«پنجشنبههای افتتاح» به روایت یک دولتمرد
به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری در روزنامه ایران نوشت: اینک و در پایان سال ۹۹، رویـــداد منظــم و مســتمر افتتـــــاح طرحهـــای ملـــی یا همان پنجشنبههای افتتاح که به تناســب عنوان سال «تدبیر و امید برای جهش تولید» نام گرفت، بیش از هر چیز یک «نماد» است؛ نمادی روشن از ایستادگی دولت و ملت در سختترین سال و در مهیبترین تنگناهایی که بر یک کشور میتوانست تحمیل شود.
سال ۹۹ به تمامی با کرونا و تحریم گذشت و به همین سبب، «جهش تولید» با افتتاح بدون توقف پروژهها در این سال سخت، رخدادی قابل تأمل بود، رخدادی با پیام رسا از تمام جغرافیای وطن، پیام رسای تسلیمناپذیری ایران.
جنگ اقتصادی تحمیلی، واقعیت تلخ کشور ما و عالمگیری کرونا پدیده دردناک جهان ماست اما اگر قرار باشد در کنار تمام تبعات فرساینده و ناخوشایند توأمانی تحریم و بیماری، یک کلانتصویر، قامت زخمی اما ایستاده ایران را به رخ بکشد، افتتاح مکرر پروژههایی است که حتی در روزگار عادی ایران نیز، اتفاقی مهم و یا حتی تاریخی محسوب میشدند.
دولتی که میتواند خالق زنجیره اینچنین از طرحها و ابرپروژهها باشد، دولتی که میتواند «بیدبلند» را به سرانجام برساند و بالاخره و پس از سالها از شعلههای مشعل، خوراک پالایشگاه بسازد، دولتی که میتواند با خط لوله گوره-جاسک، صادرات نفت ایران را از آن سوی تنگه نیز ممکن کند و امنیت صادرات نفت ایران را تضمین نماید، دولتی که میتواند با پروژه ریلی خواف-هرات، جاده ابریشم را احیا کند و به تجارت فرامرزی ایران از اروپا تا چین، میدانی تازه ببخشد، دولتی که میتواند با آبرسانی به فلات مرکزی و شرق ایران، توسعه متوازن را از رؤیایی در دوردست به فرایندی در جریان، بدل کند و دهها تصفیهخانه آب و فاصلاب در یک سال بسازد و تنها درسال ۹۹، یک میلیون روستایی دیگر را به آب بهداشتی و پایدار برساند، بیگمان دولتی نشسته و خسته نیست. رویداد افتتاح پروژههای ملی، کلیشههای فضاسازیهای روانی ضد دولت را زیر سؤال میبرد، فضاسازیها و عملیات روانی که شوربختانه «دولت جنگ» را هدف قرار داده بود.
دولت محدود به رئیسجمهور، محدود به پاستور و حتی محدود به کابینه نیست. دولت بدنه فراگیری از مجریان، کارشناسان و کارکنانی است که تصویر راستین دولت هستند، تصویری واقعی از اراده و تکاپو برای اداره کشور در تمامی شرایط، از مذاکره تا تحریم، از صلح تا جنگ اقتصادی. افتتاحهای برخط گرچه روشی ناگزیر از شرایط و محدودیتهای فیزیکی در دوران کرونا بود و همچنان هست اما دادههای روشنتری را از مراحل اجرایی به شهروندان بیشتری انتقال میداد و البته تصویر دقیقتری از دولت را در ذهن شهروندان میساخت. شهروندان در آیین برخط افتتاحها دریافتند که دولت مشابه نهادهای دیگر، ترکیبی از چهرههای محدود نیست؛ دولت همان مجموعهای است که خالق صدها و هزاران پروژه تنها در یک سال است. اصل تفکیک قوا به معنای این همانی نهادها و قوا نیست و نهاد دولت چه ظرفیت اجراییاش و چه توان کارشناسیاش نمیتواند در تراز نهاد دیگری باشد؛ تعدد آیین افتتاحها و به عبارتی تعدد طرح و ابرپروژههای ملی این گزاره را تثبیت و آشکار نمود که دولت، به معنای واقع کلمه، نهاد اداره کشور است و در جنگ اقتصادی، خط مقدم.
جهش تولید در سال ۹۹ و افتتاح طرحهای بزرگ ملی در کوران جنگ اقتصادی مرهون سالهایی است که ایران با انتخاب شهروندانش از انزوا و تحریم گریخت و منابع و توانمندی لازم را برای توسعه مهیا کرد. آنچه تسلیمناپذیری ما را در روزگار جنگ برجسته میکند محصول دستاوردهای ایران در سالهای صلح و دیپلماسی است. دولت دوازدهم در سال ۹۹ نشان داد که دیپلماسی میتواند و باید پشتوانه ایستادگی باشد و البته ایستادگی این روزها نیز به پشتوانه دیپلماسی در آینده تبدیل خواهد شد و این جز با دولتی که مذاکره را به وقت مذاکره و ایستادگی را به وقت ایستادگی بهکار برد، ممکن نمیشود
علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری در روزنامه ایران نوشت: اینک و در پایان سال ۹۹، رویـــداد منظــم و مســتمر افتتـــــاح طرحهـــای ملـــی یا همان پنجشنبههای افتتاح که به تناســب عنوان سال «تدبیر و امید برای جهش تولید» نام گرفت، بیش از هر چیز یک «نماد» است؛ نمادی روشن از ایستادگی دولت و ملت در سختترین سال و در مهیبترین تنگناهایی که بر یک کشور میتوانست تحمیل شود.
سال ۹۹ به تمامی با کرونا و تحریم گذشت و به همین سبب، «جهش تولید» با افتتاح بدون توقف پروژهها در این سال سخت، رخدادی قابل تأمل بود، رخدادی با پیام رسا از تمام جغرافیای وطن، پیام رسای تسلیمناپذیری ایران.
جنگ اقتصادی تحمیلی، واقعیت تلخ کشور ما و عالمگیری کرونا پدیده دردناک جهان ماست اما اگر قرار باشد در کنار تمام تبعات فرساینده و ناخوشایند توأمانی تحریم و بیماری، یک کلانتصویر، قامت زخمی اما ایستاده ایران را به رخ بکشد، افتتاح مکرر پروژههایی است که حتی در روزگار عادی ایران نیز، اتفاقی مهم و یا حتی تاریخی محسوب میشدند.
دولتی که میتواند خالق زنجیره اینچنین از طرحها و ابرپروژهها باشد، دولتی که میتواند «بیدبلند» را به سرانجام برساند و بالاخره و پس از سالها از شعلههای مشعل، خوراک پالایشگاه بسازد، دولتی که میتواند با خط لوله گوره-جاسک، صادرات نفت ایران را از آن سوی تنگه نیز ممکن کند و امنیت صادرات نفت ایران را تضمین نماید، دولتی که میتواند با پروژه ریلی خواف-هرات، جاده ابریشم را احیا کند و به تجارت فرامرزی ایران از اروپا تا چین، میدانی تازه ببخشد، دولتی که میتواند با آبرسانی به فلات مرکزی و شرق ایران، توسعه متوازن را از رؤیایی در دوردست به فرایندی در جریان، بدل کند و دهها تصفیهخانه آب و فاصلاب در یک سال بسازد و تنها درسال ۹۹، یک میلیون روستایی دیگر را به آب بهداشتی و پایدار برساند، بیگمان دولتی نشسته و خسته نیست. رویداد افتتاح پروژههای ملی، کلیشههای فضاسازیهای روانی ضد دولت را زیر سؤال میبرد، فضاسازیها و عملیات روانی که شوربختانه «دولت جنگ» را هدف قرار داده بود.
دولت محدود به رئیسجمهور، محدود به پاستور و حتی محدود به کابینه نیست. دولت بدنه فراگیری از مجریان، کارشناسان و کارکنانی است که تصویر راستین دولت هستند، تصویری واقعی از اراده و تکاپو برای اداره کشور در تمامی شرایط، از مذاکره تا تحریم، از صلح تا جنگ اقتصادی. افتتاحهای برخط گرچه روشی ناگزیر از شرایط و محدودیتهای فیزیکی در دوران کرونا بود و همچنان هست اما دادههای روشنتری را از مراحل اجرایی به شهروندان بیشتری انتقال میداد و البته تصویر دقیقتری از دولت را در ذهن شهروندان میساخت. شهروندان در آیین برخط افتتاحها دریافتند که دولت مشابه نهادهای دیگر، ترکیبی از چهرههای محدود نیست؛ دولت همان مجموعهای است که خالق صدها و هزاران پروژه تنها در یک سال است. اصل تفکیک قوا به معنای این همانی نهادها و قوا نیست و نهاد دولت چه ظرفیت اجراییاش و چه توان کارشناسیاش نمیتواند در تراز نهاد دیگری باشد؛ تعدد آیین افتتاحها و به عبارتی تعدد طرح و ابرپروژههای ملی این گزاره را تثبیت و آشکار نمود که دولت، به معنای واقع کلمه، نهاد اداره کشور است و در جنگ اقتصادی، خط مقدم.
جهش تولید در سال ۹۹ و افتتاح طرحهای بزرگ ملی در کوران جنگ اقتصادی مرهون سالهایی است که ایران با انتخاب شهروندانش از انزوا و تحریم گریخت و منابع و توانمندی لازم را برای توسعه مهیا کرد. آنچه تسلیمناپذیری ما را در روزگار جنگ برجسته میکند محصول دستاوردهای ایران در سالهای صلح و دیپلماسی است. دولت دوازدهم در سال ۹۹ نشان داد که دیپلماسی میتواند و باید پشتوانه ایستادگی باشد و البته ایستادگی این روزها نیز به پشتوانه دیپلماسی در آینده تبدیل خواهد شد و این جز با دولتی که مذاکره را به وقت مذاکره و ایستادگی را به وقت ایستادگی بهکار برد، ممکن نمیشود.
پایان خبر / تاریخ ما