ادیان بزرگ ایران از آغاز تا کنون

میترائیسم

مِهر پرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی راز آمیز بود که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سده‌های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری به‌سزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت.

تاریخچه مهر‌پرستی
پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (در حدود ۶ قرن پیش از میلاد)، ایرانیان دینی چند خدایی داشتند و مهر یا میترا گرانقدرترین خدای آنان محسوب می‌شد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیمان‌نامه‌ای بین هیتی‌ها و میتانی‌ها می‌باشد، به میترا سوگند یاد شده‌است. در زمان مادها زردشت از میان ایرانیان برخاست و به دین و آئین کهنی که از زمان‌های پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. این دین خاص ایرانیان بود و تا غلبه اسلام در سراسر ایران رواج داشت. فرهنگ معین در مورد دین مادها چنین می‌گوید: از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجسته‌ای که در «قیزقاپان» از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش نشان می‌دهد، برمی‌آید که مادها هم میتراپرست و آتش‌پرست بوده‌اند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه «چیچست» برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند.
بنا بر عقیده همین محققان مغ‌ها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند مغ‌ها بر او شوریدند وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد”. کیش شاهان هخامنشی از دوران داریوش کبیر به بعد، زرتشتی بوده‌است، با اینحال، داریوش و جانشینانش قصد ایجاد شرایط سیاسی سختگیرانه برای از میان بردن باورهای قدیمی که همچنان نزد بسیاری از نجیب‌زادگان محبوب بود را نداشتند. بدینسان آیین زرتشت، رفته‌رفته با عناصر آیین چند خدایی قدیم در هم آمیخت و یَشت‌هایی در ستایش خدایان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شده‌است که در آن مهر، ایزدی نظاره‌گر بر همه چیز و روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمان‌ها، محافظ نیکوکاران در این گیتی و پس از آن و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزی ها تصویر شده‌است.

مهرپرستی در دوره سلوکیان و اشکانیان و راهیابی آن به اروپا
هر چند پس از حمله اسکندر مقدونی و فتح سرزمینهای تحت سلطه امپراطوری ایران توسط او در حدود ۳۳۰ سال پیش از میلاد، ساختار اجتماعی پیشین ایران از هم پاشید و برای مدتها اثری از مهرپرستی در این سرزمین نبود، نجیب‌زادگان مناطق مختلف در سرزمینهای غربی امپراتوری پیشین ایران، پرستش میترا یا مهر را از سرگرفتند. شاهان و نجبای مرز ایران و دنیای روم و یونان از جمله سرزمین آناتولی (آسیای صغیر) همچنان بر این کیش بودند. آنگاه که تیرداد اول شاه ارمنستان، در هنگام تاجگذاری خویش به سال ۵۷ پس از میلاد نرو امپراتور روم را حکمران بزرگ خود اعلام نمود، آداب و تشریفات مهرپرستی را به نمایش گذاشت و اعلام نمود که ایزد پیمان و دوستی، رابطه دوستانه‌ای را بین ارمنیان و رومیان مقتدر برقرار نموده‌است. میتراداد یا مهرداد ششم، شاه پُنتوس، احتمالاً یک مهرپرست بوده‌است و متحدانش یعنی دریانوردان کیلیکیه در حدود ۶۷ سال پیش از میلاد، آداب و مناسک میترایی را برگزار می‌نمودند. همچنین آنتیوخوس یکم پادشاه کُماژن (جنوب شرق آسیای صغیر) میترا را تکریم و ستایش می‌نمود.
تا آغاز قرن دوم میلادی آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی در سرزمین روم یافت شده‌است در صورتی‌که که از سال ۱۳۶ میلادی به بعد صدها کتیبه و سنگ‌نبشته وقف شده به این ایزد وجود دارند. شرح سبب این تجدید محبوبیت به آسانی ممکن نمی‌باشد و امروزه یک نظریه اینست که شاید آیین میتراییسم رومی توسط نابغه‌ای مذهبی که در حدود صد سال پس از میلاد میزیسته‌است تجدید بنا گردیده و به منظور پذیرفته شدن مناسک باستان ایرانی در سرزمین روم، تفسیر و تعبیری افلاطونی و جدید به آن بخشیده‌است. میترایسم رومی در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین کبیر امپراطور روم به آیین مسیحیت که در آن هنگام گسترش یافته بود و پس از پیروزی او در نبرد به سال ۳۱۲ میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغرب‌زمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستشگاه‌های آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی مانده‌است.

مهر‌پرستی در دوره ساسانیان
شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی‌رساند. در نقش رستم هم میترا دیده می‌شود همچنین بر بالای دو طاق کوچک و بزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند.

تولد مهر
شب یلدا شب تولد مهر بوده‌است در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا می‌آید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم می‌دانند. میترا به هنگام تولد کره‌ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته‌ است. به عقیده برخی، مهر از پاک بانوی باکره‌ای به نام آناهیتا در دریاچه هامون به دنیا آمد در حالی که آن دو را دریایی از گل نیلوفر در برگرفته بود. فردوسی در شاهنامه میترا را فریدون و آناهیتا را فرانک نامیده‌است. زرتشتیان معتقد اند که میترا از نژاد زرتشت است .به عقیده آنان تخمه پاک زرتشت در دریاچه هامون پراکنده‌است و هر هزار سال یکبار بانوی باکره‌ای که در آن استحمام می‌کند باردار شده و اولین آنان میترا بوده‌است و آخرین آنان منجی آخرالزمان خواهد بود.

مبارزه با گاو
میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر می‌کند و بر شانه می‌اندازد و به غار خود می‌برد. در برخی جاها او پیروزمندانه سوار بر گاو می‌شود و به سمت غار حرکت می‌کند. این گاو آبی رنگ بوده‌است. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در می‌آیند.این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمده‌است که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی ) را به روی زمین می‌پاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید می‌آید.

معجزه آب
میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمه‌ای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی می‌باشد.

معجزه شکار
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار می‌کند تمام تیرهای او به هدف می‌زنند و با هر تیر موجودی را شکار می‌کند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود می‌رود و آنها را از پای در می‌آورد. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همین جا پدید می‌آید. دومعجزه میترا بعد از تولد از سنگ که در کتابها نماد آسمان است یکی تیر اندازی به طرف سنگ وخروج آب مقدس از آن و دیگری شکار است که در سنگ نبشته‌ها به شکار گراز نیز اشاره شده‌است.

شام آخر و عروج میترا
در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت می‌کند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب می‌خورد. این ضیافت درون غاری انجام می‌شود.سُل خدای خورشید نیز (میترا ایزد پرتو نور خورشید است نه خود خدای خورشیدکه در طی کارزار او با خدای خورشید او را به زمین زده پرتو آنرا از آن خود کرده‌است)در ضیافت شرکت می‌کند. بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج می‌کند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان می‌برد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.

رستاخیز
در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمی‌گیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.

مناسک مهری
آیین مهری آیین سربازی است. راست‌گویی و درست پیمانی از مهم‌ترین مشخصه‌های این آیین است. آیین مهری بیش از هر آیینی به زنان اهمیت می‌دهد. نوچه که می‌خواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایش‌های بسیار دشواری سربلند بیرون می‌آمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نوآموز آموزش می‌داد. اما ابتدا باید سوگند می‌خورد که اسرار را بر هیچ کس فاش نکند. بعد او را خالکوبی می‌کردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام می‌شد. چشمان نوآموز را می‌بستند مهیار نوآموز را به جلو می‌راند سپس ناگهان او را هل می‌داد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش می‌گرفت که به این شخص ناجی گفته می‌شد.
در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ می‌بستند سپس آنها را درون برکه آبی می‌انداختند شخصی با شمشیر روده را پاره می‌کرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه ،خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزه‌داری از دیگر آزمایش‌ها بوده‌است. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر می‌گذاشت تا به سلک مهریان درآید. بعد از انجام این آزمایش‌ها، نوچه درون آب می‌رفت و هنگام بیرون آمدن می‌گفتند که حیاتِ دوباره پیدا کرده‌است. سپس قسم می‌خورد و خالکوبی می‌کرد. هنگام قسم خوردن، نوچه دست راست را بلند می‌کرد.

مهرابه‌ها
به پرستشگاه‌های مهرپرستان مهرابه گفته می‌شود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شده‌است. آبه به معنی جای گود است.

نمادهای مهری
دلفین، مروارید و صدف، نیلوفر، چلیپا (علامت صلیب (چلیپا) از علائم مهرپرستان است. مهریان به نشانه خورشید، صلیبی را در یک دایره ترسیم می‌کردند و برای آنان چهار گوشه صلیب نشانه سال خورشیدی آغازین بود. دو گوشه آن نشان از روز و شب و دو گوشه دیگر نماد انقلاب خورشیدی بود. صلیب درون دایره در نقشهای شام مقدس میترا به تصویر کشیده شده‌است.

آئین زرتشتی
مطالعه منشاء و مبدأ دین زرتشت به طریق قانع کننده ای مشکل و شاید غیر ممکن می باشد، زیرا مهمترین مدرکی که درباره این دین بدست ما رسیده است کتاب آسمانی همان دین می باشد که به نام (اوستا) موسوم است و حقیقت امر این که کتاب اوستا هشتصد سال بعد از زرتشت پیامبر این دین نوشته شده است، این کتاب شامل سه بخش و از مبادی مختلف میباشد. گاتها که قدیمی ترین قسمت های اوستا و شامل سرودها است در زمان هخامنشیان تدوین یافته و قسمتهای دیگر اوستا در زمانهای بعدی درست شده است، در زمان ساسانیان همه قسمت اوستا را جمع آوری کردند و هم در این دوره بود که اوستا (تمام کتاب اوستا) تدوین یافت و این خود در دوره ای بود که آئین زرتشت دین رسمی و انحصاری سراسر ایران زمین شده بود. زرتشت در کتاب مقدس اوستا (زاراتوشترا) خوانده شده است.
به اعتقاد زرتشتیان” اشو زرتشت” در ۳۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در تخت سلیمان آذربایجان از مادری به نام” دغدو” متولد شد و نام پدرش” پوروشسب” بود. زرتشتیان بر این باورند که وی در سن ۳۰ سالگی برای دعوت مردم به راستی از طرف” اهورامزدا” به پیامبری انتخاب شد. در چهل سالگی رسماً برای تبلیغ دین جدید به مبارزه و پیکار پرداخت. بیش از دو سال از ظهور او نگذشته بود که توانست با تبلیغ مؤثر پادشاه عصر یعنی (ویشتاسب) را بدین خود برگرداند و به پشتیبانی همین پادشاه بود که زرتشت توانست همه ایران را به آئین زرتشتی آشنا کند و بدون ترس در همه جا دین خود را رواج دهد؛ زیرا دیگر نه از مجازات می ترسید و نه مانعی برای کار او وجود داشت، آنوقت گروه گروه مردم به دین او در می آمدند و همه ایران از آن آگاهی داشتند. بیش از سی و پنج سال زرتشت به پشتیبانی و اجرای مراسم دین خود پرداخت و این بدون شک به کمک و پشتیبانی سلسله هخامنشی بود. وی بنا به قولی در سن هفتاد و هفت سالگی در جنگی که علیه یورش قبیله (هیاوآ) می کرد زندگی را بدرود گفت؛ و یا بقولی با هفتاد تن از پیروانش در محل آتشکده شهر بلخ در حال نیایش بود که به دست شخصی به نام” توربراتور” به قتل رسید.
زرتشت به دو عالم معتقد است: یکی روحانی یا « مینو » و یکی جسمانی یا « گیتی » و آنچه در عالم است به دو قسم تقسیم می کند؛ تقدیر یا « بخشش » و فعل یا « کنش » و حرکات افعال انسان را سه قسم می کند؛ اعتقاد یا « منش »، گفتار یا « گویش »، رفتار یا « کنش »، و وقتی انسان به مرتبه سعادت عالی رسیده و، به یزدان نزدیک شده و اهل بهشت است که هر سه چیزش اصلاح و دارای: اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک شده باشد. زرتشت می گوید، بنای آفرینش عالم بر اضداد است و این خاکدان میدان مبارزه نیکی و بدی یا جنود یزدان و اهرمن، و کائنات مابین گیر و دار این قوا واقعند و سعادت بشر بستگی به پیروی این دو چیز متضاد است و بهشت جاویدان منزل پیروان یزدان و صاحبان نیت و گفتار و کردار نیک است و دوزخ اتباع پلیدان و ارواح اهرمنی.

اعتقاد به ظهور آخرین منجی
به موجب مقررات آئین زرتشت هر هزار سال از دختری باکره از نطفه زرتشت نجات دهنده ای نمایان می شود، در هزاره سوم یعنی آخرین دوره (سوشیانت) ظهور می کند، مردگان زنده می شوند؛ حوادث آسمانی موجب ذوب شدن فلزات در دل کوهها می گردد؛ فلز ذوب شده برای مؤمنین شیر سرد و برای دشمنان دین، دردناک است، مردم بدکار و شیاطین نابود می شوند، نیکوکاران به آب زندگی جاوید می‌رسند. طبق مدرکی سوشیانت و بنا بر سند دیگر شخص زرتشت خودش آئین مزدا را تکریم و تقدیس می کند؛ خرای از جهان میرود و خوشی و شادی برقرار می گردد.

جایگاه برزخ
طبق آئین زرتشت بین بهشت و دوزخ جائی است که برزخ نامیده می شود، و این محل جای کسانی است که اعمال نیک و گناهان آنها یکسان است، این دسته در برزخ تا روز واپسین خواهند بود و آنگاه که همه مردگان زنده شدند آنها نیز بیرون خواهند آمد، زیرا دیگر صاف و پاک شده اند و به مقر سعادتمندان خواهند رفت.

پـیـر سبـز
هر ساله از ۲۴ تا ۲۸ خرداد ماه (۱۳ تا ۱۷ ژوئن) آیین مذهبی “ستی پیر” یا “مه ستی و پیر سبز” برگزار میشود. در این چارچوب پیروان این کیش ابتدا با حضور در زیارتگاه” ستی پیر” واقع در” قلعه اسدان” یزد آیینی خاص را به جای می آورند و سپس برای اجرای آیین ویژه راهی زیارتگاه” چک چک” می شوند. هزاران زرتشتی ایرانی در این مراسم مذهبی شرکت می کنند. در این جمع عدهً زیادی از زرتشتیان سایر کشورهای جهان نیز حضور می یابند. پیروان کیش زرتشت برای شرکت در این آیین لباسهایی با رنگ روشن بر تن می کنند و قبل از رفتن به” پیر سبز” در حالی که مقداری میوه، اسپند و مواد غذایی به همراه دارند با پوشاندن موی سرشان به” ستی پیر” می روند.
“ستی پیر” به مدت پنج روز باز است و زرتشتیان پس از به جای آوردن آیین ویژه خود، راهی” پیر سبز یا چک چک” می شوند.”پیر سبز یا نیک بانو” از مهمترین زیارتگاه های زرتشتیان جهان است که در فاصله ۶۳ کیلومتری شمال شرقی شهر یزد در منطقه ای کوهستانی به نام “چک چک” و در یک سراشیبی تند و در دره عمیقی در بخش” خرانق اردکان” قرار دارد و از معروفترین معابد زرتشتیان می باشد. گفته می‌شود نام “چک چک” یا “چک چکو” از صدای قطره های آبی گرفته شده که از صخره ای می چکد و به درون یک منبع ذخیره هدایت می شود. در قسمت دیگر معبد درخت کهنسالی وجود دارد که به اعتقاد زرتشتیان این درخت عصای” نیک بانو” دختر یزد گرد آخرین پادشاه ساسانیان است که پس از فرو رفتن در زمین به درخت بزرگی تبدیل شده است. زرتشتیان در این محل، در شبانه روز پنج نوبت رو به روشنایی نماز می‌خوانند.

آئین مانی
در قرن سوم میلادی آئین دیگر همگانی یعنی (آئین مانوی) در اطراف مرزهای مشترک ایران و بابل نمایان گردید. مؤسس آن مانی یا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانیان (پارتیان) میرسید. نام پدرش تیک (پاتک) یا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بین النهرین رفته بود. وی به سال ۲۱۵ یا ۲۱۶ میلادی (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرین پادشاه اشکانی) در قریه ماردینر در ولایت «مسن» ناحیه نهر کوتاه در بابل باستانی متولد شد. مانی پس از مطالعه آئین زرتشت خود را مصلح آن شناخت. هند را سیاحت کرد و با عقاید بودائی آشنا شد، سپس به ایران بازگشت و به تبلیغ دین جدید پرداخت و آن را با ادیان زرتشتی و بودائی و مهری و مسیحی مطابقت داد، و شاپور اول نیز به آئین وی گروید. شاپور مدت ده سال به کیش مانی وفادار ماند، تا اینکه موبد موبدان نزد او رفت و گفت: این مرد دین ترا فاسد کرده است، مرا با او روبرو کن تا با او مناظره و مباحثه کنم. شاپور آنها را روبرو کرد. موبد موبدان در صحبت برتری یافت و شاپور اول از ثنویت دین مانی برگشت و به مذهب زرتشت درآمد. موبدان در صدد قتل مانی برآمدند. مانی ایران را ترک گفت، زیرا شاپور اول او را به کشمیر تبعید کرده بود. وی پس از هند به ترکستان رفت و سپس به چین رهسپار گردید.
در چین طرفداران زیادی دور او جمع شدند. این طرفداران جدید بیشتر ترکان آن دیار بودند و از همینجا بود که آوازه شهرت کارهای مربوط به نقاشی و تصویر گری او با آموزش جدید از صنعت گران چینی آغاز گردید. وی بعد از مرگ شاپور به ایران بازگشت. اما توسط موبدان زرتشتی تحت تعقیب قرار گرفت و محکوم گردید و در سال ۲۷۶ میلادی در شصت سالگی مصلوب شد. مانی در باب آفرینش می گفت: در آغاز خلقت دو اصل وجود داشته است. یکی نیک و دیگری بد. نور را خالق خیر و تاریکی را خالق شر میدانست و میگفت: انسان در این میان مختار است به جلوه های دو اصل مذکور، یعنی به بدی: که تیره اندیشی، نادرستی، خودخواهی احمقانه، کشتار، حق کشی و غیره است. یا به نیکی که روشن اندیشی، مهربانی، دوستی، گذشت، اتحاد، صمیمیت، غمخواری دیگران و غیره است توجه و کمک کند. اگر به نیکی توجه کند، رستگار و اگر به بدی عمل کند سرافکنده و معذب خواهد شد. و حاصل آنکه تمایل به نیکی باعث سرافرازی و عروج و بقا و تمایل به بدی سبب اضمحلال و فنای آدمی می گردد. او می گفت: در حقیقت روشنائی و تاریکی، یا نیکی و بدی (یا روح و ماده) هستند که بعلت اصل غیر قابل تغییر سرنوشت سرشت خود مجبورند به مسیر تعیین شده ازلی خویش ادامه دهند. زیرا در اصل: در این میان فقط انسان است که با تعیین و انتخاب مسیر تمایلی یا مصلحتی خود میتواند به یکی از آن دو راهی که در پیش دارد عمل کند و یا بهتر بگوئیم نیکی و بدی دو راه تعیین شده قطعی است و هر انسانی عامل انتخاب و ادامه حرکت آن دو در وجود خود است.
مانی مخترع خط جدید هم بوده دارای حروف مصوته، که کتابهای مانویان پارتی زبان و پارسیک زبان و سغدی زبان و غیره به آن خط که مشتق از سریانی و ساده تر از آن است، نوشته شده. مانی ۶ کتاب نوشته و منشورهای بسیار به اصحاب و پیروان خود و شاید دیگران هم فرستاده که اسامی عده ای از آنها در ضمن فهرست ۷۶ رساله مانی و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن ندیم به ما رسیده است. پنج کتاب را به زبان آرامی شرقی (که مانی در سرزمین آنان بزرگ شده بود) نوشته و یک کتاب هم به نام “شاهپورگان” به پارسیک یعنی زبان جنوب غربی ایران نگاشته که بیشتر مندرجات آن راجع به معاد بوده است. یکی از کتابهای مانی معروف به “سفر الجبابره” است که قطعاتی از آن به زبانهای ایرانی بدست آمده و در زبان ایرانی به نام کتاب “کوان” [ک] خوانده می شد که جمع “کو” و مشتق از لغت اوستائی “کوی” [ک] است که در زمان ساسانیان به معنی”جبار” استعمال می شده است. دیگر “کنزالاحیاء”، “سفرالاسرار”، “فرقماطیا” که در مآخذ ایرانی ظاهراً “بنگاهیک” و در لاتینی شاید همان”اپیستو لاخوندار منتاء” معروف است. دیگر انجیل زنده یا انجیل مانی را باید نام برد. این کتاب که قطعاتی از آن در آثار تورفان بدست آمده بر ۲۲ قسمت مطابق ۲۲ حرف تهجی آرامی بنا شده بوده است، و ظاهراً یک جلد آلبوم تصاویر که مبین و نشان دهنده مطالب کتاب بوده و در یونانی “ایقون” و در زبان پارتی “اردهنگ” و در پارسیک “ارتنگ” و در قبطی “ایفونس” و در کتابهای مانوی چینی”تصویر دو اصل بزرگ” نامیده می‌شد.

آئین اسلام
اسلام در زبان عربی از ریشهٔ (س-ل-م) که به معنای «تسلیم‌شدن»، «واگذاری»، «آشتی» و «صلح» است، گرفته شده‌است. «سلام» نیز برگرفته از همین سه حرف است. مسلم (مسلمان) نیز یعنی کسی که از اسلام تبعیت می‌کند یا کسی خود را به خداوند تسلیم می‌کند. پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسی‌زبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده می‌کنند. پیامبر اسلام در عام الفیل (سالى که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا به مکه هجوم آوردند) در شهر مکه بدنیا آمد. نام پدرش، عبدالله و نام مادرش آمنه بود. پس از تولد نوزاد، نام (محمد) را براى او برگزیدند. پدر او بنابر آنچه مشهور است، پیش از ولادت (محمد) از دنیا رفت. تربیت و نگهدارى کودک را عبدالمطلب، جد او و پس از وى ابو طالب، عموى ایشان متکفل شدند. وی در سرزمین عربستان زندگی می کرد که پیش از بعثت، در میان مردم مکه (از شهرهای این سرزمین) فقط ۱۷ نفر و در میان مردم مدینه فقط ۱۱ نفر باسواد بودند. کعبه که پایگاه توحید و مرکز یکتاپرستى است، به بتخانه تبدیل شده بود.
محمد در دوران جوانى چنان معروف و خوشنام و درستکار بود که به (امین) ملقّب شد و حتى در میان منازعات قومى، وى را به عنوان داور انتخاب میکردند. از جمله، هنگام نزاع بین قبایل عرب بر سر نصب حجرالاسود در محل خودش، که میانجیگرى پیامبر، همه را مسرور ساخت و به مشاجره آنها خاتمه داد. (محمد امین) از امضاکنندگان پیمانى بود که به (حلف الفضول) شهرت داشت و این، پیمانى بود که جمعى براى احقاق حق ستمدیدگان، آن را امضا کردند و آن حضرت در ۲۰ سالگى در آن شرکت داشت و به آن نیز افتخار می‌نمود.

بعثت پیامبر اسلام و گسترش اسلام
محمد امین پیش از بعثت، هر سال مدتى را در غار (حرا) به عزلت و تنهایى می گذراند. روزى آن حضرت در غار حرا مشغول عبادت بود که فرشته وحى نازل شد. اما ایشان مدت سه سال مخفیانه اسلام را تبلیغ می کردند. پس از خدیجه همسر پیامبر، على (علیه السلام) ایمان آورد و اینها تا مدتى تنها کسانى بودند که با پیامبر نماز می خواندند. سپس، (زید بن حارثه) و به دنبال او سایر مردم ایمان آوردند و نام اسلام شیوع پیدا کرد. سه سال پس از بعثت، محمد (ص) در دو مرحله، ابتدا خویشاوندان نزدیک خود و سپس همه مردم را بطور علنى و آشکارا به اسلام دعوت کرد. از اینجا بود که قریش با تمام قوا به مقابله برخاستند. پیامبر اسلام و یارانش به مدت سه سال در شعب ابی طالب (دره ‏اى در میان کوههاى مکه) در محاصره قرار داشتند.
پس از آن، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مخفیانه به مدینه مهاجرت کرده و در آنجا در محیطى امن، حکومتى اسلامى تشکیل دادند. در ۱۰ سالى که از حیات شریف آن حضرت باقى مانده بود، اسلام با سرعت گسترش یافت و مرزها را در نور دید. پیامبر اسلام در زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوری‌های مختلف نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامه‌ها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. اما وی به نامه محمد پاسخی نداد. پس از درگذشت پیامبر اسلام، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال تمام ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد. با ورود اعراب به ایران مردم ایران نیز به دین اسلام روی آورده و مسلمان شدند. جمعیت ایران در سال ۲۰۰۵ میلادی حدود ۶۸٫۳ میلیون بود. و ۹۸٪ مردم ایران مسلمان هستند. هم‌اکنون نیز اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم (پس از دین مسیحیت) در جهان جای دارد.

منابع
۱- ایرانشناسی، سایت خبری تحلیلی ایراس، گردآورنده بهدا فرهنگ، ۱۳ آذر ۱۳۸۷
2- سایت دانشنامه آزاد فارسی، ویکی پدیا، http://fa.wikipedia.org/wiki/
3- سایت موسسه گفتگوی ادیان، http://iid.org.ir/newweb
4- مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، قم، ملاصدرا، ۱۳۵۷
5- بابک عالیخانی، مهر در ایران و هند باستان: مجموعه مقالات، تهران، ققنوس ۱۳۸۴
6- مارتین ورمازرن، آئین میترا، تهران، چشمه، ۱۳۸۳

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
6 نظرات
  1. محمد می گوید

    با درود

    این مقاله از جهات مهمی از قبیل ۱–چگونگی پیدایش میترا ۲–بارداری بانوی باکره در هر هزار سال ۳–منجی آخرالزمان ۴– معجزه میترا که زندگی جاودان از نوشیدن آب چشمه باشد۵—شام آخر و عروج میترا ۶—رستاخیز ۷–معنای مهرابه ها ۸— اعتقاد به ظهور آخرین منجی

    ۹—رستاخیز ۱۰– برزخ و غیره … که در آیین باستانی به صورت اسطوره و یا غیره موجود بوده قابل تامل است
    بدرود

  2. پیمان می گوید

    اشو زردشت یک رهبر و اصلاح کننده اجتماعی بود که اتفاقا با خرافات دینی از جمله رستاخیز و آخر زمان و بهشت و جهنم که مورد میترا نیز در آن دوران وجود داشت و با عاملان خرافات از جمله مغ ها و کرپن ها در جنگ بود.و در پایان نیز پس از مرگش همان خرافات وارد آیینش شد و جالب اینجاست از طریق عبریان آزاد شده توسط کوروش وارد دین یهود شد.
    و پیامبر نیز آنها را از مبلغان یهودی و مسیحی که در بازار مکه به تبلیغ دینشان مشغول بودند گرفته وارد دین اسلام کرد.و اینگونه است اسلام دنباله و تمام کننده ادیان است!

    1. محمد می گوید

      یعنی بی سوادی از سرتاسر وجناتت میباره. این مزخرفات چیه نوشتی؟!!!
      من کاری ندارم که زردشت که یا که نبود. پیامبر بود یا کسی که ادعای پیامبری کرد.
      یه اصلاح گر مذهبی بود یا تحریف کننده مذهبی.همه این اقوال گفته و شنیده شده است.
      اما این سخنان بزرگ ترین دروغی است که میتوان گفت. واقعا مایه تأسف و تأثر است.
      این حرف ها نشان میدهد که نویسنده آن یک بی سواد کامل نسبت به تاریخ ایران و تاریخ دین است و کمترین شناختی درباره اسلام ندارد.
      بهشت، جهنم، آخرالزمان و قیامت از جمله اعتقادات مردم ایران باستان است که در تمام ادیان الهی نیزدیده میشود.
      یهودی ها این عقاید را از مغ ها و کرپن ها گرفته اند!!!؟ واقعا عجیب است. بعنی من چی بگم. معلومه یه خط هم درباره یهودیت و تاریخ یهود مطالعه نکردی.
      در طول تاریخ از هزاران سال پیش همواره پیامبرانی از سوی خداوند متعال برای هدایت بشر مبعوث میشدند و به تبلیغ یکتاپرستی و آموزش دین الله به مردم مشغول میگشتند و البته که در مسیر پر پیچ و خم تبلیغ دین دشمنان بسیار، دوستان کم، خطرات زیاد و سختی ها فراوان است و تازه اگر پیامبری موفق میشد دین خود را عرضه کند و عده ای پذیرایش شده پیروی اش کنند و جامعه ای نوبنیاد بر اساس ایمان و تقوا شکل دهد، کافران، مشرکین و ملحدین پس از مرگ پیامبر به جان جامعه میفتادند و با التقاط میان حق و باطل یا همه دین را به تدریج نابود می کردند و یا حداقل بسیاری از راستی ها را از بین برده، کذب و دروغ جایش می نهادند.
      مفاهیمی کلی چون آخرالزمان، بهشت، جهنم و قیامت از دیر باز توسط همین پیامبران به گوش مردم جهان رسانده شده است.
      آخه این حرفا رو از کجات درآوردی؟
      منبع و سندت چیه؟
      خدایا! ما را از توهمات و تخیلات نجات بده و با روشنایی فهم گرامی بدار.

  3. .اعظمی می گوید

    در مورد اهل حق اطلاعات بفرستید

  4. محمد می گوید

    سلام.
    فقط یه نکته درباره «با ورود اعراب به ایران مردم ایران نیز به دین اسلام روی آورده و مسلمان شدند.»:
    این قضیه هم درست است و هم غلط. به جهتی درست است و به جهتی غلط. درسته با ورود اعراب مسلمان به ایران و نابودی حکومت ساسانیان شرایط برای تبلیغ اسلام در ایران فراهم شد اما جنگ هیچ گاه علت صیرورت دینی-مذهبی نیست.
    این قضیه طوری به مخاطب ناآشنا القا میکند که انگار ایرانی ها صرفا با ورود اعراب به ایران مسلمان شدند در صورتی که این طور نیست و گسترش اسلام در یک ناحیه جغرافیایی با ورود چند مسلمان به آنجا محقق نمیشود.
    گرایش ایرانیان به اسلام و سپس مذهب تشیع با یک فرایند دعوت دینی محقق شده است نه جنگ ایرانیان و اعراب مسلمان و البته که وجود حکومت اسلامی-عر بی بی تأثیر نبوده اما عامل اصلی نبوده است.
    آنچه از متون تاریخی برآید این است که بیشتر اعراب نه برای جهاد فی سبیل الله و گسترش دین بلکه بر اساس خوی عربی خود و رسیدن به غنیمت و ثروت جنگ می کردند و این وسط به اسلام و تبلیغش توجه نمیشد.
    کسی که می خواهد تبلیغ دین کند اول باید آشنا به دین و سپس عامل به آن باشد در حالی که اعراب مسلمان در حمله به ایران در موارد بسیاری اشکارا از احکام صریح جنگی اسلام نافرمانی کردند یعنی یا با اسلام آشنا نبودند یا اگر بودند عامل نبودند که در هر دو صورت خیلی بد است و به نوعی از مسلمانی ساقط میکند و جنایات عجیبی مرتکب شدند و قطعا آنها در کفر برخی ایرانیان که به خاطر این جنایات کافر شده اند شریکند.
    بی شک عامل اصلی گسترش اسلام در ایران مسلمین حقیقی و علی الخصوص شیعیان بوده اند و إلا حکومت های ستمکار خلفاء سه گانه و اموی و عباسی اصلا در اندیشه گسترش اسلام نبودند و فقط می خواستند قدرت مادی خود را افزایش دهند البته همان طور که گفتم وجود حکومت پهناور و نیرومند مسلمین هرچند در خیلی موارد اسلامی نباشد و اسلامی عمل نکند بازهم غیرمستقیم موجب گسترش اسلام بین ایرانیان است هرچند یک گسترش اسمی و سطحی نه عمقی در همین حد که بگویند ما دیگر مسلمانیم.
    پس از فتح ایران توسط اعراب مسلمان فرآیند دعوت دینی و تبدیل اسلام به دین رسمی سراسر کشور حدود ۲۰۰ سال طول کشید و بلاشک امامان معصوم علیهم السلام و شیعیانشان در این فرآیند گفتمانی مهم ترین نقش را ایفا کرده اند.

  5. ناشناس می گوید

    هرچند دین در بطن زندگی افراد بطور ناخواسته نقش موثر داشته و هرگز مورد نقد و بررسی قرار نگرفته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اما رفتار مبلغان دینی در گذشته که افرادی عمدتا مهربان و صادق و قابل اعتماد و باتقوی و ارامش بخش بودند و از لباس اخوند کمتر سوء استفاده میشد، در ماندگاری باورها نقش مهم داشتند. با سیاسی شدن دین در اشوب ۵۷، مبلغان اکنونی بیسواد و دروغگو و فریبکار و بیرحم و خونخوار و غارتگر و متجاوزند و منافقانه لباس اخوندی را به ابزار پیشرفت و مصونیت در تخلفات تبدیل کرده اند و قلیل اند افرادی در صنف روحانیت که بدنبال قدرت نیستند و خداترس و محتاط، و اهل صداقت و عدالت و میانه روی و مسئولیت مدنی اند و تفکر خود را عاری از خطا نمیدانند که با خودباوری جاهلانه به حقوق و حیات دگراندیشان بتازند.

ارسال یک پاسخ