شهید صیاد منادی و بسترساز وحدت نیروهای مسلح بود
امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش به مناسبت بیست و دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تاریخ ما قرار گرفته است، به بررسی بخشهایی از شخصیت کم نظیر این شهید والامقام پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
« مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیَ نحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا»
در ابتدا یاد و خاطره همه شهدای والامقام خصوصاً شهید سپهبد علی صیاد شیرازی را گرامی میدارم و به روح بلند و ملکوتی آنها درود میفرستم و از خداوند بزرگ علو درجات را برای آنها آرزو میکنم. شهید صیاد شیرازی از شهدای شاخص و برجسته نیروهای مسلح عموما و ارتش جمهوری اسلامی ایران خصوصا میباشد، چرا که ایشان هم در زمان حیات مبارکشان الگوی عملی یک فرمانده مخلص و ولایتمدار بود و هم با شهادت و عروج ملکوتی شان تعهد و پایبندی خود را به نظام اسلامی و آرمانهای بلند انقلاب نشان داد. امیر سربلندی که ارتفاعات سر به فلک کشیده غرب و شمال غرب و دشتهای پهناور خوزستان از رشادتها و فداکاریهای او خاطرات شیرین زیادی را در سینه دارند.
شهید صیاد شیرازی و حضرت امام (ره)
شهید والامقام صیاد از موقعی که خودش را شناخت و حتی قبل از آنکه به سن تکلیف برسد فردی معتقد و عامل به فرایض دینی بود اما از موقعی که از طریق دوستان طلبه و دانشگاهیاش با حضرت امام خمینی (ره) آشنا شد و از طریق اعلامیههای مخفی با افکار بلند و متعالی آن بزرگوار ارتباط برقرار کرد، تبدیل به یک مسلمان متعهد و انقلابی شد به گونهای که معرفت و شناخت هر چه بیشتر حضرت امام (ره) برای او یک هدف اصلی بود. شهید صیاد برای اینکه در آن جو خفقان و تاریک بتواند به حضرت امام (ره) که ایشان را نائب بر حق امام زمان (عج) میدانست خدمت کند ابتدا به تهذیب نفس پرداخت. اعتقاد داشت ابتدا باید ظرفیتهای وجودی خودش را کامل کند و سپس به دعوت دیگران بپردازد. در همین راستا با وجود محدودیتهایی که در پادگان وجود داشت خواندن نماز اول وقت، روزههای واجب و مستحبی، نماز شب، خواندن ادعیه مختلف و قرائت مستمر قرآن را با جدیت پیگیری کرد. علاوه بر اینها، دوری از گناه و معصیت مطلبی بود که به شدت مراقبت میکرد و واعظ درونی خود را برای کنترل و مهار نفس سرکش به خدمت گرفته بود. در این زمان بدون اینکه کسی را به خود دعوت کند افسران و درجهداران و حتی سربازان مذهبی، جذب او میشدند و علاقهمند بودند که نماز جماعت را با ایشان بخوانند و جلسات قرآن داشته باشند. این تجمعات پادگانی و مخفی بستر و زمینهای شد که شهید صیاد آرا و اندیشههای حضرت امام (ره) را برای آنان بازگو کند و همچنین از دوستانش بخواهد که دیگر نفرات مذهبی را همراه خود به این جلسات بیاورند.
با شروع بارقههای انقلاب این جلسات با نظم و دقت بیشتری تشکیل میشد و محور اصلی مباحث علاوه بر تفسیر قرآن، بحث بر روی اعلامیههای حضرت امام (ره) بود که با چند واسطه به این جلسات وارد میشد. در همین دوران بود که فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر عدم ایستادگی ارتش در برابر مردم و تخلیه پادگانها صادر شد و همین جمع محدود با هدایت شهید صیاد متولی و مروج این تدبیر حضرت امام (ره) در پادگانهای متعدد ارتش در اصفهان بودند. حرکتهای آشکار انقلابی شهید صیاد و دعوت علنی همکاران در پیوستن به امواج خروشان مردم انقلابی سبب شد که توسط ضد اطلاعات دستگیر و زندانی شود و با پیروزی انقلاب، توسط مردم از زندان آزاد گردید.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید صیاد با کمک افسران و درجه داران انقلابی تلاش گستردهای را برای حفظ پادگانها، تجهیزات و سلاح های عمده ای مثل هواپیما، توپخانه، رادار و… که در آنها بودند، آغاز کرد و با سازماندهی نیروهای انقلابی ارتش، آرامش و فضای دینی را بر پادگانهای اصفهان حاکم کرد. اما خبرهای ناگواری هم از شمال غرب کشور مبنی بر حضور ضدانقلاب و به شهادت رساندن پاسداران واصل می شد. به همین خاطر شهید صیاد و برادر رحیم صفوی مأموریت پیدا کردند که برای بررسی اوضاع به کردستان اعزام شوند. حضور شهید صیاد در کردستان و آشنایی ایشان با شهید دکتر مصطفی چمران و شرکت داوطلبانه در چند عملیات سبب شد که علاوه بر یک افسر مومن و انقلابی به عنوان یک فرمانده عملیاتی نیز شناخته شود.
حضور در کردستان و اجرای عملیاتهای مختلف و هماهنگ کردن نیروهای مختلف ارتشی و سپاهی و مردمی و آزادسازی بخشهای وسیعی از آن سرزمین از جمله اقداماتی بودند که شهید صیاد احساس میکرد میتواند لبخند را بر سیمای مومنانه رهبرش بنشاند و همین مسئله برای او رضایت خاطر ایجاد میکرد. حضرت امام خمینی (ره) نیز صداقت شهید صیاد را در عشق به نظام و رهبری آن میدانستند به همین خاطر زمانی که از فرماندهی نیروی زمینی استعفا کرد ایشان را به عنوان نماینده خود در شورای عالی دفاع منصوب کردند.
شهید صیاد شیرازی و مقام معظم رهبری (حفظه الله)
به نظرم آشنایی و ارتباط اولیه شهید صیاد شیرازی با مقام معظم رهبری که در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده حضرت امام (ره) بودند در حوادث و وقایع کردستان اتفاق افتاد. حضور مستمر مقام معظم رهبری در کردستان و سرکشی به یگانهای مستقر در آن منطقه که درگیر مقابله با ضد انقلاب بودند سبب شد که معظم له تاثیر و نقش افسر جوانی به نام علی صیاد شیرازی را در مقابله با ضد انقلاب از نزدیک مشاهده کنند و قابلیتهای عملیاتی و توان مدیریتی و شجاعت او را تایید کنند.
نکته قابل ذکر اینکه شهید صیاد از همان ابتدای انقلاب اسلامی و به ویژه بعد از نامگذاری روز ۲۹ فروردین به نام روز ارتش از سوی حضرت امام (ره) که باعث حفظ ارتش و پیوند او با مردم شد؛ علاقه و ارادت ویژه ای به مقام معظم رهبری داشتند. به ویژه آنکه میدانستند که در این تصمیم تاریخی حضرت امام (ره)، تصمیم سازی و مشورت دهی مقام معظم رهبری بسیار اثرگذار بوده. علاوه بر آن حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) را تنها شخصیتی میدیدند که تمام قد از ارتش دفاع میکردند و در آن وانفسایی که قالب شخصیتهای سیاسی کمر به انحلال ارتش بسته بودند بعد از امام (ره)، فقط حضرت ایشان بود که حفظ و بقای ارتش را به عنوان یک سرمایه ملی دنبال میکردند لذا تلاش می کرد که در بسیاری از اقدامات و تصمیمها از راهنمایی و مشورت معظم له بهرمند شود. پس از رحلت حضرت امام (ره) شهید صیاد با همان عشق و ارادتی که به امام (ره) داشتند و بلکه با احساس مسئولیت بیشتر و عمیقتر و البته با پختگی و تجارب گسترده تر، چونان سربازی گوش به فرمان در خدمت مقام معظم رهبری بودند. این علاقه و عاطفه و ارادت ایشان به رهبری نظام به گونهای بود که شغل و درجه و ترفیع و جایگاه خدمتی در برابر آن رنگ باخته بود و آنچه بود فقط انجام وظیفه و خدمت خالصانه در هر سنگری که معظم له تشخیص می دادند و این انجام وظیفه را عین عبادت، مقدس و محترم میدانست.
ارادت شهید به مقام معظم رهبری نشئات گرفته از اعتقادات و باورهای دینی و از روی علم و آگاهی بود. به همین سبب تلاش میکرد تا شاگردان، مخاطبان و اطرافیانش را به این صراط مستقیم دعوت کند و این جمله را بارها و بارها به زبان جاری کند که شرط عاقبت بخیری، اطاعت از رهبری نظام است. شهید صیاد شیرازی تدین و ولایتمداری را نه در کلام و ظاهر بلکه در باطن و اعمالش نشان داد. او این عشق و ارادت را نردبانی برای رسیدن به امیال دنیوی قرار نداد بلکه تلاش میکرد آنجا که کار سختتر است، آنجا که خطر افزون تر است و آنجا که گمنام و دور از نظر است حاضر شود. او مسیر حق را دنبال میکرد ولو به ضرر خودش باشد. بدون تردید بوسه مقام معظم رهبری بر تابوت شهید صیاد مهر تاییدی بر این اخلاص و وفاداری و نشان علاقه مندی و محبت معظم له به سربازان وفادارشان میباشد.
شهید صیاد و نظم
روایتی از وجود نازنین آقا امیرالمومنین علی (ع) که میفرمایند: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم» اغراق نیست اگر بگوییم یکی از کسانی که با تمام وجود به این کلام نورانی اعتقاد داشت و مصداق عینی و عملی آن بود، شهید والامقام صیاد شیرازی است. ایشان علاوه بر اینکه فردی متقی و پرهیزکار بودند به نظم و انضباط و آراستگی اهمیت فوقالعاده قائل بودند. در شرایط جنگ و درگیری که همه چیز به هم گره میخورد، ایشان تلاش میکرد آراستگی ظاهرش را حفظ کند. وضعیت لباس، موی سر، تمیزی پوتین ها، داشتن کلاه و … مثل شرایط پادگانی مقید بودند و این نظم و آراستگی را از زیر مجموعه مطالبه میکردند. شهید عزیز به نظم و انضباط در زمان نیز اهمیت فوقالعادهای قائل بود. حتی دقیقهای از اوقات روزانهاش بدون برنامه نبود یا در جلسه بودند یا مطالب و پروندههایی را مطالعه و مرور میکردند و در بین اینها نمازهای مستحب و خواندن دعا را هیچگاه از یاد نمیبرد. کمتر دیده میشد یا اصلاً دیده نشد که ایشان ساعتی بدون برنامه باشند و یا غیرفعال و بدون برنامه استراحت کنند و یا بخوابند. نکته مهم در رابطه با نظم ایشان میتوان از برگزاری جلسات یاد کرد که دقیقاً در راس ساعت مقرر برگزار میشد و همه ملزم بودند که به موقع در جلسات حضور داشته باشند و اگر کسی تاخیر می کرد باید دلیل موجه ارائه میکرد. در طول جلسات هم مکرر دیده میشد که بعضی از اعضای جلسه ناخواسته موضوعات دیگری را مطرح و بیم آن میرفت که علاوه بر اتلاف وقت مسیر جلسه نیز منحرف شود. در چنین شرایطی شهید عزیز با قاطعیت ورود پیدا کرده و موضوع را به مسیر اصلی هدایت میکردند. شهید صیاد حقیقتاً نمونه یک نظامی منضبط، آراسته و باوقار بود و اعتقاد داشت که آنچه سبب هم افزایی میشود و از واگرایی و تفرقه جلوگیری میکند؛ توجه به نظم و قانون در همه زمینهها است. هم فردی و هم جمعی. ایشان نظم را کلید واژه اقتدار، استحکام و صلابت ارزش میدانست و به مصداق کلام امیرالمومنین علی (ع) نظم را نخ تسبیحی میدانست که همه ارکان و اعضاء را در کنار هم نگه میدارد.
شهید صیاد و برنامهریزی
یکی از صفات و ویژگی های مدیران و فرماندهان شاخص و برجسته، داشتن برنامه برای رسیدن به اهداف ترسیمی است. فقط با برنامهریزی جامع و منطقی است که میتوان با وجود کاستیها و نارساییها، در زمان مقرر به اهداف رسید و شهید صیاد شیرازی یکی از مدیران موفق این حوزه بود. هنگامی که ایشان با فرمان حضرت امام (ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شدند، نیروی زمینی شرایط متعارف و عادی نداشت از یک طرف این نیرو در دو جبهه شمال غرب با اشرار و ضد انقلاب و در جبهه غرب و جنوب غرب با رژیم بعثی عراق درگیر جنگی تمام عیار بود. از سویی دیگر نیروی زمینی با کاستیهای فراوان مثل کمبود اعتبارات مالی، نبود قطعات و لوازم تند مصرف بالگردها و تانکها و کمبود کارکنان متخصص و فنی و… دست و پنجه نرم میکرد و از همه مهم تر وجود افسران و فرماندهان قدیمیتر که به نوعی این مسئولیت (فرماندهی نیرو) را حق خود میدانستند و شاید در مواردی همراهی لازم را هم نداشتند. در چنین شرایط دشواری، این شهید عزیز در یک برنامهریزی جامع و گسترده و با هدفگذاری ای منطقی و با به کارگیری هنر فرماندهی و استفاده از کلیه ظرفیتهای بالفعل و بالقوه و با اعتماد به خداوند توانست نزاجا را به آنچه که مدنظرش بود، برساند و قابلیتهای عملیاتی او را آنچنان ارتقاء ببخشد که این نیرو بتواند محور اصلی عملیاتهای بزرگی چون طریق القدس، فتحالمبین و بیت المقدس قرار گیرد. نمونهای دیگر از قدرت برنامه ریزی شهید صیاد آن بود که بلافاصله پس از انتصاب به جایگاه فرمانده نیروی زمینی، اساتید دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش را به جنوب دعوت و این اساتید پس از بررسیهای فراوان و مطالعات میدانی جبهه خوزستان را به سه بخش تقسیم و سه عملیات بزرگ را طراحی کردند. سه عملیاتی که پس از اجرا ضربات مهلک و جبران ناپذیری را به ارتش رژیم بعثی وارد و به نوعی کمر او را شکست. بدون تردید موفقیتهای شهید صیاد شیرازی مرحوم عوامل و پارامترهای فراوانی است که قطعا یکی از اصلیترین آنها توجه و اصرار به برنامهریزی و حرکت در مسیر برنامههای ترسیم شده بود.
شهید صیاد و وحدت نیروهای مسلح
تقدیر این چنین بود که شهید صیاد از ابتدا منادی و بسترساز وحدت نیروهای مسلح باشد. شهید صیاد در دوران بنی صدر مغضوب وی واقع و با تنزیل دو درجه کنار گذاشته میشود. اما بلافاصله پس از عزل بنیصدر و آمدن شهید رجایی به خدمت دعوت و دو درجهاش به وی بازگردانده میشود و همزمان مسئولیت راه اندازی قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) را به عهده میگیرد. این قرارگاه ناظم و هماهنگ کننده کلیه فعالیتهای ارتش و سپاه در منطقه شمالغرب بود. شهید صیاد پس از انتصاب در مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی با تجاربی که از قرارگاه حمزه کسب کرده بود، قرارگاه مشترک عملیاتی ارتش و سپاه را تاسیس و در یک مقیاس وسیع و گسترده، طرحریزی، هدایت، اجرا و نظارت و تمامی فعالیتها و اقدامات را هماهنگ میکرد. این اقدام و تاسیس این قرارگاه چنان حرکتی در روند جبههها ایجاد میکند که ثمره و نتیجه آن عملیاتهای بزرگ و غرورآفرین طریق القدس، فتحالمبین و بیتالمقدس میشود. عملیاتهایی که کمر رژیم بعثی عراق را شکست.
نکته قابل ذکر اینکه شهید صیاد هیچگاه و هیچوقت، نه در کلام، نه در رفتار، ارتش و سپاه را دو سازمان جدا و مجزا از هم نمیدانست و همیشه بیانش این بود که ارتشی و سپاهی یک لشکر الهی. روح متعالی شهید صیاد آن چنان از این بود که بخشی نگری و سطحی نگری در آن جایی نداشت. او انقلاب و آرمانهای آن را میدید. نگاه او به رهبری و اطاعت از فرمانش بود و در این راه مقدس تلاش میکرد که همه مجموعهها را هم جهت و هم راستا کند. از سیاستهای بنیصدر عدم نزدیکی ارتش و سپاه و بعضا پاشیدن بذر اختلاف بین این دو سازمان بود. حقیقتا اقدامات شهید صیاد شیرازی و مجاهدتهای مومنانه او سبب شد که این دو سازمان در مدتی کوتاه اختلاف سلیقهها را کنار گذاشته و مطابق آنچه که خواست رهبری نظام بود، مبدل به یک روح در دو قالب گردند.
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزار هستیم که بذر وحدت نیروهای مسلح، امروز به درخت تناوری تبدیل شده که در سایه آن اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رقم خورده و بازدارندگی را در دشمنان به همراه دارد.
سرتیپ احمدرضا پوردستان.
پایان خبر / تاریخ ما