سیاست خارجی و روابط بینالملل/۱
موضوع بررسی سیاست و روابط بینالملل به طور کلی مسائلی چون جنگ و صلح، دیپلماسی و سیاست روابط خارجی دولتهاست. نظام دولتی امروز در اصل نظامی غربی است که از حدود ۳۰۰ سال پیش در سطح جهان به تدریج گسترش یافته است. اما فهم رفتار فردی دولتها در این نظام به طور کلی طبعا مستلزم تکیه بر دانشهای پشتیبانی چون تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی، جغرافیا و حقوق بوده است. اما فهم رفتار دسته.جمعی دولتها به کسب آگاهیهایی از علم سیاست، سیاست تطبیقی و حقوق بینالملل نیاز داشته است.
ظهور پیمانها، اتحادیهها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی شبکه پیچیده و تازهای از رفتار دولتها برای مطالعه تولید کرده است. به علاوه ظهور ایدئولوژیهای فراگیر در قرن بیستم و پیچیدگی روابط میان دولتها افزود.
مفهوم دیپلماسی با مفهوم سیاست خارجی و روابط بینالملل پیوندی نزدیک دارد. دیپلماسی به دو معنی به کار رفته است: در معنای محدودتر به شیوههای رسمی ارتباطات میان دولتهای واجد حاکمیت اشاره میکند، اما در معنای گستردهتر به شیوهها و ابزار اجرای سیاست خارجی در سطح بینالمللی مربوط میشود. در گذشته دیپلماسی برای بیان روابط رسمی دولتها در شرایط صلح به کار میرفت، اما امروزه به معنی وسیعتر شامل مواضع و اقداماتی نیز میشود که دقیقا خصلت صلحآمیز ندارند. به علاوه مواضع دولت در سیاست خارجی صرفاً از مجاری رسمی و دیپلماتیک اعلام نمیشود.
سیاست خارجی
سیاست خارجی کشورها مجموعه موضعگیریها، اقدامات و تصمیماتی است که دولتهای ملی نسبت به یکدیگر و یا نسبت به سازمانهای بینالمللی اتخاذ میکنند و هدف اصلی آنها تامین منافع دولت ملی به عنوان واحدی یکپارچه است. سیاست خارجی متضمن کنش و واکنش هر دو است. یعنی ممکن است دولت خاصی مبتکر عمل باشد و یا در پاسخ به اعمال دیگران واکنش نشان دهد.
سیاست خارجی کشورها در عین حال که از اصول ثابتی برخوردار است، میباید تحولات در سطح بینالمللی را نیز در نظر بگیرد. هنر سیاستگذاری خارجی در جمع بین این دو عامل نهفته است. در فرآیند تصمیمگیری در خصوص سیاست خارجی، تصمیمگیرندگان باید برداشتهای کلی خود از منافع ملی را در قالب اهداف و اقدامات مشخص بیان کنند؛ امکانات و تواناییهای خود در اجرای آن اهداف را بسنجند؛ شیوه کاربرد آن امکانات برای وصول به اهداف مورد نظر را مشخص سازند و عملاً در جهت دستیابی به اهداف سیاست خارجی اقدام کنند.
هر چه روابط خارجی دولتها گستردهتر باشد اهمیت سیاست خارجی بیشتر است. از این رو قدرتهای بزرگ که روابط خارجی گستردهتری دارند، بخش عمدهای از امکانات خود را صرف سیاستگذاری خارجی میکنند.
چنانکه اشاره شد، تامین منافع ملی هدف اصلی تصمیمگیری در سیاست خارجی به شمار میرود. تعریف و تشخیص منافع ملی مسئله دشوار و پیچیدهای است و ممکن است از مواضع مختلف صورت گیرد. با این حال برخی عناصر اصلی چون حفظ استقلال و تمامیت ارضی، حفظ وجهه ملی و امنیت مرزها و استمرار صلح و پرهیز از جنگ قابل تاکید هستند. منافع ملی در تعبیری فلسفیتر به عنوان مصلحت دولت عنوان شده است و گفته میشود که سیاست خارجی واقعبینانه آن سیاستی است که مصلحت دولت ملی به عنوان واحدی یکپارچه را به هرگونه مصلحت دیگری ترجیح دهد.
مفهوم امنیت ملی در برداشتی گسترده شامل اجزاء گوناگون است. از جمله پیگیری و تامین منافع اقتصادی، حفظ اعتبار ملی، بسط قدرت ملی و تضمین تمامیت کشور. با توجه به گسترش بیسابقه بازار جهانی و ارتباطات بینالمللی در حوزه های مختلف در طی فرآیندی که جهانی شدن خوانده شده است، مراقبت دولتها در پاسداری از منافع اقتصادی خودشان از اهمیت تازهای برخوردار شده است.
تضمین رشد و رفاه اقتصادی مستلزم مشارکت فزاینده در تجارت جهانی و سیاستگذاریها و تصمیمگیریها لازم در این زمینه است. حفظ شان و اعتبار ملی نیز از اهداف عمده سیاست خارجی کشورها است. در عصر ارتباطات گسترده امروز “تصویرسازی” بسیار مهم است. بنابراین کوشش در ایجاد و حفظ تصویر احترامآمیزی از کشور در سیاستگذاری خارجی دولتها همواره در نظر بوده است. همچنین تضمین امنیت ملی و مقابله با خطرات احتمالی در راس اولویتهای سیاست خارجی کشورها قرار دارد.
تصمیمگیرندگان در حوزه سیاست خارجی در تصمیمات خود تحت تاثیر عوامل مختلف داخلی و بینالمللی قرار میگیرند. در داخل گروههای ذینفوذ، احزاب، مقامات رسمی در قوههای مختلف و نیز افکار عمومی ممکن است حدود تصمیمگیری را معین کنند. در نظامهای غیردموکراتیک، اتوکراسیها و الیگارشیها منبع اصلی تصمیمگیری را باید در شخص حاکم مقتدر یا گروه حاکم یافت. همچنین نقش ارتش و وزارت دفاع در بسیاری از موارد قابل ملاحظه است.
از سوی دیگر تصمیمگیرندگان تبعا تحت تاثیر محیط بینالمللی و اقدامات و سیاستهای دولتهای دیگر قرار میگیرند. بخش عمدهای از سیاستگذاریهای خارجی، نه کنش، بلکه واکنش به مسائل و اقدامات در سطح بینالمللی است. با وقوع جنگها، دولتها مجبور اند مواضع خارجی خود نسبت به آنها را مشخص کنند.
اجرای سیاست خارجی مستلزم کاربرد ابزارهای گوناگون است. ابزارهای سیاسی شامل مذاکرات رسمی، عقد قراردادها، برقراری یا قطع روابط، اعلام حمایت سیاسی از کشورها، اعلام بیطرفی و نظایر آن است. ابزارهای اقتصادی و مالی شامل اعطاء کمکهای مالی، سرمایهگذاری، برقراری روابط تجاری، تحریم اقتصادی، عقد معاهدات تجاری و غیره میشود. ابزارهای نظامی شامل عقد پیمانهای نظامی، توسل به جنگ، مداخله نظامی در امور کشورهای دیگر، صدور سلاح و غیره است.
منبع: کتاب آموزش دانش سیاسی، دکتر حسین بشیریه
پایان خبر / تاریخ ما