ساواک چگونه بود؟
فرح پهلوی میگوید: ساواک عبارت بود از شش هفت هزار کارمند که کارشان را در جاهای پوشیده و مخفی انجام میدادند. حدود صدهزار خبرچین هم داشتند از میان معلمین، شاگردها، کارگران، کشاورزان، کارمندان که من در زندان با این ها برخورد داشتم.
سازمان های موازی
داریوش همایون وزیر قبل اطلاعات و جهانگردی شاه هم نگاهی انتقادی به دستگاههای اطلاعاتی شاه دارد: دستگاههای اطلاعاتی ما موازی بودند و احتمالا کار همدیگر را خنثی میکردند و از نظر تحلیل هم بسیار ضعیف بودند.
مخالفت شاه با سرلشکر پاکروان
احسان نراقی از قول سرلشکر پاکروان رئیس ساواک در اوایل دهه ۴۰ نقل میکند که خود شاه تمایلی به تحلیلهای ساواک نداشت: مرحوم پاکروان میخواست ساواک را تبدیل به یک مرکز تفکر و اندیشه کند اما شاه قبول نکرد. یک روز از پاکروان پرسیدم تیمسار شما که آدم روشنی بودید و میتوانستید مسائل را برای شاه تحلیل کنید، چه شد که او شما را برداشت؟
ارتشبد نصیری
پاسخ داد: «شاه خوشش میآمد وقتی از من راجع به فلان شخص میپرسد من فوری بگویم بد است یا خوب. اما من میگفتم قربان من باید بروم مطالعه کنم و هفته بعد جواب را برایتان میآورم. شاه خوشش نمیآمد اما بعد از من نعمت الله نصیری این کار را میکرد.»
از قول نراقی؛ شاه نمیخواست که دستگاه اطلاع رسانی به او اطلاع دهد. دیکتاتور به جایی میرسد که از دستگاه اطلاعاتی آن را میخواهد که خودش آرزو دارد. اگر بیاید و گزارشی ضد نظر او را بدهد ناراحت میشود.
بی اطلاع ولی متخصص داغ و درفش
ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور ایران هم میگوید: ساواک قدرت هیچ چیزی را نداشت، فقط متخصص ضرب و شتم و شکنجه و داغ و درفش بود. بعد هم متمرکز روی گروههای خاص. خارج از گروهها اصلا هیچ اطلاعی نداشت از این تحول عظیمی که در جامعه رشد کرده بود. از طرفی فساد هم در آن نفوذ کرده بود و در سازمانهای از این نوع، به محض این که فساد در آنها نفوذ کرد دیگر آن برش سابق را ندارند. ساواک هم این طور شده بود. من مدتی پس از انقلاب سرپرست وزارت خارجه بودم، مدارک ساواک پاریس را برایم فرستادند. گزارشات ساواک را که میخواندم خنده ام میگرفت که اینها چقدر راجع به ما بی اطلاع بودند. دستگاه اطلاعاتی شاه، دستگاه سرکوب بود نه دستگاه اطلاعاتی.