نبرد کوزوو
با مرگ اورهان پسر ارشدش مراد به نام مراد یکم به سلطنت رسید . مادرش هلنا ( یا نیلوفر) دختر امپراطور روم شرقی(بیزانس) بود . در واقع مراد یکم نوه ی دختری امپراطور روم شرقی محسوب می شد. امپراطور ساده لوح روم در دوران سلطنت اورهان تصور می کرد که با وصلت اورهان ، پدر مراد با دخترش می تواند این قوم متجاوز و جنگجو را از پیشروی بازدارد غافل از اینکه اورهان از این وصلت تنها به عنوان ترفندی برای پیشروی بیشتر در اروپا استفاده خواهد کرد .
منابع ترک که تلاش فراوانی برای تاریخ سازی به عمل می آورند با دست یازیدن به همه ی منابع جهانی می کوشند چهره یی مقبول از پادشاهان خود در اذهان عموم جای دهند . مثلا آنان تصویری که از مراد اول به منابع القا می کنند چهره یی است خدا پرست و مومن ، متواضع و خیرخواه !! در حالی که در زمان همین پادشاه سفاک بود که میلیونها نفر انسان بی گناه به بهانه ی جهاد در راه خدا کشته یا بی خانمان یا کنیز و برده شدند ، هزاران دختر جوان مورد تجاوز قرار گرفتند یا به عنوان کنیز در بازارهای امپراطوری عثمانی برای معامله و فروش به معرض نمایش گذاشته شدند و هزاران پسربچه ی بی گناه پس از مقطوع النسل شدن به عنوان خواجه از حرمسراهای امیران عثمانی سر بر آوردند .
مراد اول که خویشاوند امپراطور روم محسوب می شد به محض نشستن بر تخت سلطنت تهاجم به امپراطور ی روم شرقی را آغاز کرد . تراکیه ( کشوری که دیگر وجود خارجی ندارد) ،مقدونیه ، بلغارستان و صربستان را به تصرف در آورد و با تصرف آدریاپل و فیلیپولیس امپراطور ژوهان پنجم را مجبور به اطاعت و خراج دادن کرد و امپراطور نیز به جای بسیج مردم خود و مقاومت در مقابل این قوم مهاجم به کرنش در برابر دشمن ناموس و شرف خود تن داد و در واقع اولین قدم جدی را برای فروپاشی کامل کشورش برداشت .
مراد نیز بلافاصله آدریاپل را پایتخت خود ( یا در واقع جای پایی محکم برای تجاوزات آتی )کرد و آن را شهر ادرنه نامید . امپراطور روم شرقی در سال ۱۳۶۳ معاهده یی خفت آمیز با مراد یکم بست و علاوه بر پذیرش خراج دادن به دشمن خود فتوحات او را نیز به رسمیت شناخت . مراد با انعقاد این قرار داد گستاخ تر شد و به حملات خود به مناطق مسیحی نشین ادامه داد .
سرانجام در سال ۱۳۸۹ نبرد بزرگی بین امپراطور عثمانی و ارتش صربستان و بوسنی در پنج کیلومتری شهر امروزی پریشینا روی داد . در خلال این نبرد سنگین که نبرد کوزوو نامیده می شود ابتدا یکی از فرماندهان مسیحی با نفوذ به چادر مراد او را به هلاکت رساند . خبر مرگ مراد موجب سستی ارتش عثمانی و شکستی کوتاه مدت در آنان شد ولی بلافاصله بایزید فرزند مراد به جای پدر فرماندهی جنگ را به عهده گرفت و عثمانیان با بازیافتن روحیه خود ارتش مسیحیان را درهم شکستند . با این جنگ محاصره ی قسطنطنیه ، پایتخت امپراطوری روم شرقی کامل شد و زمینه ی سقوط آن در حدود یک قرن پس از آن فراهم آمد . مراد یکم از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۹ سلطنت کرد و در این مدت ، بر وسعت کشورش بسیار افزود .
تاریخ جایی نیست که بخواهی عقده گشایی کنی. میلونها نفر در جنگ جهانی اول هم کشته نشدند با اون همه توپ و تفنگ و بمب چطور شده در جنگ بین دو تا کشور قرون وسطایی که با شمشیر و تیر می جنگیدن میلیونها نفر کشته شدن؟ عقده یا نباش
مشخصا نویسنده مطلب یک کولی بی وطن یا یک ارمنی است قشنگ از کفار در برابر اسلام حمایت می کند
این است یک واقعیت تلخ
ترکها همیشه ب نام دین بدترین فجایع انسانی را انجام میدهند.
همانطور ک در فتح قسطنطنیه ب سه هزار زن و کودکی ک ب کلیسای هاگیا (مسجد صوفیه کنونی) پناه برده بودند هم رحم نکردند و همه را کشتند.
و تا سه روز ب قتل عام در سطح شهر ادامه دادند.
و برای جهادی نشون دادن کارشون این حدیث دروغین رو از پیامبر اسلام را نقل کردند:
کسانی که قسطنطنیه را فتح کنن سپاه خدا هستند.
و این است تاریخ ششصد ساله خونخوار ها
این یک واقعیته که تقریبا همه حاکمان مذهبی از دین به عنوان یک ابزار برای پیشبرد اهدافشون (که عموما خالی از ظلم و جنایت هم نبود) استفاده کردن و این ربطی به نژاد یا دین نداره
باید این رفتار های کودکانه را کنار گذاشته و بفهمید که کامنتای یک مقاله تاریخی (که البته بخاطر غیربیطرفانه بودنش سخته که اسمشو بذاریم مقاله تاریخی) جای تخلیه عقده های نژادی و نژادپرستانه نیست، بلکه مکانی است برای بحث های مسالمت آمیز و تبادل اطلاعات و بالا بردن دانش تاریخی افراد
این مطلب اصلا بیطرفانه نبود
دوستانی که قلمی دستتون افتاده و دارین تاریخ رو روایت میکنین حواستون به این مسئله باشه که تاریخ رو باید بیطرفانه روایت کرد
با خوندن این مقاله ما کاملا متوجه میشیم نویسنده چقدر ناشی و تازه کار بوده و اومده دیدگاه های سیاسی خودشو اینجا دخالت داده…