ممنوع‌التصویرهایی که قهرمان می‌شوند

یکی از مجریان زن تلویزیون اخیرا از ممنوع التصویری
خود خبر داد و اعلام کرد دیگر حاضر نیست به صداوسیما
برگردد. او مدعی شد به خاطر اشتباه یک کارشناس در برنامه
زنده سه بار عذرخواهی کرده؛ ولی باز هم ممنوع التصویر شده است.

سریال ممنوع التصویری مجری‌ها چند سالی است آغاز شده و ظاهرا
پایانی ندارد. خبرسازترین مجری یا تهیه‌کننده تخصصی که اجازه
برنامه‌سازی و اجرا را پیدا نکرد، عادل
فردوسی‌پور
است. هنوز هم کسی نمی‌داند که علت حذف او از
آنتن تلویزیون چه بوده.

در فهرست مجریان ممنوع التصویر به اسامی چون حسین پاکدل،
احسان کرمی، جواد یحیوی، محمود شهریاری، فرزاد حسنی،

آزاده نامداری و غیره برمی‌خوریم که هر
کدام به دلایلی مجبور به ترک تلویزیون شده‌اند، گاه برخی افراد در
برهه‌ای از زمان ممنوع التصویر بوده‌ و بعد دوباره در آنتن
تلویزیون ظاهر شده‌اند.

نمی‌گذارند مجری‌ها برجسته شوند

استاد ارتباطات اجتماعی در این مورد معتقد است: صداوسیما
دوست ندارد مجری‌ها برجسته شوند و هر مجری که تبدیل به قهرمان شود
او را دچار یک معضلی می کند.

حمیدرضا ضیایی‌پرور در گفت‌وگو با خبرنگار
فرهنگی ایرنا درباره دلایل ممنوع التصویری برخی چهره‌ها در
تلویزیون توضیح داد: رادیو و تلویزیون نمی خواهند مجری پروری
کنند. حتی اگر یک کارشناسی گل کند او را کنار می گذارند. برای
همین در تلویزیون خودمان هیچ وقت امثال لری کینگ ظهور نمی
کنند. فردی مثل لری کینگ چهل سال سابقه
مجری گری داشت و هیچ وقت ممنوع التصویر نشده است.

وی با بیان این که تلویزیون سرمایه‌های خود را از بین می برد
تاکید کرد: بخشی از ماجرا معلول غیرخصوصی بودن رادیو و تلویزیون
است. صداوسیما رقیب ندارد و هر جور دلش بخواهد رفتار می‌کند. این
اتفاق به ضرر صداوسیما تمام شده. چون مرجعیت رسانه‌ای از دست
صداوسیما خارج شده است.

لیست سیاه تلویزیون

نویسنده کتاب‌های روزنامه نگاری سایبر، جنگ نرم و بررسی پیام
های ارتباطی
با اشاره به این که خودش در لیست سیاه کارشناسان
تلویزیون قرار گرفته اظهار داشت: سال ۹۳ در یک برنامه زنده
تلویزیونی درباره موضوع فیلترینگ صحبت کردم. آقای کارگردان از پشت
صحنه علامت ضربدر نشان داد. برنامه را قطع کردند و پس از آن حدود
۶ سال به برنامه‌های تلویزیونی دعوت نشدم. اما برای حضور در
برنامه‌های رادیویی منعی نداشتم.

ضیایی پرور افزود: اهالی تلویزیون فهرستی دارند که به آن بلک لیست
(فهرست سیاه) می‌گویند. وقتی اسم یک نفر وارد لیست سیاه می‌شود،
موقع دعوت شدن تایید نمی‌شود. یعنی کارگردان و تهیه‌کننده یک
کارشناس را دعوت می‌کنند، ولی در نهایت به فرد اعلام
می‌شود حضور شما منتفی شد. در چند سال اخیر خیلی از
تهیه‌کنندگان من را به برنامه‌شان دعوت کردند. من همان ابتدا
آب پاکی را روی دست‌شان ریختم و گفتم من در لیست سیاه سازمان
هستم. آنها می‌دانستند هر چقدر سوالات را با من هماهنگ کنند،
باز هم من تایید نمی‌شوم.

صدا و سیمای یک جناح خاص

استاد ارتباطات اجتماعی درباره خط قرمزهای صداوسیما گفت:
برخی قوانین نانوشته و خطوط قرمز در صداوسیما وجود دارد که
مهمانان و مجریان و خبرنگاران اگر رعایت نکنند ممنوع التصویر
می‌شوند. این خطوط قرمز فراتر از خطوط قرمز جامعه است. مردم عادی
رفتار و گفتاری دارند که در قوانین جرم انگاری نشده است. اما در
صداوسیما این رفتار و گفتار جزو خطوط قرمز است.

در کشورمان یک فرهنگ رسمی و یک فرهنگ غیررسمی داریم. در تمام
فیلم های سینمایی عامه‌پسند نمونه هایی از فرهنگ غیررسمی دیده
می‌شود، اما در سریال‌ها یا برنامه‌های صداوسیما نشانه‌ای
از فرهنگ غیررسمی نیست.

این پژوهشگر رسانه‌ای با اشاره به این که حتی مسئولان
ممکن است در چنین فهرستی قرار بگیرند و به صداوسیما
دعوت نشوند، ادامه داد: همین مسائل باعث شده صداوسیما، صدا و
سیمای ملت نباشد و به صدا و سیمای یک جناح خاص تبدیل شود. مردم و
طیف‌های مختلف سیاسی تصویر و صدای خوشان را در تلویزیون
نمی‌بینند. به همین دلیل بسیاری نخبگان خیلی محترمانه با صداوسیما
قهر کرده و مخاطب آن نیستند. در حالی که اصل بنیادین کار رسانه
بی‌طرفی و تعادل و انصاف است.

محدودیت‌های تلویزیون نسبت به دهه شصت بیشتر شده
است

منتقد سینما و تلویزیون گفت: محدودیت‌های تلویزیون به مراتب از
محدودیت‌های این رسانه در دهه شصت و هفتاد بیشتر شده است.

بهزاد عشقی که سال‌ها در عرصه فیلمنامه‌نویسی و
نقد فیلم فعالیت داشته در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره
شیوه‌های ممیزی در تلویزیون توضیح داد: درباره ممنوعیت‌ها قانون و
دستورالعملی به شکل منظم و دقیق در صداوسیما  وجود ندارد و
بخشی از ممنوعیت‌ها جنبه سلیقه‌ای دارد. در تلویزیون مدیرانی که
چارچوب و اصول و آرمان دارند، آدم‌های اصیل تری هستند. در مقابل
مدیرانی در تلویزیون هستند که به میز مدیریت و امتیازهای مادی بیش
از ارزش و آرمان اهمیت می دهند که این افراد تندرو هستند و
سیاست‌هایشان تندتر است.

نویسنده کتاب کهن‌الگوی سینمای ایران با تشریح
ویژگی‌های مدیران گروه دوم گفت: برخی مدیران تلویزیون به
چیزهایی که می‌گویند اعتقادی ندارند و بیش از فرهنگسازی به میز
مدیریت و امتیازهای مادی اهمیت می دهند. مدیران منفعت طلب از ترس
این که موقعیت خودشان به خطر نیفتد، در ایجاد ممنوعیت داغ تر از
اصولگراهای واقعی هستند. مدیران غیرآرمانگرا خطرناک
هستند. در مقابل مدیران گروه اول که اعتقادات و شجاعت بیشتری
دارند و اهل ریسک (خطر) بیشتری هستند.

این فیلمنامه‌نویس که سریال‌هایش از چند شبکه تلویزیون پخش شده
ادامه داد: در برخی موارد این قدر در متن فیلمنامه‌ها دست
می‌بردند که گریه‌ام می گرفت. فیلمنامه ای که نوشته می‌شود تا
موقع ساخت تغییراتی زیادی می‌کند که این تغییرات به کیفیت آن لطمه
می‌زند.

فردوسی‌پور تبدیل به یک قهرمان شد

وی با اشاره به برکناری مجری برنامه نود تاکید کرد:
تلویزیونی که روز به روز از تعداد مخاطبانش کم می‌شود، با عادل
فردوسی‌پور داشت یک برنامه جذاب را روانه آنتن می‌کرد. فردوسی‌پور
مگر در تلویزیون شعارهای نادرست می‌داد که حذف شد؟ او پرورده خود
صداوسیما بود. محبوبیت فردوسی پور با این کار تلویزیون بیشتر شد.
او تبدیل به یک قهرمان شده است.

وی افزود: محمدرضا حیاتی یک گوینده خبر بود که از خودش
چیزی نمی‌گفت. چرا باید به خاطر یک موضوع پیش پا افتاده بازنشسته
شود؟ امروزه در فضایی پررقابت هستیم و تلویزیون به جای این که
محدودیت ها را کمتر کند، یک مجری محبوب را به بهانه واهی
کنار می گذارد. جهان دیجیتال و فضای مجازی، فضای کلی رسانه را
تغییر داده است. در این شرایط محدودیت‌سازی در تلویزیون موضوع
عجیبی است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.