تغییر کن قبل از اینکه مخاطبت را از دست بدهی!
برای «خانه ما» نیز حتما این تقاضا وجود داشته که منجر به
ماندگاری و پخش در ده فصل متوالی شده است. اما آیا صرف تقاضا و
استقبال از طرف مخاطبان دلیلی بر کیفیت یک برنامه میباشد؟
مخاطبان جدی تلویزیون از اوایل دهه ۹۰ شاهد پخش مستند-مسابقه
جذابی به نام «خانه ما» در شبکه نسیم بودند که با قواعد تکراری و
بعضا خسته کننده آن روزهای تلویزیون تفاوت زیادی داشت و همین
جذابیت باعث شد تا این ریالیتی شو به سرعت در بین مخاطبان محبوب
شود.
«خانه ما» در طی دهه ۹۰ سال به سال و پله به پله توانسته به عنوان
یک ریالیتی پرمخاطب در بین مخاطبان ایرانی شناخته شود و فصل دهم
این مستند مسابقه نیز از چندی قبل روی آنتن شبکه دو سیما رفته
است. با همان تم و قالب همیشگی؛ رقابت سه خانواده برای بدست آوردن
جایزه نهایی.
«خانه ما» در ده فصلی که روی آنتن تلویزیون بوده است توانسته برخی
از مفاهیم مهم را با زبانی ساده بازگو کند و از این منظر میتوان
این مستند-مسابقه را آئینهای از سبک زندگی خانوادههای ایرانی در
دهه پایانی قرن ۱۳ دانست. با مرور ده فصل پخش شده از «خانه ما»
میتوان به نتایج خوبی در زمینه مطاعات اجتماعی و نحوه زیست
خانوادههای ایرانی دست یافت.
دوربین «خانه ما» در طی این مدت به ده شهر مختلف رفته و وارد خانه
۱۸ خانواده مختلف شده است. خانوادههایی که هر کدام مدل رفتاری
مختص به خود را دارند و هرچقدر هم بخواهند جلوی دوربین روی دیگری
از خود را به نمایش بگذارند در لحظاتی به ناچار روی واقعی آنها به
نمایش در میآید و همین نکته بزرگترین جذابیت ریالیتی شویی نظیر
«خانه ما» است که آنرا شبیه زندگی روزمره کرده است.
اما همین نقطه قوت «خانه ما» میتواند حتی به پاشنه آشیل این
برنامه هم تبدیل شود. شاید اگر تنوعی در قالب و محتوای «خانه ما»
ایجاد نشود، در ادامه به عاملی برای کاهش جذابیت و از دست رفتن
یکی از موفقترین برنامههای تلویزیون خیلی زودتر از آنچه
سازندگانش تصور دارند منجر شود. «خانه ما» با چانشی بردن دوربین
به فضای واقعی خانوادهها و ایجاد رقابت براساس اصلاح الگوی مصرف
توانسته ده فصل متوالی ساخته شود و رنگ آنتن را ببیند اما در حالی
که سال پایانی دهه ۹۰ و قرن ۱۳ را میگذارنیم آیا سازنده این
برنامه قرار است با همین تفکر و ایده بار دیگر وارد برنامهسازی
در یک دهه و قرن جدید شوند.
همانطور که «خانه ما» توانست در دهه ۹۰ یک سند تصویری از زیست بوم
خانواده ایرانی در قاب تلویزیون باشد حتما برای ادامه مسیر موفقیت
آمیز خود و تداوم همراهی مخاطب نیاز به مولفههایی دیگر دارد که
مقتضای ورود به عصری جدید ایجاد میکند وگرنه ساختن برنامه براساس
همان الگوی موفق اما تکراری دهه ۹۰ نه تنها نمیتواند چیزی به
جذابیت این برنامه اضافه کند بلکه میتواند مثل شمشیری دو لبه عمل
کند و با همان سرعتی که «خانه ما» تبدیل به برنامهای محبوب برای
خانوادههای ایرانی شد با همان سرعت نیز آنرا به برنامهای خنثی و
کم ببیننده و بیاثر تبدیل کند.