نقش بودیسم در فرهنگ ایرانی و نقش اشکانیان در ساختمان دینی و فرهنگی همسایگان خود

طولانی بودن فرمانروایی اشکانیان برای پالودن هر عنصر خارجی، حتى فارغ از عزمی ملی، کفایت می‌کرده است. فقط در شرقی‌ترین بخش فرمانروایی اشکانیان، به‌ویژه بیرون از مرزهای سیاسی این فرمانروایی آیین بودا رخنه‌ای قابل‌ذکر کرد و حتی توانست در میدان هنر نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. برای نمونه درزمینهٔ رخنه هنری در بخشی از قلمرو فرهنگی ایران می‌توان از هنر قندهاری نام برد. از نقش آیین بودا در عرفان ایرانی در دوره اشکانی، اگر هم این عرفان در دوره اسلامی راه مستقل خود را یافت، نمی‌توان صرف‌نظر کرد. هم‌ریشه بودن «بت» و «بودا» خود حقیقتی را در پشت خود پنهان دارد. از رخنه آیین بودا به ایران در زمان فرمانروایی دینی ساسانیان به‌شدت جلوگیری شد و حتی بوداییان مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند.

ارمنستان در شمال که از روزگار هخامنشیان در اختیار دودمانی ایرانی بود ازنظر زبان دین و بافت سیاسی و اجتماعی به‌گونه‌ای عمیق تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرارگرفته بود، از آغاز سدۀ نخست میلادی همواره شاهی اشکانی داشت. همین حالت کم‌وبیش درباره پونتوس و کاپادوکیه در آسیای صغیر نیز وجود داشت. بااینکه در زمان اشکانیان نفوذ سیاسی ایران در دو شاهک نشین اخیر بسیار ناچیز بود، اما نقش فرهنگی هنوز از میزان بالایی برخوردار بود. آرامگاه آنتیوخوس در کماژن نشان‌دهنده نقشی است که ایران در این سرزمین نیز داشت. در نمرود داغ برای موتیو تکریم در نگاره‌ها نمی‌توان در پی الگویی هلنی بود. الگوها را بیشتر می‌توان در تچر، هدیش و به‌طورکلی در میان نگاره‌های هخامنشیان در تخت جمشید جست. تفاوت فقط درگذر هنر هخامنشی به هنر اشکانی است. در اینجا نیز خبری از چشم‌انداز نیست. از این بابت نگاره‌های داریوش و مهرداد دوم در بیستون همسان هستند. همه نگاره‌های گوناگون تخت جمشید به همین شیوه تراشیده شده‌اند و شاخص هنر ایران باستان هستند. بااین‌همه فیگورهای پیرامون دار (چهارسو) و برآمده از سطح نگاره هلنی هستند.

عکس دیوی به نام ماره سوار بر فیل به سوی بودا می‌رود تا او را از دست‌یابی به بیداری روحی بازدارد. %d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c%d8%b3%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a7%d8%b4%da%a9%d8%a7%d9%86%db%8c Tarikhema.org
دیوی به نام ماره سوار بر فیل به سوی بودا می‌رود تا او را از دست‌یابی به بیداری روحی بازدارد.

هنگامی‌که ایرانیان در زمان مهرداد اول (حدود ۱۵۰ پیش از میلاد) بار دیگر بر بین‌النهرین دست یافتند، دورۀ تازه‌ای در روابط فرهنگ ایرانی بافرهنگ سامی به وجودآمدکه به‌مراتب پررونق‌تر از زمان هخامنشیان بود. شاهک نشین کوچک او  در شمال غربی بین‌النهرین که شاهانش گاه نامی ایرانی و زمانی نامی عربی دارند وشاهک نشین آدیابنه” در کرانه شرقی دجله نیز کم‌وبیش از دیرباز در قلمرو فرهنگی اشکانیان قرار داشتند و ویرانه‌های کاخ و معبدی در هتره نشان می‌دهند که این امیرنشین کوچک عربی تا چه میزان زیر نفوذ فرهنگی اشکانیان بود. نفوذ ایران اشکانی در سوریه و فلسطین نیز چشمگیر بود.

با بنای شهر تیسفون و نزدیک شدن قلب فرهنگ ایران به شریان‌های غرب، در کنار آموزه‌های دینی و پیرامون نگری آیینی و فلسفی که از بیرون به ایران رخنه کردند، بسیاری از برداشت‌های ایرانیان از کون و مکان باجان مایه‌هایی از مزدا پرستی نیز دگرگونی‌های ژرفی را در باورهای دینی همسایگان غربی، یهودیان، مشرکان و مسیحیان نوخاسته و در حال شکل‌گیری، فراهم آوردند.

در جهان‌بینی و متافیزیک کهن و پرتجربه ایرانی رگه‌های ارجمندی وجود داشت که پاسخگوی نیازهای سرگردان و شناور دینی و کیهانی همسایگان سامی آسیای مقدمه تا رومیان بود. از نمونه‌های کلان برداشت‌های مسیحیت از آیین مهرپرستی ایرانیان می‌توان به تصور خدایی رهایی‌بخش که جسمیت می‌یابد اشاره کرد. پیشتر درباره رخنه مهرپرستی در دوره اشکانی به روم سخن رانده بودیم. با حضور مهرپرستی در روم ارزش‌ها و هنجارهای بسیاری از اخلاق ایرانی به امپراتوری روم راه یافت. در این میان نباید نقش پادشاهی‌ها یا ساتراپ نشین های ایرانی در آسیای صغیر را کوچک انگاشت، که پس از اسکندر نیز به آیین‌های ایرانی خود وفادار ماندند. این نقش به‌ویژه در کماژن بسیار بارز است.

هیچ‌کدام از مورخان نمی‌توانند انکار کنند و یا انکار خود را بر پایه‌ای مقبول استوار کنند که ایران، در اینجا به تعبیر ما ایران اشکانی، آبشخور بسیاری از اصول و باورهای دینی دین‌های بزرگ شناخته‌شده است! حتی یک بررسی مقایسه‌ای کوتاه هم می‌تواند نشان بدهد که آموزه‌های متنوع و کلیدی در قلمرو دین، مانند یکتاپرستی، مطلقیت قدرت خداوندی، آفرینش و غایت یا هدف آن، ازل و ابد، خیر و شر، تاریکی و روشنایی، نیروی خداوندگاری و اهریمنی، باور به وجود فرشتگان مظهر نیکی و پلیدی، باور تعریف شده به زندگی پس از مرگ، بهشت (فردوس) و دوزخ، رستاخیز همگانی و داوری نهایی و کیفر و پاداش و همچنین باور به وجود ناجی (سوشیانت) و بسیاری از باورهای دینی، آیینی، نیایشی و رفتاری فرعی (مانند طهارت) آبشخوری ایرانی دارند و از جانمایه های مزداپرستی صیقل یافته، کهن و کمال جویانه آیین زرتشت هستند و مدینه فاضله پنهانی که از دیرباز در جهان‌بینی ایرانی قابل‌تعقیب است.

عکس تِرَوادَه کیشی است که آموزه‌های سنتی و اصلی بودا را دنبال می‌کند. %d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c%d8%b3%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a7%d8%b4%da%a9%d8%a7%d9%86%db%8c Tarikhema.org
تِرَوادَه کیشی است که آموزه‌های سنتی و اصلی بودا را دنبال می‌کند.

آیین زرتشت پیش از همه و پیش از دوره‌ای که یهودیان و مسیحیان در تقلای یافتن راهه‌ای رستگاری انسان بودند با باور به آرته (کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک) حرف خود را زده و بر کرسی نشانده بود. ارته با جامعیت خود هم هدف بود و هم راه رسیدن به هدف. حجم نوشته‌های ایران شناسان در این زمینه سرسام‌آور است.

روزگار اشکانی هم مصادف بود با تقلاهای یهودیان برای شکل دادن به دین خود و پاسداری از آن در برابر یورش‌های بیگانه و هم‌زمان بود با تولد مسیحیت و هم تقابل این دو با یکدیگر. و تصادفاً در این دوره بحرانی آسیای مقدم که ناف دین بود در قلمرو غیرمستقیم نفوذ اشکانیان بود. به قول خانم بویس، ظاهراً کیش زرتشت ژرف‌ترین تأثیر را بر دین موسی نهاد. کتاب دانیال نبی از نمونه‌های خوب این تأثیرپذیری است. همه تلاش‌هایی که برای مستقل بودن دین یهود از آیین زرتشت به‌عمل‌آمده‌اند ناکام مانده‌اند. حقیقت این است که پرداختن به نقش دوره اشکانی‌ها در دین‌های موسی و مسیح، جز همین اشاره کوتاه، نیاز به‌جایی جدا دارد.

در حاشیه دین در دوره اشکانی  ( ادای مقدس) 

اشاره‌ای کوتاه به رویدادی دینی در جهان مسیحیت از این نظر اجتناب‌ناپذیر است که از سویی ظهور مسیح در نیمه فرمانروایی اشکانیان روی‌داده است و از سوی دیگر دامنه این رویداد به قلمرو ایران، یعنی آتروپاتن (آذربایجان) کشیده شده است. این رویداد در پیوند است با ادای مقدس و آیینی دینی که هنوز هم از سوی ارمنیان ایران برگزار می‌شود، که پایین‌تر به آن اشاره خواهیم کرد.

ظاهره أدای (تادی مقدس، تادئوس’)، فرستاده مسیح به دربار ابگر پنجم، شاهک اوسروئنه برای تبلیغ دین است. داستان نیمه افسانه‌ای نامه ابگر به مسیح و اعزام ادای یا تادی به اوسروئنه از سوی مسیح و جریان گرویدن ابگر به مسیحیت، که دارای رگه‌هایی از روایت‌های افسانه‌ای است، هنوز از نکته‌های تاریک تاریخ سده نخستین اشاعه مسیحیت است، که درهرحال به سبب ادامه راه این داستان به آذربایجان و کورشدن آن در آنجا جالب‌توجه است. درباره یکی بودن ادای و تادی نیز آراء متفاوت است. درعین‌حال به نظر می‌رسد که بیشتر پژوهشگران در پرداختن به داستان نام ادای را برمی‌گزینند.

موسی خورنی گزارشی نادرست درباره نام فرستاده مسیح دارد که سبب ایجاد آشفتگی در منابع شده است. امکان دارد که تادای به‌اشتباه به‌جای ادای سریانی آمده باشد. به نوشته موسی خورنی پس از عروج عیسی، توماس حواری تادیوس را که یکی از ۷۰ حواری بود، در پاسخ به نامه ابگر به عیسی، مأمور ادسا پایتخت اوسروئنه می‌کند و تادیوس پس از معالجه ابگر و دیگر بیماران و همچنین گروانیدن مردم ادسا به مسیحیت، شخصی به نام آدده را که حریرباف و کلاهدوز بود به‌جای خود در ادسا به مسند اسقفی می‌نشاند. نامه‌ای که ظاهراً ابگر به حضرت مسیح نوشته است و هم

چنین پاسخ این نامه، بااینکه از سوی مورخان تأیید نشده است، در تاریخ مسیحی شدن مردم اوسروئنه و ادبا دارای اهمیت زیاد است. فرستادگان ابگر به اورشلیم می‌روند و از نزدیک با حضرت مسیح و معجزه‌هایش آشنا می‌شوند. البته فرستادگان ابگر هنگامی به اورشلیم می‌رسند، مسیح درراه تصلیب بود و اینان فقط موفق می‌شوند، تا دستمالی را که با آن عرق پیشانی مسیح پاک‌شده بود برای ابگر همراه ببرند.

توماس، یکی از حواریون مسیح به سفارش او در پاسخ‌نامه ابگر می‌نویسد، از اینکه اگر هنوز اورا از نزدیک ندیده به او ایمان آورده خوشحال است، اما چون مقرر است که نزد فرستاده خود عروج کند، یکی از حواریونش را برای معالجه او خواهد فرستاد. آنگاه فرستاده آبگر با تصویری از مسیح که گویا تا نیمه دوم سده چهارم میلادی در شهر ادسا موجود بوده است به نزد ابگر بازمی‌گردد. سپس ظاهراً توماس شخصی به نام تادئوس {ادای }را برای شفابخشیدن ابگر و همچنین ترویج مسیحیت به ادبا می‌فرستد. ابگر بی‌درنگ به ادای می‌گوید که به عیسی و دین او ایمان دارد و میل داشته است که به فرماندهی خود آن‌هایی را که مسیح را مصلوب کرده‌اند به سزا برساند، اما قدرت رومیان مانع از این اقدام شده است. ادای او را شفا می‌بخشد. سپس مردم شهر به مسیحیت روی می‌آورند و معبدها را می‌بندند. به گزارش موسی خورنی، که سخت در اندیشه تاریخ‌سازی برای ارمنستان است، ابگر هیچ‌کس را وادار به پذیرفتن مسیحیت نمی‌کند، بااین‌همه روز به‌روز بر تعداد معتقدان افزوده می‌شود.

عکس مجسمه ایستاده بودا در موزه ملی توکیو.  %d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c%d8%b3%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a7%d8%b4%da%a9%d8%a7%d9%86%db%8c Tarikhema.org
مجسمه ایستاده بودا در موزه ملی توکیو.

اوسبیوس، مورخ و مسیحی متولد فلسطین، که تاریخ مسیحیت را از پیدایش تا سال ۳۲۴ میلادی نوشته است، پیش از موسی خورنی با آوردن نامه‌های ابگر به

مسیح و مسیح به ابگر، در کتاب تاریخ کلیسای خود، نیز ماجرای رویارویی ادای با ابگررا گزارش کرده است. اما گزارش منحصربه‌فرد موسی خورنی درباره تادئوس{ ادای} و شهادت او، با همه آشفتگی‌هایی که در تاریخ رویدادها و شخصیت‌های سهیم در آن‌ها به چشم می‌خورد، قابل‌تأمل است. به قول او پس از مرگ ابگر، قلمرو فرمانروایی او به دو بخش تقسیم شد.

در روایت موسی خورنی، که نمی‌توان از میزان درستی آن مطمئن بود، اننون، پسر ابگر در ادسا تاج‌گذاری کرد و خواهرزاده‌اش به نام سنتروک به حکومت ارمنستان رسید. اننون چون فضیلت و تقوای پدرش را به ارث نبرده بود، معبدها را از نو گشود و به ادای پیغام داد تا برایش کلامی از ململ زربفت به شکلی که درگذشته برای پدرش می‌دوخت تهیه کند. ادای پاسخ داد که دستهای او برای سر نالایقی که به عیسی، خدای زنده، سجده نمی‌کند کلاه نخواهد دوخت. اننون نیز دستور داد تا پاهای تادئوس {ادای} را با شمشیر قطع کنند، که سبب شهادت او شد.

ادای و داستان مرگ او هرچه باشد، جالب‌توجه است که آرامگاه ادای در سمت راست محراب کلیسای تادی (ادای)، که بیشتر به کلیسای طاطاوس و قره کلیسا معروف است، در دهکده قره کلیسای دهستان چالدران شهرستان ماکو بر فراز تپه‌ای قرار دارد. ظاهراً ادای در زیر محراب سنگی قره کلیسا از سده ۱۰ خفته است. هیچ نشانه‌ای در دست نیست که جسد ادای در زمان اشکانیان چگونه سر از آترپاتن ایران درآورده است. آیا می‌توان، در صورت درست بودن داستان ابگر و ادای، این حضور را ناشی از اختلافات دینی در اوسروئنه و آزادی رفتارهای دینی در زمان اشکانیان در ایران دانست؟ درهرحال وجود این آرامگاه کهن‌سال در ایران، ضمن اینکه نمی‌تواند مستقیماً تأییدی بر روایت وجود ارتباط میان حضرت مسیح و ابگر باشد، سؤال‌برانگیز است.

عکس  کلیسای آنجلی، همدان %d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c%d8%b3%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%a7%d8%b4%da%a9%d8%a7%d9%86%db%8c Tarikhema.org
کلیسای آنجلی، همدان

در تزیینات سنگی باشکوه کلیسای بزرگ‌تر (کلیسای سفید)، که در سده ۱۹ میلادی در قسمت جلو ساخته‌شده است، از معماری کلیسای اچمیادزین، کهن‌ترین کلیسای جامع جهان، تقلیدشده است. این بنا که از قدیمی‌ترین کلیساهای جهان است و احتمالاً بنای اصلی آن در سال ۶۸ میلادی در محل یک معبد ساخته‌شده و در سده ۳ میلادی شکل نهایی خود را یافته است، دارای گنبد هرمی شکل ۱۲ ترک است. قسمت شرقی کلیسا با سنگ سیاه و قسمت میانی و غربی با سنگ سفید تزیین‌شده است. در گوشه‌ای از کلیسا کتیبه‌ای به زبان ارمنی، مربوط به ساختمان اصلی قرار دارد. در سردر اصلی نیز کتیبه‌ای از عباس میرزای قاجار به چشم می‌خورد که مربوط به مرمت بنای کلیسا در سال ۱۲۲۹ هجری قمری است.

ارمنیان ایران، بی‌آنکه آگاهی چندانی از تاریخ روایت‌های مربوط به کلیسای محبوب خود داشته باشند، تابستان هرسال چند روز در اطراف قره کلیسا چادر می‌زنند و با آیین‌های باشکوه بزرگداشت، حیات تازه‌ای به این مکان تاریخی، که در پیوند با مسیحی شدن ارمنستان است می‌بخشند. شاید بتوان ریشه‌های این جشن نمادین را در علل انتقال جسد ادای به ایران در بحبوحه تصلیب مسیح و یا بحران‌های پس‌ازآن نیز یافت!

 

منبع:

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ