آفتی به نام گذشتهگرایی
به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «بعد از نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا دیگر دنیا به کام النصر عربستان نشد. آنها همین حالا روی پله سیزدهم جدول ۱۶ تیمی لیگ عربستان قرار دارند و تنها سه امتیاز بیشتر از تیم قعرنشین کسب کردهاند. ۱۳امتیاز اختلاف با الهلال صدرنشین، عملا امیدهای النصر را برای حضور در کورس قهرمانی به باد داده و آنها ۱۹ هفته به پایان لیگ باید هدفشان را تغییر بدهند. به علاوه جو داخل باشگاه به هم ریخته، بازیکنان و مربیان با مدیران دعوا دارند و مجموعه النصر به خاطر شکایتهای پیاپی و بیثمرش از پرسپولیس به سوژه خنده در فوتبال عربستان تبدیل شده است. در این مدت صدها کارتون و هزاران توییت با محوریت تمسخر النصر منتشر شده است. همه اینها میتوانست اتفاق نیفتد، اگر زردپوشان بعد از باخت به پرسپولیس این شکست را میپذیرفتند و دنبال رفع عیوب برای آیندهای بهتر میرفتند. «گذشتهگرایی» اما کمر النصر را شکست.
بدون تعارف به نظر میرسد حالا پرسپولیس به نوعی درگیر همین آفت شده است. بعد از محرومیت عیسی آل کثیر آن قدر که اسم این فوتبالیست را شنیدیم، نام بازیکنان موجود به گوشمان نخورد. روشن نیست که مثلا اگر عیسی رباط پاره میکرد یا با مصدومیتی سنگین و طبیعی مواجه میشد چه اتفاقی رخ میداد، آیا باز مجموعه باشگاه قرار بود سوگواری کند و ماتم بگیرد؟ به هر حال فوتبال است و از این اتفاقها در آن رخ میدهد. الان هم داستان بشار رسن پیش آمده و در حالی که همه میدانستند او صرفا تا فینال مهمان پرسپولیس است، کادر فنی طوری وانمود میکند که انگار ناگهان متوجه این موضوع شده است. دو ماه پیش بود که خبر توافق رسن با مدیران قبلی برای جدایی منتشر شد، اما ظاهرا یحیی گلمحمدی تنها کسی بود که از آن اطلاع نداشت!
دوره برانکو ایوانکوویچ به تناوب بازیکنان زیادی از پرسپولیس جدا شدند؛ از مهدی طارمی و رامین رضاییان تا صادق محرمی، سروش رفیعی، وحید امیری و … با این حال مربی کروات هر بار تنها به بازگویی این جمله اکتفا میکرد: «حقشان بود برای آینده خودشان تصمیم بگیرند. برای آنها آرزوی موفقیت میکنم.» او سپس به داشتههایش رجوع میکرد و میکوشید از موجودیاش به بهترین شکل استفاده کند ولو اگر ناچار میشد محسن ربیعخواه و حسین ماهینی را در چند پست به کار بگیرد یا در مسیر فینال آسیا از حضور بازیکنانی همچون آدام همتی، احسان علوانزاده و حمیدرضا طاهرخانی سود ببرد. آن زمان این واقعیت جا افتاده بود که روح تیمی پرسپولیس قدرتمند است و جدایی هیچ بازیکنی در آن اثرگذار نخواهد بود. امروز اما پرسپولیسیها طوری به آل کثیر و رسن چسبیدهاند که به نظر میرسد از نیروهای موجود غفلت شده است.
این گذشتهگرایی حاصلی غیر از تباه شدن فرصتها ندارد. پرسپولیس باید بدون بشار و تا اطلاع ثانوی بدون عیسی به کارش ادامه دهد؛ هیچ راهی جز این وجود ندارد. رقبا به بهانه خالی بودن دست پرسپولیس متوقف نمیشوند و زمان از حرکت نمیایستد. اگر محمد انصاری، نوراللهی، طارمی، عبدی و خیلیهای دیگر به عنوان بازیکن تستی، پایه یا لیگ یکی در پرسپولیس ستاره شدند، حتما این درخت هنوز پابرجاست و میتواند بار و بر بیشتری بدهد. آیا سرانجام کادر فنی سرخها نگاهش را به سمت آینده میچرخاند یا همچنان قرار است بابت محرومیتها و جداییها زانوی غم بغل بگیرد؟»
پایان خبر / تاریخ ما