شیوههای مقابله با استرس چه تاثیراتی بر میزان اضطراب بیماران خاص دارد؟
از جمله فشارهای روانی که به این بیماران وارد میشود، شامل طولانی مدت بودن درمان و مراجعه همیشگی به مراکز بهداشتی درمانی، وقتگیر بودن، عوارض ناشی از درمان، از دست دادن شغل، ناتوانی نسبت به انجام فعالیتهای روزانه به صورت متعارف، سوء تغذیه و مهمتر از همه اینکه مراکز بهداشتی درمانی فقط به درمان بالینی این بیماران توجه دارد، بنابراین اختلال عمده در سبک زندگی و شیوع بالای استرس و عوارض آن در این بیماران دور از انتظار نیست. محققان در پژوهشی با عنوان «تاثیر آموزش شیوههای مقابله با استرس بر میزان استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران خاص» آوردهاند، با توجه به مزمن بودن این بیماریها، داشتن آگاهیهای لازم و ضروری علمی میتواند شرایط روحی پراضطراب و دلهرهآور افرادی را که دچار این بیماریها هستند،کاهش دهد.
این پژوهش که توسط فضلالله فاطمیان راد، نجمه مستنبط و محمد ذوالعدل در مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شده نشان میدهد، به اعتقاد کارشناسان مهمترین نکتهای که در برخورد با این بیماران باید به آن توجه داشت، نوع نگرش آنها به زندگی است. مهمترین کمک به این گونه بیماران در چنین شرایط روحی و روانی، یافتن راه حلی است که افراد بیمار بتوانند بر اساس آن خودشان را با شرایط جدید وفق دهند یا به عبارتی سازگار کنند.
برای ایجاد چنین سازگاری، باید شرایط جدیدی ایجاد کرد که میان فرد و بیماری رابطهای برقرار شود که در آن احساس آرامش و امنیت فرد افزایش یابد. برقراری این ارتباط باید به گونهای آموزش داده شود تا دوباره تعادل جسمی، روانی، رفتاری و شخصیتی فرد در حد امکان بازگردد. در چنین شرایطی، آموزشها به طور کلی بر دو جنبه فعال کردن تواناییهای درونی فرد بیمار و استفاده از نیروهای خارج از فرد، مانند اطرافیان، ابزار، داروها و امکانات درمانی تکیه دارد.
محققان میگویند، با توجه به موارد فوق و شیوع بالای استرس، اضطراب و افسردگی، به کارگیری درمانهایی به غیر از درمانهای دارویی جهت کاهش این بیماریها یا علایم آنها ضروری است. آموزش شیوههای مقابله با استرس یکی از این روشهاست و امروزه به طور فزایندهای جهت مقابله با فشارهای روانی به کار برده میشود. مقابله با مسائل و مشکلات یک صفت پایدار شخصیتی است که برای رسیدن فرد به معنای زندگی یا نگهداری آن و اهداف مربوط به دوره خاصی از رشد لازم است.
همچنین معتقدند مقابله یک تلاش شناختی ـ رفتاری است که برای کاهش یا تحمل فشار درونی یا بیرونی که به وسیله عوامل فشارآور ایجاد شده است، به کار میرود. در پی شناسایی عوامل فشار روانی و انباشت نتایج تحقیقات در خصوص موقعیتهای مختلفی که افراد را به استرس دچار میسازد، محققان درصدد کشف و ارائه روشهای مختلفی برای مقابله با استرس وکاهش آثار سوء آن برآمدند.
تنوع روشهای مقابله به نوعی منعکس کننده تنوع موقعیتهای استرسزا و ویژگی عوامل و افرادی است که با آن دست به گریبان هستند. ضروری به نظر میرسد که کلیه مسئولان و دسـتاندرکاران مسائل بهداشتی توجه زیادی را به حصول اطمینان در راه رسیدن به این هدف معطوف نمایند، به طوری که افراد مذکور بتوانند به موازات طولانی شدن عمر، از سطح بالایی از رفاه در خانواده و جامعه برخـوردار باشند.
براساس این پژوهش، تحقیقات نشان داد که بسیاری از بیماریهای جسمی، تغییر شکل اندامها، از بین رفتن برخی تواناییها و معلولیتها میتواند به عنوان منبع استرسزا عمل نماید. پژوهشها نشان میدهد بخش معناداری از جمعیت مبتلا به درد مزمن از افسردگی، ناسازگاری و استرسهای اجتماعی و محیط خانوادگی رنج میبرند. بررسیها نشان داد که ۶۴ درصد بیماران همودیالیزی افسردگی خفیف تا شدید و ۵۴ درصد اضطراب خفیف تا شدید و فقط ۶ درصد آنها از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند. در خصوص عملکرد اجتماعی و شیوههای مقابله با استرس مشخص شد بیمارانی که عملکرد اجتماعی بهتری دارند روشهای مقابله با استرس موفقیت آمیزتری به کار میبرند.
پژوهشها حاکی از این است که به علت عدم به کارگیری شیوههای مقابلهای مناسب برای کنترل درد در بیماران هموفیلی، پرخاشگری، استرس و افسردگی در این بیماران رو به فزونی است و کیفیت زندگی پایینی دارند. همچنین نتایج حاصل از پژوهش انجام شده در سال ۲۰۰۲ در کانادا بر روی کیفیت زندگی بیماران هموفیلی نشان داد که به دلایل مشکلات روانی کیفیت زندگی مطلوبی ندارند. از آنجا که استرس و عوارض آن جزء لاینفک زندگی انسانهاست و این فشار روانی در بیماران خاص با توجه به مزمن بودن بیماری آنها و عوامل زمینهساز فراوان، باعث تشدید بیماری آنها میشود.
آموزش شیوهای مقابله با استرس به طور معنیداری در کاهش استرس و اضطراب بیماران خاص مؤثر بوده و نیز میتواند سبب کاهش نسبی افسردگی این بیماران شود. علت آن یادگیری چگونگی مواجه شدن با مشکلات و دشواریهای غیر قابل اجتناب زندگی و کنار آمدن بهتر با استرس و رویدادهای ناخوشایند از بعد عملکردی است. بنابراین پیشنهاد میشود، این مداخله در دورههای طولانیتری برای بهترین عملکرد و تاثیر آن بر افسردگی صورت گیرد.
این پژوهش در مجله ارمغان دانش منتشر شده است.
پایان خبر / تاریخ ما