نگاهی نو به مفهوم و مصداق «تولید ملی»

باور مفهوم تولید ملی مبتنی بر ایجاد بستری مناسب برای تبلیغات محصولات است و تبلیغات در تعریف هویت کالا، تبیین توانمندی اقتصادی در یک جامعه، توسعه سرمایه اجتماعی در حوزه اقتصاد و تحقق الگوی «تولید ملی» نتیجه بی‌واسطه و مستقیم دارد.

خبرگزاری سرویس اخبار تاریخ ما؛ چندین سال است که «تولید ملی» به یکی از ترم‌های پرکاربرد در گفتمان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران بدل شده است. اصطلاحی که در عین کاربرد بسیارش، در مصداق‌یابی دچار کج‌فهمی است. مطلب از این قرار است که در بسیاری از متون رسانه‌ای، موضع‌گیری‌های کارشناسانه و حتی بسیاری از پژوهش‌های دانشگاهی، مصداق توجه به «تولید ملی» افزایش کمیت (و در بهترین حالت کیفیت) محصولاتی است که در داخل کشور تولید می‌شود.

در واقع مصادیق این مفهوم، بی‌توجه به سه‌گانه «تولید»، «توزیع» و «مصرف» عموما در یک بخش از چرخه اقتصادی متمرکز شده‌‌اند. به بیان دیگر گویی صاحبنظران اقتصادی از یک سو و تصمیم‌سازان و مجریان اقتصادی کشور از سوی دیگر دو بخش بسیار پراهمیت دیگر یعنی توزیع و مصرف را در مصداق‌یابی اصطلاح «تولید ملی» دخیل نمی‌دانند.

این در حالی است که رشد و توسعه در تولید باید همزمان و همطراز با رشد و توسعه در سیستم‌های توزیعی و تبیین الگوهای مصرف باشد، در غیر این صورت اقتصاد کشور نمی‌تواند از مواهب افزایش (کمی و کیفی) تولید بهره‌مند شود زیرا زیرساخت‌های لازم و کافی برای حفظ چرخه جدید تولید وجود ندارد و بنگاه‌های تولیدی را با ورشکستگی مواجه خواهد کرد. برخی جامعه‌شناسان چنین وضعیتی را با عنوان توسعه «نامتوازن، ناموزون و ناهمزمان» یاد می‌کنند.

اصل بر آن است که توسعه تولید ملی ابتدا بر مبنای توسعه در سه بخش اصلی یک چرخه کامل اقتصادی (تولید، توزیع و مصرف) فهم شود و سپس برنامه کلان توسعه تولید ملی با حضور متخصصان هر سه بخش این چرخه مطالعه شود تا در ادامه تصمیم‌گیران و مسئولان اجرایی هر حوزه، مسیرهای دسترسی به اهداف کلان را امکان‌سنجی کنند.

نکته مهم‌تر آن است که در روال مدیریت کسب‌وکارها، ابتدا بازار هدف تعیین، ارزیابی و آماده می‌شود و سپس کالا یا خدماتی که مد نظر است راهی توزیع و بازار می‌شود. این در حالی است که در بسیاری از الگوهای توسعه تولید ملی در ایران، اولویت بر افزایش میزان تولید کالا (تبدیل مواد اولیه به محصول) است. طبیعی است که این ایده برای توسعه تولید ملی به شکست می‌انجامد و در هر دوره‌ای با صرف هزینه‌های بسیار، صدمات مالی بسیاری به جامعه وارد می‌کند زیرا حمایت‌های دولتی عمدتا منجر به شکل‌گیری بنگاه‌های تولیدی نمایشی، جوانمرگ یا زیان‌ده می‌شود.

اما برای حل این مساله چه باید کرد؟ کارشناسان بازار می‌گویند مهم‌ترین مساله در بازار، تبلیغ است. تبلیغ محل تلاقی نیازها و هویت مشتریان است. یعنی همزمان که نیازهای مخاطب و کارایی کالاها یا خدمات را معرفی می‌کند، در شکل‌گیری هویت مصرف‌کننده آن کالا یا خدمت نیز نقش ایفا می‌کند. این نقطه، گرانیگاه اصلی بازار است؛ آنجا که الگوهای ارزشی و هویتی فرد با شیوه مصرف او پیوند می‌خورد. 

مصداق ساده این ایده چنان است که برای مثال تا زمانی که شهروندان ایرانی لباس تولیدی ترکیه را باکیفیت‌تر از پیراهن وطنی خود تصور کنند، امکان شکل گیری بازار برای برندهای لباس ایرانی فراهم نخواهد بود. این در حالی است که مشتری ایرانی کالای غیرایرانی افزون بر کیفیت اجناس و قیمت آن،‌ ارزش افزوده‌ دیگری را برای مقایسه دو جنس ایرانی یا غیرایرانی لحاظ نمی‌کند که آن عنصر هویت است. به این معنی که کالا یا خدمت ایرانی باید برای یک شهروند ایرانی دربردارنده معنای «هم‌وطنی» باشد.

اصولا باور به این مفاهیم چه از سوی تولیدکننده چه از سوی مصرف‌کننده و چه در ساختار الگوهای تولید، توزیع و مصرف مبتنی بر ایجاد بستری مناسب برای تبلیغات محصولات است. تبلیغات در تعریف هویت کالا، تبیین توانمندی اقتصادی در یک جامعه، توسعه سرمایه اجتماعی در حوزه اقتصاد و تحقق الگوی «تولید ملی» نتیجه بی‌واسطه و مستقیم دارد.

یادداشت از علیرضا ربیعی‌راد کارشناس تبلیغات

انتهای پیام/

 


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.