شاهان عثمانی، سلیم یکم
سلطان سلیم شاه ملقب به یاووز یا سلیم شاه یکم (متولد ۱۰ اکتبر ۱۴۷۰ – وفات ۲۲ سپتامبر ۱۵۲۰؛ به ترکی عثمانی؛ سلطان یاوُز سلیم اول) پسر سوم بایزید دوم از همسرش گلبهار خاتون به حساب می آمد. وی بعد از به قتل رساندن ولیعهد و برادر دیگرش، با کودتایی پدرش از سلطنت خلع نمود و به سال ۱۵۱۲ به جای پدرش شاهنشاه امپراتوری عثمانی گردید. وی تا پایان حکمرانی خویش که هشت سال طول کشید، قلمرو عثمانی را که وسعتش ۲٫۳۷۵٫۰۰۰ کیلومتر مربع بود، بعد از هشت سال به حدود ۶٫۵۵۷٫۰۰۰ کیلومتر مربع رسانید. تاریخ نگاران ترک او را با لقب «یاووز (یاوُز)» به معنی بُرنده و قاطع و ثابت قدم خوانده اند. اروپاییان او را «سهمناک» نامیده اند.
دوران شاهزادگی
شاهزاده سلیم درسن ۱۱ سالگی به فرمان پدرش به ترابزون رفت و تاسال ۱۵۱۰ فرماندار ترابزون بود. او در سال ۱۴۹۳ با حفصه خانم، دختر منیلی گیرای خان کریمه ازدواج کرد و در سال ۱۴۹۴ پسرشان شاهزاده سلیمان به دنیا آمد. سلیم در سال ۱۵۱۰ مادرش را از دست داد. سلیم بر خلاف برادر بزرگترش که خویی نرم داشت و از جنگ دوری میجست؛ جنگ جو و شجاع بود به همین دلیل سپاه ینیچری به طرفداری از وی پرداختند و خواستار سلطنت سلیم شدند و او در سال ۱۵۱۱ علیه پدر و برادرش شورش کرد، او سرانجام در سال ۱۵۱۲ برادرش شاهزاده احمد را شکست داد سپس وارد استانبول شد و پدرش را از سلطنت خلع کرد و خود جانشین او شد، سلیم بعد از به حکومت رسیدن به جنگ با شاهزاده کورکود، برادر دیگر خود پرداخت و در سال ۱۵۱۳ او را شکست داد و پسر خود، شاهزاده سلیمان را به حکمرانی مانیسا منسوب کرد.
سلطنت
سلیم در آغاز حکومت خود قصد گسترش حکومت داشت، اما در ابتدا باید تشکیلات داخلیاش را سازماندهی میکرد بههمین دلیل به تقویت ینیچریها پرداخت سپس برای اینکه تهدیدی از جانب اروپا او را تهدید نکند با دولت ونیز و مجارستان پیمان تجاری بست سپس به سمت ایران لشکر کشی کرد و با شکست حکومت صفوی در جنگ چالدران توانست بخشی از سرزمین عراق و بخش کمابیش بزرگی از کردستان را به قلمرو خود اضافه کند سپس به سمت شام لشکر کشید و با تصرف شام در سال ۱۵۱۴ بهسمت مصر روانه شد و در سال ۱۵۱۷ طی جنگهایی مصر را نیز تصرف کرد و به حکومت سلطنت مملوک (مصر) پایان داد. سلطان سلیم با پایان دادن به تصرفاتش، خود را حاکم مطلق جهان اسلام میدانست و اولین سلطان امپراتوری عثمانی بود که خود را خلیفه مسلمین خواند.
توجه به فرهنگ و ادب
سلیم، از دانش و ادب بیبهره نبود و از تشویق شاعران فارسیگوی دریغ نمیکرد. خود به فارسی شعر میسرود و «سلیم» یا «سلیمی» تخلص میکرد. دیوانی مشتمل بر دو هزار بیت فارسی دارد، اما گویا تنها یک بیت شعر به ترکی از او بر جای ماندهاست. اشعار او در قالبهای گوناگون مانند غزل، قصیده و مخمس سروده شدهاند و آکنده از اشارات به داستانهای ایرانی و به خصوص شاهنامه است که نشان از آشنایی بسیار سلطان سلیم با اساطیر ایرانی دارد.
جنگ با صفویان
سلطان سلیم یکم که شیعیان را مشرک میدانست و خود را نیز خلیفه همه مسلمانان جهان میخواند، به قصد اشغال کامل ایران با لشکری عظیم به این کشور لشکرکشی کرد. شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان که پس از فتح دیاربکر مستقیم راه تبریز را در پیش گرفته بودند، با گردآوردن نزدیک ۵۰هزار سرباز در برابر ۲۰۰هزار سپاه عثمانی به غرب لشکر کشید و به رغم کمبود نیرو و استفاده سپاه مهاجم از توپخانه در نبرد چالدران (۸۹۳ ه. ق) آن چنان دلیرانه فرماندهی کرد و خود در میدان نبرد به همراه همسرش تاجلی بیگم جنگید، که بهرغم شکست خوردن، نبرد او در زمره نبردهای بزرگ تاریخ و از افتخارات ایرانیان محسوب میشود. شایان ذکر است که مطابق شواهد تاریخی، سلیم علاقه و ارادت خاصی به ایران داشته و آن سرزمین را مقدس میپنداشته و هنگام مخاطب قرار دادن سربازان خود، از آنان میخواهد که آهسته قدم بردارند، زیرا ایران سرزمین بزرگان است.
در این جنگ ۴۹۰۰۰ سرباز ایرانی که تنها از سلاحهای سرد مانند شمشیر و نیزه استفاده میکردند در برابر سپاه دویست هزار نفری عثمانی که مجهز به توپ و تفنگ بود به سختی ایستادگی کرد . کشتهشدگان سپاه ایران که ۲۷۰۰۰ تن تخمین زده شدهاند در شهر اردبیل در کنار بقعه شیخ صفی الدین به خاک سپرده شدند و کشته شدگان جنگ برای عثمانیها بیش از ۵۵۰۰۰ تن تخمین زده میشود. ترکان عثمانی در این جنگ بخش نسبتاً بزرگی از کردستان را به اشغال خود درآوردند. اشغال بخشهایی از آذربایجان توسط عثمانی تا زمان شاه عباس اول ادامه داشت.
او در اشعار خود به شکست ایرانیان و فتح مصر اشاره دارد و میگوید:
لشکر از تخت ستانبول سوی ایران ساختم | سرخ سر را غرقه خون ملامت ساختم | |
شد غلام همتم از جان و دل والی مصر | تا لوای خسروی بر نه فلک افراختم |