ریشه اساطیری هفت سین
برپایی هفت روییدنی پس از پیروزی جمشید بر اهریمن.
همه ما درباره پیوند جشن باستانی نوروز با جمشید پادشاه داستانی ایرانزمین شنیدهایم و جالب آنکه سفره هفت سین همانندی آشکاری به یکی از کهنترین اسطورهها درباره جمشید دارد و میتوان گفت این آیین زیبا ریشه در هفت روییدنی دارد که ایرانیان به یاد پیروزی جمشید بر اهریمن برپا میکردند.
شاید آشکارترین اشاره به ریشه سفره هفت سین را در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی بتوان یافت. داستانی که ابوریحان بیرونی از نوشتههای زادویه میآورد و درباره ریشه نوروز داستان دلنشینی را باز میگوید. در آن بخش آشکارا اشاره میشود که پس از پیروزی جمشید بر اهریمن، تازگی و سبزی بار دیگر به جهان بازگشت و مردم به آن هنگام روز نو گفتند. در ادامه گفته میشود که از آن روز تا کنون ایرانیان هفت روییدنی در هفت استوانه میکارند.
بیایید نوشته آثارالباقیه را بخوانیم:
زادویه در کتاب خود گفته که سبب این است که آفتاب از ناحیه جنوبی که افاهتر است طلوع میکند.
بیان مطلب آن است که ابلیس لعین برکت از مردم زایل کرده بود به قسمی که هر اندازه خوردنی و آشامیدنی تناول می کردند از طعام و شراب سیر نمیشدند و نیز باد را نمیگذاشت بوزد که سبب روییدن اشجار شود و نزدیک شد که دنیا نابود گردد پس جم به امر خداوند و راهنمایی او به قصد منزل ابلیس و پیروان او به سوی جنوب شد و دیر گاهی در آنجا بماند تا اینکه این غائله را بر طرف نمود آنگاه مردم از نو به حالت اعتدال و برکت و فراوانی رسیدند و از بلا رهایی یافتند و جم در این هنگام به دنیا بازگشت و در چنین روزی مانند آفتاب طالع شد و نور از او میتافت و مردم از طلوع دو آفتاب در یک روز شگفت نمودند و در این روز هر چوبی که خشک شده بود سبز شد و مردم گفتند «روز نو» یعنی روزی نوین و هر شخص از راه تبرک به این روز در طشتی جو کاشت سپس، این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند (۱).
این داستان یادآور بخش اساطیری وندیداد و داستان نبرد جم هورچهر با اهریمن میباشد هرچند نا همگونیهایی دارند. این داستان به راستی یکی از پر شورترین اسطورههای کهن آریایی است. پژوهشگران خردهگیریهای درستی به وندیداد دارند و اشاره میکنند که بخشهای فراوانی از آن نوین هستند. برخی وندیداد را ریشه دار نمیدانند ولی باید دانست که وندیداد دارای بخش های گوناگونی است و بخشی که این داستان در آن آمده (فرگرد دوم) با بسیاری از بخشهای دیگر همسان نیست و پژوهشگران آن را از بخشهای کهن نوشتههای ایرانی میدانند. جلیل دوستخواه در این باره مینویسد:
دو فرگرد نخستین و چهار فرگرد واپسین «وندیداد» سبک نگارش و محتوای متفاوت با دیگر فرگردها دارند و احتمالا بازماندهای است از اساطیر کهن آریایی که نمیدانیم به چه علت با فرگردهای سوم تا هجدهم همراه و در یک مجموعه آمده است (۲).
همچنین یادآور داستان پرآوازه «توفان بزرگ» میباشد که در اسطورههای تیرههای گوناگون آمده است مانند داستان های «طوفان نوح»، «گیلگمش» و… . شاید چنین داستانهایی ریشه در یک رویداد راستین در زمانی که همه تیرههای بشر خردمند در یک جا (شاید افریقا) گردهم بودند، داشته است.
درباره اینکه گذاشتن سینها در سفره از کجا آمده است نمیتوان بی چون و چرا سخن گفت و هنوز بر ما روشن نیست که چگونه این کار فراگیر شد.
آنچه آشکار است در بنمایههای کهن سخن از هفت روییدنی آمده است و بی گمان سفره هفت سین ریشه در همان آیین دارد.