راستیآزمایی «احتمال زلزله»
یک اظهارنظر از طیف مدیران شهری تهران درباره «زلزله پایتخت» درست یک روز بعد از زمینلرزه ۴ ریشتری بامداد ۲۹ آذر، موجی از استرس برای گروهی از شهروندان تولید کرد در حالی که راستیآزمایی آنچه بیان شده، پوچ بودن پیشبینی را نشان میدهد. دو روز پیش یکی از مسوولان شهری در تهران اعلام کرد «زلزلههای سریالی در اطراف شهر تهران احتمال وقوع زمینلرزه بزرگتر را بالا برده است». این اظهارنظر باعث شد -با توجه به جایگاه فرد اظهارنظرکننده- پایتختنشینها که معمولا بعد از هر زمینلرزه با موجی از پیشگوییهای فاقد منطق علمی روبهرو میشوند، این بار با «استرس بیشتر از قبل» درباره «زلزله بزرگ» تامل کنند. به گزارش «دنیای اقتصاد»، زلزله ۲۹ آذر در واقعیت، دنبالهای نداشته است که در پی چند زمینلرزه به فاصله زمانی کوتاه رخ داده باشد. بنابراین از این منظر، لازم بود درباره صحت و سقم اظهارنظر مطرح شده، بررسی صورت بگیرد. این بررسی را روز گذشته علی بیتاللهی، زلزلهشناس، پژوهشگر و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به سفارش «دنیای اقتصاد» انجام داد.
نتایج بررسیهای این زلزلهشناس درباره «احتمال مطرح شده برای زلزله بزرگتر از ۲۹ آذر در پایتخت» نشان میدهد: کارنامه ۱۵ سال گذشته فعالیتهای لرزهای گسلهای تهران، این فرضیه را از پایه رد میکند. طی ۵/ ۱ دهه اخیر، میانگین تعداد زلزلههای بالای ۴ ریشتر در سال، بین دو تا سه رخداد بوده است بهطوریکه در سال جاری چهار زمینلرزه بالای ۴ ریشتر رخ داده که معادل همین تعداد، در سالهای ۸۸ و ۹۰ هم اتفاق افتاد بدون آنکه در آن دو مقطع، زمینلرزه بزرگ حتی ۵ ریشتری در پایتخت یا اطراف آن رخ داده باشد. بر همین اساس، زلزله آخرین روز پاییز که با فاصله ۷ ماهه پس از زمین لرزه نسبتا بزرگ در همان محل رخ داده است، براساس خط کش «روند گذشته زمینلرزهها»، نمیتواند به «محتمل بودن وقوع زلزلههای بزرگ در پایتخت» تعبیر شود.
متن بررسی علی بیتاللهی به این شرح است:
روز ۲۹ آذر ۱۳۹۹ پس از گذشت بیش از ۲۱۰ روز از زلزله ۱/ ۵ ریشتری دماوند و در حوالی گستره رومرکزی آن رویداد، زمینلرزهای با بزرگی ۴ ریشتر در ساعت ۳ و پنج دقیقه صبح رخ داد. قابل انتظار است که هر زلزلهای ولو کوچک در اطراف تهران، حساس و بسیار مورد توجه است. گسترش ارتباطات با افزایش نفوذ فضای مجازی، پیامرسانها و رسانهها، موجب شده اطلاعات در اسرعوقت در اختیار عموم قرار گیرد و در این میان با توجه به پتانسیل تاثیرگذاری بیشتر اخباری که ابعاد نگرانکنندهای دارند، التهابات و نگرانیهای اجتماعی افزایش مییابد.
بعد از رخداد زلزله ۲۹ آذر سالجاری؛ از طرف یکی از مسوولان شهری در رسانهها اعلام شد که زلزلههای ۴ و ۵ ریشتری در اطراف تهران بیشتر شده و این لرزشها میتواند احتمال رخداد زلزله قویتر را بالا ببرد. در این یادداشت، نگارنده با تکیه بر آمار زلزلههای رخ داده در اطراف تهران (۱۵۰ کیلومتری شرقی-غربی و ۱۰۰ کیلومتری شمالی-جنوبی از مرکز شهر تهران، گسترهای به ابعاد ۲۰۰ در ۳۰۰ کیلومتر) تلاش دارد با تکیه بر دادههای موجود، افزایش تعداد زلزلهها و نیز احتمال وقوع زلزله بزرگتر را در تهران و اطراف آن مورد کنکاش قرار دهد.
رخداد زلزله ۱/ ۵ ریشتری دماوند در تاریخ ۱۸/ ۲/ ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۴۸:۲۱ در هفت کیلومتری شهر دماوند که موجب ایجاد نگرانیهایی در مردم منطقه و تهران شد، پسلرزههای متعددی داشت که تا ماهها بعد از آن ادامه داشت. تعداد ۳۱ پسلرزه با بزرگی ۵/ ۲ تا ۴ ریشتر به عنوان رویدادهای وابسته زلزله ۱/ ۵ ریشتری شناسایی شدهاند که بزرگترین آن با بزرگی ۴ در ۷/ ۳/ ۱۳۹۹ رخ داده است. در ادامه هم زلزلهای با بزرگی ۴ ریشتر در ۲۹ آذر سالجاری رخ داد که جملگی در محدوده دماوند و روی قطعه شرقی گسل مشاء متمرکز شده است. این رویدادها توجه و حساسیت عمومی را نسبت به خطر زلزله بزرگتر در تهران و ضرورت بررسیهای جزئیتر را نشان میدهد.
برای بررسی آماری افزایش زلزلههای با بزرگی ۴ ریشتر و بزرگتر از آن در اطراف تهران، بازه زمانی ۱۵ ساله که آمار مناسبی از زلزلههای ثبت شده بر اساس دادههای ایستگاههای لرزهنگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران است، انتخاب شده است. ابتدا تمام زلزلههای ثبت شده با بزرگی ۵/۲ ریشتر و بزرگتر از آن جمعآوری و در شکل (۱) نشان داده شده است. ۱۳۱۰ زمینلرزه در مدت ۱۵ سال اخیر با بزرگی ۵/۲ ریشتر و بزرگتر از آن در اطراف تهران رخ داده که طبیعی است زلزلههای با بزرگی ۴ ریشتر و بزرگتر از آن، تعداد کمی داشته و از ۳۵ زمینلرزه تجاوز نمیکند (شکل۲).
با نگاهی به شکل (۲) پراکنش تصادفی و بخششدگی زلزلههای با بزرگی ۴ ریشتر و بزرگتر از آن در اطراف تهران کاملا نمایان است و شکل، حالت تجمعی خاصی را نشان نمیدهد. در شرق تهران حوالی دماوند و در غرب تهران حوالی ملارد، تمرکز زلزلههای با بزرگی ۴ ریشتر و بزرگتر از آن، با رخداد پسلرزههای زلزله ۱/۵ ریشتری دماوند و ۲/۵ ریشتری ملارد نیز مرتبط است که با حذف پسلرزهها از تعداد آنها کاسته خواهد شد. حتی بدون حذف پسلرزهها نیز تجمع و تمرکز نمایانی در مجاورت تهران مشاهده نمیشود.
اگر رخداد سالانه زلزلهها را در ۱۵ سال اخیر مورد توجه قرار دهیم، میتوان روند افزایشی یا کاهشی و بهطور کلی روند تغییرات رخداد تعداد زلزلهها را نمایان کرد. در شکل (۳) تعداد زلزلههای ۱۵ سال اخیر با بزرگی ۴ ریشتر و بزرگتر از آن نشان داده شده است. تعداد رخداد سالانه زلزلهها بین یک تا ۴ زمینلرزه در نوسان است. در سالهای ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) و ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) و ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) تعداد رخداد ۴ زلزله در سال بوده است.
با نگاهی به شکل (۳) میتوان به خوبی استنباط کرد که تعداد زلزلههای سالجاری نسبت به سالهای قبل، گاه افزایشی به تعداد یک تا ۳ زلزله داشته و گاه بدون افزایش بوده است (سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۸۸ هم تعداد زلزلههای بالای ۴ ریشتر به تعداد ۴ رخداد بالغ شده بود). در شکل (۳) نشان داده شده که هر چند نسبت به سال قبل در اطراف تهران (محدوده ۱۰۰ تا ۱۵۰ کیلومتری اطراف نقطه مرکزی تهران) تعداد زلزلهها بیشتر شده است (از یک زلزله به ۴ زلزله)، اما در بازه زمانی ۱۵ ساله، روند معنیداری که حاکی از افزایش معنیدار تعداد زلزلههای ۴ یا ۵ ریشتری داشته باشد مشاهده نمیشود. بنابراین «اگر تعداد رخداد زلزلههای سال ۱۳۹۹ را نسبت به سال ۱۳۹۸ مقایسه کنیم، افزایش تعداد وقوع زمینلرزهها قابل استنتاج است، اما همانگونه که در ارزیابیهای ژئودینامیکی زلزلهها مرسوم است، اگر بازه زمانی را وسیعتر در نظر بگیریم تا روند نمودار قابل ارزیابی و تفسیر شود، در بازه زمانی ۱۵ساله، تعداد رخداد زلزله ۴ یا ۵ ریشتری دارای روند افزایشی نیست.»
نکته بعدی درخصوص بیشتر شدن احتمال وقوع زلزلههای بزرگتر در اطراف تهران است. براساس چه ایده و تفکری این سخن گفته شده است، معلوم نیست اما این عبارت نمیتواند پایه محاسبات عددی داشته باشد. به این دلیل که مشخص نیست تنش تکتونیکی محدوده دماوند یا اطراف شهر تهران، با وقوع زلزلههای متعدد، آیا کاهش یافته یا بر میزان آن به مرور زمان افزوده میشود. اگر بر اساس تعداد رخداد زلزله به وقوع پیوسته در اطراف تهران چنین استنتاجی به عمل آمده است، در این صورت در مورد سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ (۱۳۸۸ و ۱۳۹۰) نیز تعداد زلزلههای بالای ۴ ریشتر بیشتر از سالهای قبل بوده و بنابراین در آن بازههای زمانی هم این نظر مصداق داشته که منجر به وقوع زلزلهای بزرگتر نشده است.
واقعیت این است که بدون داشتن اطلاعات و دادههای واقعی و بدون داشتن ایستگاههای ثبت ناهنجاریهای تنش و کرنش لایههای زمین در اطراف تهران، بدون داشتن ایستگاههای کافی اندازهگیری جابهجایی زمین نمیشود با زبان عدد و رقم درخصوص افزایش یا کاهش احتمال وقوع زلزلههای بزرگ در تهران و اطراف آن اظهارنظر کرد. کما اینکه نه تنها در اطراف تهران بلکه در سایر نواحی نیز مانند خراسان، کرمان، آذربایجان غربی، گرگان، خوزستان و… تعداد رخداد زلزلههای ۴ ریشتر در بازههای زمانی مختلف دچار تغییرات افزایشی شده که منجر به وقوع زمینلرزه بزرگ نشدهاند و این امر در مورد تهران هم صادق است.
همه اذعان داریم خطر زلزله در تهران با توجه به وجود و گستردگی گسلهای بزرگ و کاری، جدی است و باید این خطر مورد توجه جدی مسوولان و مردم و مهندسان قرار گرفته و مقابله با آن استراتژی و راهبرد مدیریت شهری تهران باشد. اما در پی وقوع یک زلزله با بزرگی ۴ ریشتر (مانند زلزله ۲۹ آذرماه سالجاری) باید گفتن اینکه احتمال وقوع زلزله بزرگ در تهران بالاتر رفته است، با احتیاط و ملاحظات کارشناسی و توضیحات کافی همراه باشد که با تکرار مکرر احتمال بیشتر وقوع زلزلههای بزرگ در تهران و عدموقوع آن، اعتماد عمومی به گفته مسوولان و کارشناسان سلب نشود، چراکه عموم مردم از شنیدن این عبارت چنین استنباط میکنند که بهزودی شاهد زلزله بزرگی خواهیم بود، که مسلما چنین برداشتی، دامنه نگرانیها و التهابات را بالا میبرد. این سخن، هرگز به معنی بیتوجهی به خطر زلزله در تهران نیست که برعکس توجه جدی و پایهدار و مبتنی بر محاسبات و دادههای قابل اندازهگیری به خطر زلزله و هشدارهای کارشناسانه آن، عمق نفوذ و مقبولیت و تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.