تقابل لطفعلی خان زند با قاجاریه
پس از نابودی افشاریان و پیش از به قدرت رسیدن قاجار ، حکومتی به نام زندیه در این میان سربرآورد که چهل و شش سال بر ایران فرمانروایی کرد. موسس این سلسلهی نام آشنا ، کریم خان زند بود که در سال ۱۱۶۳ قمری به اوج قدرت رسید. همواره از کریم خان زند به نیکی یاد میشود زیرا او فردی کاردان و پر مهر بود و آبادانی زیادی را در طی حکومت کوتاه خود ایجاد کرد که از دید هیچ کسی پوشیده نیست. در این مقاله از تاریخ ما به نفسهای پایانی حکومت زندیه میپردازیم و شرح میدهیم که چگونه لطفعلی خان زند با آقا محمد خان قاجار مبارزه کرده و در نهایت ایستادگی و رشادت ، شکست خورد.
به قدرت رسیدن لطفعلی خان زند
در سال ۱۲۰۳ قمری برخی از مخالفان جعفر خان زند ، به طور شبانه و مخفیانه به اقامتگاه جعفرخان حمله کرده و او را کشتند. بعد از کشته شدن او ، برای جانشینی وی اختلافات زیادی پیش آمد و در نهایت حاجی ابراهیم کلانتر سپاهی را ایجاد کرده و لطفعلی خان که فرزند جعفر خان بود را در همان سال به تخت نشاند.
حکومت لطفعلیخان زند هم زمان با قدرت گرفتن آقا محمدخان قاجار آغاز شد و بدین سان کشمکش قاجار و زند– که از زمان نبردهای محمدحسنخان قاجار (پدر آقامحمدخان ) و کریمخان زند آغاز شده بود– از سرگرفته شد.
حمله آقا محمد خان به فارس
آقامحمدخان قاجار در ۱۲۰۳، جعفر قلیخان (برادرش) و مصطفیخان دولو (سردارخود) را به شیراز فرستاد و خود نیز برای مقابله با لطفعلیخان به فارس رفت. لطفعلیخان شکست خورد و به سوی قلعۀ شیراز گریخت و آقامحمدخان شیراز را هفتهها محاصره کرد، اما به سبب کمبود آذوقه و مقاومت لطفعلیخان، به تهران برگشت.
در اوایل ۱۲۰۴، لطفعلیخان که سپاهیان خود را برای مقاومت در برابر این قاجاری مدعی سلطنت کافی نمیدید، برای جمعآوری نیروی بیشتر به دشتی و دشتستان رفت. در همین حال، برخی اعیان شیراز، آقامحمدخان را به تصرف آن شهر دعوت کردند، اما لطفعلیخان پس از بازگشت از دشتستان، شیراز را تسخیر کرد.
بی اعتمادی به ابراهیمخان کلانتر
لطفعلیخان سپس روانۀ اصفهان شد و شیراز را به حاجی ابراهیمخان کلانتر سپرد و برای آنکه در غیابش از ابراهیم خان خلافی سر نزند، پسر او را به گروگان با خود برد. این بیاعتمادی به سبب آن بود که پس از روی کار آمدن لطفعلیخان و هنگامی که او در کرمان بود، برخی از سرداران او با حاجیابراهیم خان دشمن شدند و از او نزد خان زند بدگویی کردند که بدگمانی شدیدی بین آن دو پدید آورد.
شکست از سپاه قاجار و گریختن تا بندر ریگ
در ۱۲۰۵، لطعفلیخان زند با بیست هزار سپاهی به اصفهان لشکر کشید. آنان در سیرم علیا با سپاه قاجاریه روبهرو شدند، اما چون بخشی از سپاه، لطفعلیخان را همراهی نکردند، وی شکست خورد و سبب این همراهی نکردن آن بود که کلانتر فارس که دیگر به لطفعلیخان اعتماد نداشت، شیراز را گرفت و حامیان لطفعلیخان را با نیرنگ حبس کرد و سپس، به دستور او، عبدالرحیمخان و محمدعلی خان، برادرانش، که همراه سپاه خان زند در قمشه بودند، سپاهیان را برضد خان زند شوراندند. بنابراین، لطفعلیخان با معدودی از سپاهان به سوی شیراز گریخت. اما کلانتر شیراز دروازۀ شهر را باز نکرد. خان زند ناگزیر به کوههای میان کازرون و خلیج فارس عقب نشست. رضا قلیخان، حاکم کازرون، قصد دستگیری او را داشت، اما لطفعلی خان با سختی تمام خود را به بوشهر رساند. در آنجا نیز ماندگار نشد و به بندر ریگ رفت.
بازگشت به شیراز و محاصره آن
امیر علیخان، حاکم بندر ریگ، سپاهیانی در اختیار او نهاد تا به شیراز بازگردد، اما لطفعلیخان گرفتار یورش سپاهیان رضاقلیخان شد و پس از پیروزی بر آنها رهسپار شیراز گشت.
حاجی ابراهیمخان که به تنهایی یارای مقاومت در برابر لطفعلیخان را نداشت از آقامحمدخان خواست تا به مقابلۀ خان زند بشتابد و خزاین او را در شیراز ضبط کند.
در ۱۲۰۵، لطفعلیخان با نیرویی اندکشمار، در گویم (حدود کازرون و شیراز) با نیروهای مصطفیخان قاجار و حاجی ابراهیم خان کلانتر درگیر بود تا اینکه در زرقان، بر مصطفیخان قاجار پیروز شد و سپس جان محمدخان دَلّوی قاجار را در نزدیکی مسجد بردی شیراز شکست داد و جمعی از امیران قاجار اسیر شدند و او بر تمام نواحی اطراف شیراز تسلط یافت. لطفعلیخان کوشید با حاجیابراهیمخان مذاکره کند و حتی به او پیشنهاد کرد با خانوادهاش، که اکنون در دست او بودند، به هند یا عثمانی برود. حاجی ابراهیم این پیشنهاد را نپذیرفت و منتظر نیروهای کمکی قاجار بود.
لشگرکشی آقا محمد خان
در ۱۲۰۶، آقامحمدخان قاجار پس از باخبر شدن از شکستهای مداوم سپاهیانش از نیروهای لطفعلیخان، تصمیم گرفت شخصاً برای مقابله با لطفعلیخان عازم فارس شود. وی نخست به اصفهان رفت و پس از سپردن این شهر به حسینقلیخان، پسر حسنقلیخان جهانسوز، به زرقان رفت. لطفعلیخان که از حرکت آقامحمدخان از اصفهان اطلاع یافته بود پیش دستی کرد و در نزدیکی آبرج، پانزده فرسخی شمال شیراز، بر بخشی از اردوی آقامحمدخان حمله برد و پیروز شد و سپس، شبانه، به نیروهای قاجار تاخت و سپاه قاجار از هم پاشید. اما حاجی ابراهیم، از نزدیکان لطفعلی خان، به دروغ به او خبر فرار آقامحمدخان را داد که باعث شد خان زند تا صبح از ادامۀ جنگ خودداری کند. همین فرصت کافی بود که خان قاجار سپاهیان خود را گرد آورد. روز بعد، در نبردی نهایی، سپاهیان زند شکست خوردند و لطفعلیخان به سمت کرمان گریخت. آقامحمدخان قاجار، پس از شکست سپاهیان زند، در ۱۸ شوال ۱۲۰۶ وارد شیراز شد و حاجی ابراهیم را به پاس خدمتش، و در حقیقت خیانتش، به بیگلر بیگی شیراز منصوب کرد.
لطفعلیخان و اندیشه بازگشت به شیراز
لطفعلیخان در سر راه خود به کرمان، چندی در طبس ماند و به یاری عدهای سوار که حکمران طبس، امیرحسینخان طبسی، به او داده بود، برای تسخیر شیراز به سمت ابرقوه و داراب رفت. پس از مدتی جنگ و گریز با طرفداران قاجاریه و حاجیابراهیمخان کلانتر، شکست خورد و به خراسان رفت.
تسخیر کرمان
توقف لطفعلیخان در طبس، به سبب ترس حاکم طبس، چندان طول نکشید. لطفعلی خان برای کمک گرفتن از تیمورشاه، حاکم درّانی آنجا، رهسپار قندهار شد، اما چون از مرگ تیمورشاه با خبر شد، مدتی در قاین ماند. نمایندگان محمدخان (حاکم نرماشیر ) و جهانگیرخان (حاکم بم ) در آنجا به خدمت لطفعلیخان رسیدند و برای تسخیر کرمان به او قول مساعدت دادند. در ۱۲۰۸، خان زند در نبردی کرمان را از دست مرتضی قلیخان و امیران قاجار خارج کرد و در این شهر بر تخت نشست. سپس خود را پادشاه خواند و سکه ضرب کرد.
آقامحمدخان و تسخیر کرمان
در ۱۲۰۹، با رسیدن خبر استیلای لطفعلیخان بر کرمان، آقامحمدخان که عازم تسخیر خراسان بود، رهسپار کرمان شد و چهار ماه آنجا را محاصره کرد تا اینکه، به سبب مقاومت اهالی کرمان و سرما، تصمیم به ترک محاصره گرفت، اما یکی از نگهبانان قلعه، دروازۀ شهر را گشود و عدهای از سپاهیان قاجار وارد شهر شدند که با مقاومت سپاه زند عقب رانده شدند. پس از آن، نجفقلیخان خراسانی، از معتمدان خان زند، به او خیانت کرد و این بار دوازده هزار تن از سپاهیان آقامحمدخان به شهر یورش بردند و خان زند شکست خورد و با از دست دادن تمامی همراهان و هوادارانش، از کرمان گریخت و به بم پناه برد. پس از تسخیر کرمان، آقامحمدخان حکم به ویرانی و قتل عام و تنبیه مردم آنجا داد و دستور داد از اهالی آنجا بیست هزار جفت چشم بکنند و به او تحویل دهند و به قدری از او و از سپاهیان او به شهر آسیب رسید که کرمان را شهر کوران نامیدند.
سیرم چیه
سمیرم تصیح کنید