خلاف جهت
محمد حسین مهدویان اما درکلیت همان المانها و
دلمشغولیهای را به شکلی دیگر در این فیلم قرار داده
است. برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش
توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز
درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه
و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت
است به طوری که ممکن است از خیل هواداران و حامیان فیلم های قبلی
کاسته و به تبع آن افرادی از سایر طیف هارا به خود جلب کند و این
تغییر و پوست اندازی و آزمودن راههای نو همان چیزی ست که سینمای
ما در همه این سال ها یا ازآن محروم بوده و یا کمترازآن
برخوردار بوده است.
شیشلیک هجویه ای ست برمردمانی درگیر مناسبات روزمره ی
زندگی. یک کمدی تلخ و سیاه که آدم های در چنبره تحکم و فشار
را به درستی و به اندازه به نمایش می گذارد و بلبشو و درهم ریختگی
شیرازه زندگی آنها را بی آنکه خود در آن نقشی داشته باشند
تعریف و ترسیم می کند.
این فیلم برای حامیان و طرفدارانی که از فیلمساز صرفا نوعی مشخص و
امتحان پس داده از یک اثر را طلب می کنند ناامید کننده خواهد بود
چراکه مهدویان با ریسکی قابل تحسین این بار به کمدی روی می
آورداما درعین حال آن را با مایه های تراژیک و غم بار در هم می
آمیزد و تاحدی به لحنی انتقادی از شکل گیری یک طبقه بورژوا به
عنوان بازیگردان چنین هرج و مرج و فشاری نیز پهلو می زند.
آدم ها در فیلمنامه ژوله ناخودآگاه شکلی کاریکاتور گون به
خود می گیرند و این نه از ضعف که درواقع به دلیل شرایط بغرنجی ست
که زندگی برآنها تحمیل می کند و حسرتها و بغض های ناشی از چنین
زیستگاهی پیامدهای تلخ تغییر خلق و خو و رفتاری حادی را به دنبال
دارد و این نکته سنجی فیلمنامه نویس و کارگردان (با وجود برخی
موقعیتهای محدود که رنگ و بوی شعاری به خود گرفته) یکی از وجوه
ارزشمند اثر محسوب می شود.
شیشلیک در جنبه های ساختاری به ویژه انتخاب و هدایت گروه
بازیگرانش نیزموفق عمل می کند که شاهد مثال آن، حضور
رضا عطاران در عمق بخشی به دوجنبه ی
پارادوکسیکال کمدی و تراژدی نشات گرفته از وضعیت نمایشی کاراکتر
است که بسیار جذاب و البته سمپاتیک از کار درآمده است.
شیشلیک فیلمی اگرچه کوچک اما غنی ست که ممکن است ظاهری
شلخته را تداعی کند اما درپس این بی نظمی، نظم و چیدمانی فکر شده
نهفته است. فیلمی که جز نیازهای امروز مخاطب سینمای ماست . فیلمی
که هم سرگرم می کند و هم به تفکر وامی دارد.