همه ماه به سندروم بیرحمی مبتلا هستیم
به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، در یادداشتی در روزنامه همشهری به قلم رسول بهروش، روزنامهنگار، آمده است: «جذب آرمان رمضانی از سوی باشگاه استقلال، معمای بزرگ نقلوانتقالات زمستانی بود. هر غیر متخصصی هم که نمایشهای رمضانی را در لباس پرسپولیس دیده باشد، حق دارد به چنین خریدی شک کند. تازه پرسپولیس در نیمفصل اول مهاجم نداشت و رمضانی به دردش نخورد. وای به استقلال که با ترافیک فورواردهای مدعی مواجه است. فوتبال قابل پیشبینی نیست. اصلا شاید رمضانی در استقلال همه را مبهوت کرد اما اگر این طور نشد، مسئول تحمیل این هزینه اضافی اقتصادی و اعتباری به باشگاه کیست؟
احتمالا فرهاد مجیدی با خودش گفته: «حالا که رمضانی بیرون است او را هم جذب میکنیم. فوقش این است که به درد نخواهد خورد.» این نگاه اما غلط است؛ حرفهای نیست. در فوتبال مدرن امروز لزوما خریدهایی انجام میگیرد که به صرفه باشد یا لااقل با برآوردهای اولیه این طور به نظر برسد. مخصوصا در 14 ماه اخیر که پاندمی کرونا تمام جهان را تحت تأثیر قرار داده، مطلقا خبری از بریز و بپاش نیست. حتی بزرگترین باشگاههای دنیا هم کمربندهایشان را سفت بستهاند تا فقط به سلامت از این طوفان عبور کنند. مگر از رئال مادرید بزرگتر داریم؟ این باشگاه در یک اتفاق تاریخی 2 پنجره است که خرید نکرده. زیدان 10 بار تا آستانه اخراج پیش رفته اما با شرایط کنار آمده، چون میداند چارهای نیست. مگر از بارسلونا اسمیتر داریم؟ لوییس سوآرس را رد کردند رفت، فقط برای این که دستمزدش را ندهند و در هزینههای باشگاه صرفهجویی شود. نه زیزو و نه کومان غرولند نمیکنند اما دکترین مربی ایرانی این است که «حالا این یکی را هم بخریم ببینیم چه میشود.» انصافا اگر این فوتبال حرفهای بود، استقلال در این شرایط وخیم اقتصادی باید سراغ اختراع پست «کمک سرپرست» میرفت؟
فقط هم فرهاد مجیدی نیست. به یاد بیاورید محمود فکری چند دستیار و چقدر خدم و حشم در استقلال داشت. مرور کنید و ببینید امیر قلعهنویی هر تیمی که رفته چند نفر را با خودش برده است. اصلا جمله تاریخی امیرخان را باید به عنوان جان و جوهر این مطلب تیتر کرد؛ جایی که او سال 92 به عنوان سرمربی استقلال با تمامشدهترین نیکبخت تاریخ قرارداد 200 میلیونی بست و گفت: «این هم روزی بچه نیکبخت است.» روزی بچه واحدی؛ به نام شما، به خرج استقلال؟ اصلا کدام بچه؟ در نمونهای دیگر مدیرعامل قبلی استقلال را به یاد بیاورید که تا روز آخر در حال انتصاب و صدور حکم بود یا مدیرعامل اسبق پرسپولیس را که همین طوری روی یک برگ کاغذ بیسربرگ یک میلیارد تومان روی قرارداد علیرضا بیرانوند کشید و الان مایه دردسر شده است.
به طور کلی دلنسوزاندن برای منافع جمعی، تبدیل به بخشی از فرهنگ ما ایرانیها شده است. چند نفر از ما حواسمان هست به اندازه پولی که میگیریم کار کنیم؟ چقدر مقید هستیم که در آب و برق محل کارمان صرفهجویی شود و هزینه الکی روی دست سازمان نگذاریم؟ مربی و مدیر فوتبالی هم مثل ما؛ همه مبتلا به سندروم بیرحمی… .»
پایان خبر / تاریخ ما