اینجا مدرسه نیست
طنین روزهای مدرسه را میشود در سالنهایی که موسیقیهای قدیمی اما خاطره انگیر مربوط به دوران مدرسه را پخش میکنند، شنید؛ موسیقیهایی که برای هر رده سنی آشناست.
اینجا که القا کننده حس مدرسه است، شاید میزبان هیچ دانش آموزی نباشد اما در فضای ارام و دلنوازش میتوان همه و سر و سدای بچهها، زنگ مدرسه و صدای به هم خوردن ظرفهای آزمایشگاه را شنید، حتی تصاویر معلمها که در گوشهای از سالن خودنمایی میکند نیز در این حس مشترک به افراد، سهیم هستند.
آقای بهشتی که سالهاست در آموزش و پرورش مشغول به کار است، تعداد بسیار زیادی از آثار از قلم و دفتر و خودکار گرفته تا پیت نفت و بخاری نفتی را جمع کرده و امروز در این موزه فرهنگ و هنر به نمایش گذاشته است.
آثاری که سیر تکامل تاریخی هر کدام نشان میدهند که صاحب موزه هم به پای اسم فرهنگ و هنر و مدرسه و درس حسابی پیر شده است.
این موزه تاریخی که در دل خطه کویرنشین و خرما و نخلستان بافق قرار دارد، آثار بسیار جالب و قدیمی مربوط به مدارس بافق را در دل خود جای داده که از نامه نگاریها گرفته تا نقشه اهدایی از سوی همسر شاه وقت و وسایل آموزشی و قران دست نویس و کفش پارچهای یک کودک دبستانی را در بردارد
اما بخشی از آن که شاید تامل برانگیزتر باشد، مربوط به دوران جنگ است، لباس و کلاه و وسایل جنگ که قواره کوچک یک بچه مدرسهای را به تصویر میکشد، نشان میدهد که این خطه شهدایی از جنس دانش اموز نیز داشته و فهرست اسامی بچههایی که در جنگ شرکت کردند، تصاویر شهدا و پلاکها همگی رسالت مدرسه در آموختن فرهنگ رشادت و مقاومت را نیز به تصویر میکشد.
از همه بخشهای موزه که گذر میکنیم، اتاق فیلم که دارای یک آپارات قدیمی است و مانند سینمایی تاریخی تاریک است تصویر زیبایی را نشان میدهد و در کنارش یک ردیف نیمکت با ورقهایی از کتب قدیمی که شاید برای پدرها و مادرهای ما اشنا باشد، تصمیم کبری و دهقان فداکار همگی گویای تاریخی است که شاید مهم اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
«سیدجلال بهشتی» مدیر و گرد اوردنده این موزه به مناسبت روز جهانی موزهها، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تاریخ ما تصریح میکند: وسایل اموزش و پرورش در حال فرسوده شدن بود و سرنوشت وسایل رده خارج هم اسقاطی و بازیافت میشد لذا برای ایجاد این موزه و حفظ این آثار انگیزه گرفتم.
وی که 24 سال سابقه فعالیت در آموزش و پرورش را دارد، میگوید: شاید قدیمیترین آثار این موزه مربوط به نامههایی است که متعلق به حدود یک قرن گذشته هستند.
این فعال فرهنگی در خصوص راه اندازی این موزه و نقش خانوادهاش تصریح میکند: صاحب دو فرزند دختر و پسر هستم که یکی معلم و دیگری دانشجوی رشته مرمت است اما علاوه بر آن در خانواده 9 نفری خواهر و بردارنم هم 5 فرزند کارمند اموزش و پرورش هستند و همگی مشوق من بودند.
وی ادامه میدهد: از سال 91 دست به جمع اوری این آثار زدم و در ابتدا همه وسایل را در خانه و بعد در یک مدرسه نگهداری میکردم اما مکان کنونی که ساختمان سابق ازمایشگاه مرکزی این شهر است و امروز شاید دو میلیارد تومان هزینه اش باشد، از سوی مسئولان به موزه اختصاص داده شد.
وی با بیان این که شاید این موزه بیشترین حمایت مسئولان را در سطح کشور میگوید: من فقط پلی بین موزه و مسئولان شدم و تمام حمایتها در وسع هرکس شامل حالم شد و از همه مهمتر مدیرعامل سنگ اهن مرکزی بافق، فرمانداران کنونی و سابق و مدیر اموزش و پرورش و میراث فرهنگی بیشترین حمایت های مادی و معنوی را از من داشتند و البته افراد دیگری مانند مسئول موزه های وقت استان و سایر افراد نیز از کمک به من دریغ نکردند.
او که حالا بعد از ایجاد این موزه بخشهای دیگری شامل سکوی نمایش خیابانی و گالری را نیز در کنار موزه ایجاد کرده است، تصریح میکند: من این بخشها را ایجاد کردم تا بتوانم زمینه ای برای جلب هنرمندان و سوق دادن دانش اموزان و دانشجویان به سمت هنر باشم.
پایان خبر / تاریخ ما