تربیت فرزندی که روی پاهایش خودش بایستد
فروزان هاشمزاده در گفتوگو با خبرگزاری تاریخ ما اظهار کرد: در دنیای امروز یکی از مشکلات جامعه وابستگی بیش از حد فرزندان به والدینشان شده که نتیجهاش در بزرگسالی بهتر نمود پیدا میکند وقتی که بچه ها باید مستقل شوند، دانشگاه بروند، ازدواج کنند و زندگی تشکیل دهند، اما توانایی جدایی و تشکیل زندگی جدید را ندارند چرا که اعتماد به نفس کافی را ندارند و علتش هم روشهای غلط تربیتی والدین است که در سنین مختلف شناختی باید انجام میگرفته است.
وی تصریح کرد: پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که کودک لوح سفیدی نیست که والدین بر آن نقش بزنند. هر کودک با ذخیرهای از ژنها و خلق و خوی ویژه خود پا به دنیا میگذارد از همین رو هم هیچگاه دو کودک شبیه به هم نیستند به همین علت پدر و مادرها وظیفه دارند که توانمندیها و ظرفیتهای کودک خود را شناسایی کنند و فرزندشان را تنها با خودش مقایسه کنند نه با هیچ کودک دیگری.
“اعتماد به نفس” کلید استقلال فرزندان
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بیان کرد: “تقویت اعتماد به نفس” برای داشتن کودکی شجاع و مستقل، بدون وابستگی غیرضروری به خانواده لازم است. شرط آن این است که فرزندتان را با همه مشکلات، ضعفها، اخلاق و توانمندیهایش بپذیرید، اعتماد به نفس کودک در عشق بدون قید و شرط رشد میکند، وقتی که فرزندتان را با وجود خطاها و اشتباهاتش دوست داشته باشید و کودک متوجه این احساس شود. بگذارید کودکتان عشق شما را حس کند. او را در آغوش بکشید، ببوسید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید.
هاشمزاده یادآور شد: وقتی فرزندتان مرتکب اشتباه یا خطایی میشود، حواستان باشد تذکرتان درباره رفتار اشتباهش باشد نه خود کودک. این مسئله کمک زیادی به افزایش اعتماد به نفس کودکتان خواهد کرد.
کمالگرایی را کنار بگذارید
وی خاطر نشان کرد: ﺑﺴﻴﺎری از ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻛﻤﺎلﮔﺮاﻳی را ﭘﻴﺎﻣﺪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﺎ پدر و مادر ﻣیداﻧﻨﺪ، والدین کمالگرا فرزندان خود را وادار به تلاش زیاد و انجام کارها به بهترین شکل ممکن میکنند و وقتی که آنها در کاری موفق نمیشوند یا شکست میخورند، والدین از آنها نا امید میشوند و اضطراب و پریشانی را به فرزندان خود انتقال میدهند.
این روانشناس ادامه داد: کمالگرایی از بزرگترین موانع برای آغاز هر کاری است. افراد کمالگرا بهقدری نگران نتیجه بی عیب و نقص هستند که ترجیح میدهند دست به هیچکاری نزنند تا مرتکب اشتباهی نیز نشوند. برای اینکه کوکانتان را از آسیب کمال گرایی مصون بدارید، نیاز است ابتدا خودتان کمال گرایی را کنار بگذارید و سپس مراقب باشید که این تفکر، روی ارتباطتان با فرزندتان تاثیر نگذارد.
فرصت آزمون و خطا به فرزندتان بدهید
هاشم زاده بیان کرد: به کودکانتان بیاموزید که حتی اگر به نتیجه دلخواه هم نرسید، اینکه راه مورد علاقهاش را انتخاب و برای رسیدن به آن تلاش کرده، ارزشمند و قابل تحسین است. به او بیاموزید همه افراد ممکن است اشتباه کنند و این هیچ اشکالی ندارد. به بیان سادهتر بگذارید گاهی خطر کند و تصمیمهای چالش برانگیز بگیرد.
وی تاکید کرد: فرزند شما اگر فرصتی برای اشتباه کردن و آزمون و خطا نداشته باشد، همیشه کودک باقی میماند، حتی اگر به ظاهر بزرگ شده باشد. زیرا تفاوت یک انسان بالغ و رشدیافته با کودک همین آگاهی و تجربههایی است که فرد بالغ در گذر زندگی ذره ذره کسب کرده است.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی اضافه کرد: والدین مسئول حل کردن مشکلاتی که برای فرزندشان پیش میآید، نیستید. بلکه وظیفه آنها این است که فرصت تجربه و آزمون و خطا به فرزندشان بدهید و هر جا نیاز بود در کنارش باشید تا مشاوره لازم را بر اساس دانش و تجربه به او بدهید. شاید بگویید که طاقت دیدن رنج و شکست فرزندمان را نداریم. اما شما در این باره تنها نیستید و این حال و روز همه والدین است. با این حال همیشه به یاد داشته باشید که رنجهای کوچک موجب پیشگیری از رنجهای بزرگ خواهند شد.
از کودک کمک بخواهید
هاشم زاده گفت: کمک خواستن از کودکان۲ تا ۴ ساله به آنها حس خوبی میدهد، تظاهر کنید که در کاری مهارت ندارید و نمیتوانید آن را انجام دهید و از کودکتان بخواهید که به شما کمک کند. برای مثال هنگام بازی پازل به او بگویید که نمیدانید قطعات پازل باید کجا قرار گیرند و بگذارید کودکتان به شمایی که پازل بلد نیست کمک کند. این موضوع به کودک کمک میکند که بفهمد قادر است کارهایی را انجام دهد که بزرگترها از انجام آن عاجزند. با این کارها کودک حس میکند یکی از اعضای مفید خانواده است و توانایی های او مهم هستند. این موجب کاهش ناامیدی کودک و افزایش مهارت و اعتماد به نفس او میشود.
به فرزندتان حق انتخاب بدهید؛
وی گفت: امروزه دادن حق انتخاب در کودکان، یکی از مباحثی مهم است که توجه والدین و روانشناسان حوزهی کودک را به خود معطوف کرده است. حقی که در گذشته کمتر به رسمیت شناخته میشد و گاهی اسمی از آن، در خانوادهها برده نمیشد اکنون سعی میشود از آن به نفع رشد و تعالی کودک استفاده شود.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی یادآور شد: حق انتخاب به کودک به این مفهوم است که ابتدا کودک را بین دو انتخاب (این یا آن) قرار دهید. برای مثال هنگام لباس پوشیدن دو لباس را انتخابکنید، سپس از کودک بخواهید یکی از آن دو را انتخاب کند.
هاشمزاده تصریح کرد: پس از گذشت مدتی و زمانی که کودک توانایی انتخاب بین دو چیز را به دست آورد، میتوان بین سه گزینه برای او حق انتخاب قائل شد و بدین گونه حق انتخابها کم کم و متناسب با بالا رفتن ظرفیت ادراکش افزایش یابد تا جایی که درک مدیریت زمان در او به وجود آید.
وی تاکید کرد: دادن حق انتخاب به کودکان ، روندی نسبی دارد و به ظرفیت عقلی و ادراکی کودک وابسته است. بنابراین طبیعی است که با توجه به شرایط خانوادگی و فرهنگی و همچنین توانایی تشخیصی کودک، گزینههای انتخابی که در اختیار کودک قرار میگیرد، متفاوت خواهد بود. اگر بیش از ظرفیت کودک به او حق انتخاب دهید، ممکن است او را به مسیر اشتباهی هدایت کنید.
پایان خبر / تاریخ ما