سران فتنه در سایه رحمت نظام دارند صفا می‌کنند

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به اینکه فتنه ۸۸ چهارده هدف داشت، گفت: فتنه ۸۸، خط قرمز ما است و باید سران آن محاکمه شوند.

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما ، مهمان «دست‌خط» این هفته حجت‌الاسلام احمد سالک نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی، بود.

متن گفت‌وگو به این شرح است:

سلام عرض می‌کنم. خیلی خوش آمدید.

علیکم السلام و رحمه الله و برکاته.

حاج آقا سال را چطور شروع کردید؟ امسال مصادف با سیلاب‌های زیادی شد که هم برکات فراوانی داشت و هم خسارات زیادی وارد شد. در اصفهان قدری درگیر بودید. نوع مدیریتی را که صورت گرفت در بین تمام مسئولین چطور دیدید؟

بی تردید در ارزیابی کلی، نقاط قوت و ضعف دستگاه‌ها روشن می‌شود؛ یکی دیرتر آمده و یکی زودتر آمده است، عجله کرده، کم آورده است. مسائل مختلفی وجود دارد اما در کل باید گفته شود تمام دستگاه‌ها فعال بوده‌اند. آن چیزی که بیشتر به چشم می‌خورد، حضور مردم با هر سلیقه و با هر نوع نگاه و با هر مطلبی حضور جدی بود. این قضیه سیل روی عواطف و روی احساسات و اندیشه و عقل مردم اثر گذاشته بود.

وقتی خانواده‌ای را نشان می‌دادند که همه چیزش از بین رفته، باید خیلی بی‌غیرت باشد که به میدان حمایت نیاید. حالا برخی نمی‌توانستند در صحنه باشند اما با کمک‌های مالی و با کمک‌های جنسی خودشان حمایت را از این مردم شریف نشان دادند و کاری به این نداشتند که چه مذهب و چه قومی است. مردم ما هستند، ملت ما هستند.

اما مسئله‌ای در این میان داریم که معمولاً منتظر هستیم حادثه‌ای پیش آید و همه دستگاه‌ها عکس‌العملی برنامه را انجام دهند؛ در حالی که ما می‌توانیم قبل از آن بنشینیم و فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم که چنین حوادثی و حتی بدتر از این حادثه را پیشگیری کنیم.

وقتی در شیراز حادثه رخ داد و یکباره ۲۵۰ ماشین را سیل در فاصله ۲۰ دقیقه به هم ریخت؛ وقتی علت را بررسی می‌کنید می‌بینید کانالی که اینجا بوده و مسیر سیل بوده پر کردند و سبزه در آن کاشته‌اند! این مقابله با طبیعت بوده است. کسی که تدبیر چنین کانالی را در سال‌های گذشته، قبل از انقلاب انجام داده است می‌دانست حوادث چگونه است.

سال ۹۴ مجلس قانونی تصویب کرده که فکر می‌کنم طرح هم بوده است، که به دولت اجازه داده، زمین‌هایی را که در مسیل‌ها در واقع استفاده نمی‌شود، به فروش بگذارد. همین نکته‌ای که در شیراز اشاره کردید در اصفهان داریم و این زمین‌ها به فروش می‌رسد و مغازه و خانه می‌شود.

بعد چنین اتفاقی رخ دهد همه چیز از بین می‌رود.

از مجلس انتظار می‌رود این را سریعاً لغو کنند.

من نمی‌دانم متن مصوبه چیست که قضاوتی کنم. من دنبال می‌کنم، ولی باید لغو شود.

من متن را خواندم و برای سال ۹۴ هم است. به نظرم سریعاً مجلس باید ورود کند و این را برطرف کنند و بعد کارهای دیگر را انجام دهند.

یک مطلبی از شما در ایام سیل بیرون آمد که شما با این نظر که اثر بی‌بندوباری از سیل و زلزله کمتر نیست پیشنهاد اختصاص بودجه سیل به کاهش بی بندوباری و مبارزه با بی‌حجابی مطرح کردید. این خبرسازی بود یا درست است؟

نه، این کذب محض است؛ من با صراحت عرض می‌کنم. خبرگزاری تسنیم سه سال قبل از من یک مصاحبه‌ای درباره بحران‌های کشور گرفت.

سه سال پیش؟

بله. در این مصاحبه من درباره بحران‌ها صحبت کردم. اتفاقاً سیل یا زلزله‌ای هم آمده بود و به یاد ندارم کدام منطقه بود و من بحران‌ها را شمردم. بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی، فرهنگی، سیاسی و انواع مختلف داریم. از جمله بحران طبیعی سیل و زلزله و آتش‌سوزی و مسائلی از این قبیل است. اینها بحران‌ها است اما بحرانی به نام بحران فرهنگی داریم. ولنگاری فرهنگی است، بی‌بندوباری در این جهت و بی‌تردید طبق مسائلی که وجود دارد، موضوع فرهنگ زیرساخت همه دستگاه‌ها است.

بعد گفتم بودجه‌ای که دولت اختصاص می‌دهد به بحران‌های طبیعی همانند سیل و زلزله، برای بحران فرهنگی و مسائل فرهنگی و ولنگاری فرهنگی هم بودجه‌ای اختصاص دهد. این از کجا سرچشمه گرفت؟ تحقیقات من درباره این موضوع نشان می‌دهد که منافقین آمده‌اند و اینها را به هم وصل کردند که سالک گفت بودجه سیل را برای مقابله با بدحجابی و بی‌حجابی بدهید! این را تیتر کردند. بعد این تیتر را بازنشر دادند. من اینجا نمی‌گویم به وسیله چه کسی و کجا بود و این پخش شد.

یک اثر روی کسانی است که سیل‌زده هستند و آسیب دیده‌اند. او نمی‌داند دروغ را چطوری شایعه کردند و چطور کار کرده‌اند. روی بدحجاب‌ها به نحو دیگری در این امر اثر دارد و یک نوع لجبازی را به دنبال دارد. روی مسائل دیگر فرهنگی هم همین طور اثر دارد، در حالی که بنده چنین حرفی نگفتم و این حرف عاقلانه و معقول نیست.

از این می‌توان پُلی به سوال بعدی زد که بی‌اخلاقی‌هایی که در فضای مجازی داریم و سو استفاده‌هایی که دشمن از فضای مجازی ما می‌کند. این چه زمانی باید ساماندهی شود؟ یک زخم بدی در دی ماه ۹۶ خوردیم، سر شبکه اجتماعی که کنترل نشده بود و آقایان هم قبول داشتند و گفتند جلوی این را گرفتیم و برطرف کردیم، ولی هنوز وجود دارد و واقعاً کسی پاسخگو نیست. شما به عنوان کمیسیون فرهنگی از آقایان پرسیدید چه کسی باید این را ساماندهی کند؟

مردمی که در سیل هستند روی پشت بام رفته‌اند تا بیخ اتاق خانه او را آب گرفته و راه فرار هم ندارد و هلی‌کوپتر هم نمی‌تواند بیاید و با چه مصیبتی باید ۲۴ ساعت و گاهی ۷۲ ساعت تشنگی و گرسنگی تحمل کند و به هر حال از این اوضاع و احوال ناراضی می‌شود. بستر این نارضایتی برای بیگانگان فراهم است. جریان شبکه‌های نفوذ و بیگانه هم سوار این نوع مسائل در جامعه می‌شوند.

دو اتفاق رخ داده است. یک اتفاق BBC و «من و تو» و منافقین و غیره هستند و سندی را تحت عنوان “سند تشدید بحران‌ها در استان‌ها و شهرستان‌ها” تنظیم کرده‌اند. اصفهان قبل از این آب و سیلاب، مسئله آب داشت. یک جای دیگر معوقات معلمان است و یک جا بازنشستگان است و بالاخره مشکلات مختلفی داریم. آنها از سطح به لایه آمده‌اند و سوار این مسئله شده‌اند. برای سیل استان خوزستان و گلستان و لرستان و این جاها یک ستادی به عنوان العربیه، الکرامه و اوریت‌نیوز برای عربستان و امارات تشکیل شد و محورهای این ستاد چند مطلب مهم بود. یکی اینکه تهمت‌هایی به مسئولینی که فعال در صحنه هستند زدند.

بعد شعارهایی را مطرح کردند که این شعارها نگرانی مردم را بیشتر می‌کرد و ایجاد یک ناامیدی و مسائلی از این قبیل می‌کرد. دو بار فراخوان زدند که الان شما را سیل محاصره کرده در فلان نقطه جمع شوید و علیه نظام شعار دهید که مردم در این امر وارد نشدند، یعنی جنگ روانی را از فضای مجازی انجام دادند که دادستانی خوزستان وارد شد و حدود ۲۴ سایتی که در داخل این نوع شایعات بیگانگان را دامن می‌زدند، معرفی به قوه قضائیه کرد و مرکز پلیس فتای خوزستان عمل کرد.

بالاخره نمی‌توان این سایت‌ها را رها کرد. هر کسی در گوشه خانه خود نشسته و با اینور و آنور دنیا تماس می‌گیرد و هرکسی بخواهد با آبروی هر کسی بازی کند و با ورود به مسائل شخصی که حرام است، کاربران شخصی را وارد کند؛ این نیازمند یک منشور اخلاقی است که یک چیزی در دستور کار است و امیدواریم این نتیجه بدهد و برخورد هم خواهد شد.

بالاخره فضای مجازی در و پیکری ندارد. اگر یک جا را قفل کردند بلافاصله یک سایت دیگر کنار این باز می‌شود و با نام دیگری فعالیت می‌کند.

فکر می‌کنم مهم‌ترین جایی که باید پای کار بیاید وزارت ارتباطات است.

شکی نیست؛ هم وزارت ارتباطات که مسئول مستقیم این امر است و هم تصمیمات شورای عالی فضای مجازی مهم است.

اگر من اشتباه می‌کنم صحبت من را تصحیح کنید؛ احساس می‌کنم یک رودربایستی و ترس آقایانی که در معرض رأی مردم هستند که می‌تواند هم نمایندگان مجلس باشند و هم دولتی‌ها باشند، وجود دارد که اگر من بخواهم موضع‌گیری کنم و حرکت درستی در این زمینه کنم می‌گویند این مخالف فضای باز است.

متأسفانه این وجود دارد.

که می‌گویند من رأی نمی‌آورم و اینها را باید کنار بگذارند و برای آینده کشور تصمیم بگیرند.

همان بحث دی ماه را اشاره کردید ۲۴ ساعت تلگرام را بستند. سوال این است که چرا دوباره باز کردند؟ نمی‌توانیم رها کنیم و ولنگاری در آن ایجاد شود. مدیریت فضای مجازی بسیار مهم است.

«شبکه ملی اطلاعات» ما که بارها رهبری بیان کرده‌اند، مجلس باید جدی پیگیری کند.

شبکه ملی هم به یاد دارم قبل از پایان سال ۹۷ بنده جزو سوالاتم در کمیسیون امنیت ملی بود و وزارت ارتباطات اعلام کرد که دو فاز از این را پیش رفته‌ایم و در حال تکمیل آن هستیم. امیدواریم شبکه ملی سریع‌تر اقدام شود و اگر اجرایی شود، بسیاری از مشکلات حل می‌شود و بحث تجارت و کسب و کار و ارتباطات داخلی و خارجی ما معنا پیدا می‌کند.

آقای سالک وضعیت اقتصادی مردم را به عنوان کسی که در بین مردم همیشه حضور داشتید و دارید، چطور می‌بینند؟

به نظر من، باید از سه موضع به این سوال شما توجه شود. نگاه اول، وضع معیشتی زندگی مردم در فشار و سختی است. این نکته اول است. موارد زیادی را مصداقی می‌توان بیان کرد که بنده دیده‌ام و مصداقی نمی‌خواهم اینجا مطرح کنم. این نگاه اول است یعنی ما برخورد می‌کنیم و می‌بینیم که فشار اقتصادی زندگی برخی از خانواده‌ها را فلج کرده است.

نگاه دوم، نگاه مسئولین به این مطلب است. این مسئولین که می‌گویم اعم از سه قوه و نهادهاست. اینها هم دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی هستند که در مصاحبه‌ها می‌گویند وضع خوب است و دیدیم و همه چیز خوب است. اینکه می‌گوید وضع خوب است، معلوم است خودش را می‌گوید، نرفته فقیری را که اسلام می‌گوید با او بنشینید و با او شام و نهار بخورید، ندیده است. فضای خود را دیده است. یا رفقای خود را دیده است یا هم قطارهای خودش را دیده است لذا می‌بیند همه می‌خرند و می‌برند و برای او گرانی و تورم خیلی اثری ندارد.

برخی از اینها هم اینچنین نیستند؛ شدیداً نگران هستند. اگر در این قسمت از این لیست کارمندان دولت را به عنوان یکی از شاخصه‌ها در این امر بگیریم، وضع کارمندان ما در کل نظام با این وضع اقتصادی و فشار معیشتی خوب نیست. آن کسی که دو میلیون دریافتی دارد، چه میزان اجاره می‌دهد و در ماه ۵۰۰ یا ۶۰۰ تومان بیشتر نمی‌ماند. دو میلیون و ۵۰۰ دریافتی دارد، با این وضع اجاره‌ها و مسکن و مشکلات بهداشت و نبود دارو و یا قیمت‌های دارو و غیره برای او بسیار سخت است. این‌ها در کشور کم نیستند. این هم نگاه دوم است که باید بگوییم سوال شما از چه منظری باید پاسخ داده شود.

نگاه سوم، مربوط به قانون است. وقتی با دستگاه‌ها برخورد می‌کنیم می‌گویند قانون نداریم. در همین مسائل سیاست‌های ابلاغی ۲۴ ماده‌ای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، سوال این است که ۱۱ کمیته تشکیل دادید، چه کردید که آقا باید در این فرمایشات امسال خود باز تکیه روی مسئله اقتصاد مقاومتی کنند؟ ما مشکل اجرا داریم.

در بحث فرهنگی بخواهم مشکلات اجرایی را بشمارم یکی این است که بعضاً مدیران ما باور ندارند. این را باید چه کرد؟ یک بروکراسی پیچیده‌ای درست شده که اگر سرمایه‌گذار برای کار تولیدی آمده است، مثل توپ فوتبال بین استانداری، شهرداری، صنعت و غیره رد و بدل می‌شود و عطایش را به لقای آن می‌بخشد.

واقعاً هم می‌روند و نمی‌مانند. برخی استان‌ها داریم سرمایه‌گذار برای خدمت آمده و دیده وضعیت اینچنین است رها کرده و رفته است. هفته گذشته با یک سرمایه‌گذار روبرو شدم جانبازی که دست نداشت و تلاش و کار بسیاری کرده بود و گفت من سرمایه‌ام را جمع می‌کنم و می‌روم. برای چه اینجا بمانم؟ در هر جایی می‌روید بروکراسی و باندبازی و رشوه و برخی فسادهای اداری، پدر طرف را درمی‌آورد؛ این مقدار بدهید تا کار شما را راه بیندازم! این خیلی خطرناک و نگران‌کننده است.

ما چه کنیم که برخی از قوانینی که مجلس تصویب می‌کند و شورای محترم نگهبان تائید می‌کند و ابلاغ می‌شود و قرار است ظرف سه ماه آئین‌نامه نوشته شود، انجام نمی‌شود!؟ همین امروز در کمیسیون ما بحث بود که ۱۹ ماه است آئین‌نامه فلان قانون نوشته نشده است. تعجب می‌کنیم. این دست مجلس نیست. دست دستگاه‌های ذی‌ربطی است که باید سرعت عمل دهند.

دست کجا است؟

دستگاه‌های ذیربط متناسب با وضعیت قوانینی که به آنها ابلاغ می‌شود.

چه کسی باید از آنها حساب‌کشی کند؟

دولت باید نظارت کند، کارهای اینچنینی انجام دهد. اگر ما تشدید کنیم که اگر نکردید ماده ۵۷۸ تعزیرات شامل حال شما می‌شود، می‌گوید مگر من مریض هستم مدیر شوم؟ هر روز باید دادگاه بروم؟ مدیر باشید ولی قانون را اجرا کنید و آئین‌نامه را به جای قانون اجرا نکنید، یعنی مشکلات اینچنینی داریم که باید برطرف شود.

صحبتی کرده بودید که از مجلس اول تا مجلس نهم دو هزار و ۹۱۶ قانون تصویب شده که سهم حوزه فرهنگی ۱۳۶ قانون یعنی ۴.۷ درصد.

بله.

یعنی حوزه فرهنگی از کمترین‌هاست. یعنی نشان می‌دهد جایگاه فرهنگ…

این چند علت اصلی دارد. این عددی که من عرض کردم عدد درستی است و در این قضایا بررسی کردیم. وقتی عمق مسائل دینی و ارزش‌ها را نمی‌توانند ببینند که برای این کار باید هزینه سنگین داد، به سطح قضیه می‌رسند. می‌گویند مردم نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و قرآن می‌خوانند و چه نیازی دارند برای آنها هزینه شود؟

بعد، وقتی اتفاقی رخ داد باید میلیاردها دلار هزینه کنند تا خسارت را جبران کنند. بنابراین در عمق مسائل فرهنگی کمترین توجه می‌شود. این عمق در زیرساخت‌هاست. کجاهاست؟ آموزش و پرورش است، آموزش عالی و دانشگاه‌ها است، حوزه‌ها است. باید برای اینها هزینه کرد. وقتی برای فیلم فاخر مثل فیلم حضرت یوسف (ع) یا امام علی (ع) هزینه می‌کنید تاریخ انبیا و اولیا الهی برای مردم مطرح می‌شود.

کشورهای اسلامی دنیا این را استفاده می‌کنند. این صدها یا ده‌ها میلیون تومان و دلار هزینه شده تا آن کار فاخر شده است و اثر وضعی این فیلم فاخر از نظر نگاه فرهنگ دینی چقدر است؟ در عمق قضایاست. باید برای فیلم فاخر هزینه کرد. باید برای صداوسیما هزینه کرد. نمی‌توانید به صداوسیما بگویید دو هزار میلیارد می‌دهیم و دیگر هزینه‌ای نمی‌دهیم. بقیه را تا ۴ هزار تا را از طریق بازرگانی و تجارت تأمین کنید. آن هم باید پول تشریفات بگیرد.

اگر صداوسیما زبان ملت است و دانشگاه انقلاب اسلامی است، برای این دانشگاه و برای این افراد باید هزینه کرد، البته باید پالایش کرد. برای صداوسیما چقدر هزینه می‌کنیم؟ این بودجه ۹۸ است! زور بزنیم باید از تبصره‌های مختلف رأی بگیریم و به صداوسیما بدهیم که بتواند خودش را اداره کند و بتواند فیلم‌های فاخر بیاورد، بتواند نشست‌های قوی علمی و منطقی و مستند برگزار کند، تا بتواند جلوتر از صدا و سیماهای ۱۵ کشور اطراف خود ما و جهانی باشد.

شما دارید با ماهواره مقابله می‌کنید. آنها میلیاردها دلار هزینه می‌کنند تا اعتقادات و نسل جوان ما را از دین، مسائل و ارزش‌ها جدا کنند، ما چقدر برای مقابله با آنها هزینه می‌کنیم؟

به عنوان مخاطب می‌خواهم بیان کنم، نه به عنوان کسی که در صداوسیما کار می‌کنم و مسئولیت دارم، خیلی دیده شده که در جاهای مختلف گفته می‌شود شما را که نمی‌بینند و شما که زیاد دیده نمی‌شوید و یکباره به مقاطع دیگر می‌رسیم و می‌گویند فقط سراغ صداوسیما بروید و سراغ شبکه‌های اجتماعی نروید. در مورد سیل و حوادث ۹۶ اینطور بود. خود آنها کارکرد صداوسیما را نمی‌بینند.

یک نمونه هم در فتنه ۸۸ بود. انصافاً در سیل اخیر صداوسیما لحظه به لحظه مردم را در جریان می‌گذاشت. این بنده خدایی که دوربین خود را برمی‌دارد و در باران و فشار تا زانو در گل و آب هست، در آن میان ایستاده و زحمت می‌کشد و نشان می‌دهد این هزینه‌بر است. فیلم و دستگاه و مسائل دیگر و ترددش، غذا و لباس او هزینه‌بر است. اگر یک فرد فنی صداوسیما نباشد کار شما لنگ می‌شود.

در مورد فرهنگ که صحبت کردید و حوزه فرهنگ و کم‌توجهی که شده؛ من فکر می‌کنم قرارگاه اصلی که حضرت آقا همیشه از آن نام می‌برند شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید به نوعی فعالیت‌هایش را به نوع دیگری داشته باشد.

من می‌گویم زمانی که مسئول کمیسیون فرهنگی مجلس بودم، سه سال در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم؛ از ۹۳ به بعد بود. ما شاهد خیلی مسائل هستیم.

در جلسه سالگرد شورای عالی انقلاب فرهنگی که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، آنجا آقا قبلاً فرموده بودند که شورای عالی انقلاب فرهنگی باور کند که قرارگاه فرهنگی است. قرارگاه ساختار خودش را دارد و در جلسه آسیب‌ها که خدمت ایشان بودیم، آنجا از هر کسی خواستند و من به عنوان رئیس کمیسیون موضوع قرارگاه فرهنگی را در سه صفحه و چند فصل و بند در محضر ایشان که ۷ دقیقه به من وقت دادند و سران سه قوه بودند، مطرح کردم و گفتم آن چیزی که شما گفتید باور کنید، این طرح اجرایی آن است.

آقا هم خیلی توجه کردند و بعد هم دستور دادند که مطلب ما در این قضیه پیگیری شود. وقتی آن قرارگاه باور نشود نتایجش خیلی چیزهای دیگر است. باید شورای عالی انقلاب فرهنگی بداند که قرارگاه فرهنگی است. ما نمی‌گوییم نظامی باشد ولی بالاخره در این مسائل و در این فاز باید باشد. من این را نمی‌بینم.

یکی دیگر از چیزهایی که امسال به وجود آمد حرکت ترامپ در تروریستی اعلام کردن سپاه بود و البته برکات زیادی هم داشت، برای اینکه بیشترین جناح‌های مختلف سیاسی را با هم خیلی یکپارچه کرد. یکی هم خود مجلس بود که واقعاً کمتر کسی مجلس را اینچنین یکپارچه دیده بود که همه لباس سپاه بپوشند. این فضا را چطور دیدید؟ فکر می‌کردید خود ترامپ و آمریکا چنین فضایی را…

همان جمله‌ای که درباره سیل برای شما گفتم که تجلی قدرت خدا در وحدت حضور مردم برای دفاع از مردم سیل‌زده و بیچارگانی که در این امر قرار گرفته بودند، ما نمونه آن را دیدیم. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. از نگاه ما در بررسی جهانی می‌بینیم این نوع حرکات احمقانه است. همان گونه که آقا (رهبر انقلاب) در آن جلسه فرمودند این مسئله را برای سپاهیان بیان کردند که این حرکات احمقانه است. کدام رئیس جمهور دنیا است که به خودش اجازه دهد خارج از قراردادهای بین‌المللی و معاهدات بین‌المللی و قوانین بین‌المللی یک نیروی مسلح پرتوان و با قدرت بازدارندگی را اعلام کند که تروریست است؟

ما از نظر قانون بین‌المللی باید اقدام متقابل کنیم که همین اخیراً در کمیسیون امنیت مجلس همین بحث اقدام متقابل برای این حرکت ترامپ و تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مطرح است. مجلس که لباس سپاهی را پوشید پیام داشت و این پیام را می‌خواست به دنیا اعلام کند. اولاً اینجا بر سلایق خط قرمز کشیده شد. همه فراکسیون‌ها به میدان آمدند و برخی هم تا آخر مقاومت کردند ولی بالاخره دیدند همه پوشیده‌اند و ناچار شدند آن افراد هم بپوشند.

دنیای استکباری دنبال تحقیر ملت ایران است اما ملت ایران انقلاب خود را فهمیده و درک کرده است. با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کند. حتی آن کسانی که ملی‌گرا هستند و با ولایت و این مسائل کاری ندارند ولی ملی‌گرا هستند، در این امر پای انقلاب خود ایستاده‌اند. این را دنیا نمی‌تواند بفهمد.

حاج آقا سالک چه سالی به دنیا آمدید؟

من هنوز جوان هستم. (می‌خندد)

معلوم است جوان هستید؛ فقط ریش‌های شما سفید شده است. (می‌خندد)

۱۶ اسفند ۱۳۲۵ به دنیا آمدم.

تقریباً ۷۳ ساله هستید.

۱۴ ساله هستم، حواستان باشد.

به این بخش برسیم که در مبارزات خود چه کارهایی کردید همه می‌فهمند شما جوان هستید. خدا رحمت کند پدر بزرگوار شما را آیت‌الله حاج شیخ محمود سالک کاشانی از مبارزان زمان خودش و مرتبطان با آیت‌الله کاشانی بودند. دست نوشته‌های ردوبدل‌شده با آیت‌الله کاشانی چه شد؟ ساواک برد؟ می‌خواستید کتاب کنید.

من این دست‌نوشته‌های مرحوم آیت‌الله کاشانی و پدرم را که خط زیبایی داشتند، یکی از ویژگی علما این است که خط زیبا دارند، من این دست نوشته‌ها را از لابه‌لای کتاب‌های مرحوم پدرم جمع کردم که بعدها روی این کار کنم. حمله‌ای که ساواک به خانه ما کرد بعد از اینکه وارد خانه شدم، بعد از اینکه از زندان و اینها پیش آمد، دیدم این بغچه‌ای که آماده کرده بودیم نیست.

در زمان مبارزات خود شما بود؟

قبل از پیروزی انقلاب بود؛ ساواک حمله کرد. برادر من که در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شد، ساواک ایشان را برده بود و زده بودند و بعد هم قطع امید کردند که این زنده بماند. جنازه را پشت در خانه آورده بودند و رفته بودند. همسایه‌ها می‌ترسیدند در خانه زنگ بزنند و بگویند این بچه را داخل ببرید. مادرم هم در خانه تنها بود. یکی از همسایه‌ها بالاخره زنگ زده بود و در را که مادرم باز کرد دید آقا مهدی آنجا افتاده است. به داخل خانه کشیده بود و او را گرم کرد و آرام آرام به هوش آمده بود.

بنده هم زندان عادل‌آباد بودم. برادر دیگر ما هم طور دیگری زندانی بود. لذا وضع اینچنینی بود. آن دست‌نوشته‌ها رفت. بعد هم من بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که در مرکز اسناد رفتم، هنوز نتوانستم پیدایش کنم. آنها خیلی مهم بود.

همه را خوانده بودید؟

من بسیاری را دیده بودم، مطالب زیادی داشت. آیت‌الله کاشانی با این همه گرفتاری فرصت کند نامه‌نگاری به افراد کند و دستوراتی بدهد و برنامه‌ریزی کند. قابل توجه بود. من با آقازاده‌های ایشان آقا سید احمد آقا و آقا سید محمود هم صحبت کردم که چنین مطلبی بین آیت‌الله کاشانی و مرحوم پدر ما بود، شما اگر چیزی دارید به ما هم نشان بدهید که آنها متأسفانه نداشتند و اگر هم داشتند به من نگفتند، ولی خانه ما خانه مبارزین بود.

نهج‌البلاغه را حفظ بودید فقط به خاطر شکنجه‌های ساواک از ذهن شما رفت؟

همین مسئله سبب شد که اتفاقاتی رخ دهد و من با ضربه مغزی که ایجاد شد تقریباً نیمی از بدنم فلج بود. ۸-۷ ماه فلج بودم و کل حافظه را از دست دادم. من به طوری که اولین ملاقاتم بعد از ۵ – ۶ ماه که مادرم و خانمم و خواهرم آمده بودند نشناختم.

چه سالی ازدواج کردید؟

به یاد ندارم. به یاد ندارم چه سالی ازدواج کردم ولی همین قدر می‌دانم که باید سال ۵۰ باشد.

تقریباً ۲۵ ساله بودید. چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

ایشان دختر دایی من بود.

پس فامیلی بود.

من پسرعمه ایشان بودم و او هم دختر دایی من بود.

خبرگزاری تاریخ مایه چقدر بود؟

آن زمان به یاد دارم که ۲۵ هزار تومان بود.

خطبه را چه کسی خواند؟

دو تا از سادات جلیل‌القدر که الان هستند. حضرت آیت‌الله حاج آقا کمال فقیه ایمانی که وصی پدر من هم بودند و مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی پور که هر دو سید بودند و این دو سید بزرگوار صیغه عقد ما را خواندند.

چند فرزند دارید؟

به برکت اسلام ۲۰ میلیون!

شاگردان خودتان را هم حساب کردید؟

به هر حال بسیجی‌هایی که هستند فرزندان ما هستند. اراده خدا هر چه هست ما تسلیم آن هستیم. حوادثی که برای من پیش آمد، خداوند متعال اولادی نصیب ما نکرده است.

آن هم از شکنجه‌ها است؟

هر چه بود در این قضایا مسائل زیاد است، ولی شاکر خدا هستم و تسلیم امر خداوند هستم.

تفریح شما چیست؟

من کوه می‌روم، البته اخیراً خیلی وقت است که نرفته‌ام. گاهی خانواده‌ها و همشیره‌ها و اخوان به کوهی می‌رویم. مشهد یکی از بهترین جاهایی است که با حضرت رضا (ع) انس خاصی داریم. عتبات اگر فرصتی شود همینطور است.

اینکه گفتید و از آن گذشتید یکی از شیرین‌ترین چیزهای آدم فرزند داشتن است. شما در مسیر مبارزه این را هم دادید. برخی مواقع شده برگردید بگویید چرا این کار را کردم؟

من یک چیز برای شما بگویم جالب است. من یک روزی خدمت آیت‌الله بهاءالدینی بودم؛ با ایشان رفیق بودم. من در ذهنم این بود که در خانه خدا خیلی می‌نالیدم. در یک جلسه‌ای که خدمت ایشان رفتم تصمیم گرفتم، از ایشان یک راهنمایی بخواهم و سوالی کنم و ایشان پاسخ دهند. در آن جلسه که رفتم ایشان بعد از سلام و احوالپرسی با من صحبت نکرد و مرتب در چشم‌های من نگاه می‌کرد. من هر چه سرم را پایین می‌انداختم تا بالا می‌آوردم ایشان نگاه می‌کرد. ایشان قدرت تصرف داشت.

بعد از ۲۰ دقیقه‌ای که گذشت به من این جمله را فرمود. حالا من نیت کرده بودم ولی نگفتم. ایشان به من فرمودند آقای سالک این قدر اصرار نکن! مصلحت شما نیست. این عین جمله ایشان بود. اینقدر در خانه خدا اصرار نکن، مصلحت شما نیست.

من از آنجا به بعد آرام شدم. این مسئله مهم بود. واقعاً اولاد شیرینی زندگی و حیات یک خانواده است. بعد ایشان وارد بحث‌های مختلف شد و گفت همه این نیست. انسان می‌تواند کارهای دیگری کند که ده‌ها و چه بسا اولادی گیر شما بیاید که هروئینی باشد و چقدر باید غصه بخورید و الان خیلی‌ها در این امر گیر هستند.

آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟ اهل فیلم دیدن هستید؟

بله. گاهی مواقع فیلم‌های خوب را می‌روم می‌بینم. برخی را سعی می‌کنم اسم‌هایش را حفظ نکنم. برخی را می‌بینم. فیلم‌های زیادی را دیدم. کمیسیون که بودم فیلم‌هایی ساخته شده بود، مجوز فیلمی گرفته شده بود و آنچه درآمده بود یک چیز خرابی بود.

اتفاقاً یکی را همین اخیراً گفتند متوقف شده است.

جلوی خیلی‌ها را گرفتیم؛ ضد ارزش!

بالای ۱۱ میلیارد هم فروخت و اخیراً تازه گفتند جلوی این را بگیرند.

درصدی از اینها هم هست. برخی هم خود را آزاد می‌بینند. هر کاری می‌خواهند می‌کنند.

البته باید فکری به حال این کرد.

وزارت ارشاد باید نظارت خود را بیشتر کند.

هم کسی که سرمایه‌گذاری کرده آسیب می‌بیند و هم اثرات منفی می‌ماند.

اهل فوتبال هستید؟

من در دبیرستان که بودم یک تیم فرهنگ بودم. دبیرستان ۳ – ۴ تیم فوتبال بیشتر نداشت. یکی فرهنگ بود، یکی هم گیتی.

زمین چمن بازی می‌کردید؟

آن روزها چمن نبود. خاکی بود اما تمیز بود. من یک بودم. پای راستم کنترل شده بود، چون دو سه تا رو تا دم مرگ برده بود. (می‌خندد).

شما ۵ بار از دست ساواک فرار کردید؟

نه، ۵ بار یا بیشتر دستگیر شدم، فرار نکردم. روزی که ساواک به خانه آیت‌الله خادمی حمله کرد و دنبال چند تا شیخ بود که یکی هم من بودم. نادری و رضوی و رئیس ساواک تقوی و اینها دنبال این بودند که ما را دستگیر کنند. من وقتی در منزل آیت‌الله خادمی بودم و وقتی بیرون آمدم دیدم اوضاع و احوال به هم ریخته و خیلی ترس و وحشت بود. بیرون آمدم و یکی از بچه‌ها به نام آقا محسن کرباسی کلید ژیان خودش را به من داد و گفت صبر نکن، اینها دنبال شما هستند و دستگیر خواهید شد.

وقتی خدا بخواهد نجات بدهد این چنین می‌شود. اگر منظور شما از فرار این است، یکی از فرارهای من این است. من جلوی چشم‌های ساواکی‌ها نشستم و خیلی آرام در ژیان نشستم که دم در خانه آیت‌الله خادمی بود و دنده عقب رفتم و خیلی آرام سر و ته کردم و جلوی تمام مأموران ساواک رفتم.

و ندیدند؟

ندیدند. عبا و عمامه را دیدند و دیدند یکی خارج شد.

عبا و عمامه را هم برنداشتید؟

نخیر.

شیراز هم که دستگیر شدید آرمان و دهقان…

دهقان خیلی کثیف بود. آرمان شکنجه‌گری بود که ساعت ۹ شب عرق می‌خورد و دهان او بوی گندی می‌داد، مست بود و دیگر نمی‌فهمید چه می‌کند. از ساعت ۹ شب با حضور ۱۴ نفر تا ۴ صبح، اذان صبح، ۱۷ نوع شکنجه روی ما انجام می‌دادند که هم جسمی و هم روحی بود.

البته ضبط و دو بخاری داغ و ابزار شکنجه همه چی بود. نور در چهره بود که رنگ تغییر نکند. به من گفت کرباسی را می‌شناسید. گفتم بله می‌شناسم. یکباره چشم‌ها راست ایستاد. می‌گفتند بگو این کیست و چه ارتباطی با او داشتید. من درباره آیت‌الله کلباسی که با پدرم ارتباطی داشته صحبت می‌کردم (می‌خندد). یک ساعت رئیس ساواک یک نفر که من را نصیحت می‌کرد، دهقان و آرمان ایستاده بودم و من هم تعریف می‌کردم. یک ساعت طول کشید و ضبط هم می‌کردند. بعد من خسته شدم و گفتم بله آقای کلباسی … اینها بیدار شدند و بار دوم صدای خود را بلندتر کردم و بار سوم هم بلندتر گفتم. این آرمان وحشت کرد و دو الی سه فحش به خودش و همه داد و گفت چه کسی؟ من از تو کلباسی نمی‌خواهم. من کرباسچی می‌خواهم.

من گفتم نمی‌شناسم. اینجا جای شما خالی، بیهوش شدیم و داستانی دارد و به هوش آمدیم لیست را خواند، فحش می‌داد که اینا را علیه تو گفته، گفتم درست است. دیوانه می‌شد. می‌گفت برای چه درست است؟ گفتم تا شما شکنجه می‌کنید همین‌هایی که شما می‌گوئید درست است.

بعد از انقلاب اولین سمتی که گرفتید مسئول دفاع شهری اصفهان بود.

اولین سمت بله، مسئول دفاع شهری اصفهان بود. کمیته دفاع شهری اصفهان بود.

بعد هم مسئول کمیته بود؟

بعد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اصفهان بود. بعد فرمانده بسیج کل کشور که با بنی‌صدر دعوا کردیم.

فرمانده بسیج کل کشور با حکم امام بود؟

نه، با فرماندهی سپاه بود.

یعنی آقا محسن برای شما حکم زدند؟

من الان یادم نیست؛ یا شهید کلاهدوز و یا آقا محسن بود. آقا محسن آن زمان نبود یا بود و من الان تردید دارم.

بعد از انقلاب با این افرادی که شکنجه‌گر بودند روبرو نشدید؟

در یک روز مرحوم شهید حجت‌الاسلام و المسلمین حاج حسن بهشتی‌نژاد که رئیس دادگاه شیراز بود، ساواکی‌های آنجا را گرفته بودند و من را صدا زدند. من آنجا رفتم و دیدم آرمان نشسته است. دهقان فرار کرده بود. به من گفتند می‌شناسید؟ گفتم بله. از آرمان هم پرسید این را می‌شناسید گفت بله. نمی‌توانست انکار کند. من به رئیس دادگاه گفتم شما این را به من ۲۴ ساعت بدهید، بلاهایی که به سر من آورده به سر این بیاورم اگر زنده بود نوش جانش و اگر رفت که به درک سیاه! فقط ۲۴ ساعت در اختیار من باشد نه ۱۲ شب، نه سه ماه، نه ۴۰ روز در سلول زیرزمینی که من آفتاب ندیدم.

من گاهی اذان صبح و شب را قاطی می‌کردم. ۴۰ روز در سلولی که هیچ آفتابی نبود وقتی من را در نور آوردند این چشم‌ها می‌خواست بترکد! شدت درد زیاد بود. چون مردمک نمی‌خواست باز شود و عجیب بود.

۲۴ ساعت در اختیار شما نگذاشتند؟

گفتم ۲۴ ساعت بدهید بلاهایی که به سر من آورده به سر این بیاورم اگر زنده بود نوش جانش و اگر رفت که به درک سیاه! به نظرم حکم اعدام دادند چون شکایت روی او زیاد بود.

آن زمان که فرمانده بسیج شدید با بنی صدر چه مشکلی داشتید؟

بنی صدر یک عنصری را رأس بسیج گذاشت که سابقه نفاق داشت.

شما می‌شناختید؟

بعد از اینکه دیدم و داستان‌هایی دارد. ایشان در مجلس رنج‌نامه‌ای علیه من خواند. من اهمیت ندادم. حکم را گرفته بودم و سر کار ایستادم. بنی صدر لشگری درست کرده بود که نمی‌دانم پلیس سلطنت یا چنین چیزی بود. من توانسته بودم در بین این بچه‌ها حدود ۳۰۰-۲۰۰ تا نفوذ دهم. روزی که می‌خواست سان ببیند همین بچه‌ها به هم ریختند. این خیلی عصبانی شد. ضد سپاه بود، ضد بسیج بود، امام را مسخره می‌کرد که بسیج ۲۰ میلیونی!؟ خیلی مسخره کرد. گفت لشگرهای دنیا دو و نیم میلیونی است. مسکو، آمریکا دو میلیون لشگر دارند. ۳۵ میلیون جمعیت کشور است چطور ۲۰ میلیون بسیجی باشند. امام را مسخره کرد. حالا داستانی دارد.

ما با بنی صدر از اصفهان و از قبل درگیر بودیم. داستان‌های بنی‌صدر را بخواهم برای شما بگویم ۶ جلسه در مرکز اسناد صحبت کرده‌ام. آنجا هم ناقص است و هنوز هم ادامه دارد.

شما یک حکمی گرفتید که نماینده ولی فقیه در سپاه قدس است.

من از طرف آقا نماینده ولی فقیه در قدس بودم. در حفاظت اطلاعات کل سپاه بودم.

فکر می‌کردید آن زمان سپاه قدس به اینجا برسد؟

بله.

یعنی برنامه ریزی این بود؟

بیش از اینها است. اینجا که خیلی از حرف‌ها را نمی‌توان مطرح کرد، ولی ماهیت و شیرازه اصلی نیروی قدس یک بحث جهانی است. دلیلش هم این است که امام فرمودند هسته‌های مقاومت یا هسته‌های فرهنگی را در گوشه و کنار دنیا باید راه بیندازید. من در ۲۰ سال کار نهضتی که داشتم همین کار را کردم. من بیش از ۳۰ کشور دنیا را رفتم.

زمانی که وزارت خارجه بودید، به حکم آقای ولایتی بود.

بله. هم آنجا و هم قبل و هم بعد از آن بود.

این درست است که شما شبکه تلویزیونی در آمستردام هلند راه انداختید؟ برای جنگ ایران و عراق…

من یک روز خدمت آقا رسیدم و گزارش اروپا را در بخش نهضتی دادم. از جمله گفتم ما در آمستردام تلویزیون و رادیویی راه انداختیم. تلویزیون ما این میزان بیننده دارد. در ۸ سال جنگ تنها تلویزیونی که در کل اروپا مستند جبهه را پخش می‌کرد تلویزیون ما بود. حکومت هلند به ما اعلام کرد که تلویزیون شما در بین تلویزیون‌های اروپا، چهارم از حیث بیننده و کیفیت و همه چیز است و در سالتوی اروپا چهارم هستید و اگر علاقه‌مند هستید تلویزیون شما به طور رایگان در ماهواره اروپا پخش شود، لازمه‌اش این است که شما در یکی از شهرهای دیگر غیر از آمستردام یک تلویزیون دیگر راه بیاندازید. ما بودجه نداشتیم و نتوانستیم و داستانی هم پیدا کرد.

وقتی برای آقا این را گفتم آقا بلند شدند و لذت بردند. فرمودند اگر کاری در تبلیغ اسلام است که باید می‌کردید، این کار است و شما به فلانی و فلانی بگویید اقداماتی را انجام داده‌ایم.

در دانشگاه اصفهان چیزی گفتید که برای من جالب بود. «آیا شما باور می‌کنید بنده با این قیافه اسرائیل را دیده باشم»؟

آره.

اسرائیل را دیده‌اید؟

در دو محورش من رفته‌ام.

یعنی درون اسرائیل رفتید؟

حالا چه کار دارید؟ اینها اسرار ما است و بیرون نکشید. (می‌خندد)

آن زمان که سپاه قدس بودید فرمانده سپاه قدس چه کسی بود؟

اول آقای وحیدی بود. سردار وحیدی بود که من بعد از اینکه نیروی قدس توسط آقا تشکیل شد و فرمانده آن آقای وحیدی بود به فاصله ۶-۵ ماه نماینده اولیه قدس از طرف آقا بودم، آنجا مسئول شدم. بعد هم با حاج قاسم بودم. بعد از آقای وحیدی ایشان فرمانده بود.

با حاج قاسم هم کار می‌کردید؟

با حاج قاسم سلیمانی هم کار کردم. بیش از ۱۰ سال در قدس کار کردم.

شما عضو شورای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری نهم هم بودید.

در شواری نگهبان بودیم. آنجا شورای ۵ نفره‌ای بود، من، آقای کعبی، آقای کدخدایی و یکی دو نفر دیگر هم بودند که شورای نگهبان انتخاب کرده بود برای نظارت هم مسائل مجلس و هم مسائل ریاست جمهوری بود.

این چیزی که مرحوم هاشمی مدعی بود که ۸۴ اتفاقاتی در انتخابات افتاده است.

الان حضور ذهن ندارم. نمی‌دانم چه بود.

شما مشاور آقای احمدی‌نژاد هم بودید؟

ابداً.

در سمت شما آمده است.

نه؛ قضیه احمدی‌نژاد این بود که من در حفاظت اطلاعات بودم، گزینش کل کشور یک دبیر می‌خواست؛ احمدی‌نژاد دنبال بود. ۶-۵ نفر مطرح شدند. من را هم مطرح کرد. پیغام داد بیاید که من شما را ببینم. یک شبی به ریاست جمهوری رفتیم. آنجا صحبت کردیم. من به ایشان گفتم چرا من را انتخاب کردید؟ به او اسم دادم که فلانی و فلانی را انتخاب کنید. گفت این کار فقط از شما برمی‌آید.

آقای احمدی‌نژاد بیش از ۲۰ ماه نتوانست من را تحمل کند، چون ۷ وزیر او می‌خواستند خارج از قانون گزینش عمل کنند و من جلوی آنها ایستادم و به شورای عالی و درگیری کشیده شد.

دید ما تسلیم نیستیم که این بیاید و آن برود. گفتم نه می‌گذارم این بیاید و نه می‌گذارم آن برود. طبق فرمان امام و مقام معظم رهبری و قانون گزینش عمل می‌کنم. اینطور نیست که اتوبوسی بیایید و اتوبوسی بروید.

البته خیلی‌ها معتقد هستند در آن ۲۰ ماه شاید بتوان گفت گزینش سر و سامان دیگری گرفت.

من در این ۲۰ ماه تکانی در کشور خورد. ده‌ها استان جلسات داشتم و کارهایی شد. کتابی نوشتم و خیلی کارها شد و تدریس کردم، مسائل زیادی بود. در این ۲۰ ماه به اندازه ۲۰ سال شاید کار شد.

۲۰ ماه باز هم زیاد بود.

۲۰ ماه را باید برابر چندین سال دانست که کار شد. تکان خورد. ۲۰ سال اینها را محل نمی‌گذاشتند. گزینشی‌ها در کشور همانند کیسه بوکس بودند. واقعاً در این ۲۰ ماه شخصیت پیدا کردند و روی پای خودشان ایستادند. اینها دیدند ما را نمی‌توانند تحمل کنند، با یک وضعی و داستانی بود. من هیچوقت مشاور ایشان نبودم.

جای شما چه کسی را آورد؟

شیخ (علی) ثمری که از قوم و خویش‌های خودشان بود.

که ایشان هم زاویه پیدا کردند.

درگیر شدند، داستان‌هایی هم آنها داشتند.

یک جا شما گفته بودید فتنه خط قرمز ما است ولی بعد از این ماجراهایی که برای رئیس جمهور سابق پیش آمد، اظهارنظرهایی می‌کند و اتفاقاتی که افتاد به نوعی خیلی از کسانی که در فتنه ۸۸ دستگیر بودند، خودشان را تبرئه کردند و حتی اگر رها کنید خیلی راحت می‌گویند سران فتنه هم شاید مسیر درستی را رفتند.

مسئله فتنه ۷۸ و ۸۸ سه بخش داشت؛ یک، مدیریت بیگانه. دو، هماهنگ شدن کشورهای منطقه با مدیریت بیگانه. سه، عوامل داخلی کشور که کمیته x را تشکیل دادند. ۱۲ نفر بودند. این دوازده نفر ۵ کمیته زیرمجموعه داشتند و فتنه نشان داد چیست. ما هم در نهج‌البلاغه و قرآن درباره فتنه خیلی خوانده بودیم. فتنه‌ای که اعمی که امیرالمومنین مطرح می‌کنند خیلی عجیب است؛ فتنه کور است.

ما قضایای مکتبی و نظری اسلامی را می‌دانستیم. وقتی این اتفاقات افتاد من در جریان فتنه رفتم و با عبا و عمامه و ماشین رفتیم. اگر بنا باشد بگوئیم فصل مفصلی است. ولی متوجه شدیم این فتنه به این شکل است و سازمان یافته است و روی خط آقای «جین شارپ» با ۱۵۰ محور پیش می‌رود که محور خط این شخص، انقلاب‌های مخملی است که مقام معظم رهبری فرمودند اینجا گرجستان نیست که با ۱۰ میلیون دلار شما حکومت عوض کنید؛ اینجا ایران است.

پس خط حرکت جین شارپی بود. هدایت کار فوکویامایی بود. مدیریت کار بیرون با ۱۷ اپوزیسیون جمهوری اسلامی به محوریت فرح بود و با ریاست دفتری همسر سیامک پورزند بود.

سیامک پورزند کیست؟ کسی است که از کنگره امریکا دلار را با خودش به ایران آورد و خودش وقتی او را دستگیر کردند، گفت به ۱۵۰ نفر دلار دادم که به یکی از سران فتنه هم دلار داده بود که وقتی به او فشار آوردند گفت دلار از امریکا گرفتیم ولی از خیرین امریکا گرفتیم؛ این نکته قابل توجه است. این سیامک پورزند…

اینکه بیان کردید مستند است؟

بله. مصاحبه ایشان را در روزنامه‌ها ببینید، یکی از سران فتنه بود. در این قضیه اسرائیل گفت من تعجب می‌کنم این ۱۷ گروه اپوزیسیون امریکا که شکم هم را می‌خواهند پاره کنند چطور وحدت کرده‌اند. اسرائیل از وحدت اینها تعجب کرده بود. از این بابت قابل توجه است.

ما همه اینها را اشراف پیدا کردیم. فتنه ۸۸ چهارده هدف داشت که سه هدفش مهم بود. یک، جدا کردن مردم از اندیشه‌های حضرت امام و آقا. دو، براندازی نظام بود و سه، انداختن ستون خیمه اسلام یعنی ولایت.

مسئله برای شوخی نبود. براندازی وسیعی بود. لذا خط قرمز ما فتنه بود و الان هم داد می‌زنیم فتنه خط قرمز ما است و باید اینها محاکمه شوند.

اینها در سایه رحمت جمهوری اسلامی صفا می‌کنند.

خیلی از سوالات ما ماند ولی واقعاً وقت ما تمام شده است. خیلی لطف کردید. من خیلی استفاده کردم. می‌دانم باید خیلی چیزهای دیگر هم می‌پرسیدم ولی بدانید ما همین قدر هم زمان نداشتیم. خلاصه خیلی به ما لطف کردید.

محبت کردید. ان‌شاالله خدا به شما توفیق دهد. من فقط جمله‌ای عرض کنم که اطلاعات من یا امثال من که از قبل از انقلاب تا الان در صحنه‌ها بودیم سندهای انقلاب برای نسل حال و آینده است. یعنی جوانان ما بدانند اگر جوان ۲۰ ساله هستید، در ۲۰ سالگی امثال من دادگاه نظامی داشت. اگر ۲۵ ساله هستید سن ۲۵ ساله امثال من شرایط سختی را گذارنده‌اند.

این انقلاب مفت به دست نیامده است، ریشه دارد، در تاریخ و در زندگی ریشه دارد. شما که نسل حال و آینده هستید این انقلاب را به عنوان سرمایه اصلی حفظ کنید و این مسئله مهمی است که از اوجب واجبات همین است که اگر از دست برود، کلید قدرت است که از دست برود، همه چیز از دست می‌رود.

من به شما یک نوید هم بدهم که طبق ده اصل دکترین حضرت امام (رضوان الله) و ۵ اصل دکترین مقام معظم رهبری، این انقلاب تا ظهور حضرت مهدی (عج) خواهد ماند. ما شاید نباشیم و ان‌شالله شهید شدیم، ولی شما که هستید این مسئله را خواهید دید. امیدواریم چشم ما به جمال پرنور حضرت مهدی (عج) ان‌شالله منور شود.

خیلی سپاسگزارم حاج آقا، خیلی محبت کردید. من خداحافظی می‌کنم، اما پایان برنامه ما با دست‌خط حضرتعالی که به یادگار برای ما می‌گذارید تمام می‌شود. التماس دعا دارم. خدا یار و نگهدار شما باشد.

«بسم الله الرحمن الرحیم.

تلاش برای تقویت بنیه‌های وحدت امت و ملت حول محور حاکمیت دینی، هم اکنون حول محور حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) در ذیل و تحت نظر حضرت مهدی (عج) و تداوم مبارزه و فعالیت با آغاز چهلم دوم انقلاب بر اساس بیانیه اسلامی با تکیه بر کلام فوق‌الذکر رمز پیروزی بر استکبار جهانی و شیطان بزرگ و صهیونیست بین‌المللی، بودن و همراه بودن با امام خامنه‌ای است.

موفق باشید.

احمد سالک»

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.