نگاهی به تحولات جدید در خاورمیانه
به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، مجید خورشیدی در یادداشتی با عنوان ” نگاهی به تحولات جدید در خاورمیانه ” نوشت: تحولات در جهان سیاست گاه چنان سیال و سریع است که تمام باورها و قطعیت های ماقبل خودش را دچار تردید یا ریزش می کند.
تغییرات در منطقه ی خاورمیانه نیز از این سیل شتابان حوادث درتاریخ خود برکنار نبوده است.
امروزه تحولات به گونه ای پیش می رود که که انتظار ما از آرایش سیاسی-منطقه ای در سالهای پیش رو را متفاوت می سازد. از این رو تغییرات و احوال کشورها را می توان در چارچوب های زیر تبیین نمود:
-در همیشه ی تاریخ خاورمیانه، حضور قدرت های منطقه ای در قالب استعمار و عناوین دیگر تاثیر و تاثرات مخرب خود را برجای نهاده است. از تقسیمات وترسیمات بریتانیا در خاورمیانه که تا امروز هم اثرات نامبارک خود را برجای نهاده، تا ایجاد مولود مشئومی به نام رژیم اشغالگر قدس در میانه ی سرزمین های اسلامی، که همین روزها شاهد جنایات چندباره و همیشگی اش در سرزمین های اشغالی و پیش چشم جهانیان هستیم.
کودتاهای مکرر و حمایت از رژیم های سفاک و غیرمردمی نیز از اعمالی بود که تاریخ و ذهنیت منطقه را زخمی و تا هنوز نیز امتداد آن برقرار است. در سال های پس از جنگ عالمگیر دوم، که با غروب آفتاب در امپراطوری بریتانیا و جایگزینی ایالات متحده آمریکا همراه بود نقش واشنگتن در منطقه تا امروز در شکل مخربش ادامه داشته است. با قد برافراشتن چین در اقتصاد و سیاست بین الملل، بخش عمده ای از توان وتوجه واشنگتن متوجه پکن و رقابت یا جدال با این کشور در منطقه ی جنوب شرق آسیاست.
بنابراین شرایط به گونه ای است که به نظر می رسد عصر دخالت و حضور همه جانبه ی ایالات متحده در خاورمیانه به سر آمده است. محور مقاومت با اثرگذاری خود در سال های اخیر فرآیند خروج نیروهای آمریکا در منطقه را تسریع کرده است. مورد افغانستان مطلع این رخداد است و اجرای مصوبه ی مصرح پارلمان عراق مبنی بر خروج نیروهای بیگانه از خاک این کشور تکمله ی این گزاره خواهد بود. جنگ اخیر در سرزمین های اشغالی نیز عیان تر از همیشه نشان داد که هزینه ی اشغالگری و تعدی تا چه میزان بالارفته است.
در سال های آتی نیز کماکان دغدغه ی مهم واشنگتن در خاورمیانه، امنیت رژیم اشغالگر قدس خواهد بود و این سیاستی است که هر دولتی که در واشنگتن سرکار می آید، آن را اولویت اول خود قرار می دهد. اما در عین حال دوره روابط شخصی ترامپ با نتانیاهو و برخی کشورهای خاورمیانه به اتمام رسیده است.
-در میان برخی اهل سیاست و قدرت در خاورمیانه تصور تداوم عصر ترامپ باور شده بود. این معنا که ترامپ با خروج از برنامه ی جامع اقدام مشترک(برجام) و سیاست فشار حداکثری بر علیه تهران به سوی برخورد نهایی یا تضعیف قطعی-تاریخی ایران پیش خواهد رفت این کشورها را برآن داشت تا خود را ذیل تقابل ترامپ با تهران تعریف کنند و منتظر مواهب پیروزی ترامپ بمانند. اما مقاومت اقتصاد ایران در مقابل فشار حداکثری و توان بومی دفاعی باعث شد تا عصر بیداد ترامپ هم به پایان برسد و اینک مذاکرات احیا برجام در وین در حال انجام است.
سیاست جو بایدن مبتنی بر کاهش حضور در خاورمیانه وکنترل تنش ها بر سیاست خارجی سعودی تاثیر مشخص و ملموس داشته است. از بیان علاقه به نوع متفاوتی از رابطه با ایران تا مذاکرات در بغداد حکایت از بازگشت سعودی به عصر محافظ کاری پیشین خود دارد. پایان خیره سری های ولیعهد سعودی تاثیر مشخصی بر متوازن کردن سیاست امارات متحده ی عربی و بحرین خواهد داشت. این کشورها در سال ها پیش رو از بلندپروازی فاصله خواهند گرفت و واقع گرایی و پذیرش واقعیات میدانی و بر زمین از محورهای کنش سیاسی آنان خواهد بود.
-علنی کردن عادی سازی رابطه ی برخی کشور های منطقه با رژیم اشغالگر قدس ذیل نام توافق ابراهیم شاید در برهه ای غیر از دوران تیم ترامپ-کوشنر از خفا بدر نمی آمد. رابطه ای که در تمام این سال ها منابع مختلف از برقرار بودنش خبر می دادند اما هیچ گاه حکومت های این کشورها این موضوع را علنی نمی کردند. خواست کوشنر و حمایت ترامپ باعث شد تا بحرین وامارات راز را از پرده برون بیفکنند و به تصور تداوم ترامپ و استفاده از مواهب حمایت همه جانبه ی او ردای بدنامی خیانت به آرمان فلسطین را بر تن کنند. اما با تحولات جدید احتمالا سعودی از علنی کردن رابطه پرهیز خواهد نمود و امارات و بحرین هم از جنبه ی اعلانی خواهند کاست.
جنایات مجدد صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی همدلی و همدردی جهان اسلام را برانگیخته و بانگ همنوایی با فلسطین از دوحه تا امان به آسمان رسیده است.با تحولات اخیر و عیان شدن ضربه پذیری رژیم صهیونیستی در درون خودش، دیگر فکر دست باز این رژیم برای خرابکاری علیه ایران عبث به نظر می رسد. پس ممکن ترین نتیجه این است که تا آینده ی نامعلوم این رابطه باز به همان مدار سابق پشت پرده بازگردد..
تمام گفته ها اما به این معنا می رسد که توسل به قدرت های فرامنطقه ای یا تکیه بر ضرب و زور دیگران دوام وقوامی نخواهد داشت و حکایت تب تندیست که به عرق خواهد نشست. دیگران آمده اند و خواهند رفت ولی همسایگان و ساکنان اصلی در این منطقه می مانند. پس باید به دنبال همکاری های پایدار و پذیرش حقایق میدانی بود تا باز شگفتی ها بر سر منطقه آوار نشوند.
پایان خبر / تاریخ ما