فرخزاد، کسرایی، احترامی؛ هفتهای برای شاعران معاصر
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، این هفته را می توان، هفته شاعران
نامید، سالگرد درگذشت سه شاعر مهم ادبیات معاصر در این هفته است.
فروغ فرخزاد، شاعر پیشرو ادبیات و نماد زنان
پیشرو در هنر و فرهنگ ایران، سیاوش کسرایی، شاعر
کهنسرای ادبیات نیمایی و منوچهر احترامی، شاعر
طنزپرداز و نامدار ادبیات کودک و نوجوان ایران، در هفته سوم
بهمن ماه از میان ما رفتهاند اما حضور هنری خود را بر جای
نهادهاند.
شاعر جادوانههای جاودانه
فروغ فرخزاد، ۸ دی ماه سال ۱۳۱۳ در
تهران به دنیا آمد، پس از پایان دبیرستان به هنرستان
بانوان رفت و خیاطی و نقاشی آموخت. وی در ۱۶ سالگی با
پرویز شاپور ازدواج کرد و ساکن اهواز شد اما
کمتر از ۲ سال بعد طلاق گرفت و به تهران بازگشت.
فرخزاد سرودن را از ۷ سالگی آغاز کرد و نخستین مجموعه شعر او
به نام اسیر در سال ۱۳۳۱به چاپ رسید، دومین مجموعه
شعر وی دیوار در سال ۱۳۳۵ منتشر شد که مورد نقد و سرزنش
محافل ادبی آن دوره قرار گرفت. با این وجود یک سال بعد، در
برابر همه مخالفتها، سومین مجموعه شعر او به نام
عصیان چاپ شد. آخرین مجموعه شعری که فروغ فرخزاد، خود
آن را به چاپ رساند مجموعه تولدی دیگر و شامل ۳۱ قطعه
شعر است که بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شدهاند.
وی پس از ۱۳۳۸ و آشنایی با ابراهیم گلستان،
جذب فعالیتهای سینمائی شد و برای مطالعه بیشتر در این حوزه
به انگلستان رفت. پس از بازگشت در سال ۱۳۴۱ فیلم مستندی
از جذامیان تبریز به نام خانه سیاه است تهیه کرد
که در سال ۱۳۴۲ برنده جایزه بهترین فیلم مستند فستیوال
اوبرهاوزن ایتالیا شد.
فروغ فرخزاد ۲۴ بهمن سال ۱۳۴۲ در ۳۲ سالگی در یک حادثه
رانندگی درگذشت و در آرامستان ظهیرالدوله دفن شد.
مجموعه ایمان بیاوریم بهفصل سرد در سال ۱۳۵۲ و دو
گزیده اشعار در سال های ۱۳۵۳ و ۱۳۶۴ پس از درگذشت او منتشر شدند.
کتاب جادوی جاودانگی که به کوشش بهروز جلالی بندری
گردآوری و منتشر شده است، شامل نامهها، مصاحبهها، مقالات،
داستانوارهها و خاطرات فروغ، به همراه: مقالات، خاطرات،
نوشتهها و سرودههایی از شاعران و نویسندگان معاصر درباره شعر و
زندگی اوست.
این کتاب در دو بخش و چهار فصل نگاشته شده که فصل نخست آن با
عنوان از حرفها و نوشته های او که همه از شعر بود، به
آثار فروغ اختصاص دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. نکته مهم
این بخش گفت و گوهایی درباره فیلم مستند خانه سیاه است و
فیلمنامه این اثر است.
بخش دوم کتاب که فصل های دوم تا چهارم را در بر می گیرد، یادداشت
درباره فروغ و نیز در سوگ او از شاعران و نویسندگانی چون
احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، سیمین دانشور، سیمین
بهبهانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، داریوش آشوری، اسماعیل
خویی و… است، پوران فرخزاد نیز در
فصل سوم یادداشت هایی درباره زندگی و شعر فروغ دارد.
کتاب جادوی جاودانگی در ۳۳۰ صفحه، توسط انتشارات مروارید
به چاپ رسیده است.
سیاوش؛ روایتگر آرش
سیاوش کسرایی، ۵ اسفند ۱۳۰۵ در اصفهان، متولد
شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای نظام و دارالفنون تهران
گذراند و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، مشغول به تحصیل شد. پس
از آن در سازمان همکاری بهداشت، وابسته به اصل چهار ترومن، بانک
ساختمانی و وزارت آبادانی و مسکن کار کرد.
در نیمه دوم دهه ۱۳۲۰ به آراء سوسیالیستی و سرانجام حزب توده
گرایش یافت اما کمی با انقلاب اسلامی همراه شد. کسرایی
و خانوادهاش، پس از دستگیری شماری درخور توجّه از رهبران و
فعالان سیاسی چپگرا، به شهر کابل در افغانستان، مهاجرت
کردند و در نیمه دهه ۶۰، در مسکو که یکی از شهرهای اتحادیه
شوروی پیشین به شمار میرفت، اقامت گزیدند.
کسرایی، در اوایل دهه ۷۰ پس از ۳ ماه اقامت در وین اتریش،
بعد از جراحی قلب، به دلیل ذاتالرّیه، زندگی را بدرود
گفت و او را در بخش مشاهیر گورستان مرکزی این شهر به خاک سپردند.
مزار کسرایی در سال ۲۰۱۶ به عنوان مزار افتخاری شهر
وین، معرفی و ثبت شد. کسرایی در وصیتنامهاش،
امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) را متولی آثار خود، پس
از مرگ قرار داده است.
از کسرایی بیش از ۱۶ مجموعه شعر از سال ۱۳۳۶ باقی مانده است که
آخرین کار او پس از مرگش منتشر شد، همه اشعار کسرایی در
قالب یک مجموعه نیز منتشر شده اند: آوا (۱۳۳۶)، آرش کمانگیر
(۱۳۳۸)، خون سیاوش (۱۳۴۱)، سنگ و شبنم (۱۳۴۵)، با دماوند خاموش
(۱۳۴۵)، خانگی (۱۳۴۶)، به سرخی آتش، به طعم دود (۱۳۵۵)، از قرق تا
خروسخوان (۱۳۵۷)، آمریکا!ا آمریکا! (۱۳۵۸)، چهل کلید (۱۳۶۰)،
تراشههای تبر (۱۳۶۲)، پیوند (۱۳۶۳)، هدیه برای خاک (۱۳۶۸)،
ستارگان سپیدهدم (۱۳۶۸)، مهرهی سرخ (۱۳۷۴)، هوای آفتاب
(۱۳۸۱).
برای شناخت بهتر کسرایی کتاب شبان بزرگ امید، به کوشش
کامیار عابدی از معدود کارهایی است که می توان مطالعه کرد.
این کتاب در چهار بخش نوشته شده است؛ شناختی از زندگی، تحلیلی از
آثار، در آیینه آرا و نمونههایی از شعرها، عنوانهای آن را تشکیل
میدهند.
در بخش نخست، چشماندازی از زندگی، یک نامه و یک سخنرانی، نامه
کسرایی به شاهرخ مسکوب و روایتهایی از همسر و
فرزندان کسرایی، بیبی و مانلی کسرایی ارائه میشود که به گفته
نویسنده، بیشتر مطالب این بخش برای اولینبار است که در این کتاب
منتشر شده است.
بخش دوم کتاب در هفت فصل به تحلیل و طبقهبندی شعر و حتی نثرهای
باقیمانده از سیاوش کسرایی میپردازد، شبهای بلند آرزو، سرود
آرش، آغازها و تغزلها، افسونها و دلسپردگیها، واپسین سرودهها،
شعر کسرایی: بررسی و برآورد و کسرایی: تحلیلگر شعر نیما،
عنوانهای مختلف این بخش هستند.
در بخش سوم، فشردهای از آرای هوشنگ ابتهاج
ه.ا.سایه، مهدی اخوان ثالث م. امید، م. ا. بهآذین، رضا براهنی،
محمد حقوقی، عبدالعلی دستغیب، یدالله رویایی، عبدالحسین زرینکوب،
محمدعلی سپانلو، محمدرضا شفیعی کدکنی، احسان طبری، پرویز ناتل
خانلری، نادر نادرپور و رحمان هاتفی درباره شعر کسرایی
از منابع مختلف گردآوری و تلخیص شده است.
بخش چهارم و پایانی این کتاب نیز نمونههایی از شعرهای کسرایی و
کتابشناسی او را در بر دارد.
شبان بزرگ امید، به کوشش کامیار عابدی، در ۲۹۷ صفحه توسط
انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
شاعری با سیبیل سپید که پا بهپای کودکان
دوید
منوچهر احترامی، متولد ۱۶ تیر ۱۳۲۰
تهران، طنزپرداز و از شناخته شدهترین نویسندگان ادبیات کودک
و نوجوان بود، او در مدارس مروی و دارالفنون تحصیل کرد و از
دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. هیچگاه به
وکالت و کار حقوقی روی نیاورد اما کارمند مرکز آمار ایران شد و در
کنار آن سالها به عنوان طنزنویس با نشریات مختلف، چون توفیق،
تهران، مصور، فردوسی، گل آقا همکاری داشت.
احترامی طنزنویسی را از سال ۱۳۳۷ با مجله توفیق آغاز کرد و با
مطبوعات دیگر و رادیو و تلویزیون هم همکاری کرد. امضاهای مستعاری
همچون م. پسرخاله و الف اینکاره از یادگارهای اوست.
احترامی بیش از ۵۰ عنوان کتاب برای کودکان نوشته و منتشر کرده که
حسنی نگو یه دسته گل، خروس نگو یه ساعت، خرس وکوزه عسل و دزده
و مرغ فلفلی، گربه من نازنازیه و… از آن جمله است. برخی از
این کتاب ها بیش از ۴۰ بار تجدید چاپ شده و چند میلیون نسخه از آن
به فروش رسیده است.
این نویسنده، بیست و سوم بهمن ۸۷ بر اثر نارسایی قلبی در یکی از
بیمارستانهای تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک
سپرده شد.
شعر بلند دویدم و دویدم که اکنون به یکی از اشعار
کودکانه فراگیر در ایران تبدیل شده است، در قالب کتابهای خشتی
کودکان منتشر شده بود و روایت پسربچهای است که به جستوجو
میپردازد. در بخشی از این شعر میخوانیم:
شاطر باشی به تنهایی
نشسته بود تو نونوایی
دو تا تقار پر از خمیر
تنور خاموش، نونا فطیر
– شاطر باشی نونت کو؟
سنگک و تافتونت کو؟
دو روزه هیزم ندارم
نون واسه مردم ندارم
این از آتیش، اون از خمیر
هیزم خشک بیار و بگیر
هیزمو دادم به نونوا
نونوا به من آتیش داد…
این کتاب توسط نشر هنرور در ۱۲ صفحه منتشر شده است.