«دوزخ» دانته، سفری به جهنم و بازگشت از آن
میکل آنژ تصویر بهشت را در نقاشی “آخرین داوری”میکشد. ساندرو بوتیچلی حلقههای جهنم را که توسط تخیل شاعرانهاش ایجاد شده بود، بازسازی کرد. و هیرونیموس بوش، ویلیام بلیک، و گوستاو بینش های جهنمی خود را در آثار هنری درخشان تصویر کردند. حتی امروز که الهیات و سیاست فلورانس از عقاید اواخر قرون وسطی بسیار دورشده است، شاهکار دانته آلیگیری، کمدی الهی، هنوز خوانندگان سراسر جهان را مجذوب می کند و به آنها الهام می بخشد.
نسخه ۱۵۵۵ کمدی الهی
نسخه ۱۵۵۵ کمدی الهی که توسط لودوویکو دولچه ( Lodovico Dolce )ویرایش شد، اولین نسخه چاپی بود که از واژه الهی استفاده کرد و توسط جووانی بوکاچیو به عنوان اصلی اضافه شد.
این اثر درست قبل از مرگ دانته در سال ۱۳۲۱ تکمیل شد و از سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت تشکیل شده است. کمدی الهی شعری طولانی است که سفر نویسنده را در میان لعنت شدگان جهنم بازگو می کند که با راهنمایی شاعر رومی ویرژیل انجام می شود. بعداً به معشوقش بئاتریس که او را به برزخ و سپس بهشت راهنمایی میکند، میرسد، جایی که دانته در خلسه و وجد بی نهایت، خدا را میبیند.
دانته در نامگذاری زندگی خود به نام کمدی، درک این کلمه را به کار می گیرد که به معنای روایتی با پایانی خوش است نه به معنی طنز. اگرچه کمدی الهی یک سفر فیزیکی واقعی را بازگو می کند، اما تمثیلی از پیشرفت روح از طریق گناه (جهنم)، توبه (برزخ) و رستگاری (بهشت) است که در آخر، سروری است که در عنوان وعده داده شده است.
با این حال، از میان این سه بخش، بخش روحها در دوزخ است که بیشترین طنین را با خوانندگان و هنرمندان داشته است. حلقه های نزولی جهنم (که هر کدام برای گناهان متفاوتی در نظر گرفته شدهاند) با چهرههایی از اساطیر، کتاب مقدس و زمان خود دانته، برخی از واضحترین و پر احساسترین صحنههای ادبیات جهان را تشکیل میدهند.
کاخ پالازو وکیو
ساخت پلازا دی پریور ( Palazzo dei Priori ) همانطور که در آن زمان هم مشخص بود سال ۱۲۹۹ آغاز شد و در سال ۱۳۱۴ به پایان رسید. دانته به عنوان یکی از شش راسا انتخاب شد که در سال ۱۳۰۰ بر فلورانس حکومت کردند، یک حرکت شغلی که بعداً باعث سقوط و تبعید او شد.
خانواده فلورانسی
دورانته آلیگری در ماه مه ۱۲۶۵ در فلورانس تحت علامت نجومی جمینی(خرداد) متولد شد، جزئیاتی که او در بهشت به آن اشاره می کند. با این حال، او هرگز از نام رسمی دورانته استفاده نکرد. به گفته فیلیپو ویلانی وقایع نگار قرن چهاردهم، او به طور مخفف دانته را ترجیح می داد. آلیگیرو دی بلینسیون ( Alighiero di Bellincione) پدر دانته، تاجر و مالدار بود، و بلا، مادرش، یکی از اعضای خانواده بانفوذ آباتی ( Abati). او در کودکی دانته درگذشت و آلیگیرو با زنی ازدواج کرد و صاحب یک یا چند فرزند از او شد. اگرچه والدین شاعر هرگز در آثار او ظاهر نمی شوند، اما دانته در بهشت از اجدادی به نام کاچیاگوید ( Cacciaguida ) یاد می کند که گفته می شود توسط پادشاه قرن دوازدهم، کنراد سوم در طول جنگ های صلیبی به عنوان شوالیه شناخته شده است.
در مقایسه با بسیاری از شخصیت های دیگر زمان او، اطلاعات قابل توجهی درباره دانته در دسترس مورخان است. او جزئیات زندگینامهای گستردهای را در آثارش ارائه میدهد و به دلیل فعالیتهای سیاسیاش – که بعداً منجر به سقوط او شد و او را مجبور به تبعید کرد – در طول زندگیاش چهرهای بسیار مستند بود. البته همه خصلت های او تملق آمیز نیستند: طبق منابع، دانته تندخو بود. به عنوان مثال، گفته می شود که او با هر کسی که از جناح او، گوئلف های طرفدار پاپ، بد می گفت، عصبانی می شد. سوابق تاریخی نشان میدهد که دانته در جوانی کنار گوئلفها در نبرد کامپالدینو ( سال ۱۲۸۹) جنگید، جنگی که در آن آنها توانستند دشمنان منطقهای خود به نام جیبلینها را شکست دهند.
عشق، سیاست و جنگ
نوشته های زندگینامهای دانته سرنخهایی را در مورد هویت زنی که به یکی از مشهورترین الهامات ادبیات تبدیل میشود، به مورخان میدهد. در اول ماه مه، فلورانس فرا رسیدن بهار را با ضیافت و موسیقی در سراسر شهر جشن می گرفت. مردان و زنان جدا از هم بوند، اما کودکان دختران و پسران نه. و به این ترتیب، در سال ۱۲۷۴، دانته برای اولین بار بئاتریس را در این مهمانی با «لباسی متمایل به زرشکی» دید.
اکثر محققان معتقدند که بئاتریس دختر فولکو پورتیناری، یک بانکدار فلورانسی بود. دانته می نویسد که او در آن زمان حدود هشت سال داشت و او نه سال داشت. دومین رویارویی این دو در نزدیکی رودخانه آرنو در فلورانس زمانی که هر دو در اواخر نوجوانی خود بودند اتفاق افتاد. او بعداً در اولین اثر خود،به نام “زندگانی نو”( Vita nuova ) که در سال ۱۲۹۴ منتشر شد، نوشت: «من می گویم که از آن زمان به بعد، عشق کاملاً بر روح من حاکم بود»
با این حال، عشق و سیاست خانوادگی لزوماً منطبق بر هم نبودند. در سال ۱۲۷۷، زمانی که دانته حدود ۱۲ سال داشت، خانوادهاش قرار ازدواج او با جما دوناتی ، دختری از یک خانواده بانفوذ فلورانسی ، را گذاشتند و بعدا با او ازدواج کرد.
بئاتریس قبل از فوتش در سال ۱۲۹۰ در اواسط دهه ۲۰ سالگی با یک بانکدار ثروتمند فلورانسی ازدواج کرد ؛احتمالاً او در هنگام زایمان دار فانی را وداع گفته است. به نظر می رسد مرگ او تا حدی الهام بخش شعر” ویتا نووا ” در سال های بعد بوده است. ویتا نووا که آمیخته ای از غزل با نثر انتقادی است، به عشق او به بئاتریس می پردازد و با این قول به پایان می رسد: «که درباره او چیزی می نویسم که پیش از آن نوشته نشده است».
در کمدی الهی قرار بود بئاتریس به جای ویرژیل به عنوان راهنما هنگام صعود از برزخ الهام بخش او باشد؛ اما آنچه که بحران بزرگ دانته را تشدید کرد، ماهیت وحشیانه سیاست فلورانس بود که سالهای تبعید او را به نوشتن شاهکارش برانگیخت،.
رقابت گوئلف-گیبلین که بر فلورانس قرن سیزدهم تسلط داشت قرن قبل از آن به وجود آمده بود. گوئلفهای طرفدار پاپ و گیبلینها حامیان امپراتوری مقدس روم بودند که بر سر کنترل دولتشهرهای کلیدی ایتالیا جنگیدند. فلورانس طرفدار گوئلف بود، اما در سال ۱۳۰۰، زمانی که دانته به عنوان یکی از شش رئیس حکومت شهر انتخاب شد، فلورانس درگیر جنگ داخلی شد.
شاعر سرباز
حزب حاکم به گوئلف های سفید و گوئلف سیاه تقسیم شده بود. سفید ها که دانته با آنها متحد بود، از خودمختاری بیشتر برای شهر دفاع کرد، در حالی که سیاه ها از پاپ بونیفاس هشتم و هدف او برای حکومت بر توسکانی حمایت کرد. گوئلهای سیاه در پاییز ۱۳۰۱ قدرت را به دست گرفتند و در ژانویه سال بعد، دانته – که در آن زمان در رم بود – به تبعید ابدی و متعاقباً به اعدام محکوم شد. او که قادر به بازگشت به فلورانس نبود، سالهای زیادی را عمدتاً در ورونا زندگی کرد و سرانجام در راونا ساکن شد.
ایده کمدی الهی در مقطعی از این دوره طولانی تبعید به ذهن دانته خطور کرد. تجربه او از سیاست و تبعید، جامعه ای آشفته، خشن و فاسد را به او نشان داده بود، جایی که امپراتور هیچ علاقه ای به ایتالیا نداشت و پاپ به جای قدرت معنوی، به دنبال قدرت دنیوی بود. دانته سفری را در سه قلمرو زندگی پس از مرگ تصور کرد، جایی که قصد داشت رنج جهنم، توبه برزخ و صعود به سوی خدا در بهشت را کشف کند تا راه گم شده را به بشریت نشان دهد.
جنگل تاریک هم به عنوان یک مکان واقعی و هم به عنوان یک تمثیل به تصویر کشیده می شود که در آن دانته با سه هیولا که جنبه های گناه را نشان می دهند روبرو می شود. او در ناامیدی برای خروج از جنگل، به شاعر رومی ویرژیل، نویسنده “آنه اید” ( Aeneid ) منظومه حماسی قرن اول قبل از میلاد مسیح که بنیانگذاری رم توسط انیاس را بازگو می کند، برمی خورد.با راهنمایی ویرژیل، دانته گردشی در جهنم انجام می دهد.
برای ساختن این فضای جهنمی، دانته از یادگیری عمیق خود از اسطوره های یونانی و رومی استفاده کرد، که در آن شخصیت های فانی مانند ادیسه، اورفئوس، تسئوس و هرکول همگی از جهان اموات بازدید می کنند و برای روایت داستان باز می گردند. او از آنه اید ویرژیل و همچنین بحث های سیسرو درباره حکومت در جمهوری الهام گرفت. البته کتاب مقدس تأثیری کلیدی دارد، به ویژه کتاب مکاشفه و رساله دوم سنت پولس به قرنتیان. همه این متون به ساخت چارچوب کلامی و سبک شعری اثر و تعریف ساختار و معنای کلی آن کمک می کند.
دانته همچنین نوآوری های مهمی را معرفی کرد. در حالی که بسیاری از پیشینیان او جهنم را به عنوان یک توده روحی نامشخص و متلاطم به تصویر میکشیدند، دانته اصل دستوری گناه توماس آکویناس را پذیرفت. ماهیت و شدت جنایت، مکان هر روح در جهنم و عذاب مناسبی را که تا ابد در معرض آن قرار میگیرد، تعیین کرده است.
جغرافیای زندگی پس از مرگ
ساخت دنیای پس از مرگ توسط دانته از کیهانشناسی پیروی میکند که توسط ستارهشناس مصری قرن دوم بطلمیوس ایجاد شد. ورودی به جهنم در نیمکره شمالی پر از خاک، در زیر شهر اورشلیم قرار دارد، در حالی که کوه برزخ در نیمکره جنوبی پر از آب در مقابل قراردارد در عوض دومین قلمرو اخروی توسط نه کره بهشتی احاطه شده است. اگرچه ساختار جهنم دانته شباهت کمی به جغرافیای فیزیکی دارد، اما اذهان قرون وسطایی آن را به عنوان مکانی واقعی تصور می کرد: دشت های بی ثمر، غارها، مرداب ها، صخره ها و پرتگاه ها، زبانه های شعله و آب های مرده به مناظر وحشتناک و نمادین جان می بخشند.
اولین و بالاترین حلقه در جهنم لیمبو است که ساکنان آن بدون تقصیر در آنجا هستند، بنابراین مجازات نمی شوند. لیمبو برای غسل تعمید نیافتگان و کافران با تقوا است که پیش از مسیحیت می زیستند؛مانند خود ویرژیل، هومر، هوراس، اووید و لوکان. بعد به هشت حلقه باقیمانده، که مملو از نفرین شدگان و مجازات شدگان است فرود میآیند، که هر کدام مربوط به گناهی است: شهوت، شکمپرستی، حرص و تباهی، خشم، بدعت، خشونت، و فریبکاری. حلقه نهم به خیانت اختصاص دارد و در زیر آن مرکز خود جهنم است که شیطان به شکل یک جانور سه سر در آنجا ساکن است.
فرود به جهنم
جهنم دانته نیز منطق درونی خود را دارد؛ گفته میشود رودخانههای جهم با نامهای آکرون، استیکس و فلگتون از رودخانهای که از اشکهای سرازیر شده از مجسمه غولپیکر «وگلیو دی کرتا»، «پیرمرد کرت» که در کانتو چهاردهم شرح داده شده است، سرچشمه میگیرد. پیرمرد نشان دهنده فساد بشریت توسط گناه است. این اشک ها که توسط رودخانه ها حمل می شوند به پایین ترین نقطه جهنم می رسند تا دریاچه یخی را تشکیل دهند که لوسیفر در آن گیر افتاده است. به این ترتیب، جهنم به معنای واقعی کلمه از گناه انسان ساخته شده است.
داستان دانته در شب پنجشنبه مقدس ، اندکی قبل از طلوع روز جمعه خوب سال ۱۳۰۰ آغاز میشود. در حالی که جغرافیای دانته ساختار خاص خود را دارد، زمان نیز ثقیل و کند است: حدود ۲۴ ساعت از زمانی که شاعر راه خود را در جنگل تاریک گم میکند میگذرد و دانته و ویرژیل خود را در روز شنبه، یک روز قبل از عید پاک می بینند. در سال ۱۵۸۸ یک گالیله جوان از توصیفات جهنم استفاده کرد تا عمق جهنم را بیش از ۳۲۴۵ مایل محاسبه کند. از آنجایی که دانته و ویرجیل در یک خط مستقیم راه نمی روند، مسافت بیشتری را طی می کنند و هنگامی که آنها از جهنم بیرون می آیند، قبل از طلوع آفتاب یکشنبه عید پاک است.
جنایات و مجازات ها
دوزخ دانته با الهام از اساطیر کلاسیک و شیطان شناسی قرون وسطی، ترکیبی از ویژگی های بت پرستی و مسیحی را شامل می شود. عبور از رودخانه آکرون در دروازههای جهنم توسط شارون، کشتیران جهنمی «با چشمانی از زغال گداخته» (کانتو۳) انجام میشود. شارون در کتاب “آنه اید”، در قسمتی که قهرمان آئنیاس به عنوان موجود فانی وارد عالم اموات می شود اشاره ای به سفر دانته دارد.
مجازات هایی که لعنت شدگان به آن دچار می شوند، یا در تضاد با اعمالی هستند که آنها انجام داده اند یا از آن تقلید می کنند. اندکی قبل از ملاقات با شارون، دانته و ویرژیل با گروهی از “روحهای غمگین یعنی کسانی که بدون بدنامی یا خوشنامی زندگی می کردند” برخورد می کنند (کانتو ۳) این افراد لازم نیست متناسب با جرمشان مجازات می شوند. آنها که قادر به انتخاب اخلاقی در زندگی نیستند، اکنون مجبورند برهنه بدوند و تلاش کنند پرچمی که دور از دسترس است را بگیرند، در حالی که زنبور ها آنها را تعقیب می کنند ؛ این نماد اهدافی است که باید تا زمانی که زنده بودند برای آن مبارزه می کردند ولی این کار را انجام ندادند. در مقابل، فالگیران برعکس مجازات میشوند. آنها در زندگی سرشان را خیلی به جلو میبردند تا آینده را ببینند، بنابراین در جهنم مجبورند با سرهای رو به عقب راه بروند (کانتو۲۰)
در حالی که «سایهها» یا روحها در انبوهی از جمعیت هستند، همه بیچهره نیستند: دانته افرادی را از زندگی خود به نمایش میگذارد که آنها را در گفتگوها و غیبت درگیر میکند. در میان تنبلان در کانتو ۳، دانته نگاهی اجمالی به “سایه ” کسی که به خاطر بزدلی هیچ کاری نکرد ” را می بیند، و این شخصیت را پیترو دا مورونه، راهب گوشه نشین که در سال ۱۲۹۴ با نام سلستین پنجم به عنوان پاپ انتخاب شد، معرفی می کند. پاپ که در انفعال سپری کرد، قربانی توطئه هایی شد که باعث شد او از مقام پاپی دست بکشد. این انتخاب احتمالاً توسط کاردینال کائتانی تنظیم شده بود که جانشین او به عنوان پاپ بونیفاس هشتم شد و به طور مخفیانه از حامیان جناح سیاه گوئلف بود که در سال ۱۳۰۱ قدرت را در فلورانس به دست گرفت و دانته را مجبور به تبعید کرد.
حلقه دوم (توضیح داده شده در کانتو ۵ ) توسط مینوس خشمگین محافظت می شود. پادشاه باستانی کرت که به خاطر حس عدالتانگیز برجستهاش شناخته میشود، به شیطانی تبدیل شده است که مسئول قضاوت در مورد گناهان افراد شده و در مورد اینکه به کجای جهنم تعلق دارند حکم میدهد. مینوس هنگام بیان جمله خود، دم خود را چند بار به دور خود می پیچد تا با نمایش آن عدد نشان دهد گناهکار به حلقه ی شماره چند محکوم شده است.
پس از ترک مینوس، دانته و ویرژیل به مکانی تاریک میآیند که از درد به خود میپیچد، جایی که تعداد زیادی از ارواح با خشونت از گردن کشیده میشوند و «انفجار طوفانی جهنم» به آنها میکوبد: اینها شهوترانی هستند که اکنون باید ابدیت را در طوفان ضربات بگذرانند. از جمله ملکه های باستانی سمیرامیس، هلن تروی، کلئوپاترا و دیدو .
در میان آنها، دانته متوجه دو روح می شود که با هم می آیند و در مقابل باد بسیار سبک به نظر می رسند. آنها پائولو مالاتستا و فرانچسکا دا ریمینی، عاشقان معروفی هستند که توسط شوهر حسود فرانچسکا کشته شدند. داستان رنج فرانچسکا آنقدر دانته را آزار می دهد که تا مرز از حال رفتن اشک میریزد.
در حلقه سوم (کانتو ۶)، زیر باران ابدی و یخی، سربروس، سگ سه سر قرار دارد که در اسطوره یونانی از هادس محافظت می کرد. او قبل از اینکه آنها را ببلعد بر روح پرخورها – غرق در گل و لای – نعره میزند. روحی به نام سیاسیو( Ciaccio ) از لجن بلند می شود تا خود را معرفی کند و او و دانته در مورد وضعیت سیاسی فلورانس بحث می کنند.
از آنجایی که هبوط به جهنم در سال ۱۳۰۰ اتفاق می افتد، سیاچیو یک پیشگویی میکند پس از یک حکومت کوتاه توسط گوئلف های سفید، جناح سیاهان به لطف حمایت پاپ بونیفاس هشتم پیروز خواهند شد. او میگوید عادلهای شهر انگشت شمارند اما هیچکس به حرفهایشان گوش نمیدهد، در حالی که غرور، حسادت و طمع «سه جرقه مهلک» هستند که در روح فلورانسیها اختلاف میپاشند.
عمق بیشتر
دو موجود مادون بشری دیگر از دایره چهارم و پنجم (کانتو ۷ و۸ ) محافظت می کنند. پلوتون از طبقه حریصان محافظت می کند وفلگیاس از طبقه خشمگینان.
اولیها روحهایی هستند که مجبور میشوند تخته سنگها را در جهت مخالف هل دهند و به هر کسیکه به آن برخورد کنند توهین کنند. گناهان آنها احتکار (طمع) یا هدر دادن پول (اسراف) بود. در میان آنها چندین مرد کلیسا وجود دارند که چهره آنها به دلیل گناه مخدوش شده است. در همین حال، خشمگین ها در آب های باتلاقی رودخانه استیکس در گل گیر میکنند و به شدت با هم میجنگند.
در حالی که دانته و ویرژیل به سرعت توسط فلگیاس از باتلاق عبور می کنند، یک گناهکار پوشیده از گل با بی ادبی از دانته می پرسد که او که زنده است در قلمرو مردگان چه می کند. فیلیپو آرجنتی است، یک گوئل سیاه متعلق به خانواده برجسته فلورانسی آدیماری، که در آن زمان به خاطر رفتار گستاخانه و متکبرانه اش شناخته می شد. دانته او را “روح ملعون” خطاب می کند و هنگامی که گناهکار سعی می کند قایق را واژگون کند، ویرژیل او را دوباره به گل می اندازد، دیگر ارواح ملعون خود را به سمت آرجنتی که درحال دریدن گوشت خود است می اندازند. این جملات تا حدودی جنبه انتقام جویانه را برای راوی آشکار می کند و الهام بخش بسیاری از تفسیرهای منتقدان و محققان است.
تاریخ جهنمی شیطان (شیطان در قرون وسطی)
در شهر جهنمی دیس (کانتو ۱۰، دایره ششم)، بدعت گذاران در مقبره های آتشین می سوزند. فاریناتا دگلی اوبرتی فلورانسی – یک گیبلین که پس از مرگ به جرم بدعت محاکمه شد – از یکی برمی خیزد. او و دانته با وجود اینکه دشمن هستند، مودبانه با هم صحبت می کنند. فاریناتا پیشگویی می کند که دانته از فلورانس تبعید خواهد شد، اما به او نمی گوید تا چه مدت.
خائنان در اعماق جهنم در حلقه نهم مجازات می شود. خائنان در دریاچه یخ زده ای که توسط باد یخی که از بال های لوسیفر سرچشمه می گیرد، مجازات می شوند. از اینجا، ویرژیل، دانته را به پایینترین قسمت جهنم هدایت میکند، جایی که آنها « پادشاه سرزمین غم» یعنی خود لوسیفر را میبینند که از کمر به پایین در یخ گیر افتاده است (کانتو ۳۴) چه شگفتی بر من ظاهر شد، وقتی سه چهره بر سر او دیدم!» دانته لوسیفر را دید مه با سه دهانش یودا اسخریوطی، خائن به عیسی، و قاتلان اصلی ژولیوس سزار یعنی بروتوس و کاسیوس را میبلعد،سپس با وحشت فریاد میزند: «لوسیفر با شش چشمش گریه کرد درحالی که سه چانه آویزان شده بود و از دماغ ودهنش خون میچکید.”
مجازات خیانت
در نهایت، ویرژیل می تواند از لوسیفر عبور کند. دانته به دنبالش می آید و هردو از پاهای شیطان بالا می روند و کانالی به مرکز زمین پیدا می کنند که آنها را از جهنم به سمت کوه برزخ هدایت می کند. در آنجاست که دانته سرانجام با بئاتریس در پورگاتوریو بهم میپیوندند. سفر دانته در آن سوی جهان، در میان عالم اموات و دوزخ، پیش از طلوع آفتاب یکشنبه عید پاک به پایان می رسدُ: «از آنجا بیرون آمدیم تا ستارگان را رؤیت کنیم.»
الهام بی نهایت
دانته در سال ۱۳۲۱ در اواسط دهه ۵۰ خود در راونا درگذشت، بدون اینکه هرگز به فلورانس محبوب خود بازگردد. کمدی الهی اولین قهرمان اصلی خود را در نویسنده فلورانسی دیگر به نام، جووانی بوکاچیو (۱۳۱۳-۱۳۷۵) پیداکرد. کمدی الهی نه فقط ادبیات ایتالیا، بلکه فرهنگ غرب را به عنوان یک کل تحت تاثیر قرار میدهد و تأثیر آن بر ادبیات انگلیسی بسیار زیاد است.حتی قرنها پس از انتشار آن، الهامبخش اصلی اثر حماسی جان میلتون، شاعر انگلیسی در سال ۱۶۶۷، یعنی اثری به نام “بهشت گمشده” بود. در قرن هجدهم دانته با هومر برابری می کرد. ساموئل تیلور کولریج، شاعر انگلیسی، آثار دانته را «تصویر کاملی از بی نهایت» توصیف کرد و نویسنده قرن بیستم، جیمز جویس اظهار داشت: «من دانته را تقریباً به اندازه کتاب مقدس دوست دارم. او غذای معنوی من است.»