او شاید برانکوی ۲۰ سال پیش باشد

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «۱۵ ماه از انتخاب دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم‌ ملی گذشته و در طول این مدت او هرگز موفق به جلب اعتماد نسبی افکار عمومی نشده است. اگر یادتان باشد عمده خبرگزاری‌ها و سایت‌های ورزشی خبر انتخاب اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم‌ ملی را با علامت تعجب کار کردند. فرهاد مجیدی، ۲۴ ساعت بعد از این اتفاق در واکنش به پرسش خبرنگاران سرش را تکان داد و گفت: «متاسفانه این اتفاقات فقط در فوتبال ایران رخ می‌دهد.» علیرضا منصوریان هم روی آنتن زنده معرفی اسکوچیچ را به باد تمسخر گرفت و گفت: «این آقا باید خیلی خوشحال باشد که سرمربی تیم‌ ملی شده است. یعنی ما این‌ قدر در داخل استعداد مربیگری نداریم که باید برویم سراغ این آقا؟ بروید ببینید کدام سیستم مافیایی قدرتمند پشت این ماجراست که این مربی بدون کارنامه را آورده‌اند جانشین کی‌روش کرده‌اند.»

۱۵ ماه گذشته و شاید آن آتش اولیه کمی فروکش کرده باشد اما نگاه‌ها به اسکوچیچ کم‌وبیش همان است که بود. در این مدت شیوع کرونا هم مانع از فعالیت جدی تیم‌ ملی شده و مربی کروات در عمل نتوانسته برای خودش اعتبار جمع کند. او همچنان با رزومه نحیفش شناخته می‌شود؛ کارنامه‌ای که در آن هدایت تیم‌ هایی همچون النصر عربستان، العربی کویت، فولاد، ملوان و خونه‌به‌خونه بابل به چشم می‌خورد. در چنین شرایطی عجیب نیست که اسکو زیر سایه نام‌های سنگین مربیان قبلی قرار بگیرد. او را با کارلوس کی‌روش مقایسه می‌کنند که قبل از ایران سرمربی پرتغال و رئال‌ مادرید بود و بعد از خروج از کشورمان هم هدایت تیم‌ملی کلمبیا را بر عهده گرفت. طبیعی است که اسکوچیچ در این قیاس حرفی برای گفتن نداشته باشد. اگر کی‌روش حالا دیگر در دسترس نیست، برانکو ایوانکوویچ دم دست است و اسمش مخل آسایش دراگان می‌شود. همین اواخر بار دیگر شایعه شده در صورتی که تیم‌ ملی به مراحل بعدی برسد، برانکو را به جای اسکوچیچ سرمربی تیم‌ ملی خواهند کرد؛ شایعه‌ای که فدراسیون فوتبال با لحنی عصبی آن را تکذیب کرده است.

مساله این نیست که فدراسیون فوتبال به برانکو یا هر مربی دیگری فکر می‌کند یا نه، نکته اینجاست که اسکوچیچ تا اطلاع ثانوی باید با این فشارها و نامهربانی‌ها کنار بیاید. این کابوس تنها زمانی برای او به پایان خواهد رسید که در عمل شایستگی‌هایش را نشان بدهد و ثابت کند لیاقت نشستن روی این صندلی را داشته است. وضعیت فعلی دراگان تا حدودی شبیه روزگار دشوار برانکو ایوانکوویچ در سال ۲۰۰۳ است؛ زمانی که او بعد از میروسلاو بلاژوویچ به عنوان سرمربی جدید تیم‌ ملی ایران برگزیده شد و موجی از اعتراض‌ها به پا خاست، کمتر کسی موافق حضور دستیار چیرو روی نیمکت تیم‌ ملی بود اما این اتفاق رخ داد و برانکو هم در عمل نشان داد سزاوار چنین اعتمادی بوده است. او بعد از قهرمانی با تیم امید در بازی‌های آسیایی بوسان، با تیم ملی هم در جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۴ درخشید. بعد هم نوبت کسب آسان سهمیه جام‌ جهانی ۲۰۰۶ بود؛ گرچه او در مرحله نهایی به اندازه کافی خوش‌اقبال نبود و برخی مصدومیت‌ها و اختلافات به تیم‌ ملی ضربه زد. به هر حال اما برانکو توانایی‌هایش را طوری ثابت کرد که سال‌ها بعد سرمربی پرسپولیس شد و در حال حاضر هم به نیکی از او یاد می‌شود.

برای اسکوچیچ شاید نزدیک‌ترین و سرنوشت‌سازترین محک، همین مسابقات مقدماتی جام‌ جهانی باشد که کمتر از یک ماه دیگر فرا خواهد رسید. اگر او از این آزمون دشوار سربلند بیرون بیاید و تیم‌ ملی را بالا ببرد، بی‌رحمی‌ها کمتر خواهد شد. می‌گویند اسکوچیچ خوره فوتبال است و وقت زیادی برای کارش می‌گذارد. این فاکتور خوبی است. بدون تعارف اگر او از حضور در برخی گعده‌ها و بعضی انتخاب‌های خط و ربط‌دار بپرهیزد و شش‌دانگ حواسش را به کارش بدهد، شاید طعم کامیابی را بچشد و بالاخره دمی بیاساید. تنها ناجی اسکوچیچ خود اوست. مربیان را کسی غیر از خودشان یاری نمی‌کند. خردادماه منتظر خواهیم بود که شاهد اثبات حقانیت اسکو باشیم؛ اگر صعود تیم ملی رخ بدهد، چقدر شیرین خواهد بود.»

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.