مشکلات مسافرکشی در دهه ۴۰
سال ۱۳۲۵ نیز شرکت «ب.ب. تاکسی» نخستن شرکت تاکسیرانی ایران شد که دربستی کار میکرد و کرایهاش هم ۵ ریال بود.
بعدها که تعداد تاکسیها در تهران و شهرهای بزرگ ایران بیشتر شد و تاکسیرانی خودش شغل رسمی و صنف معتبر شد مشکل مسافرکشی هم پیدا شد و داستان مفصلش این است: «مسافرکشی در تهران تاریخچه طولانی ندارد و بر اساس مطالعات و تحقیقات تا سالهای دهه ۱۳۴۰ مسافرکشی در هیچیک از شهرهای ایران رواج نداشت و اگر رانندهای با پلاک شخصی به صید مسافر و حمل او و دریافت کرایه میپرداخت در وهله اول پلیس راهنمایی اتومبیل را متوقف و راننده خاطی را جریمه میکرد و در وهله دوم دیگر رانندگان تاکسی و کرایه مانع فعالیت او میشدند و نمیگذاشتند وارد حریم حرفه همیشگی آنان شود.
اما از حدود ۱۳۴۸ به بعد، هر کسی توان مالی داشت و اتومبیلی به بهای ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان میخرید در ساعات بعدازظهر به مسافرکشی میپرداخت و کمکم این کار رایج شد و چون هر مسافرکش اذعان داشت برای تأمین قسمتی از معیشت خود به مسافرکشی روی آورده و فشار هزینهها و درآمد ناچیز او را به این حرفه کشانده است رانندگان حرفهای دیگر که شغلشان رانندگی بود و خود عائلهدار و گرفتار مخارج بودند چندان سخت نمیگرفتند و در برابر تعدی او و امثالش به حریم شغلی خود، بردباری پیشه میکردند.
در سالهای دور مسأله حرفهای و رسمیبودن شغل راننده عمومی، یعنی کسی که شغلش صرفا تاکسیرانی بود، چنان جدی انگاشته میشد که مأموران راهنمایی و رانندگی اتومبیلی را که با پلاک شخصی مسافر حمل میکرد، متوقف میساختند و از نسبت مسافران با راننده از او میپرسیدند و در صورتی که آنان خویشاوند و دوست نبوده بلکه مسافر بودند اتومبیل را متوقف و راننده را جریمه سنگین میکردند. به مرور از شدت عمل مأموران کاسته شد و چون این پیشه دوم یعنی مسافرکشی عمومیت یافت، عادی شد و دیگر رانندگان تاکسی و کرایه، کاری به مسافرکشها نداشتند.
مردم هم راضی بودند؛ زیرا رانندگان تاکسی گهگاه برای استراحت و تمدد اعصاب به خانه میرفتند و در خیابانها، بهویژه خیابانهای فرعی تاکسی پیدا نمیشد، اما مسافرکش همیشه و در تمام لحظات شبانهروز یافت میشد و مردم به این وضع عادت کردند».