چگونه میتوان خیانت در زناشویی را بخشید؟
بر اساس این پژوهش، خیانت در جوامع امروزی رو به افزایش است. مسئله خیانت زناشویی در جامعه ایران نیز به عنوان یک نگرانی مطرح است و با ناپایداری در روابط و نرخ بالای طلاق همراه است. محققان در پژوهشی با عنوان «تجربه بخشودگی در زنان دچار خیانت زناشویی»، آوردهاند، زمانی که فردی از خیانت همسری آگاه میشود، مهمترین موضوعی که با آن روبروست این تصمیم است که آیا او را ببخشد و با او بماند یا این که به رابطه خاتمه دهد.
این پژوهش توسط زهرا مرسلی، کارشناسی ارشد روانشناسی خانواده درمانی، دانشگاه شهید بهشتی، فرشته موتابی، استادیار، گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و منصوره السادات صادقی دانشیار، گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران انجام شده که نشان میدهد، با وجود اینکه خیانت یک از شدیدترین خطاهایی است که یک نفر در قبال همسری مرتکب میشود و در نتیجه به راحتی بخشیده نمیشود اما در اغلب موارد بخشش راهی برای التیام زخمها و کاهش تعارضهاست.
بخشودگی شامل کاهش انگیزه انتقام و اجتناب و افزایش خیرخواهی در برابر فرد خطاکار است. بخشودگی کمال مطلوب برای زوجهای متأثر از خیانت است. چه زوجین تصمیم بگیرند با هم بمانند و چه اینکه به رابطهشان خاتمه دهند، بخشودگی میتواند سلامتی جسمی و عاطفی معناداری را برای آنها به همراه داشته باشد. هرچند بخشودگی نیاز به این ندارد که زوج در کنار هم بمانند ولی صلح کردن را بیشتر ممکن میسازد.
هرچند روانشناسان از بخشودگی به عنوان غریزهای یاد میکنند که در طول تاریخ کارکردهای رابطهای را ایفا نموده است، اما حتی اگر بپذیریم که بخشودگی فراتر از مرزهای فرهنگی عمل میکند نمیتوان از نقشی که فرهنگها بر چگونگی تجربه بخشودگی درونروانی وبینفردی دارند غافل شد.
درنظر گرفتن عامل فرهنگ جهت طراحی پروتکلهای بومی درمانی ضروری است و فقدان مطالعاتی از این دست باعث میشود تا در درمان خیانت زمینه فرهنگی مراجع در نظر گرفته نشود و این به نوبه خود، روند درمان را کند یا حتی دچار وقفه میکند. توجه به بافت فرهنگ در زنان هنگام انجام مداخلات درمانی مبتنی بر بخشش میتواند کیفیت روابط و همدلی را در آنها ارتقا دهد.
در مطالعه حاضر با تعداد ۱۰ نفر از زنانی که خیانت همسرانشان را بخشیده بودند تا زمان حصول اطمینان در مورد اشباع دادهها مصاحبه به عمل آمد. مضمون اصلی اول: عوامل متمرکز بر فرد: این مضمون شامل ویژگیها، شناختها، شرایط فرد و ارزشی است که فرد آسیب دیده برای زندگی مشترک قائل است، میشود و براساس صحبت مشارکتکنندگان یکی از عوامل شکل دهنده تجربه بخشودگی است. زیرمضمونها شامل موارد زیرمیشود:
ویژگیهای شخصیتی فرد: مصاحبه شوندگان معتقد بودند ویژگیهای شخصیتی نظیر گذشت، سختگیر نبودن، صبور بودن، خود ارزیابی و خوشبین بودن در بخشودگی آنها مؤثر بوده است. برای مثال یکی از مشارکت کنندگان این طور بیان میکرد: باورتان نمیشود، نه این که شوهر را ببخشم، همه را میبخشم. تقدس زندگی مشترک: بهنظر میرسد میزان ارزی و اهمیتی که افراد برای زندگی مشترک خود قائل هستند در رخ دادن بخشودگی آنها مؤثر است.
اهمیت قائل شدن برای زندگی مشترک، توجه به هدف زندگی، احساس مالکیت به زندگی مشترک، اهمیت به حفظ وجه مثبت زندگی مشترک و سرمایه گذاری در زندگی مشترک در ذیل این مضمون میگنجد. برای مثال یکی از مصاحبه شوندگان اظهار داشت: وقتی ما ازدواج میکنیم یک قرار است، قرار است تا آخر با هم باشیم، قرار است با خوبیها و بدیها هم با هم باشیم.
همدلی کردن با فرد خیانتکار به وقوع بخشودگی کمک میکند. در صحبتهای مشارکت کنندگان، همدلی درقالب دلسوزی برای همسر، دیدن سهم خود در رخ دادن خیانت، سرزنش خود در مورد واکنش به افشای خیانت، دلسوزی با نفر سوم و خود را در شرایط طرف مقابل قرار دادن دیده میشود. باورهای دینی: باورهای دینی در قالب اعتقادات مذهبی، توجه به توصیههای مذهب و شرعی دانستن رفتار فرد مقابل به افراد خیانت دیده کمک میکند تا راحتتر ببخشند. برای مثال یکی از افراد مصاحبه شونده این گونه بیان کرد: خواستم که خدا من را ببخشد من هم ایشان را ببخشم. باورهای مربوط به بخشش: افراد مصاحبه شونده پدیده بخشودگی را طبیعی و دارای منفعت قلمداد کرده و رویگردانی از آن را زیانبخش میدانستند. طبیعی دانستن بخشش، در نظر گرفتن بخشودگی به عنوان یک امتیاز، ضروری دانستن بخشودگی برای تداوم زندگی و بخشودگی به خاطر خود، باورهایی هستند که فرایند بخشودگی را تسهیل میکنند. علاوه بر زیرمضمونهای مذکور، شرایط روحی فرد، تک واحد معناداریست که به نظر میرسد در مهیاسازی بستر بخشودگی مؤثر است.
بر اساس اطلاعات به دست آمده از مطالعه حاضر، به نظر میرسد تقدس زندگی مشترک یکی از عوامل پیش بینی کننده بخشودگی در افراد خیانت دیده است. وجه مشخصه واحدهای معنایی آن، اولویت دادن به زندگی مشترک است که در مطالعات موجود به صورت تعهد، انگیزه و رابطه محوری نمایان میشود.
افرادی که بیشتر به رابطهشان متعهد هستند، بیشتر خود را با طرف مقابلشان انطباق میدهند، بیشتر تمایل به فدا کردن خود دارند و احتمالا خطای طرف مقابل را کمتر به طور شدید درک میکنند و بیشتر میبخشند. از منظر دیگر افرادی که برای زندگی مشترک خود اهمیت قائلند افرادی رابطهمحور هستند. طبق یافته پژوهشگران، در افراد خودشیفته به دلیل تمرکزی که آنها برروی خود و نه بر رابطه دارند، ابزارهای ترمیم رابطه ازجمله بخشودگی رشد پیدا نمیکند. افرادی که رابطه محورند از بخشودگی به عنوان ابزاری درجهت ترمیم رابطهشان استفاده میکنند.
آنچه در مطالعه حاضر به موارد یاد شده اضافه میشود در نظر گرفتن هدف زندگی مشترک، احساس مالکیت نسبت به زندگی و اهمیت دادن به حفظ وجه مثبت از زندگی مشترک است. در رابطه با احساس مالکیت نسبت به زندگی مشترک اینطور به نظرمیرسد افراد به دلیل سرمایهگذاریهایی که درزندگی مشترک انجام دادهاند آن را متعلق به خود میدانند و در نتیجه خود را مسئول آن دانسته و مسئولیت بازسازی و ترمیم زندگی را به عهده میگیرند. آنها میبخشند تا زندگی را که مالکش هستند دیگری تصاحب نکند. همچنین اگر اهداف زندگی در راستای استانداردهای رابطه محور باشد، توجه به هدف زندگی به رخ دادن بخشودگی کمک میکند. همچنین فرد به احتمال زیاد خیانت را بیشتر از آنکه یک مشکل فردی ببیند یک مشکل زوجی درنظرمیگیرد و این به نوبه خود بر سطوح همدلی و در نهایت افزایش بخشودگی مؤثر است. در کنار عوامل فردی یاد شده عوامل مربوط به فرد خیانتکار از جمله عذرخواهی نیز در جلب بخشودگی موثر است. در همین راستا روانشناسان معتقدند ابراز عذرخواهی ازطرف فرد خطاکار، فرایند بخشودگی را تسهیل میکند. احتمال بخشودگی در حضور عذرخواهی بیشتراز نبودآن است. آنگونه که از مطالعات برمیآید و همگان با یافتههای مطالعه حاضر، زمانیکه عذرخواهی با عوامل دیگری همراه میشود اثربخشی بیشتری دارد. همچنین عذرخواهی همراه با جبران کردن یا رفع آسیب میشود بیشتر مؤثر است. نکته قابل توجه این است که نوع عذرخواهی در میان یافتههای به دست آمده بیشترابزاری است. بدین گونه که فرد خطاکار بیشتر از اینکه بخواهد عذرخواهی را به زبان آورد اقداماتی مانند گل خریدن، بهتر رفتار کردن و… را انجام میدهد که نشاندهنده تمایل او به حفظ رابطه اولیه است.
درمطالعه حاضرافراد خیانت دیده، عدم مطلع شدن خانواده خود و حمایت خانواده همسر را در بخشودگی مؤثر میدانستند. این تأثیر از این جهت است که مشارکتکنندگان معتقد بودند اگر خانوادهشان متوجه ماجرا میشدند درصدد تحریک آنها برای جدایی برمیآمدند و اینکه آنها تمایل نداشتند وجهه همسرشان در نزد خانواده خود تخریب شود. به نظر میرسد در جامعه ما خانواده همسر و خانواده فرد خیانتدیده دو نقش متضاد را در شکلگیری فرایند بخشودگی ایفا میکنند.
همانطور که درگیر شدن خانواده همسر در بخشودگی مؤثر است، عدم دخالت و حتی عدم مطلع شدن خانواده فرد کمککننده است. خانوادهها درقبال عروس خود کارکرد متفاوتی نسبت به دختر خود دارند. نقش و تاثیری که خانوادهها بر زندگی فرزندان خود دارند را میتوان یک عامل وابسته به فرهنگ دانست. در همین راستا سطوح و نوع ارتباط خانوادهها در زندگی زوجین وابسته به فرهنگ ایرانی است و از نشانههای بارز اقوام شرقی از جمله ایران، حضور پررنگ خانوادهها در زندگی زناشویی فرزندان است. همچنین به نظر میرسد کیفیت رابطه فرد خیانتدیده با خانواده همسر در برخورداری از حمایت آنها و در نتیجه تسهیل بخشودگی موثر است.
در نتیجه پیوستگی افراد با خانواده همسران و پیوستن به جمع خودی آنها باعث میشود تا فرد از منابع حمایتی خانواده بهرهمند شود. همچنین در صورت وجود پیوستگی، به هنگام بروز مشکلات زناشویی، خانوادهها میتوانند با دخالت موثر و جانبداری یکطرفه، از فرزند خود و همدلی با همسر فرزند بر کیفیت زناشویی آنها، تاثیر بسزایی داشته باشند و در حل مشکلات یاریرسان زوج باشند. با توجه به این مطلب، احتمال میرود که پیوستگی میان افراد خیانتدیده پژوهش حاضر و خانواده همسرانشان به آنها کمک کرده است در هنگام مواجهه با خیانت همسر، به صورت سازگارانهتری پاسخ دهند.
پایان خبر / تاریخ ما