سفارش رهبری به «آفرینش علمی» چگونه محقق می‌شود

پژوهشگر فضای مجازی دانشگاه امام صادق (ع) راه تحقق سفارش رهبری به «لزوم آفرینش علمی» را برگشت ریل به انحراف کشیده شده اقتصاد دانش‌بنیان در کشور و اعتدال بخشیدن به مفهوم «نوآوری» عنوان کرد.

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در دیدار با نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی کشور بر لزوم تمرکز جامعه علمی و نخبگان برای یافتن راه‌حل‌های مشکلات مختلف تاکید کردند و اظهار داشتند: ظرفیت نخبگی جوانان ملت ایران، می‌تواند زمینه‌ساز پر کردن شکاف علمی کشور با علم جهانی، عبور از مرزهای جهانی علم، ایجاد تمدن نوین اسلامی و تحقق آینده درخشان کشور باشد.

در این دیدار رهبر انقلاب با تبیین مسائلی از جمله «احساس مسئولیت نخبگان»، «ضرورت توجه به آینده ترسیم‌شده و هدف‌گذاری‌شده برای ایران عزیز» و «لزوم آفرینش علمی»، تأکید کردند: هم مسئولان باید به وظایف خود درباره نخبگان عمل کنند، هم جوان نخبه باید در قبال مسائل کشور احساس مسئولیت کند.

جواد آزادی پژوهشگر هسته خط مشی فضای مجازی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) که در دیدار اخیر رهبر انقلاب با نخبگان، حضور داشت در گفتگو با تاریخ ما به تشریح محورهای مورد تاکید پرداخت و به این سوال پاسخ داد که نخبگان چگونه می‌توانند در حل مسائل کشور نقش آفرینی کنند و سفارش رهبری در خصوص «لزوم آفرینش علمی»، «توجه به هدف‌گذاری کشور» و «احساس مسئولیت نخبگان» چگونه محقق می‌شود؟

مشروح این گفتگو به شرح زیر است.

* با توجه به حضور جنابعالی در جلسه دیدار نخبگان با رهبر انقلاب، مهم‌ترین محور تأکیدات مقام معظم رهبری در این دیدار چه بود و رهبر انقلاب چه سرفصل‌های مهمی را به نخبگان توصیه فرمودند؟

مقام معظم رهبری، در دیدار اخیر حول دو محور اساسی، رهنمودهایشان را ارائه فرمودند؛ اول نخبگان بود و دوم در خصوص سیاست‌های کلی علم و فناوری نظام.

در موضوع نخبگان، ایشان ابتدا سفارش به شکر نعمت و قدرشناسی نخبگی داشتند و این قدرشناسی عبارت بود از کار و تلاش با استفاده از این نعمت الهی؛ همچنین نسبت به مسئولیت‌های ناشی از نخبگی تذکر دادند که مهم‌ترین این مسئولیت‌ها، «مسئله محوری» و تلاش برای حل مسائل کشور با استفاده از نخبگی است. به نظرم نکته مهمی که باید سرلوحه نخبگان باشد، آن تذکر رهبری است که نخبه باید توجه کند که هر چه دارد از خدای متعال است و شکر این نعمت عبارت است از اینکه نخبگی‌اش را در راه اراده و رضای الهی به کار بگیرد.

ایشان همچنین میان «نخبگان علمی» و سایر نخبگان تفاوت قائل شدند و علاوه بر مسئله‌محوری، دیگر وظیفه نخبگان علمی را «آفرینش علمی» مطرح کردند، آفرینشی که نه‌تنها موجب جبران شکاف علمی ایران با غرب شده، بلکه در افقی فرضاً ۵۰ ساله ایران را مرجع علمی دنیا می‌کند و پایه‌های علمی تمدن نوین اسلامی را ایجاد می‌نماید.

* مطابق با فرمایشات رهبری، نخبگان در حل مسائل و چالش‌های مهم کشور می‌توانند به ایفای نقش بپردازند. این مهم چگونه قابل عملیاتی شدن است و سهم نخبگان در حل مسائل کشور چیست؟

بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری، نقش‌آفرینی نخبگان در حل مسائل اجتماعی یک وظیفه و مسئولیت است. به نظرم ایشان در همین جلسه این مسئولیت را شرح کردند و آن تکمیل زنجیره «تولید دانش تا اثرگذاری» است. تولید دانش بدون اینکه در خدمت مسائل جامعه باشد، ثمره‌ای نخواهد داشت، البته شاید موجب اقتدار علمی بشود اما تکلیف ما نسبت به جامعه فراتر از تولید علم است و وظیفه داریم تا ساحت زندگی اجتماعی آن را امتداد دهیم.

بنابراین به عقیده بنده مسئله محوری نخبگان حداقل در زمینه علوم اجتماعی سه مرحله دارد؛

مرحله اول «شناخت عمیق از مسئله» است؛ شبیه کارهای نظری، روایی و پایایی دارد؛ فهمی ایستا و مجرد از زمان و بازیگران است.

مرحله دوم «شناخت اجتماعی و سیستمی از مسئله» است، به این معنا که یک مسئله در بستر طبیعی خودش در جامعه مطالعه می‌شود و پویایی‌هایی که در یک محیط وجود دارد مورد مطالعه قرار می‌گیرد، مانند بازیگرانی که در یک مسئله دخیل هستند، قواعد نهادی که مسئله در بستر آن شکل می‌گیرد و حتی تفاوت در ادراکات بازیگران که در یک مسئله حضور دارند و رفت و برگشت‌هایی که میان آن‌ها صورت می‌گیرد.

در مرحله سوم عالی‌ترین سطح مسئولیت‌پذیری را در قبال یک مسئله می‌پذیریم و با پیگیری آن در جامعه اقدام به عمل اجتماعی و اصلاح اجتماعی می‌کنیم.

سفارش رهبری به «آفرینش علمی» چگونه محقق می‌شود

بدین منظور یک نخبه اگر بخواهد مسئله‌محور عمل کند می‌تواند در شش حالت نقش‌آفرینی کند.:

۱. نقش پژوهشی و تحلیلی: مشابه فعالیت‌های مرسوم در جامعه علمی و دانشگاهی است، به‌ویژه نخبگانی که به پژوهش می‌پردازند اما پژوهش‌های خویش را در حد نشریات، مقالات و جراید رها کرده و زنجیره اثر را تکمیل نمی‌کنند. البته قطعاً این نقش برای یک نخبه علمی قطعی و لازم است اما مسئله این است که نباید در این نقش بماند و باید به نقش‌های بعدی عبور کند.

۲. نقش طراحی و توصیه: پس از پژوهش با پذیرش سطح بالاتری از مسئولیت، یک نخبه اقدام به طراحی و توصیه می‌کند؛ درواقع راه‌حل خود را ناظر به یک مسئله تجویز می‌کند.

۳. نقش توصیه راهبردی: اگر یک نخبه بدون امکان‌سنجی و ملاحظه پویایی‌های محیطی نسخه‌ای تجویز کند، محکوم به شکست خواهد بود. همیشه در یک نگاه سیستمی، عواملی حضور دارند که نمی‌توان بدون ملاحظه آن‌ها به راه‌حل اثربخشی رسید، به‌عنوان‌مثال در یک مسئله بازیگرانی با منافع مختلف حضور دارند که باید در توصیه‌ها به منافع و اهداف متفاوت آن‌ها و اثر بالقوه‌ای که می‌توانند روی این راه‌حل‌ها بگذارند توجه کنیم. وگرنه چه بسیار راه‌حل‌هایی که در میدان واقعی و روی زمین، امکان اجرا ندارند و یا اگر اجرا شوند با مقاومت‌ها و چالش‌های ذی‌نفعانی مواجه می‌شوند که عملاً آن نسخه را ناکارآمد می‌کنند.

۴. نقش میانجی‌گری: بسیاری از مشکلات در عرصه عمومی ناشی از عدم تعامل بازیگران و ذی‌نفعان است، گاهی اوقات یک نخبه با ایفای نقش میانجی‌گری می‌تواند مصالحه ایجاد کرده و با تعامل ناشی از مصالحه یک مسئله را حل کند.

۵. نقش ایجاد مقبولیت: پنجمین نقشی که یک نخبه در بسیاری از مسائل باید ایفا کند نقش ایجاد مقبولیت است. بسیاری اوقات در یک جامعه و یا بخش‌های کوچک‌تری از یک جامعه مانند یک سازمان راه حل خوبی توسط یک نخبه طراحی می‌شود، عوامل محیطی و ذی‌نفعان و آثار بالقوه آن‌ها هم دیده می‌شود، اما به یک اقدام اثربخش در حل مسئله نمی‌انجامد، علت در این است که در مسائل اجتماعی، افراد تا توجیه نشوند و قانع نشوند که نسخه این نخبه راه‌حل اثربخشی است، آن نسخه را اجرا نمی‌کنند. به همین دلیل ایجاد مقبولیت بخش دیگری از نقش‌آفرینی یک نخبه است.

۶. آشکارسازی ارزش‌ها و پاسخ به احتجاجات: زمانی که یک نخبه، در عرصه میدانی وارد عملیات می‌شود، طراحی‌های خود را در صحن اجتماع به نمایش می‌گذارد، ارزش‌ها و احتجاجات مختلف برمی‌خیزد و باید برای دفاع از طرح خود آمادگی داشته باشد.

من اسم این نقش‌های شش‌گانه را «چرخه نظر تا اثر» می‌نامم و معتقدم تا زمانی که نخبگان به ضرورت هر یک از این نقش‌ها اعتقاد نداشته باشند، در مواجهه با مسائل اجتماعی نا امید و سرخورده می‌شوند و کارآمدی لازم را نخواهند داشت.

* چالش‌های نخبگان حوزه فناوری اطلاعات و فضای مجازی را چه می‌دانید؟ چه موانعی بر سر راه نخبگان در این بخش قرار دارد و دلایلی که باعث مهاجرت نخبگان ICT می‌شود چیست؟

همان‌طور که در سخنرانی اخیر خود نیز در این دیدار مطرح کردم ما در حوزه فضای مجازی با دو نوع مهاجرت نخبگان مواجهه هستیم، اول پدیده فرار مغزها و مهاجرت از داخل کشور به خارج از کشور و دومی که با سیاست‌های معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در ۸ سال اخیر رخ داده است، مهاجرت از دانشگاه و نهاد علم به بازار و نهاد تجارت است.

اگر بخواهیم تفصیل بدهیم می‌توان گفت مسائلی نظیر اقتصاد نفتی، دولت ناکارآمد و بیکاری فزاینده ازجمله مواردی است که کشور را به سمت سیاست کلی حمایت از اقتصاد دانش‌بنیان رساند. ایده اصلی این بود که به‌جای آنکه منابع خام و سرمایه، ایجادکننده ارزش‌افزوده باشند، دانش و نخبگان آن را ایجاد کنند؛ اما آنچه در عمل رخ داد تمرکز بر استفاده‌کنندگان فناوری اطلاعات و ارتباطات بود، در واقع به‌جای اینکه تولیدکنندگان این فناوری در کانون توجه باشند، تجار و کسب‌وکارهایی که برای تجارت از فاوا استفاده می‌کردند، توسعه یافتند.

سفارش رهبری به «آفرینش علمی» چگونه محقق می‌شود

سند فروکاهش در اقتصاد دانش‌بنیان

در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و مشخصاً در مسئله شبکه با لایه‌های مختلفی مواجه هستیم که متأسفانه در این ۸ سال پیشرفت متوازنی نداشته‌ایم. به‌عنوان نمونه در لایه فیزیکی و غیرفعال شبکه، توسعه زیادی در دسترسی داشته‌ایم، درحالی‌که در لایه فعال شبکه عقب‌تر هستیم و مثلاً شما می‌بینید که اگر سال ۹۴ پیام‌رسان مسئله کشور بوده است، امروز در سال ۱۴۰۰ نیز همچنان مسئله است.

در خصوص مهاجرت نخبگان به خارج از کشور از سال‌ها قبل دلایل زیادی مطرح شده است و من نمی‌خواهم اکنون به آن‌ها بپردازم، آنچه الان تأکید دارم «تغییر ذائقه نخبگان» و «مهاجرت از دانشگاه به بازار» است. البته من اصلاً مخالف تجارت نیستم، اساساٌ تولید ثروت یک ارزش است، آنچه من مشکل دارم، به هم خوردن «موازنه علم و ثروت» است؛ این مهاجرت فی‌نفسه اشکالی ندارد، مشکل آنجاست که اگر نخبگان، «علم و فناوری» را رها کنند، دانشگاه‌ها خالی از نخبه می‌شود و اگر همگی به تجارت و بازار رفتند، آن موقع «استحکام ساخت درونی کشور» که بر پایه قدرت علمی است، رفته رفته سست می‌شود و در بلندمدت سایر حوزه‌ها مانند اقتصاد را هم سست و لرزان می‌کند.

ما اگر بخواهیم نهاد بازار و تجارت ما توسعه و پیشرفت پایدار داشته باشد باید در نهاد علم و دانشگاه، ریشه‌های آن را مستحکم کنیم نه اینکه نهاد علم را خالی از نخبگان کنیم.

* مهاجرت نخبگان چه ضربه‌ای به کشور می‌زند و مطالبه نخبگان از جامعه چیست؟ در مقابل، جامعه چه مطالباتی از نخبگان دارد؟

من می‌خواهم سوال شما را با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری پاسخ بدهم، ایشان در همین جلسه اشاره کردند که مهاجرت نخبگان فی‌نفسه اشکالی ندارد اما نخبه فراموش نکند که به کشورش بازگردد.

طبیعتاً نخبگان این انتظار را دارند که اگر نخبگی یک موهبت الهی است و به فرموده رهبری، این امکان و توانایی برای نخبگان مسئولیت ایجاد می‌کند و باید نخبگی خود را به خدمت مسائل کشور بیاورند؛ بنابراین متقابلاً این انتظار وجود دارد که مسئولین کشور زمینه را برای نقش‌آفرینی نخبگان ایجاد کنند؛ به عقیده بنده، هیچ‌چیزی بیشتر از احساس اثرگذاری نمی‌تواند مشوق یک نخبه باشد.

اگر زنجیره علم را مشتمل بر «علوم بنیادین و پایه، علوم کاربردی، تولید فناوری، تجاری‌سازی» ببینیم؛ تأکیدهای معاونت علمی ریاست جمهوری صرفاً بر بخش تجارت اولاً باعث مهاجرت نخبگان علمی و فنی به خارج از کشور شده است.

به‌عنوان‌مثال نخبگانی که برای توسعه علوم بنیادین نیاز به آزمایشگاه دارند اما آزمایشگاه مورد نیازشان را در داخل کشور پیدا نمی‌کنند؛ یا برای تولید یک فناوری نیازمند سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و دیر بازده با ریسک بالا هستند که چنین سرمایه‌گذاری‌هایی در اکوسیستم استارت‌آپی کشور جایگاهی ندارد.

ثانیاً با تأکیدهای فراوانی که معاونت علمی به «نوآوری» داشته، تولید علم و فناوری مظلوم واقع شده و سیل عظیمی از نخبگان به بازار و اکوسیستم استارت‌آپی رفته‌اند که عمدتاً حول خدمات و تجارت الکترونیک شکل گرفته است.

باز تأکید می‌کنم، من نه با تولید ثروت مشکل دارم و نه با اکوسیستم استارت‌آپی، نقد بنده به عملکرد تنها متولی تکمیل زنجیره علم و فناوری کشور است که نباید ریل‌گذاری‌اش به سمت تهی شدن نخبگان در نهادهای علم و فناوری و تجمیع آن‌ها در نهاد تجارت و کسب‌وکار باشد.

یادمان نرود که مقام معظم رهبری سفارش به «آفرینش علمی» داشتند و به عقیده بنده به دنبال برگرداندن ریل به انحراف کشیده شده اقتصاد دانش‌بنیان هستند.

من گمان می‌کنم ایشان با طرح مفهوم «آفرینش علمی» به دنبال تعدیل مفهوم «نوآوری» هستند. اگرچه نوآوری مفهوم خوبی است اما خاستگاه تجاری و اقتصادی دارد و اگر ۸ سال منابع اصلی علم و فناوری کشور را آن‌هم در شرایط تحریم صرف این مفهوم کردیم، آنگاه نسبت به نیازهای علمی و فناوری‌مان در کشور دچار «غفلت» شده و به‌تبع آن «غارت» می‌شویم؛ مقام معظم رهبری همیشه تأکید کرده‌اند که آنچه عامل اقتدار حقیقی کشور است علم و فناوری است.

در اقتصاد دانش‌بنیانی که ایشان مد نظر دارند، «علم» عامل «تولید ثروت» است، اما در اقتصاد دانش‌بنیانی که امروز با آن مواجه هستیم، «علم» در «خدمت ثروت» است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.