کار سردار سلیمانی ایجاد موازنه امنیت از طریق قدرت‌سازی، تحرک ژئوپلتیک و ائتلاف‌سازی بود

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، دکتر ابراهیم متقی در نشست علمی آنلاین که به همت معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی تهران با حضور دکتر محمد مهدی شریعتمدار رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران (به صورت تماس تلفنی) برگزار شد، اظهار کرد: نقش توسعه گرایانه کشورها مربوط به شرایطی است که یک کشور جهت گیری توسعه آنها با حوزه جغرافیایی، فرهنگ، تاریخ، پیشینه و شکل گیری ژئوپلتیک بیگانه باشد.

وی با اشاره به بحث اسرائیل مبنی بر گسترش سلطه این رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات گفت: این منطقه (از نیل تا فرات) منطقه اسلامی است و اسرائیل قصد دارد در مناطقی ایفای نقش کند که با آنها پیوندی ندارد.

عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه این ایفای نقش اسرائیل برای همکاری موازنه و ایجاد ثبات نیست، افزود: رژیم بعث عراق هم می خواست بر منطقه مسلط شود، حال آنکه ایران قصد داشت با نقش موازنه ای از امنیت منطقه و ثبات سیاسی حمایت کند تا بدین ترتیب تعادل در مرزها برقرار شود.

دکتر متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی هم توانست طی این سالها از سازوکارها و الگویی با نگاهی معطوف به موازنه منطقه بهره بگیرد، در ادامه خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی از طریق موازنه نرم به تعادل نرم و پیگیری کنش تاکتیکی به امنیت منطقه رسید.

وی با بیان اینکه هم اکنون بحران در سوریه پایان یافته است، با طرح این پرسش که چه کسی از داعش در سوریه حمایت می کند و نیروهای نظامی را به صورت سازمان یافته مستقر می کند؟ گفت: این کشور ترکیه است.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: هم اکنون چه کسی حریم هوایی ترکیه را نقض می کند و یا چه کشوری به دنبال تهدید، تحریم و ایجاد پایگاه در کشورهای منطقه است؟ در پاسخ باید گفت اینها جز کشورهای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا نیستند؛ از این رو الگوی رفتاری ترکیه، اسرائیل و آمریکا الگوی توسعه طلبانه است، حال آنکه الگوی ایران همواره معطوف به ثبات، تعادل و امنیت سازی اجتماعی بوده، بدون آنکه نسبت به حاکمیت تمامیت ارضی و هویت اجتماعی سوریه نقش تهاجمی داشته باشد.

دکتر متقی در ادامه افزود: شهادت سردار سلیمانی از این جهت برای کشور، نظام سیاسی و امنیت منطقه ای اهمیت دارد که ایشان نقش ویژه و منحصر به فردی را در عرصه مبارزه با تروریسم جهانی عهده دار شد.

وی با بیان اینکه محیط امنیت منطقه ای در یکصد سال گذشته همواره مبتنی بر نشانه هایی از بحران، جنگ، تهدید و بی ثباتی در خاورمیانه بوده است، گفت: کودتاهای نظامی، آشوبهای اجتماعی، نظام های دیکتاتوری همگی اجتناب ناپذیر بودند، در سال ۱۹۹۱ ساختار دو قطبی کارکرد خود را از دست داد. در دوران ساختار دو قطبی امنیت منطقه ای کنترل شده بود و به اعتقاد یک نظریه پرداز، ساختار دو قطبی میزان stability بالایی را دارد چون شمار بازیگران محدود است، ثانیاً قالبهای ادراکی و رفتاری بازیگران مبتنی بر نشانه هایی از راشینالیتی (عقلانیت راهبردی) هستند.

این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران در تعریف مفهوم استراتژی راشینالیتی گفت: این بدان معناست که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در ارتباط با جنگ ایران و عراق یک نوع توافق عملی داشتند، از نخستین روزهای جنگ بین ایران و عراق ادموند ماسکی وزیر امور خارجه آمریکا و ادوارد شوارتز نادزه وزیر امور خارجه شوروی رویکردهای نسبتاً همگونی را در پیش گرفتند. در دوران پس از جنگ سرد آمریکایی ها احساس کردند که در فضای هژمونی منطقه ای و قدرت بی بدیل جهانی قرار دارند.

دکتر متقی ادامه داد: به این دلیل آمریکایی ها عملیات و اقدامات نظامی را در منطقه انجام دادند و در سال ۱۹۹۱ جنگ علیه عراق شکل گرفت و در سال ۲۰۰۳ نشانه هایی از ستیزش ایجاد شد و جورج بوش اقداماتی را در ارتباط با امنیت عراق انجام داد و از سال ۲۰۰۳ با اقدام نظامی علیه عراق آمریکایی ها امنیت منطقه را رها کردند.

وی افزود: آمریکایی ها شرایطی را ایجاد کردند که نشانه هایی از فضای امنیت آشوب زده در آن شکل گرفت، حال آنکه در فضای امنیتی آشوب زده هیچ ساختار و بازیگر منطقه ای بین المللی وجود ندارد. در فضای امنیت آشوب زده ما شاهد این هستیم که نشانه هایی از بحران پیاپی، بحران دائمی و تکرارشونده وجود دارد.

این استاد دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: سردار سلیمانی در این دوران بود که وارد عرصه کنش امنیت منطقه ای شد اما مسأله این است که وقتی محیط منطقه ای در فضای بحران، تهدید و عدم امنیت قرار می گیرد چه بازیگری می تواند با نقش آفرینی خود کنترل و مدیریت امنیت را داشته باشد، اگر بازیگری وارد محیط آشوب زده نشود، به طور اجتناب ناپذیر شرایط برای بحران، آشوب، تروریسم و اعاده نشانه های تهدید دائمی فراهم می شود، اینجاست که ایران نقش مسئولانه خود را در ارتباط با امنیت منطقه ای ایفا کرد.

دکتر متقی ادامه داد: ایران کوشید زمینه هایی ایجاد شود تا براساس آن نشانه هایی از همکاری های متقابل در فضای امنیت منطقه ای شکل بگیرد. کارکرد سردار سلیمانی را هم می توانیم در ارتباط با نقش ایشان برای امنیت سازی منطقه ای مورد توجه قرار دهیم.

وی با بیان اینکه نقشی که سردار سلیمانی داشت، توانست در فضای آشوب که تروریسم گسترش می یافت، از ساز و کار امنیت ساز استفاده کند، در ادامه تصریح کرد: بدین ترتیب ایران گام نخست را برای امنیت سازی منطقه ای برداشت، البته ممکن است ادراک آمریکا، عربستان و کشورهای منطقه ای در این ارتباط با ایران متفاوت باشد؛ اما در هر حال رویکرد ایران امنیت سازی منطقه ای در محیط آشوب زده و ستیزش بود، نقش ایران مسئولانه بود و نه اینکه تحرک برای گسترش قدرت.

عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه همواره قدرتهای بزرگ در شکل گیری آشوبهای منطقه ای بر اساس ساز و کارهایی، مدیریت بحران را انجام و آشوب را گسترش می دادند، در ادامه خاطرنشان کرد: از این رو با شدت گرفتن بحران امنیت منطقه دچار اختلال می شد.

دکتر متقی با طرح این پرسش که ایران چه زمانی وارد بحران منطقه خاورمیانه شد و ترکیه چه زمانی؟ همچنین ایران و ترکیه با چه جهت گیری وارد شدند؟ افزود: باید این سئوال پرسیده شود ایران در چه دوران تاریخی وارد بحران امنیت منطقه ای سوریه شد و روسیه چه زمانی؟ حتی الگویی که جورج مادلسکی ارائه می دهد با نشانه ها و قالبهای رفتاری قدرتهای بزرگ و در ارتباط با بازیگران منطقه ای و محیط بحران زده سوریه، عراق و ظهور داعش هماهنگی دارد.

وی گفت: نخستین نقش سردار سلیمانی ایفای رویکرد مدیریت بحران از طریق مقابله مستقیم با بازیگران بحران ساز در راستای گسترش ثبات و موازنه و امنیت منطقه ای بود. البته برخی معتقدند که ایران قدرتش را تا مدیترانه گسترش داده است، ژئوپلتیک ایران این را می گوید قدرت ایران در دوران های تاریخی گذشته تا مدیترانه و کانال سوئز گسترش یافته است، اما رویکرد جهت گیری ایران در دنیا، امنیت ملی و منطقه ای است که معطوف به موازنه ثبات، تعادل و همکاری است که بر اساس چند جانبه گرایی از آن یاد می شود.

این استاد دانشگاه تهران افزود: چندین بار ایران منطقه عاری از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی در خاورمیانه را مطرح کرد، همچنین در چندین مرحله ایران بر ضرورت موازنه قدرت تأکید داشت، الگوی سردار سلیمانی در فضای منطقه بحران زده خاورمیانه و غرب آسیا مقابله با بی ثباتی آشوب، ناامنی و بازیگران آشوب زده بوده است.

دکتر متقی در ادامه سخنان خود گفت: امنیت منطقه ای عموماً تحت تاثیر شکل خاصی از موازنه قدرت به وجود می آید، وقتی این موازنه از میان برود نشانه هایی از ناامنی شکل می گیرد.

وی با بیان اینکه نگاه بازیگرانی که رویکرد توسعه گرا دارند، توسعه قدرت است و آنها در صدد برهم زدن موازنه قدرت هستند، در ادامه تصریح کرد: راهبرد ایران در سالهای ۲۰۰۱ به بعد نه معطوف به توسعه قدرت، بلکه معطوف به موازنه سازی بود.

عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران افزود: برخی تحلیلگران معتقدند وقتی ایران در عراق، سوریه و یا لبنان حضور دارد و نقش آفرینی می کند این مسأله به معنای مداخله یا توسعه قدرت است، در حالی که خیلی از بازیگران و قدرتهای منطقه و بین المللی در یک دوران تاریخی نقش آفرین بودند که البته نقش آنها برای موازنه بود به عنوان مثال نقشی که آمریکا در سال ۱۹۴۶ ایفا کرد و یا نقش آمریکا در سال ۱۹۱۹ که به موازنه منطقه ای منجر شد، اگر مشاور الممالک در سال ۱۹۲۱ قرارداد مربوطه را با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کرد و شوروی به ایران امتیازاتی داد، معطوف به این بود.

دکتر متقی با بیان اینکه در آن سالها بازیگران نقش موازنه کننده داشتند، ادامه داد: اگر شوروی در سال های ۴۶ و ۴۷ مجبور شد از ایران نیروی نظامی خود را خارج کند، چون نقشی که آمریکا در ایران ایفا کرد، نقشی موازنه دهنده بود.

وی با بیان اینکه اگر آمریکا در سالهای ۱۹۱۹، ۱۹۲۰، ۱۹۴۶ و ۱۹۴۷ نقشی توسعه گرایانه داشت، برای امنیت ملی ایران چه وضعی پیش می آمد؟ افزود: در حوزه روابط بین الملل و امنیت منطقه ای اگر شما اقدامی انجام ندهید، چه رخ خواهد داد؟ نباید نقش منفعل و بی طرفی داشته باشید، کشوری که می خواهد موازنه ایجاد کند، باید صاحب قدرت باشد و آن‌را(قدرت) بکار گیرد.

این استاد دانشگاه تهران گفت: نخستین اصلی که در روابط بین الملل در ارتباط با کشورها وجود دارد، این است که تولید قدرت کند چون می تواند در برابر تهدیدات آن را بکار بگیرد؛ ارتش ایران در سال ۱۳۱۹ خوب رژه می رفت، اما در سال ۱۳۲۰ ایران اشغال شد، همچنین ارتش ایران در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ پوشالی و کاذب بود و نتوانست کاری را انجام دهد.

دکتر متقی با بیان اینکه نخستین نقش سردار سلیمانی تولید قدرت و بهره گیری از این قدرت بود، در ادامه با اشاره به کتاب تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ گفت: در این کتاب آمده است اگر در یک معادله امنیت منطقه ای از قدرت خود استفاده نکنید و با سازش کردن به طرف مقابل امتیاز بدهید، مماشات کنید و تهدید را احساس نکنید، طرف مقابل شما را بابت بازیگر منطقی بودن، عاقل و موثر بودن تحسین نخواهد کرد، بلکه معتقد است شما ترسیده اید و به این دلیل سازش انعطاف نشان داده اید.

این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه سردار سلیمانی در شرایط تهدید که داعش و بازیگران بحران ساز و آشوب ساز امنیت منطقه ای را از میان بردند، از سازوکار انفعالی استفاده نکرد، افزود: یک ضرب المثل انگلیسی می گوید اگر خانه همسایه آتش گرفت و برای خاموشی آن تلاش نکردی، خانه تو هم آتش خواهد گرفت.

دکتر متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی به درجه نظامی خود دلخوش نبود و به آیه “وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ” عمل کرد، گفت: ایشان در برابر تهدید نمی هراسید، چون معتقد بود کسی که یکبار بمیرد، مرده است؛ اما کسی که زنده است هر لحظه در معرض خطر مرگ و آسیبهای مختلفی قرار می گیرد.

وی افزود: وقتی سردار سلیمانی وارد فضای امنیتی منطقه شد، از قاعده مورفی معکوس استفاده کرد، طبق قانون مورفی از هر آنچه که می ترسی بر سرت می آید. او مرگ را برای خود حل شده تلقی کرده بود؛ از اینرو علاوه بر اینکه در خط مقدم حاضر می شد، در فضای کنش تاکتیکی هم قرار می گرفت و در جهت موازنه امنیت منطقه ای هم تلاش می کرد.

این استاد دانشگاه تهران افزود: الگویی که سردار سلیمانی در پیش گرفت، معطوف به قدرت سازی، نهراسیدن از قدرت تهدیدکننده بازیگران رقیب و در نهایت ائتلاف سازی بود که برای کشور امنیت ساز بود.

دکتر متقی خاطرنشان کرد: در روابط بین الملل یکی از ابعاد قدرت، خودیاری یعنی متکی به خود بودن است. سردار سلیمانی هم در جهت تأمین قدرت حوزه اتحاد و ائتلاف را شکل داد(علاوه بر خوداتکایی) که یکی بخش nation stage و دیگری sub nation stage است اتحادی که سلیمانی با روسیه برقرار کرد اتحاد تاکتیکی عملگرایانه بود.

وی با بیان اینکه سردار سلیمانی ائتلاف را در دو سطح انجام داد، گفت: کار سلیمانی ایجاد موازنه امنیت بود، موازنه نرم افزاری برای ایجاد تعادل در محیط منطقه ای.

عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه سردار سلیمانی سه ضرورت امنیت ملی ایران و منطقه ای را در دستور کار خود قرار داده بود، افزود: همچنین برنامه و نقشه راه آن کاملاً مشخص بود و می دانست چه الگویی را باید در پیش بگیرد و از آن الگو برای تحقق چه اهداف مشخصی استفاده کند. گام اول وی معطوف به قدرت سازی و گام دوم در راستای کنش مقابله با تهدید بود و در این راستا عقب نشینی نکرد چون می دانست با عقب نشینی بار دیگر موازنه بهم می خورد و تهدیدات در منطقه افزایش می یابد.

دکتر متقی گام سوم سردار سلیمانی را ائتلاف سازی دانست و گفت: در مفهوم بعدی قدرت باید دیگران را برای مقابله توسعه دهند و یک قالب اندیشه ای وجود دارد با عنوان نقطه ثقل ژئوپلیتیکی که مربوط به شرایطی است که تو بتوانی متحدان خودت را افزایش دهی.

وی با تأکید مجدد بر اینکه ائتلاف سازی سلیمانی در دو سطح بود، در ادامه خاطرنشان کرد: او واقف بود روسها تهدید مشترکی را با ایران در سوریه و عراق احساس می کنند، می دانست روسها ابزار مقابله با این تهدید را دارند اما در این باره انگیزه و کنشگری نداشتند؛ کاری که سردار سلیمانی انجام داد فضا را برای یک نوع مشارکت تاکتیکی روسیه برای مقابله با تهدیدات امنیت منطقه ای غرب آسیا، شرق مدیترانه و خاورمیانه عربی بسیج کرد.

این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بدین ترتیب برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانست ائتلاف تاکتیکی را با یک قدرت بزرگ جهانی تشکیل دهد، در ادامه توضیح داد: بعد دوم ائتلاف سردار سلیمانی مربوط به ایجاد یک ارتش چند ملیتی بود، تاکنون هیچ ژنرال غربی و یا خاورمیانه ای نتوانسته بود یک ارتش چند ملیتی ایجاد کند؛ ارتشی که سردار سلیمانی ایجاد کرد مبتنی بر جنگهای نیابتی نبود. این در حالی است که آمریکایی ها و عربستان جنگهای نیابتی را در پیش می گرفتند که ویژگی این جنگها آن است که افرادی را به عنوان مزدور و کارگزار در اختیار می گیرند.

دکتر متقی با بیان اینکه سردار سلیمانی با ائتلاف توانست زمینه های لازم را برای مقابله با تهدیدات براساس همکاری های دو یا چند جانبه و در قالبهای عاطفی فراهم کند، در ادامه خاطرنشان کرد: نامه او به حسین پورجعفری بسیار آموزنده بود، حس او حس پدر و فرزندی بود، او خود را حامیان آنها می دانست این در حالی است که برخی از فرماندهان ممکن است به این موضوع توجهی نداشته باشند و به نیروهای مسلح برای روز مبادا بنگرند.

وی با بیان اینکه حس انسان در ایجاد یک نوع ارتش چند ملیتی نشان می دهد تا چه حد این قابلیت می تواند ادامه پیدا کند، گفت: جنگهای نیابتی انسجام نیابتی، فرماندهی و یک تاکتیک و محیط عملیاتی می خواهد، اما جنگهایی که ماهیت هویتی دارند و جنگهایی که مبتنی بر انسجام ارگانیک هستند در آن شرایط یک ارتش شکل می گیرد و ماهیت چند ملیتی می گیرند و این چنین است که در ارتش چند ملیتی سردار سلیمانی یمنی، افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و ایرانی همگی حضور داشتند.

این عضو هیئت علمی روابط بین الملل دانشگاه تهران افزود: در ارتش های چند ملیتی افراد در کنشگری از آزادی عمل و فرماندهی مربوط به خود برخوردارند و سلسله مراتب مکانیکی، تحکمی و دستوری وجود ندارد. چیزی که باید در جامعه شناسی امنیت به آن توجه شود مسأله درونی سازی است چطور می توان قالبهای آرمانی تاکتیکی و رفتاری را در ارتباط با دیگران درونی کرد؟ چطور می توان شرایطی را ایجاد کرد که فضا برای همکاری چند جانبه و داوطلبانه فراهم شود(بحث بسیار اساسی که در فضای امنیت سازی منطقه ای مورد توجه سردار سلیمانی بود) بنابراین این ائتلافی نبود که صرفاً مربوط به یک فضای جنگی یا نظامی باشد، این ائتلاف مربوط به شرایطی بود که توانست عاطفه، حس امنیت متقابل، حس همکاری مشترک و حس ادغام این کشورها را بوجود آورد.

دکتر متقی ادامه داد: به اعتقاد من فاطمیون پیشقراول این موضوع بودند و برای افغانی ها در ایران آزادی عمل در ارتباط با حضور وجود داشت، حتی تسهیلاتی هم فراهم و مشارکت ایجاد شد و حتی قانون تغییر کرد؛ ایران نخستین کشور در خاورمیانه بود که براساس وصلت زن تابع یک کشور با یک تابعیت بیرونی توانست یک نوع حق تابعیت اعطا کند، این مسأله نشان می دهد این وضعیت فضایی را ایجاد کرد که باعث تغییر در قالبهای قانونی کشور شد از کودکان افغانی در مدارس ثبت نام شد و به دانشجویان افغانستانی بورس تحصیلی تعلق گرفت.

وی با بیان اینکه این ائتلاف، ائتلاف تاکتیکی و در محیط جنگی و ابزاری نبود، خاطرنشان کرد: این ائتلاف مبتنی بر همبستگی ارگانیک درونی بود که احساس می کردند با یک تهدید مشترک مقابله کنند که بدین ترتیب ارتش چند ملیتی شکل گرفت که از آزادی عمل برخوردار بود و توانست قابلیتهای لازم را در منطقه ایجاد کند.

این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه حس امنیت آرامش را در پی دارد، افزود: سردار سلیمانی توانست از طریق ائتلاف سازی شکل جدیدی از همبستگی و ائتلاف را بوجود آورد.

در ادامه این نشست علمی دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ارتباط تلفنی گفت: موضوع برنامه این حس را القاء می کند که سردار سلیمانی سمبل مقاومت و بقیه افراد با اندیشه متفاوت مقابل ایشان هستند.

وی مسأله اصلی را در پاسخگو بودن یک نظام برشمرد و افزود: این پاسخگویی باید در همه عرصه ها از جمله سیاست داخلی و خارجی باشد.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، گفت: هم اکنون فرض بر این است که همه اقدامات سردار سلیمانی و سپاه درست بوده است و برای آنها هاله قداست ایجاد شده است و هیچ وقت نگاه جدی و نقادانه به عملکرد آنها وجود نداشته است، اما واقع مطلب این است که در خصوص موضوع سوریه مردم سوریه باید قضاوت کنند، حداقل در ۱۰ سال گذشته که بهار عربی بود کشور برای دموکراسی قیام کردند و داعش از آن بهره برداری سیاسی کرد.

زیباکلام با اعتقاد به اینکه با مقدس دانستن این افراد دیگر کسی جرأت انتقاد از آنها را پیدا نمی کند، ادامه داد: ۸ سال جنگ ایران و عراق هم قداست پیدا کره است، اما با گذشت بیش از ۳۰ سال همواره پرسشهایی مطرح است و آن اینکه آیا پس از فتح خرمشهر باید جنگ ادامه می یافت؟

وی افزود: روز گذشته اسرائیل آماری را منتشر کرد که طی یکسال گذشته ۵۰ بار به سوریه حمله شده است(هفته ای یکبار). سردار سلیمانی گفته بود سیاست استراتژیک عمق استراتژیک است؛ یعنی بجای منتظر ماندن باید به عمق مرزهای اسرائیل رفت، آیا با این سیاست حملات کاهش یافت؟ و یا فشار اسرائیل کمتر شد؟ یا آنکه هم اکنون اسرائیل به مرزهای شمالی و آذربایجان و جنوب خلیج فارس و … وارد شده است.

محمد مهدی شریعتمدار، رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به سخنان زیباکلام گفت: کسی مدعی نیست که برای نیروی سپاه و قدس هاله قداست ایجاد شده است، اما واقعیت این است نیروی قدس توانسته قدرت بازدارندگی در مقابل تهدیدات جهانی ایجاد کند و حضور جهانی داشته باشد و شاهد دستاوردهای این حضور باشیم.

وی با انتقاد از این که متاسفانه برای موضوعات احکام کلی صادر می شود، افزود: این نوع نگاه و رویکرد به مسایل راهگشا نیست.

رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه حضور ایران در جبهه مقاومت و نقش سردار سلیمانی را نباید به حضور در سوریه یا نوع نگاه به نظام سوریه تقلیل دهیم، در ادامه خاطرنشان کرد: بحث این است که ایران توانست قدرت بازدارندگی برای ایستادگی در برابر تهدیدات محتمل ایجاد کند و توان دفاعی نظامی را افزایش و این قدرت را به منطقه گسترش دهد.

شریعتمدار با اشاره به تشکیل محور مقاومت و در ادامه با انتقاد از وارد شدن به موضوع اینکه دولت بشار اسد سرکوبگر است یا خیر، افزود: در نوع نگاه و بیان مسأله دچار اختلاف نظر جدی هستیم، بحث اصلی ایجاد قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدات و افزایش امنیت منطقه و نیروهای استقلال خواه است.

وی با این پرسش که آیا بشار اسد تنها نظام حاکم در منطقه است که از آن به عنوان سرکوبگر یاد می شود؟ گفت: اتفاقات دولت بشار اسد نسبت به دیگر دولتها نشان می دهد بشار اسد بیشترین اصلاحات را انجام داد، البته هر دولتی نقاط مثبت و منفی دارد؛ اما در اینجا اصلا مسأله ما بشار اسد نیست، مسأله اصلی رویارویی در این منطقه بین محور مقاومت و استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی است.

این رایزن سابق فرهنگی در ادامه سخنان خود افزود: اشاره شد به حملات رژیم صهیونیستی به سوریه در سال ۲۰۲۰ و اینکه به مرزهای ما نزدیک شدند رژیم صهیونیستی که زمانی مرزهای خود را از نیل تا فرات و بیشتر می دانست، هم اکنون در جستجوی امنیت مرزهای خود است و از تلاش خود برای آنکه رژیم یهود خالص ایجاد کند و از ساکنان عرب مناطق اشغالی در سال ۱۹۴۸ رهایی یابد، دست برداشته است.

شریعتمدار درباره عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل گفت: این روند از گذشته هم بوده، اما امروز آشکار شده است و امروز جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت توانسته دستاورد امنیت حتی در داخل سرزمینهای اشغالی را داشته باشد، امروز اشراف اطلاعاتی امنیتی جمهوری اسلامی ایران بلکه مقاومت اسلامی لبنان و حزب الله به داخل سرزمین های اشغالی و نیز اشراف نیروها و جنبش های آزادیبخش فلسطین نظیر حماس و جهاد و دیگر توانمندی آنها در انجام کنشهای نظامی و سیاسی در داخل سرزمینهای اشغالی بر کسی پوشیده نیست، برای اولین بار در تاریخ مبارزات اعراب و اسرائیل ۵ جنگ را شاهد بودیم که شاهد پیروزی مقاومت اسلامی بودیم.

وی با بیان اینکه نگاه رژیم صهیونیستی و آمریکا شکست ۳ ارتش عراق، سوریه و مصر بود، افزود: چون این ۳ ارتش می توانستند روزی در برابر آنها قرار گیرند و نباید نادیده گرفت در این شرایط در روزهای اخیر شاهد مانور مشترک همه نیروهای فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی و نوار غزه بودیم.

رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه روند استقلال از استعمار در منطقه از دهه ۷۰ آغاز شد و ادامه یافت و از آن پس شاهد استقلال به تمام معنا در بسیاری از کشورهای منطقه نبودیم، گفت: در آن زمان جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم شد و حتی جنبش عدم تعهد را نتوانستیم به آن شکل به منصه ظهور برسانیم.

وی با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی روند جدیدی از رویارویی میان قدرتهای استکباری جهان با جنبش استقلال خواهی در منطقه صورت گرفت، در ادامه خاطرنشان کرد: استقلال خواهی از گفتارهایی بود که انقلاب اسلامی ایران آن را مطرح کرد.

این رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه نظریات مختلفی طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی درباره صدور انقلاب مطرح شده است، ادامه داد: بحث استقلال خواهی گفتمان وحدت اسلامی، گفتمان حمایت از مستضعفین و مسایل عادلانه جهان در رویارویی با استکبار، گفتمان حمایت از فلسطین و آزادی سرزمین فلسطین از جمله این نظریات است.

دکتر شریعتمدار در ادامه افزود: این موضوع نه بر اساس روند حاکم بر جهان امروز بلکه بر اساس آزادی سرزمین فلسطین از نهر تا بحر و برقراری دولت فلسطین مبتنی بر آرای حاکمان اصلی فلسطین بود که سبب شد در ۱ تا ۲ دهه اخیر شاهد رویارویی تمام عیار میان دو پروژه استکباری و صهیونیستی و پروژه مقاومت و تشکیل جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران باشیم.

وی افزود: چه موافق و چه مخالف روند مقاومت باشیم، امروز ایجاد جبهه و محور مقاومت در منطقه واقعیتی انکارناپذیر است که با رویارویی خود با جبهه استکبار دستاوردهای زیادی را به همره داشته است که دست کم اجازه نداد جبهه مقابل به اهداف خود دست یابد.

رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از اهداف جبهه مقابل را ایجاد تفرقه در جهان اسلام و در منطقه و راه اندازی جنگهای نیابتی دانست و گفت: حمایت از گروه های تکفیری و تروریستی از دیگر اهداف آنان است.

دکتر شریعتمدار با بیان اینکه در جریان این مقاومت از زمانی که سردار، فرماندهی عملیاتی و تمام عیار جبهه را برعهده گرفت، شاهد افزایش درگیری ها در منطقه با میزان خسارات فراوان بودیم، گفت: اما دستاوردهای سترگی هم داشت که مانع تحقق اهداف مقابل شده بود. جریان مقاومت فارغ از اینکه ما آن را قبول داشته باشیم یا خیر، توانست با موفقیت بسیار عمل کند.

وی ادامه داد: این موفقیتها حتی شامل تغییر در معادلات منطقه بوده است، قدرت بازدارندگی که ایران توانست هم با افزایش توان دفاعی و نظامی خود و هم با تشکیل جبهه مقاومت در منطقه ایجاد کند که عملاً مانع مهمی بود در برابر تکرار تلاشهایی که در گذشته صورت گرفته است.

رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران گفت: از این رو شما حساسیتهای طرف مقابل را در برابر پروژه موشکی جمهوری اسلامی ایران توان نظامی و دفاعی ایران می بینید، اما دیگر امروز شاهد تکرار حوادثی چون حملات موشکی به شهرهای ایران و حملات شیمیایی که حتی بعضاً شهروندان عراقی را هم درگیر می کرد، در جنگ میان ایران و عراق نیستیم؛ چون امروز برای توان دفاعی موشکی و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران حسابهای جدی باز شده است.

دکتر شریعتمدار خاطرنشان کرد: بخشی از این توان بازدارندگی در داخل و با پیشرفت های نظامی و دفاعی است و بخشی از آن ناشی از تشکیل جبهه مقاومت و حضور نیروی مقاومت از تهران تا قدس و حتی یمن است، همواره تلاش شد تا نیروهای مقاومت تا آنجا که ممکن است بتوانند در بخشی از زمینه ها به خودکفایی برسند.

وی با بیان اینکه قدرت بازدارندگی تنها در توان دفاعی ایران نیست، بلکه در امکانات نظامی بازدارنده ای است که نیروهای مقاومت توانسته اند بدست بیاورند، افزود: این پرسش مطرح می شود که اولا چه عواملی باعث شد که جریان و جبهه مقاومت در دنیای پر آشوب امروزی در منطقه ای که پر از تنش نظامی است، در زمانه ای که آمریکا پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد در جهت تحمیل هژمونی یگانه و تک قطبی در جهان بود و با وجود رژیم صهیونیستی در منطقه بو،د مانع از ایجاد یک همگرایی در جهان اسلام و در منطقه شود و به ادامه سلطه و هژمونی خود ادامه دهد؟

این رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران همچنین خاطرنشان کرد: چگونه است و چه عواملی باعث شد که جریان مقاومت به عنوان مانع جدی بر سر راه آنها باشد.

دکتر شریعتمدار تصریح کرد: درباره ارتباط جریان مقاومت با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران که برخی از جریانات و بخشی از افکار عمومی به اشکال مختلف مطرح می کنند، باید گفت در هر حال در مجموعه سیاستهای یک کشور مناسبات منطقه ای و بین المللی همکاری ها و نزاع ها و حتی مخاصماتی وجود دارد، در این جهت علاوه بر ارزشهایی که انقلاب اسلامی منادی آن بوده است، موضوعاتی هم در چارچوب متون قانونی ما و قانون اساسی ما منعکس شده است و آن دفاع از مسایل عادلانه منطقه و جهان و دفاع از مستضعفین و فلسطین است.

وی از ویژگی های سردار سلیمانی را محدود نبودن ارتباطاتش در موضوعات نظامی دانست و گفت: ایشان در حوزه سیاسی و بلکه فراتر در عرصه رسانه و مسایل اجتماعی حضوری جدی داشتند، وی در عراق با همه سیاسیون ارتباط داشت، بجز تعداد محدود چون بقایای حزب بعث و نیروهای تکفیری و تروریستی. اما با همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی، عرب، کرد مخالف و موافق، حتی نیروهای سیاسی مخالف ارتباط داشت.

این رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: اما از آن طرف در لبنان ارتباطات وی صرفا به جبهه مقاومت و حزب الله محدود می شد، سردار سلیمانی در سوریه با یک نظام متمرکز توتالیتری روبرو بود که در آن مجموعه و طیفی از نیروهای دشمن وجود داشتند و همکاری با دولت سوریه به معنای همکاری با دولت حزب حاکم، ارتش، نیروی نظامی سازمان های امنیتی رسانه ای و مردم طرفدار نظام بود، اما الگوی ارتباط سردار سلیمانی با ۲ کشور عراق و لبنان متفاوت بود.

دکتر شریعتمدار با بیان اینکه در لبنان شاهد اقتدار مقاومت و اثرگذاری آن در عرصه سیاسی هستیم، افزود: از اینرو دلیلی نداشت سردار سلیمانی وارد جزئیات مرتبط با جناح های سیاسی در لبنان شود.

وی ادامه داد: سردار سلیمانی هر جایی که ضرورتی احساس می کرد، وارد می شد تا مکمل مجموعه اقدامات و فعالیتها در جهت تقویت جبهه مقاومت باشد، مجموعه ویژگی های سردار سلیمانی باعث شد ایشان نه تنها در ایران بلکه در منطقه به عنوان چهره شناخته شده مقاومت مطرح باشد و از نمادهای اصلی ایجاد قدرت بازدارندگی بود.

این رایزن سابق فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با اشاره به نقش سردار سلیمانی در کشورهای منطقه نظیر ترکیه در ادامه گفت: نقش ایشان نه فقط در حوزه میدانی بلکه در سایر حوزه ها و نه در جریان مقاومت، بلکه در خارج از جبهه مقاومت در جاهای مورد نیاز و نه در سطوح فرماندهی بلکه حتی در لایه های اجتماعی ملموس بود.

دکتر شریعتمدار با بیان اینکه از سردار سلیمانی به عنوان قهرمان جهانی مبارزه با تروریسم ظلم و استکبار در جهت برقراری عدالت و صلح یاد می شود، در ادامه خاطرنشان کرد: توجه ایشان علاوه بر مسایل اجتماعی به امور فرهنگی رسانه ای و حتی عاطفی هم بود.

به گفته وی، توجه به اقشار مختلف، متخصصان، دانشگاهیان، علمای دینی، شعرا و ادبا از ویژگی های ایشان بود و در چارچوب اجلاس های بیداری اسلامی شاهد برگزاری این اجلاس ها برای اقشار مختلف و متخصصان بودیم.

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.