مناجات‌هایی از شهید مجتبی آدینه‌وند

خدایا! با اینکه می‌دانم اجل آمدنی است اما غافلم.

بارالها! ما را یاری فرما از طریق خدمت‌های بزرگ به آئین پاکت و به بندگانت صفحات عمر خود را با خطوط زرینی که نمایانگر رضای توست رقم زنیم و سرانجام به فیض شهادت درراه تو نائل گردیم و در آغوش رحمتت جای‌گیریم.

بارالها! به ما ایمانی بده که با خودمان ببریم آن ایمانی که همیشه بوده و در قلبمان جا گرفته.

بارالها! تو را سپاس می‌کنیم که ابتدای کار ما را باسعادت شروع کنی و به شهادت و فداکاری پایان‌دهی.

بارالها! نفسم را به تیغ معرفتت بکش و سلوک طریقت را برایم سهل کن.

بارالها! در این دنیا گناه کردم مرا پوشاندی و در میان مردم روسیاهم نکردی.

الا ای رب اعلای من! خود ناریم لکن در میان نوریان جبهه فریاد برمی‌آورم که یا ستارالعیوب به مقام ایشان گناهانم را در آن سرای نیز بپوشان.

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید

عن‌قریب بانگ جرس کاروان بسیجیان در کربلای منتظر طنین‌انداز می‌شود که الها مگر پیرمان پایان این غربت را در این سال نوید داده است خوشا به حال کسانی‌که با قدم‌های سهمگین خود مجرای تحقق این حرکت شدند و لب بر گونه‌های سرخ پیروزی زدند حال درباره دو آرمان که سال‌هاست برای دستیابی به آن‌ها خود را آماده کرده‌ام قدری می‌نویسم تا نمایانگر روشنایی حرکتم باشد همان‌طور که می‌دانید هدف نهائی آدمی این است که در راستای تکلیف خداوندی که بر دوش او نهاده شده موجبات تسهیل این راه بی‌انتها را فراهم آورد تا به لقای پروردگار برسد همچنان که از آیات و روایات اسلامی برمی‌آید شهادت بر تارک این اسباب تکامل درخشندگی دیگری دارد و حماسه دیگر.

گوئی با پذیرفتن شهادت جهش از آنچه هستی به‌سوی آنچه باید باشی را به تو ارزانی می‌بخشد لذا اینجاست که مجاهد راستین و طالب وصال پروردگار برای عبور از آنچه هست کالبد خالی خود را نردبان سیر به‌طرف او قرار می‌دهد که از رصدگاه خونینش وعده نظر به جلوه معبود دریافت کرده.

آری عزیزانم اگر می‌خواهید بدانیم حقیقت کدم است و نهایت لذتش چیست باید از مدخلی عبور کنیم که خوب‌ترین خوبان عالم امکان از آن عبور کردند و اینک جاذبه این حقیقت همه طالبان را به‌طرف حماسه خود می‌خواند.

معشوق صلای وصال داده است اگر عاشقید شرط عشق را به‌جا آورید والا با امیدهای کاذب خود را قانع نکنید بدانید رجزخوانی در پشت میدان‌های نبرد بدرد نمی‌خورد و افسوس بر از دست دادن چنان لیاقتی سودی در بر نخواهد داشت همیشه مدخل شهادت باز نیست که با بهترین مرگ به دیدار خداوند رفت، چه‌بسا دفتر شهادت بسته شود و منتظران کوی دوست در غم چنین مرگ شریفی به نظاره بایستند.

شکر و سپاس خدای را که در عصری لباس هستی بر اندامم پوشانید که زیباترین هستی‌شناس، امام امت را راهنمای کاروان خود دیدم و از نعمت وجودش روشن‌ترین راه را یافتم به‌راستی شکر این شکر را جز با فدا شدن نمی‌توان ادا کرد.

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.