دانشمندی وارسته و روزنامه نگاری محجوب از دیار یزد
«حسین مسرّت» در گفتوگو با خبرگزاری تاریخ ما از «محمّدعلی عسکری کامران» به عنوان روزنامه نگاری محجوب یاد کرد و گفت: محمّدعلی، فرزند غلامحسین خان، داماد صدرالعلماء و از بزرگان شهر یزد است، پدربزرگش معروف به خان بزرگ نیز از مردان نیکوکار بود و در عمران و آبادی زادگاهش کوشش زیادی داشت و یادگارهای خیری از خود برجای نهاده است.
وی افزود: نیای بزرگ او محمّدتقی خان یزدی، حاکم یزد در دورهی زندیه و اوایل دورهی قاجاریه بوده است، او حاکمی نیکوکار و متدیّن بود و آثار خیر بسیاری از او به جای مانده است که از جمله به مدرسه علمیۀ خان یزد میتوان اشاره کرد.
مسرت ادامه داد: محمّدعلی در هفتم بهمن ۱۳۱۳ هجری شمسی در خانوادهای از اهل علم و ادب در محلهی دارالشفای یزد متولّد شد و سومین فرزند خانواده بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان صدّیق واقع در میدان خان، منزل آقا ولی ملک به پایان برد و آموزگاران او در این مقطع، فریبرز نصرت، بهرام سپهر، عبّاس خلیلی و آقای کربلایی اکرمی بودند.
وی خاظرنشان کرد: او پس از آن راهی دبیرستان رکنیّه در محلّۀ وقت السّاعه شد که مدیر آن «حسین فخرالدّینی» و معاون « حسین بامشاد» بود و دبیران آن وجیه الله کامکار، ذبیحیان، کیخسرو گبل (دبیر انگلیسی)، علیمحمّد کاوه (دبیر هنر)، صالحی، میرجلیلی و علاقه بند بودند. پس سیکل دوم راهی دبیرستان ایرانشهر شد که در آنجا هم حسین فخرالدّینی، مدیر و ابوالقاسم قلمسیاه معاون بود و دبیرانی چون سید ابوالقاسم آیت اللّهی (ادبیات) محمّدعلی فرهمند (عربی)، کیخسرو گبل (انگلیسی)، نشاط عنبری (زبان انگلیسی)، حسین محبوبی اردکانی (تاریخ)، ابوالقاسم قلمسیاه (فیزیک)، فیروزآبادی (ریاضی)، شمس خرّمی (شیمی) و سید جمال الدّین ناصری مهریزی (جغرافیا) در آنجا به تدریس میپرداختند.
این پژوهشگر فرهنگی یزد بیان کرد: عسکری کامران پس از آن که دیپلم ادبی خود را در سال ۱۳۳۷ گرفت و در همان سال برای ادامهی تحصیلات راهی تهران شد، ابتدا در دانشکدهی الهیات تهران قبول شد امّا پس از سه سال آنجا را به دلیل مشغلهی فراوان در مطبوعات ترک کرد و با قبولی در رشتهی روابط عمومی و امور اجتماعی در دانشکدهی علوم ارتباطات (دانشگاه علاّمه طباطبایی کنونی) در سال ۱۳۴۵ به آموختن در آنجا پرداخت.
وی اضافه کرد: او سپس در سال ۱۳۵۰ برای چند مدّت به قصد گردش و مطالعه راهی چند کشور اروپایی مانند اتریش، فرانسه و انگلیس شد و در همان سال ۱۳۵۰ با توجه به شرایط تحصیل در آن روزگار که همزمان میشد، در کارشناسی و دکتری تحصیل کرد و برای ادامهی تحصیلات دکتری به کشور انگلستان رفت. البته نزدیک به چهار ماه در آن کشور بود امّا به واسطهی فوت پدر در سال ۱۳۵۱ ناچار به ترک تحصیل و برگشت به ایران شد تا این که در سال ۱۳۵۳ پس از حدود هشت سال تحصیل نامنظم که به واسطهی کار مطبوعات و حرفهی معلّمی بود، موفّق به اخذ دانشنامۀ کارشناسی با موضوع روابط عمومی شد.
مسرت عنوان کرد: پس از چندی به شوق همکاری با نشریات تهران و به قصد تدریس در دبیرستانهای تهران، راهی آن شهر شد و در دبیرستان هدایت تدریس کرد. وی همزمان با تدریس به همکاری با نشریات معروف پایتخت مانند دنیای جدید به مدیریّت علی حافظی، خواندنیها به مدیریّت علیاصغر امیرانی، خوشه به مدیریّت احمد شاملو، ماه نو به مدیریّت محمدعلی شیرازی، تهران مصورّ، سپید و سیاه، اطّلاعات هفتگی، مهر ایران، اطّلاعات بانوان، هوخت، جوانمردان، حمایت حیوانات، زن روز، اطلاعات، کیهان، نغمۀ دنیا، آژنگ، فریاد خوزستان، پیام آسمانی، نهیب آزادی و غیره همکاری کرد و آثار خود اعم از نثر و نظم را در آن نشریات چاپ کرد.
وی ادامه داد: عسکری کامران یک بار به پیشنهاد امیرانی قرار بود، سردبیر خواندنیها بشود امّا علی حافظی او را از این کار بازداشت. وی از سال ۱۳۳۹ سالیانی چند سردبیر ماه نو را بر عهده داشت و با نویسندگان نامآوری دم خور بود.
مسرت به نقل از اردشیر خاضع در کتاب «تذکرۀ سخنوران یزد» در اینباره گفت: «به خاطر نجابت و صفا و پاکدلی و مهربانی و فروتنی خاصّی که دارد در دل ادبای کشور جایی برای خود بازنموده و مورد توجّه و احترام آنان قرار گرفته است.»
وی در ادامه بیان کرد: عسکری کامران پس از اقامت طولانی در تهران به یزد برگشت و یکسره به شهر تفت رفت. وی تقریباً در تمام دبیرستانهای پسرانهی تفت و دبیرستان دخترانهی مسرّتی به دبیری روانشناسی، جامعهشناسی، دانش اجتماعی و تاریخ پرداخت. مدتی هم در دانشسرای دخترانهی تفت و دانشسرای زینب کبری تدریس کرد.
مسرت خاطرنشان کرد: او در یزد هم به همکاری با مطبوعات به ویژه طوفان یزد به مدیریت کاظم اسلامیه ادامه داد و از سال ۱۳۶۳ که برادر بزرگش محمّدتقی، امتیاز هفتهنامۀ ندای یزد را گرفت، شبانهروز با این نشریه همکاری کرده و ستونهای گوناگونی را اداره کرد. دهها مصاحبه و گفتارهای طولانی بدون نام و با نام مستعار در این نشریه چاپ کرد بهویژه پس از فوت برادرش در بهمن ۱۳۷۳، یکتنه بار نوشتن مقالات اجتماعی و تاریخی بر دوش گرفت تا این نشریه متوقّف نشود.
وی با بیان این که اکنون ندای یزد با پشت سر گذاشتن بیستوشش سال از عمر خود، از نشریات قابل اعتناء در یزد است، به سخنان غلامرضا نصراللّهی در اثر «استاد محمّدعلی عسکری کامران، دانشمندی وارسته از دیار یزد» در این باره اشاره و یادآور شد: « از جمله مقالات خواندنی او شرح حال آیتالله میر سید علی حائری یزدی از علمای مشروطیّت و فرزند برومند او سید ابوالحسن حائری زاده از نمایندگان شجاع مجلس شورای ملی و از یاران آیتالله کاشانی است. این مقالهی طولانی که خود حکم یک کتاب تحقیقی را دارد و زوایای مکتوم و ناپیدای تاریخ معاصر ایران را روشن میکند. این اثر ارزنده متأسفانه هنوز چاپ نشده و ایکاش صاحب همّتی پیدا شود و این اثر ارجمند را به چاپ برساند. همچنین ایشان سلسله مقالاتی در شرح احوال و آثار خیریّه و باقیاتالصّالحات پدران خود در هفتهنامۀ ندای یزد به چاپ رسانده که آنهم خواندنی است و لازم است که به زیور طبع آراسته شود. استاد عسکری کامران ستونهای ثابتی در ندای یزد داشته – به نام چشمها چه میبینند که … – و در آنجا به بیان مشکلات مردم چه در مسائل جزئی و چه در سطح کلان و ملّی میپرداختهاند. در این ستون به تاریخ یزد و میراث تاریخی و طبیعی یزد توجّه زیاد نشان دادهشده و نسبت به دزدی و غارت و یا تخریب آثار تاریخی و نابودی قنوات یزد و خشکسالی و مشکلات روستائیان یزد هشدار دادهشده و یا از اقدامات مفید و مؤثّر مسئولان و مردم در عرصۀ فرهنگی و اجتماعی تشکّر و تقدیر شده است.»
این محقق یزدی با بیان این که عسکری کامران چند سال پیش موفق به گرفتن امتیاز روزنامۀ اتّحاد ایران شد و دو سه شماره از آن را هم منتشر کرد ولی به علّت مشکلات مالی موفق به ادامۀ کار نشد، افزود: عسکری کامران در سال ۱۳۷۳ از خدمت آموزش و پرورش بازنشسته شد، وی از نوجوانی به ادبیّات فارسی علاقهمند شد چنان که از سال چهارم ابتدایی شعر میگفت و با اشعار حافظ و خیّام دو سخنور توانمند ایران خو گرفت.
وی ابراز کرد: خاضع در این باره مینویسد: «شیفتۀ سخنورانی چون حافظ و خیّام بوده و روزبهروز آشنایی او با افکار این دو شاعر و سایر سخنورانی که چون کواکب فروزان، انوار خود را نثار جهانیان میکنند، بیشتر میشد. بهطوریکه میتوان گفت لحظهای برای او خوشتر از آن نبوده که با این آشنایان دیرین به خلوت نشسته و یاد جهان فانی را به فراموشی سپرده است و شاید همین اشتیاق و دلبستگی وی را به وادی بیپایان سخن کشانده و خدایش درونی درد پرور کرامت کرده است بهطوریکه در بطون کلمات شاعرانهاش رنجی که معلوم نیست از کجا پدید آمده پنهان گشته است».
به گفته مسرت، عسکری کامران در جوانی در جلسات انجمن ادبی یزد که به ریاست محمّدحسین ناصر ترک، شاعر روشندل یزدی تشکیل میشد، شرکت میکرد و به خواندن اشعار تازه خود میپرداخت که نمونهای از اشعارش در کتابهای تذکرۀ سخنوران یزد، تذکرۀ شعرای یزد و سخنوران نامی معاصر ایران بهویژه مجلّۀ خوشه و برخی نشریات و روزنامههای تهران درج است امّا با این که شعرهایش اعم از سنّتی و نو استوار و روان بود و در سرودن انواع شعر با مضامین بکر و تازه و نغز و لطیف دست داشت و خود بیشتر غزل را دوست میداشت، امّا بهیکباره شعر را به کناری نهاد و دیگر شعری نسرود.
وی نکتهی بارز اشعار او را ستایش زیباییها و پاکیها و دوری از تعلقات مادی و دنیایی و برخی بیبندوباریهای برخی سرایندگان شعر فارسی خواند و گفت: عسکری کامران ادبیّات را اقیانوس بیکران و موّاج زیبایی و حکمت میداند که باید همگان از آن بهرهمند شوند، از این رو افرادی را میستاید که قلم و فکر خود را در راه اجتماع به کارمی اندازند و با کمال سادگی به خاطر مردم و برای مردم سخن میگویند و چیزی مینویسند و با ظلمها و بیدادگریها و قانونشکنیها مبارزه میکنند تا مروّج میهندوستی و برادری و برابری شوند.
وی نمونهای از شعر او را «خدایا با که گویم عقدۀ دل که آسان نیست شرح درد گفتن ……….. زبان سودن، وجود خود شکستن سخن از درد با نامرد گفتن» ذکر کرد و گفت: عسکری کامران گذشته از ادبیات به نقّاشی و کشاورزی نیز علاقهای وافر دارد و چندین مزرعه را در روستاهای اطراف یزد آباد کرده است. وی پیوسته در حال پژوهش و مطالعه بوده و در هر زمینهای اعم از ادبیّات، تاریخ، اجتماع، قنات و بزرگان یزد دارای آگاهیهای گستردهای است از این رو نویسندهای پرکار، خوشقلم و پرتلاش است.
به اعتقاد مسرت، اگر روزی عسکری کامران رضایت دهد مجموعه مقالاتش به چاپ برسد، چندین کتاب خواهد شد و چه بسیار مقالاتی که جز خود او نمیداند، نویسندهاش کیست.
این نویسنده یزدی در پایان نیز با بیان این که عسکری کامران کمتر در مجامع علمی و ادبی شهر شرکت میکند، یادآور شد: او همچون داییاش «حسن صدر» هیچ گاه ازدواج نکرده است.
پایان خبر / تاریخ ما