معرفی برترینهای جشنواره داستان زایندهرود
مهدی ژیانپور، مدیر چهارمین دوره از جشنوارۀ سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود و سرپرست جهاد دانشگاهی واحد اصفهان در آیین اختتامیۀ چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود که شامگاه گذشته (شنبه_۲۲ خردادماه) در کتابفروشی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار و به مدد فضای مجازی، بهصورت زنده برای مخاطبان آن در سراسر ایران پخش شد، متنی را برای حاضران خواند که به این شرح بود: «جشنوارهها محل تلاقی پاسداشت و پویاییاند؛ هم آییناند و هم آوردگاه. بستری برای احترام و رقابت. عمیقاً معتقدم فضای فرهنگی – اجتماعی ما نیاز به پدیدههای مستمر دارد. جشنوارهها چنیناند. بنا نیست که تمام شوند و البته بنا هم نیست که تکرار شوند. بناست که ما را گرد هم آورند و ضمن یادآوری ریشههای مشترکمان، یاریمان کنند شاخ و برگمان را عرضه کنیم.
جشنواره داستان کوتاه زایندهرود نیز قرار است که چنین باشد؛ قرار است که چنان کند. بهشرط آن که یادمان نرود و به هم یادآوری کنیم این جشنواره در راستای تداوم جریانهای ادبی، با تأکید بر خلاقیت و نقش صناعت در داستان کوتاه و با هدف کشف استعدادهای نو و تقدیر و حمایت از خالقان این نوع ادبی پایهگذاری شده است. این عبارات که عیناً بر پوستر اولین دورۀ جشنواره نقش بسته همیشه باید نقش راهنما و یادآور خود را حفظ کنند.
بجاست که پس از قریب یک دهه از آغاز ایده پردازی و اجرای این رویداد و در آستانه اختتامیه چهارمین دوره، از یکی از مهمترین بنیانگذاران آن یاد کنم. دوست و همکار فقیدم داریوش اسماعیلی که همواره پاسدار همنشینی استمرار و خلاقیت و پشتیبان و راهبر چنین ایدههایی بود.
به کلیه همکارانم در جهاد دانشگاهی، همراهان و یاوران این جشنواره در اداره کل ارتباطات و امور بینالملل شهرداری، مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان و همچنین کتاب اردیبهشت نیز درود میفرستم. در پایان ضمن تبریک به برگزیدگان محترم، مراتب سپاس خود و دستاندرکاران این رویداد فرهنگی را به تمامی مشارکتکنندگان در تمامی ادوار، ابلاغ کرده و امیدوارم آتیه، روزگار عزت صاحبنظران و پیامآور شادی و زندگی برای ایران ما باشد.»
سیاوش گلشیری، دبیر چهارمین دوره از جشنواره نیز، پس از پخش کلیپی که خاطرات سه دورۀ گذشتۀ جشنواره را یادآور میشد، این متن را برای حاضران خواند: «و بالاخره اختتامیۀ چهارمین دوره جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود، بیست و دوم خردادماه یکهزار و چهارصد شمسی. شش سال پس از اولین دوره برگزاری و آنهم در ماه خرداد، خرداد یکهزار و سیصد و نود و چهار.
در این مدت بهصورت دوسالانه، چهار دورۀ جشنواره برگزار گردید که در هر دوره با یاد و نام کسی یا چیزی پیوند خورده است.
شرکتکنندگان و برگزیدگان اولین دوره، کورش اسدی را خوب به یاد دارند. او به همراه چند تن از دوستان نویسنده، چند روزی مهمان جشنواره بود. برگزیدگان آن دوره حالا صاحب کتاباند؛ از آنهایی که باخبرم _میدانم در کنار کار و بارشان_ به جد در حیطۀ داستان و نقد مشغولاند و خوشا به گشودن دری که در آن سهیم بودیم.
شور انتخاب برگزیدگان دومین دوره، همزمان بود با نشاط خردادماه نود و شش؛ و ما سر خوش و امیدوار از تَکراری دیگر، دورهای را رقم زدیم که از اشکالات قبلی خالی بود؛ با بزرگداشت محمد کلباسی _ که عمرش دراز باد_ محفلمان رونقی دیگر یافت و با معرفی چهرههایی مستعد، دریچهای دیگر گشوده شد. استقبال جامعۀ ادبی، عزممان را به پافشاری بر جنبۀ دانشجوییِ جشنواره جزم کرد؛ تکیه بر امر مطالبهگری و کنشگری که تنها دغدغه اش ادبیات است. اما وااسفا که در تیرماه همان سال، خبر رفتن خودخواستۀ «کورش» پشت همهمان را لرزاند. چیزی از ما کنده شد و شد زخمی ناسور بر تنمان…
سومین دوره همراه بود با برگزاری کارگاههایی تحت عنوان «سهشنبههای داستان». تلاشی برای روشن نگاهداشتن چراغی که به هر شکلی نخواستیم، خاموش بماند. کارگاههایی آنهم اینجا و آنجا. گاه در دانشگاه اصفهان و علومپزشکی و بعد هم به ناچار در جایی دیگر. حالا خیالمان راحتتر شده بود. جشنواره داستان کوتاه زایندهرود، جای خودش را در میان جوایز ادبی پیدا کرده بود، چه به لحاظ نحوهی برگزاری و اجرا _که از زرق و برق معمول اینگونه رویدادها خالی بود_ و چه به سبب سبک و سیاق انتخابها و مهمتر جنبۀ دانشجویی بودنش. زندهیاد داریوش اسماعیلی در اختتامیۀ همین دوره بود که از زندهرود گفت، جریان زندگی و زایش، و افسوس که او هم رفت. و در نبودش، ما ماندهایم و جای خالیای پرناشدنی. و بعد هم طاعونِ کرونا. ازدحام مرگ؛ ما _مبتلایان دلهره_ با آمار مرگ عزیزانمان روز را آغاز و شب را با اضطرابِ فردا به پایان بردیم. هر دم بر تلخیهامان افزوده شد، اما دوباره و امیدوارانه چهارمین دوره را به سرانجام رساندیم. چرا که معتقدیم هر داستان، کتاب، هر اثر هنری تقابل با مرگ و میرایی است و آفرینش و آفریدن، ستایش زندگی و زیبایی است.
و سخن آخر دربارۀ انتخاب داستانها، آن که در برخی از بخشها به علت نزدیک بودن امتیازها به یکدیگر، بر آن شدیم به جای یک نفر، دو نفر را به عنوان برگزیده اعلام نماییم. هر چند که بحث آسیب شناسی داستانها هم نکته ای است که نباید از آن مغفول بود و در وقت و مکانی دیگر به آن خواهیم پرداخت. به امید روزهای بهتر»
در ادامۀ این آیین، ابراهیم سلیمی کوچی، دانشیار گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه اصفهان و داور چهارمین دوره جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود به نمایندگی از سایر داوران برخاست و برای مخاطبان، از رود و داستان گفت: «رودها فقط بستر زیستی تمدّنها و اقوام نبودهاند. آنها پیش از هر چیز قاصدان پربرکت فرهنگهای دور و نزدیک بودهاند.
رودها همچون رگهای پرتپشِ زمین در گذر از کوهها و دشتها و بیابانها با خود زندگی آوردهاند. کاروبارشان همه سیرابکردن بوده و رویاندن و امید. و به همینخاطر هم مأوای آدمی بودهاند؛ آدمی و سرگذشتش، رنجهایش، آرزوهایش، قصّههایش.
به زندهرود نگاه کنید. چه روزگارها که از سپیدی بیملال بلندیهای بختیاری –از خانهی آن همه ایلیاتی دلیر و مهماننواز- راه پیموده تا برسد به خاک عطشناک کویر، به گاوخونیِ خستهی رنجور. و چه قصّهها با خودش داشته، چه قصّهها از آن همه چوپان و رعیت و دهقان و میرآب و ارباب و محتسب و جلّاد، چه قصهها از آن همه دلدادگی، آنهمه ترس، آن همه تنهایی.
داستانهای زایندهرود چنین بودند. روایتهایی از جنسِ رفتن و بازرفتن، رفتن و نایستادن، رفتن و دم به دمِ ملال و ناامیدی ندادن. روایتهای زایندهرود از جنس جوانی و نوجویی و تجربهورزی بود. روایتهایی برآمده از درد بلوغی که سخت نجیب و بیهیاهو بود و گاهبهگاه تهمایهای از اعتراض، از دلتنگی، از اندوه داشت.
همۀ داستانهای زایندهرود را دوست داشتیم. چرا که ردّ جسارت و سختکوشی نویسندگان از دور هم بر پیشانیِ داستانها پیدا بود. ما امّا ناگزیر از انتخاب بودیم و محصورِ در تنگناهای عرصهی رقابت. بهجد معتقدیم که آنچه مهم بود و هست شرافت و پایمردی شرکتکنندگان و دستاندرکاران جشنواره برای گسترش روحیۀ گفتگومندی، چندصدایی و همافزایی بود. این اتّفاق خجسته را به دیدهی جان گرامی میداریم و به احترام یکایک نویسندگان جوان زایندهرود تمامقد برجا میایستیم.»
سلیمی کوچی، در حاشیۀ برگزاری آیین اختتامیه چهارمین دوره از جشنوارۀ سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود نیز در گفت وگو با خبرگزاری تاریخ ما اظهار کرد: بسیاری از اصحاب داستان ایران جشنواره داستان زایندهرود را یکی از سالمترین جشنوارههای داستانی میدانند و این نیست مگر به این دلیل که طیف مخاطبان و شرکتکنندگان آن جوانان و منحصراً دانشجویان هستند.
در پایان این مراسم، برگزیدگان بخشهای مختلف چهارمین دورۀ جشنواره به شرح زیر معرفی شدند:
بخش آزاد
رتبۀ اول بهطور مشترک:
محمدصادق افشاری، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی با داستان «بوی چرم میداد و عطر نگاه»
بهزاد ناظمیان، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی با داستان «اسبابکشی بزرگ»
رتبۀ دوم بهطور مشترک:
زهره مقصودی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی، دانشگاه اصفهان با داستان «توزی ابدی»
ندا علیپور، دانشجوی کارشناسی زیان و ادبیات فرانسه، دانشگاه تهران با داستان «مقدمات یک مهمانی مفصل»
رتبۀ سوم بهطور مشترک:
محمدجواد روزگار، دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک، دانشگاه رازی با داستان «خلیفه»
پروانه حیدری، دانشجوی کارشناسی شیمی کاربردی، دانشگاه خوارزمی با داستان «برای خاطر بادامها»
بخش ویژه زایندهرود
رتبۀ اول: مهری مصور، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، موسسه آموزش عالی دانشپژوهان پیشرو با داستان «قایق دراگون بوت»
بخش کوتاه کوتاه
رتبۀ اول: امیرحسین فرزان کیا دانشجوی کارشناسی فناوری اطلاعات سلامت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با داستان «شکار»
بخش دانشجویان ایرانی خارج از کشور
رتبۀ اول: مانا خسروشاهی دانشجوی کارشناسی مطالعات تنشها و حقوق بشر، اوهای کانادا با داستان «به نام او که در این نزدیکیها گم شد»
تقدیر شدگان
خسرو عباسی خودلان، کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور البرز در بخش آزاد، با داستان «هندی من فضل ربی»
ابوالفضل آقائیپور، دانشجوی دکتری عمومی، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در بخش آزاد با داستان «چکاوکها»
عماد جعفری، دانشجوی مهندسی برق و الکترونیک، دانشگاه صنعتی شیراز در بخش آزاد با داستان «ملاقات در برهوت»
یاسمن اکبرپور، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد اسلامی در بخش ویژه زایندهرود با داستان «محبوب با وقار»
محسن ایوبی دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی در بخش داستان کوتاه با داستان «فراموشی».
پایان خبر / تاریخ ما