جایگاه صبر از نگاه مولانا/ انسان با شکیبایی به موفقیت میرسد
علی فتحالهی در گفتوگو با خبرگزاری تاریخ ما در رابطه با جایگاه صبر از نگاه مولوی، بیان کرد: مولوی در ترجمان حدیث نبوی «اَلاْیمانُ نِصْفانِ، نِصْفٌ فِی الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِی الشُّکرِ» میگوید: «این دو ره آمد روش یا صبر یا شکر نعم/ بیشمع روی تو نتان دیدن مر این دو راه را» و نیز میگوید: «عاشق صنع توام در شُکر و صبر/ عاشقِ مصنوع کَی باشم چو گبر؟»
وی با بیان اینکه مولوی نقش صبر را در رسیدن به گشایش از یاد نمیبرد و به صراحت میگوید که بدون کوشش و ایستادگی پیروزی و نیل به مطلوب امکانپذیر نیست. لذا او بر تعبیر «الصبرُ مفتاحُ الفرجِ» تأکید فراوان دارد و میگوید: «گل سر برون کرد از حرج، کالصبر مفتاح الفرج/ هر شاخ گوید لا حرج کز صبر در بار آمدم»، افزود: مولوی در بیان صبر لقمان حکیم و سؤال نکردن او از چگونگی حلقهسازی داوودنبی(ع)، مهارت صبر را موجب گشایش میداند و میگوید: «گفت لقمان صبر هم نیکودمی است/ که پناه و دافع هر جا غمی است/ صبر را با حق قرین کن ای فلان/ آخر وَالعَصر را آنگه بخوان/ صد هزاران کیمیا حق آفرید/ کیمیایی همچو صبر آدم ندید».
این مدرس دانشگاه آزاد واحد خرمآباد ادامه داد: مولوی ضمن توبیخ افراد ناشکیبا تصریح میکند که هر کس نتواند بر ناملایمات زندگی شکیبا باشد، هرگز توان و تحمل وصال عارفانه را نیز نخواهد داشت و در این رابطه میگوید: «ای که صبرت نیست از دنیای دون/ صبر چون داری ز نِعمَ الماهِدُون/ ای که صبرت نیست از ناز و نعیم/ صبر چون داری از اللهِ کریم/ ای که صبرت نیست از پاک و پلید/ صبر چون داری از آن کاین آفرید».
فتحالهی اظهار کرد: مولوی معتقد است مهارت صبر و مدارا کردن حتی با نااهلان میتواند دل صاحبش را جلا دهد؛ چنان که مدارای ابراهیم و نوح(ع) با نااهلان عصر خویش باعث جلای آیینه وجودشان شد و در این رابطه میگوید: «با سیاستهای جاهل صبر کن/ خوش مدارا کن به عقل مِن لَدُن/ صبر با نااهل اهلان را جلاست/ صبر صافی میکند هر جا دلیاست/ آتش نمرود ابراهیم را/ صفوت آیینه آمد در جلا/ جور کفر نوحیان و صبر نوح/ نوح را شد صیقل مرآت روح».
وی گفت: به عقیده مولانا اگر انسان از مهارت شکیبایی و خردورزی بیبهره باشد، اسیر هواهای نفس اماره و تلاطمات آن خواهد شد و در این رابطه میگوید: «چونکه سلیمان برود دیو شهنشاه شود/ چون برود صبر و خرد نفس تو اماره شود» و در جای دیگر ناشکیبایی و عجله در انجام امور را مایه هلاکت آدمی میداند. چهبسا صبوری در مدت کوتاه، انسان را از آسیب یا شکستگی بزرگ برهاند و در این رابطه میگوید: «بیصبر بود و بیحیل، خود را بکشت او از عجل/ گر صبر کردی یک زمان رستی از او آن بدلقا» بهزعم مولانا انسان همچون یوسفی گرفتار چاه دنیاست؛ تنها صبر بر فرمانهای خداوند ریسمان نجات او از چاه عالم است و در این رابطه میگوید: «یوسف حُسنی تو، این عالم چو چاه/ وین رَسَن صبر است از امر اله/ یوسفا آمد رسن در زن تو دست/ از رَسَن غافل مشو بیگه شده است».
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد با بیان اینکه در حقیقت انسان برای رهایی از ابتلائات و برونشد از تاریکی و دستیابی به اهداف، گریزی از صبوری نخواهد داشت و در این رابطه میگوید: «در ظلمات و ابتلا صبر کن و مکن ابا/ کآب حیات خضر را در ظلمات میرسد»، اضافه کرد: به گفته مولانا صبر در حکم حفاظی آهنین است. بنابراین توانایی استفاده از مهارت صبر در ناملایمات زندگی نهایتاً آدمی را صدرنشین خواهد کرد وی در جایی دیگر فرمود: «تلخی صبر اگر گلوگیر است/ عاقبت خوشگوار خواهد بود» مولوی در بیان داستان غلام هندویی که دلداده دختر خواجه خویش شده بود، اولین گام برای حل مسئله را صبر و شکیبایی تلقی میکند و میگوید: «دفع او را دلبرا بر من نویس/ هل که صحت یا بر آن باریک ریس/ صبر کن کالصبر مفتاح الفرج/ تا نیفتی چون فرج در صد حرج».
پایان خبر / تاریخ ما