۀ مصر باستان و مصریان خرده گرفته و پاره ای از مطالب وی را در این زمینه مورد تردید قرار داده اند. و. شپیگلبرگ[۱۶] یکی از برجسته ترین و سرشناس ترین کارشناسان تاریخ مصر و در عین حال هرودت شناس بزرگی در دانشگاه های آلمان، اطریش وسویس بوده است؛ وی تاریخ مصرباستان را براساس آثار تاریخی، نقوش، تصاویر، الواح، کتیبه ها و دیگر یافته های باستان شناسی مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار داده و اخبار و اطلاعات را نیز در این زمینه به کار گرفته و با یکدیگر مقایسه کرده است.
این دانشمند و مورخ برهمۀ گزارشهای هرودت صحه نگذاشته و آنها را مورد تأیید قرار نداده است. ولی گردآوری های هرودت را کاری بزرگ و دستاوردی ارزشمند به شمار آورده است. نه تنها شپیگلبرگ بلکه پژوهشگران و مورخان دیگری نیز در این زمینه به تحقیق و کنجکاوی پرداخته وهرودت را مورخی از خود گذشته و در تعقیب اهداف خود کاملاً قاطع، مصمم و فداکار به شمار آورده اند.
این نکته را باید در نظر داشت که هرودت در راستای رسیدن به اهداف محققانه و کنجکاوانۀ خود، جهت امرار معاش وتأمین آذوقۀ روزمرۀ خود به مشکلات جدی روبرو بوده و از این جهت با سخنرانی های خود بر سر هرکوی و برزن از مردم پول، لباس و موادغذایی دریافت می کرده است[۱۷]. نباید از نظر دور داشت که هرودت برخاسته و خانواده ای مرفه و متعلق به طبقۀ اشراف زادگاه خود هالیکارناس (هالیکارناسوس) به شمار آمده است. وی در تعقیب و به تحقق رساندن اهداف خود هرگز گله و شکایتی از سرنوشت خود عنوان نکرده و با استواری و پشتکار همۀ مشکلات، مسائل و سختی ها را به جان خریده و بارها به استقبال خطرهای بزرگ نیز رفته است.
آنچه در آثار هرودت به طور کلی و در گزارشهای او در زمینۀ سفرهای جنجالی اش به مشرق زمین از جمله مصر مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است، بدیع بودن گامهایی است که هرودت برای رسیدن به اهداف پژوهشگرانه و کنجکاوانه خود برداشته است. یافته های هرودت نسبت به یافته های پلوتارک که مدت زمان درازی پس از هرودت به مصر سفر کرد پربارتر و آموزنده تر ارزیابی شده است و حتی مخالفان و منتقدان آثار او نیز این حقیقت را پذیرفته اند.
نه تنها پژوهش ها، گزارشها و دیگر دستاوردها و یافته های هرودت به زودی مورد بهره برداری و حتی تقلید و اقتباس محض و مطلق دیگر مورخان یونانی پس از او قرار گرفت، بلکه وقایع نگاری چون گزنوفون[۱۸] و کرونیست هایی چون بوزیریس[۱۹] از مقلدان سرشناس آثار هرودت بوده اند. یکی از گزارشگران رویدادهای تاریخی که در فهرست مورخان و کرونیست های یونان و روم باستان از او به کرات نام برده شده،ولی به بیوگرافی کامل اونپرداخته اندو ایزوکرات[۲۰] است. وی افزون بر وقایع نگاری و ثبت و ضبط پاره ای از رویدادهای دوران پیشین یونان، آسیای صغیر و بخش های محدودی از مشرق زمین، به فلسفه و متافیزک (علوم ماوراءالطبیعه) نیز پرداخته و در این رابطه با بوزیریس هر دو از تقلیدکنندگان و بهره برداران دستاوردهای هرودت از سفرش به مصر قلمداد شده اند.[۲۱]
تئوپومپ یکی دیگر از مورخان برجستۀ یونان باستان است که از سال ۳۷۶ تا ۳۰۰ پیش از میلاد مسیح می زیسته است. وی نیز از پیروان شیوۀ نگارش و ثبت و ضبط وقایع تاریخی به سبک هرودت بوده است…[۲۲] یکی از اقدامات مهم تئوپومپ در این زمینه تلخیص مجموعۀ تواریخ هرودت که مشتمل برپنج بخش در نُه کتاب و برداشت شده از ۳۵۰ خشت و یا به روایتی ۳۶۵ خشت است، می باشد. تئوپومپ[۲۳] این کار را به خاطر انعکاس کلیۀ تواریخ هرودت به صورت خلاصه برای علاقمندان به تاریخ و به ویژه آثار هرودت بوده است.
افور[۲۴] یکی دیگر از مورخانی است که از ۴۰۸ تا ۳۵۰ پیش از میلاد مسیح و به روایتی از ۴۰۵ تا ۳۵۰ پیش از میلاد مسیح می زیسته است. وی نیز از مقلدان و بهره برداران از تواریخ هرودت و به ویژه گزارش های وی از سفرش به مشرق زمین و مخصوصاً مصر بوده است.
در عصر هلن و گسترش تمدن یونان باستان (هلنیسم) علی رغم سرکوب شدن دانشمندان در عرصه های علوم انسانی و عقلی، آثار مورخانی چون هرودت کماکان مورد توجه بوده و از ارزش آنها چیزی کاسته نگردیده است. بدیهی است که هرودت به خاطر آگاهی های سطحی خود در زمینۀ برخی از دانش های غیر مرتبط با تخصص مورد علاقۀ وی یعنی تاریخ، لغزشهایی را مرتکب شده است که از جمله می توان به انتقادهای ارسطو فیلسوف به طبیعت گرای یونانی اشاره کرد که برکاربرد اسامی برخی از گیاهان و جانوران توسط هرودت خرده گرفته است.
[۱] . Vogt, j.: Herodot in Ägypten, Stuttgart, 1929
[۲] . Sven Hedin
[۳] . Filchner
[۴] . Schomburgk
[۵] . Champollicn
[۶] . Chardin
[۷] . Marco Polo
[۸] . ۵ Bände, Augsburg 1961 Eberhard Richtsteig: Herodot, Historien
[۹] . Focke, F.: Herodot als Historiker, Stuttgart, 1927
[۱۰] . Tocidides
[۱۱] . Ktesias
[۱۲] . Philosophie
[۱۳] . Politik (Polithologie)
[۱۴] . Sophokles
[۱۵] . Perikles
[۱۶] . Spiegelberg, W.: Die Glaubwürdigkeit von Herodots Beichtüber Ägypten im Licht der ägyptischen Denkmäler, Heidelberg, 1926.
[۱۷] . خدادادیان، اردشیر. تاریخ ایران باستان، انتشارات سخن، ۱۳۸۳، جلد اول، مبحث هرودت.
[۱۸] . Xenophone
[۱۹] . Busiris
[۲۰] . Isokrates
[۲۱] . Vogt, A. a. O. S. 133
.[۲۲] . A. a. O. S. 133 + Richtsteig, E.: A. a. a. O. S. 32
[۲۳] . Theopompos
[۲۴] . Ephoros
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما