یک میزگرد میراثی، برای آنها که نیامدند!
در آستانۀ برگزاری انتخابات، بحث گفتوشنود و پرسش و پاسخ داغتر از همیشه است و خبرگزاری خبرگزاری تاریخ ما، با تکیه بر همین پیشفرض، برای برپایی میزگردی با عنوان «نقد و بررسی عملکرد مدیریت شهری در حوزۀ میراث فرهنگی» برنامهریزی کرد.
«سلام و سپاس از محبت شما، امکان حضور ندارم با مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی هماهنگی بشود تا در جلسۀ مذکور باشند.» این، پاسخی است که خبرگزاری تاریخ ما، پس از تماسهای مکرر با مسئول دفتر، روابط عمومی معاونت راه و شهرسازی و رئیس ارتباطات رسانهای شهرداری اصفهان از سوی سید احمد حسینی نیا، معاون راه و شهرسازی شهرداری اصفهان دریافت کرد! آن هم برای حضور در میزگردی که عمدۀ مباحث آن به حوزۀ شهرسازی شهرداری اصفهان برمیگشت.
اگرچه بیستم خردادماه، قدرت الله نوروزی، شهردار اصفهان نیز در چهارباغ عباسی، به خبرنگار خبرگزاری تاریخ ما اطمینان داده بود که نهتنها معاون راه و شهرسازی او برای پاسخگویی به میزگرد خبرگزاری تاریخ ما خواهد آمد بلکه خود او هم از این خبرگزاری بازدیدی خواهد داشت اما حضور وزیر راه و شهرسازی در اصفهان، در روز ۲۲ خردادماه بهانۀ خوبی برای فراموشی این وعده شد.
محمد فیض، مدیرعامل سازمان نوسازی بهسازی شهرداری اصفهان نیز پس از توافق اولیه و دریافت دعوتنامه، صبح روز ۲۲ خردادماه (موعد برگزاری میزگرد) اطلاع داد که به دلیل کسالت فرزندانش،نه او بلکه روابط عمومی سازمان او قادر است در نشست خبرگزاری تاریخ ما حضور پیدا کند!
از سوی دیگر، ناصر طاهری، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان، ۱۹ خردادماه اعلام کرد که به دلیل حضور نداشتن در اصفهان، امکان شرکت در میزگرد را ندارد و تماسهای بعدی خبرنگار خبرگزاری تاریخ ما را برای معرفی یک فرد جایگزین بیپاسخ گذاشت.
رایزنی خبرگزاری تاریخ ما با کارشناس امور فرهنگی و ارتباطات اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان، منجر به ارسال دعوتنامه رسمی خطاب به محسن نکویی، عضو شورای فنی و مسئول امور شهرستانهای اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان شد اما او نیز اعلام کرد که مایل به حضور در این میزگرد نیست.
و مسئول دفتر شیرین طغیانی، رئیس کمیسیون عمران، معماری و شهرسازی شورای شهر اصفهان که زمان برگزاری میزگرد، با تائید او تعیین شده بود، بعداز ظهر ۲۲ خردادماه به خبرگزاری تاریخ ما اطلاع داد که چون مطلع شدهایم آقای طاهری از اداره کل میراث و آقایان فیض و حسینینیا از شهرداری اصفهان در میزگرد حضور پیدا نمیکنند، خانم طغیانی هم در این نشست حضور نخواهند داشت.
به این ترتیب، تنها مدعوی که ۲۲ خردادماه، رأس ساعت مقرر در دفتر خبرگزاری خبرگزاری تاریخ ما حضور پیدا کرد، یکی از فعالان میراث فرهنگی استان اصفهان بود!
آنچه میخوانید مشروح گفت و گوی خبرگزاری تاریخ ما با مهدی جعفری نوگورانی، رئیس هیأت مدیره بنیاد فرهنگ، تاریخ و تمدن آریا دربارۀ مشکلاتی ریشهای است که تا شناسایی و اصلاح نشود، حتی با تغییر مدیران هم امیدی به بهبود وضعیت میراث فرهنگی اصفهان نمیتوان داشت.
نقد شما به مدیران شهری در حوزۀ میراث چیست؟
بر همگان روشن است که اصفهان، شهری کاملاً تاریخی است؛ با قدمتی چند هزار ساله و آثاری از دوران پیش و پس از اسلام که اگر موشکافانه به سیر تحول آن بنگریم، متوجه پسرفت امروزی آن در حوزۀ مدیریت شهری خواهیم شد؛ زمانی در این شهر، بازار که نماد اقتصاد بود، در کنار مدرسه (علم)، مسجد، (مذهب)، کاخ (حکومت) و مردم قرار گرفت و بافتی را تشکیل داد که ما آن را بافت تاریخی مینامیم، اما با گذر زمان، این توسعۀ همهجانبه و نگاه فراگیر عقب رفت و سیاست کلانی جایگزین آن شد که به تاریخ، میراث و صنایعدستی بهعنوان بارزترین هنر مردمان این شهر توجهی نداشت.
در دوران مدیریت شهری قبلی، با تکیه بر این آمار که ما بیش از ۹۰ هزار گردشگر مذهبی در حریم زینبیه (س) داریم، بودجهای ۲۵۰۰ میلیاردی برای توسعۀ این حرم در یکی از مناطق مهجور شهر برآورد شد و مدیریت شهری فعلی نیز بعد از کمی تأمل، متعهد شد که هزینۀ این کار را بپردازد و اکنون پروژه در حال انجام است. به این ترتیب، ما روی گردشگرانی سرمایهگذاری کردیم که از لب مرز سوار اتوبوس میشوند و خودشان را به اصفهان میرسانند تا بعد از زیارت حرم زینبیه (س)، باغ پرندگان و سیتی سنتر را ببینند! گردشگرانی که به هتل نمیروند، به مظاهر تاریخ و میراث این شهر که اسلام را به زیباترین شکل ممکن به بیننده عرضه میکند، علاقۀ چندانی ندارند و در برخی مواقع، آسیبهای اجتماعی را نیز با خود برای شهر به ارث میگذارند.
ما در دوران مدیران شهری سابق، شاهد بودیم که میدان کهنه اصفهان بهعنوان تاریخیترین حوزۀ شهری اصفهان، با تغییر کاربری مواجه و میدانی با مصالح امروزی در وسعت نقشجهان روی آن ساخته شد؛ میدانی که نهتنها حریم بلکه عرصۀ مسجد جامع عتیق اصفهان را دچار خطر کرد. تلخ اینکه این عملیات به اسم احیا انجام شد و عبرت اینکه هرگز به رونق و بهرهوری نرسید.
وقتی ارگ جهاننما را کنار ماجرای میدان عتیق و تخریب حمام خسروآغا برای ساخت خیابان حکیم میگذاریم، به این نتیجه میرسیم که نگاه کلان مدیران شهری ما در دورههای متمادی، تلاش برای رقابت با اقتصاد میدان نقشجهان بوده است! صفوی سازی علیه صفوی سازی!
ساخت مصلی در کنار آرامستان تاریخی تخت فولاد بدون انجام تحقیقات لازم و ساخت تالار در کنار گلستان شهدا بدون در نظر گرفتن بار ترافیکی آن، نشان میدهد که مطالعات شهری در مدیریت شهری ما، چه در گذشته و چه اکنون جدی گرفته نشده و شاهد دیگر، بلایی است که بر سر چهارباغ عباسی آمده؛ یکی از خیابانهای مهم دنیا که هر دو بُعد سواره و پیاده را داشت و برای تبدیل آن به پیاده راه صرف، عملیات عمرانیای انجام شد که برای مدت کوتاهی پرده از تاریخ باستانی این شهر برداشت.
لولههای سفالی انتقال آب، گنبدی که مشخص نشد آبانبار بوده یا مکان دیگر و همه دادههایی که میتوانست تصویر دقیقتری از سیستم آبرسانی اصفهان در دوره صفوی ارائه کند، یکشبه با شن و سنگ پوشانده شد تا چهارباغ چیزی باشد که امروز هست؛ مکانی که مترو از زیر آن رد شده، لایههای باستانی آن بدون انجام مطالعات دقیق در خاک دفن شده، درختهای آن رو به خشکی میرود و سنگهای سرد، بر سینهاش سنگینی میکند.
اگر مدیریت شهری اصفهان مایل باشد بداند که حفظ هویت و زیبایی بخشی چطور همزمان ممکن است، باید به یزد سفر کند و ببیند که چطور با استفاده از مصالح سازگار با اقلیم، کوچههای آن سنگفرش شده. اگر مدیریت شهری اصفهان مایل باشد بداند احیای بافت تاریخی یعنی چه؟ باید به یزد سفر کند و ببیند با کسانی که میل به سکونت در بافت تاریخی نداشتند، چگونه رفتار شد. آنها زمینهایی که دارای ارزشافزوده بود دریافت کردند و خانههایی روی این زمین ساختند که با معماری سنتی پیوند خود را قطع نکرده است.
اگر مدیریت شهری اصفهان مایل باشد شکل عملیاتی شدن شعار توسعه و رونق گردشگری را در عمل ببیند، باید به یزد سفر کند و شهرها و روستاهای اطراف آن را ببیند که بهواسطۀ سیاست کلان درستِ اتخاذشده در مرکز شهر، چگونه رشد کردهاند.
در دوره مدیریت شهری فعلی، هتلی در چهارباغ ساخته شد که از ابتدای کلنگ زنی آن فعالان میراث فرهنگی هشدارهای لازم را دادند و غیرقانونی بودن آن را اعلام کردند اما هیچ اقدام مناسبی از سوی مسئولان ندیدند؛ حال آنکه حتی اگر حریم محور فرهنگی تاریخی اصفهان را هم در نظر نگرفته باشیم، باید بدانیم که این هتل در حریم مدرسه چهارباغ ساختهشده و به خانههای تاریخی پیرامون خود و هتلهای تاریخی چهارباغ نیز جفا کرده است.
گذر آقا نجفی فاجعۀ دیگری است که از گذشته آغاز شده بود و مدیریت شهری کنونی نیز چشم خود را به روی آن بست و شگفت اینکه در نشست داوری طرحهای ساماندهی، که به میزبانی شهرداری اصفهان برگزارشده بود، طرح سازمان نوسازی بهسازی شهرداری اصفهان که مغایر با مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی بود رتبۀ اول را کسب کرد!
در پروندۀ این گذر نیز ما رد پای اقتصاد و مذهب را مشاهده میکنیم؛ چنان که در ماجرای مصلی، حرم زینبیه و بازار حکیم دیده بودیم.
نقش اداره کل میراث فرهنگی را هم در این قضایا البته باید در نظر داشت.
اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان که باید شأنی در خور میراث این شهر جهانی داشته باشد، هنوز محلی را ندارد که همۀ بخشهای آن را یکجا میزبانی کند. ساختمانی را در خیابان بزرگمهر اجاره کردهاند که باید کنکاش کرد و دید کدام موسسه خیریه پشت آن است و مدیران این موسسه خیریه چه کسانی هستند و چرا در برهههای مختلف، که امکان خرید مکانی مناسب برای تجمیع بخشهای اداره کل میراث وجود داشت، این اتفاق رخ نداده است.
وقتی منزلت یک اداره این چنین زیر پا گذاشته شود، چه انتظاری میرود که شهرداری و سایر دستگاهها از آن حساب ببرند؟
از سوی دیگر، اغلب معاونان و مدیران این اداره کل سالهاست که در سمت خود ابقا شدهاند و ثبات، خطر فساد را هم به همراه دارد. اگر فهرست پیمانکاران و کسانی که مجوز ساختوساز در بناهای تاریخی گرفتهاند منتشر شود قطعاً اسامی تکراری را در آن خواهید یافت.
چرا سمنهای میراثی آن طور که باید فعال نیستند؟
فعالیت تشکلهای میراثی از سال ۱۳۸۴ اوج گرفت اما چنان قواعد دست و پاگیری سر راه آن سبز شد که خیلیها کنارهگیری کردند و آنها که پافشاری کردند و ماندند نیز، طعم پیروزی را در پیگیریهای مجدانۀ خود برای مسائل کلان کمتر چشیدند؛ بر آن بیفزایید محدودیتها و مشکلاتی که بهواسطه این تلاش برایشان ایجاد شد.
متأسفانه دانشگاههای هنر و معماری کاسب پرورش میدهند و ما نیز در آموزش این نسل کوتاهی کردیم به همین دلیل در عمل تعدادی انگشتشمار پیگیر معضلات میراث فرهنگی هستند.
آیا مردم شهر هم در معضلات پدید آمده برای میراث اصفهان مقصرند؟
جز کشاورزان که معیشت شان به آب گرهخورده، سایر مردم نسبت به وضعیت اصفهان در این زمینه بیتفاوتاند و نمیدانند اگر آب نباشد، میراث و گردشگری هم نیست. طی سالهای متمادی حرکت اقتصاد اصفهان از سمت هنر، میراث و گردشگری به سمت صنعت، موجب شده که تفکر مردم نیز صنعتی شود.
زمانی که گنبد مسجد شیخ لطفالله دو رنگ شد، انتظار میرفت قبل از همه بازاریان به این مسئله اعتراض کنند اما چنین نشد و در عوض، رئیس ایکوموس ایران در سفر خود به اصفهان این مسئله را رسانهای کرد! وقتی ریشۀ این امر را پی بگیریم، به این واقعیت پی میبریم که افرادی با پرداخت ماهیانه شصت هزار تومان اجاره، مغازههای بازار بزرگ را با مبالغ هنگفت میلیونی اجاره دادهاند و تمام هموغم مستأجر این مغازه هم میزان کردن دخلوخرج است ولو به قیمت فروش صنایعدستی چین و وضعیت گنبد شیخ لطفالله در این معادله جایی ندارد.
شهرداری اصفهان در طول سالیان سال با آزمونوخطا آسیبهای کلانی به نصف جهان وارد کرده؛ از ساخت بدنه شرقی چهارباغ با نام هشتبهشت گرفته تا ارگ جهاننما و میدان امام علی و پروندۀ باز گذر آقانجفی و این مردم شهر هستند که باید طالب مجازات مدیریت شهری بابت اینهمه خطای پر هزینه باشند.
ایران تحریم است و مشکلات اقتصادی باعث شده که هویت و تاریخ و میراث اولویت مردم نباشد. شاید ما آخرین نسل فعالان میراث فرهنگی و محیط زیست باشیم و البته نقش مدیران را نیز در تغییر نگاه مردم نباید نادیده گرفت.
برای اینکه اصفهان آیندۀ بهتری داشته باشد، چه باید کرد؟
مدیران اصفهان باید رویکردشان را از جذب گردشگر درجه ۹ به جذب گردشگر درجه یک تا چهار تغییر بدهند. باید دست از خودتدبیری و خودبزرگبینی و عوامفریبی بردارند، انجام مطالعات را جدی بگیرند و خود را سرگرم ایجاد نهادهای موازیای مثل شهرداری بافت تاریخی نکنند.
باید مرکز شهر را خلوت کنند، بافت تاریخی را فرسوده ندانند، بازیچه و ابزار سرمایهگذاران نباشند و مفتون مدرک دانشگاهی خود نشوند.
تهاجم فرهنگی را باید در نگاهی جستجو کرد که بنای تاریخی را خراب میکند تا روی آن ساختمانی مدرن بسازد. متأسفانه سیاست کلی و کلان در اصفهان حفظ منظر تاریخی و هویتی شهر نیست و این خیلی به سر کار بودن اصلاحطلبها یا اصولگرایان ارتباطی ندارد.
فعالان میراث فرهنگی نیز باید با تمام قوا تلاش کنند که اندک نشانههای باقیمانده از تاریخ و هویت شهر را برای نسل آینده حفظ کنند تا چراغ حیات فرهنگی اصفهان، روشن بماند.
پایان خبر / تاریخ ما