هیچکس به ما درس دوستی نداد

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، رسول بهروش، روزنامه‌نگار، در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «هنوز جای زخم محرومیت ۶‌ماهه عیسی آل‌ کثیر بر پیکر پرسپولیس درد می‌کرد که مسئولان این باشگاه یک دسته‌گل جدید به آب دادند؛ به‌مراتب زشت‌تر از کار عیسی. اگر شادی گل آل‌ کثیر خالی از اراده برای آزار دیگران بود، صفحه رسمی پرسپولیس در اینستاگرام از روی علم و عمد، با مطالعه و تحقیق زمان حمله نادرشاه افشار به هندوستان را استخراج کرد تا سفر سرخپوشان به گوا برای شرکت در لیگ قهرمانان آسیا را با آن ستیزه‌جویی تاریخی مقایسه کند! یعنی همین‌ قدر از قافله عقبیم! همین‌ قدر نگاه‌مان به دنیا غلط و سرشار از توهم است. آن پست کذایی حالا مایه استرس و عذاب هواداران شده؛ چرا که فدراسیون فوتبال هندوستان رسما به AFC شکایت برده است. سرشکستگی واقعی برای ما اما پیش از این رخ داد؛ زمانی که صدها کاربر هندی در توییتر خطاب به پیج ایرانی نوشتند: «احتمالا فلسفه ورزش را متوجه نشده‌اید. هدف از فوتبال، نزدیک‌تر شدن آدم‌ها به هم است.» بله رفقا! خیلی چیزهای دیگر هم هست که ما نمی‌دانیم.

یک لحظه تصور کنید داستان برعکس بود و یکی از کشورهای متجاوز به ایران پیش از مسابقه فوتبال رودررو چنین پستی منتشر می‌کرد؛ فقط خود خدا می‌داند چه بلوایی به پا می‌کردیم. کفن می‌پوشیدیم و فضای مجازی را هشتگ‌باران می‌کردیم. همیشه خدا کارمان همین است. با بدترین لحن در مورد دیگران حرف می‌زنیم و قضاوت می‌کنیم اما یک سر سوزن عکس‌العمل مشابه را برنمی‌تابیم. هر بار با یک تیم عربی بازی داریم، تیترهایی می‌زنیم که حتی مرورشان هم چندش‌آور است؛ پر از کینه و نفرت. برای برتری‌های ۴ گله و ۵‌گله تیم‌های ایرانی مقابل رقبا مثل نقل و نبات از تعابیری مثل تحقیر و له کردن استفاده می‌کنیم؛ چیزهایی که صراحتا با روح ورزش مغایر است. پیش آمده که حتی پرسپولیس و استقلال هم برابر رقبای عربی ۵ گل و ۶ گل خورده باشند اما خب این اتفاق است و طرف برنده حق ندارد از گل نازک‌تر به ما بگوید. مهدی طارمی به تیم عربی گل می‌زند و شادی بریدن سر را به اجرا درمی‌آورد، گزارشگر عربی اما در مواجهه با گل قیچی برگردان همین بازیکن سنگ تمام می‌گذارد: «آفرین ایرانی، جانم طارمی» …

موضوع فقط ادمین پیج پرسپولیس نیست؛ چه این که همه ما مستعد افتادن در چنین دام‌هایی هستیم. اگر سن و سال‌تان بیشتر باشد، حتما یادتان هست که زمانی تفریح دسته‌جمعی تماشاگران در مواجهه با تیم‌های عربی این بود که دم و دقیقه ۶۰ هزار نفری فریاد بزنند: «بقره، بقره…» و البته که سکوهای آن زمان هزار برابر پاک‌تر و انسانی‌تر از فضای مجازی امروز بود. فرهنگ و ناخودآگاه ما در چنین شرایطی شکل گرفته است؛ جایی که در فضای عمومی علیه نژادپرستی نطق‌های آتشین ایراد می‌کنیم، اما در محافل خصوصی برای هم جوک‌های قومیتی می‌گوییم و قاه‌قاه می‌خندیم. از ما انتظار دوستی و احترام به نوع بشر نداشته باشید. ما همان‌هایی هستیم که سرمربی مشهور فوتبال‌مان بازیکن سیاه‎پوست تیم حریف را «آدمخوار» نامید و یک هزار تومانی هم جریمه نشد. همین آدم هنوز هر کجا می‌نشیند از باب شیرین‌بازی چهره خدادادی فلان شاگرد قدیمی‌اش را به سخره می‌گیرد و ککش هم نمی‌گزد از این که طرف دیگر بچه نیست و امروز فرزند نوجوان دارد. ما در تلویزیون اینها را دیدیم، روی سکو آن شعارها را دادیم و در روزنامه آن تیترها را خواندیم؛ چرا انتظار دارید ناگهان در اینستاگرام تبدیل به فیلسوف روشنفکری شویم که به همه مخلوقات پروردگار، به همه انواع بشر نگاه برابر و محبت‌آمیز دارد؟ خیلی خیلی تمرین لازم است. هر کسی هم باید از خودش شروع کند.»

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.