نقش دانشجویان در تحول و نوسازی نظام آموزش پزشکی
نظام آموزش پزشکی مانند هر سیستم مدیریتی دیگری دارای جان است، رشد میکند و بالنده میشود. این نظام نیازمند مراقبت است و با پویایی خاص در حال تغییر است. نیاز در حال تغییر جامعه، موتور محرکه مهمی در ضرورت ایجاد تغییر است. تغییر فرآیندی برآمده از نیازهای جامعه و بهرهوران سیستم است. محققان در پژوهشی با عنوان «نقش دانشجویان در تحول و نوسازی نظام آموزش پزشکی» آوردهاند، تغییر بافت جمعیتی، پیشرفتهای تکنولوژی و افزایش انفجارآمیز علوم، همه نشانههای تغییر در نیازهای آموزشی متولیان فردای نظام ارائه خدمات است.
این پژوهش توسط مهین نوملی دانشجوی کارشناسی پرستاری کمیته تحقیقات دانشجویی، لیلا جویباری دکترای تخصصی آموزش پرستاری و اکرم ثناگو دکترای تخصصی آموزش پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شده که نشان میدهد، آموزش بخش بسیار با اهمیت سیستمهای پزشکی ملل مختلف را تشکیل میدهد. با نگاهی اجمالی به اسناد بر جای مانده به خوبی اهمیت دانش و آموزش آن، حتی از دوران کودکی میان ایرانیان از روزگاران باستان مشخص میشود.
بیتردید این توجه و اهتمام در آموزش و به خصوص آموزش پزشکی به عنوان شاخهای از آن، یکی از رمزهای پویایی فرهنگ و تمدن ایران زمین در طول تاریخ است. هدف نظام آموزشی باید تربیت افراد حرفهای با قابلیتهای حرفهای از جمله مهارتهای تفکر انتقادی، حل مساله و برقرار کننده ارتباط باشد. قرن ۲۱، عصر تغییرات دایمی در عملکردهای علمی و پزشکی جدید است. بنابراین ضرورت سازگاری با سیستمهای پیچیده مراقبتهای بهداشتی به عنوان یک اولویت مهم احساس میشود و آموزش فعالیتی هدفمند در جهت ارتقاء یادگیری است.
امروزه سازمانهای آموزشی برای بقا و پیشرفت در بین سایر موسسات آموزشی، ناگزیر هستند که به سمت تعالی و بهبود مستمر حرکت کنند. انگیزه مدیریت در بهبود و ارتقاء نظام آموزشی میتواند موتور محرکه هر تغییری باشد و از طرفی بدون حمایت حداقلی بدنه اجرایی نظام آموزشی به ویژه اعضاء هیات علمی و دانشجویان، امکان دستیابی مدیریت به اهداف مذکور بعید به نظر میرسد و از آفتهای اصلاح در نظام آموزشی به شمار میرود.
اجزای مختلف آموزشی در کشور به صورت انتزاعی طراحی شدهاند و برای بهبود کیفیت باید اجزای آموزش اعم از وزارتخانه، دانشگاه، دانشجو و استاد به هم نزدیک شوند و تعامل میان آنها افزایش یابد. بیش از دو دهه کار روی تغییر در آموزش، نشان داد زمانی که معلمها متعهد به اصلاح نشوند، اصلاح صورت نمیگیرد. مشارکت و حمایت استاد، امری ضروری است. تغییر و تحول در نظام آموزشی نمیتواند موفق شود و نباید انجام شود مگر با مشارکت مستقیم دانشجویان در تمام جنبههای آن.
بنابراین اگر قرار است تغییر و تحولی صورت بگیرد، باید دانشجو نیز در آن مشارکت کند و آن را درک نماید؛ چراکه آن تغییر میتواند از جانب دانشجو رد شود. هدف اولیه از مشارکت دانشجویان، اطمینان دادن به آنها است که صدایشان شنیده میشود. مشارکت معنیدار دانشجویان میتواند منابع گسترده و تفکر متنوع را برای بهبود دانشگاهها فراهم کند. دانشجویان دانش و دیدگاههای منحصر به فردی دارند که میتوانند تلاشهای اصلاحی موفقتری داشته باشند و اجرا را بهبود ببخشند.
همچنین نظرات دانشجویان میتواند به پرسنل و دستاندرکاران در اصلاحات معنیدار کمک کند. از طرفی، یادگیری ساختگرا نیاز به تلاش فعالتر دانشجویان در دانشگاه دارد. دانشجویان تولید کننده بروندادهای دانشگاه هستند، بنابراین مشارکت آنها در تمامی ابعاد ضروری است و اگر قرار است تحولی در نظام آموزشی صورت گیرد، باید با مشارکت مستقیم آنها باشد؛ چراکه با نتایج موفقیتآمیزی به همراه خواهد بود.
مشارکت کنندگان به نقش خود در تحول واقف بودند و میدانستند برای تحول و نوسازی نیاز به طراحی برنامه است و عواقب هر تصمیم و تغییر در محیطهای آموزشی متوجه دانشجو است و باید در این تصمیمگیریها مشارکت کند. برای مشارکت دانشجو در تصمیمگیریهای دانشگاهی دلایل مختلفی مطرح میشود از جمله آنها میتوان به احترام به قدرت سیاسی دانشجو به عنوان یک گروه سازمان یافته و سهامداران در دانشگاه، نقش و موقعیت دانشجو به عنوان کاربر و مصرف کننده، اصول دموکراتیک و اهداف آموزش عالی در جامعه و عواقب بالقوه مثبت مشارکت دانشجو در تصمیمگیری دانشگاه اشاره کرد.
دانشجویان، توان پذیرش تغییرات برای ایجاد نوسازی را لازمه شخصیت دانشجو میدانستند. مهمترین عامل موفقیت در پیادهسازی پروژه برنامهریزی منابع سازمان، آمادگی برای تغییر و تحول است و یکی از واکنشهای عمدهای که سازمانها با آن مواجه میشوند، مقاومت افراد در برابر تغییرات است. مشارکت کاربران برای موفقیت پروژه بسیار مهم و حیاتی است و مدیریت تغییر نیز باید براساس انتظارات و باورهای کاربران و در راستای تبدیل آنها به حامیان سیستم باشد.
موانع بسیاری در برابر تغییر وجود دارد اما آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، مقاومت افراد سازمان در برابر تغییر است. بنابراین دانشجو میتواند با پذیرش تغییرات برنامهریزی شده و عدم مقاومت در اجرای تغییرات نقش مهمی را در تحول و نوسازی نظام آموزش آموزش پزشکی ایفا کند. تولید فزاینده دانش، اطلاعات و پیشرفت تکنولوژی سبب شده است که عمر دانش و اطلاعات پزشکی بسیار کوتاه باشد.
بنابراین جهت چیره شدن بر این شرایط به جای انتقال مجموعهای از دانش و اطلاعات به دانشجویان باید آنها را تبدیل به فراگیرانی مادامالعمر کرد. یادگیری خود راهبر یک روش آموختن است که میتوان بر حسب میزان مسئولیتپذیری دانشجو در رابطه با یادگیری خودش تعریف کرد. پشتکار، خودراهبری، تعاون و خودتعالی به طور مثبتی مرتبط با انگیزش درونی آکادمیک است.
هدف اصلی در آموزش علوم پزشکی علاوه بر رشد و توسعه شایستگی و صلاحیتهای حرفهای دانشجویان، توسعه مهارتهای تصمیمگیری، مساله گشایی و خودکارآمدی است که این مهارتها خود تحتالشعاع توانایی تمرین فکر کردن به صورت انتقادی و دارای روال منطقی است. یکی از عمدهترین موانع، رشد و توسعه تفکر انتقادی، استفاده غالب از روشهای آموزش سنتی در نظام آموزش فعلی است.
بنابراین، نظام آموزش علوم پزشکی به تناسب نیازهای جامعه نیاز به تغییر و تحول دارد و با عنایت به اینکه دانشجویان قشر جوان جامعه دارای اندیشههای نویی هستند و بیشتر وقت این نیروی جوان در دانشگاهها و محیطهای بالینی سپری میشود، بهتر میتوانند نیازهای جامعه خود، جامعه و بیماران را شناسایی و درک کنند. از اینرو با برقراری تعامل خوب بین دانشجویان و اجزای دیگر نظام آموزش علوم پزشکی میتوانند نقش مهمی را در تغییر و تحولات ایفا کنند.
برای استمرار تحولات آموزشی باید دانشجویان را در تصمیمگیریهای آموزشی مشارکت داد، روحیه تحولگرایی، خودراهبری، نقادی و حل مساله را در آنان پرورش داد و همه اینها بدون وجود استادان خبره، دلسوز، مشوق و محیط یادگیری پویا ممکن نخواهد بود.
این پژوهش در مجله گامهای توسعه در آموزش پزشکی منتشر شده است.
پایان خبر / تاریخ ما