نبرد ماراتن و دروغ بزرگ یونانیها
مقدمه جنگ های ایران و یونان
از جمله مهمترین نبردها در دوره فرمانروایی داریوش بزرگ ، نبرد ماراتن بوده است که در نتیجهی آن رویدادهای سرنوشت سازی برای ایرانیان و یونانیان اتفاق افتاد. جالب است بدانید تنها منبع برای نبردهای ایران و یونان هرودوت بوده که به طور حتم این منابع جانبدارانه نوشته شده و موفقیت های یونانیان را به شیوه ای اغراق آمیز بیان کرده است. با این مقاله از تاریخ ما همراه باشید تا با شرح نوشتههای هرودوت در رابطه با این نبرد بیشتر آشنا شویم.
علت جنگ ماراتن چه بوده است؟
علت واقعی شروع نبرد ماراتن چه بوده است و چه کسی این جنگ را شروع کرد؟ ایرانیان یا یونانیان؟ جریان مربوط به فتوحات داریوش کبیر در مستعمرات یونانی ها می شود . داریوش کبیر بخشی از مستعمرات یونانی ها را تحت قلمرو و فرمان خود درآورد و آن ها مطیع حکومت مرکزی ایران شدند و به نشان این اطاعت آب و خاک تقدیم کردند( در گذشته به نشانه اطاعت و فرمانبرداری هر شهر از یک حکومت مقداری از آب و خاک آن شهر یا منطقه را تقدیم می کردند). نحوه انتخاب حاکم بر شهر های یونانی از طرف ایرانیان به این گونه بود که هر شهر یک حاکم داشت. و این امر امکان برقراری ارتباط آسان تر آن ها را با آسیای صغیر فراهم می کرد. همانطور که در تاریخ هم ذکر شده داریوش هیچ گاه قصد تسخیر یونان را نداشت چون فتح آن را بی فایده می دانست زیرا نه منابعی داشت و کشوری نیمه کوهستانی و جزیره ای و بسیار دور بود.
مدتی بعد که داریوش کبیر در جنگ با سکاهای اروپا ناکام ماند، یونانیان که پنداشتند که امپراتوری ایران دچار ضعف شده است و فرصت را غنیمت شمرده و به سرگردگی آریستاگوراس سر به شورش برداشتند. دولت های ارتریا و آتن هم از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به یونانیان کمک رسانی کردند. شورشیان با آمدن نیروهای آتن به خود جرات بیشتری دادن تا جایی که شهر سارد را به آتش کشیدند. اما پادگان های دیگر شهرهای آسیای صغیر به جنگ شورشیان آمده و خیلی زود آنان را شکست دادند. داریوش که از دخالت ارتریا و به ویژه آتن به شورشیان خشمگین شده بود ماردینیوس (مردونیه) را با سپاهی انبوه به جنگ یونانیان فرستاد اما سپاه مردونیه در دریا دچار طوفان سهمگینی شد که بیش از نیمی از سپاه ایران در دریا غرق شد و مردونیه به ناچار به آسیا بازگشت.
داریوش به شنیدن در هم کوبیده شدن سپاه ایران در دریا، خشم وی دو چندان شده و این بار داتیس (سردار مادی) و آرتافرن را با نیرویی ۴۰ هزار تنی به جنگ یونان فرستاد. این دو سردار شهر ارتریا را به آسانی به تصرف خود درآوردند و مردم ارتریا را به بردگی گرفته و به شوش فرستادند و سپس دیوارهای شهر را ویران کرده و رهسپار جنگ با آتن شدند.
داتیس و آرتافرن با نابود کردن دولت-شهر ارتریا نیمی از ماموریت مهم خود را پشت سر گذاشته بودند و آنان مطمئن بودند که هدف بعدیشان یعنی جنگ با یونان و تسخیر آن شهر به آسانی تصرف ارتریا خواهد بود. سپاه ایران پس از پرداختن به کار ارتریا سوار بر کشتی به سواحل آتن یعنی آتیکا حرکت کردند و پس از رسیدن به آن نواحی در کنار دریا و در دشتی به نام ماراتون به افراشتن اردوگاه پرداختند. داتیس و آرتافرن تصمیم داشتند که شهر آتن که در ۴۰ کیلومتری دشت ماراتون قرار داشت را پیاده پیموده و پس از تصرف شهر آتن پایگاه نیرومندی در آتیکا تشکیل دهند ولی با نهایت تعجب دیدند که نیرویی در مقابل آنان وجود دارد. طلاییه سپاه ایران خبرهای مهمی را برای داتیس و آرتافرن آورده بود. میلیشیا های آتنی در شمال ساحل آتیکا اردو زده بودند و شمار آنان ۹ هزار سرباز سنگین اسلحه یونانی و ۶۰۰ تن پیاده نظام سنگین اسلحۀ از دولت پلاته، تشکیل شده بود.
این سپاه کوچک درست بر سر راه سپاه ایران به آتن اردو زده و راه را مسدود کرده بودند. سرداران سپاه ایران بدون آگاهی از قدرت واقعی این سپاه یونانی بی درنگ به سوی آنان به حرکت درآمدند.
سرانجام در دوازدهم ماه سپتمبر سال ۴۹۰ پیش از میلاد مسیح دو سپاه ایران به فرماندهی داتیس و آرتافرن با ۴۰۰۰۰ سرباز پیاده نظام و سپاه یونان با ۹۶۰۰ تن پیاده نظام سنگین اسلحه به فرماندهی میلتیادس در مقابل یکدیگر به صف آرایی پرداختند. سربازان یونانی پس از صف آرایی بلافاصله به سوی سپاه ایران حمله ور شدند همین موضوع باعث بالا رفتن اعتماد به نفس و روحیه سربازان یونانی شد و به همان اندازه بر روحیه سربازان ایران تاثیر منفی گذاشت چرا که سربازان سپاه ایران خود را از پیش پیروز جنگ می دانستند و انتظار شروع حمله آن هم از طرف یونانیان را نداشتند. یونانیان که شروع کننده حمله بودند پس از رسیده به تیررس ایرانیان شروع به دویدن کردند. این اتفاق به قدری سریع افتاد که سپاه ایران که در تیراندازی شهره جهان باستان بود، نتوانست حتی یک تیر به سوی دشمن پرتاب کنند.
تنها در عرض چند دقیقه که دو سپاه به یکدیگر رسیده و نبرد خونینی بین دو سپاه آغاز شد. نبرد در قلب دو سپاه از شدت بیشتری برخوردار بود چرا که در قلب سپاه ایران پیاده های پارسی و شمشیر زنان سکایی مستقر بودند و هر دو طرف با شجاعت می جنگیدند و برتری نسبی با پیاده های سپاه ایران بود ولی بر عکس در جناحین برتری کامل با پیاده نظام آتنی بود چرا که آتنی ها با تشکیل فالانژ عملا پیاده های ایران را در جناحین از کار انداخته بودند.
فالانژ یا فالانکس نوعی روش جنگی بود که مبدا آن یونان باستان بود که بعد ها ارتش های روم به آنان تاسی جسته و از آن استفاده کردند. فالانژ به روشی گفته می شد که سربازان صف هایی شکل مربع های بزرگ تشکیل می دادند و سربازان به یکدیگر می چسپیدند و سپرهایشان را منظم در جلوی یکدیگر قرار می دادند و سربازان صف های دوم و سوم و … سپرهای خود را بر سر خود می کشیدند و طوری که در تمام قسمت های این مربع ها پشت سربازان به داخل بود و سربازان صف های جلویی نیزه های تیز و بلند خود را به طرف بیرون می گرفتند به طوری که حتی بهترین و زبده ترین نیروی جهان باستان هم نمی توانستند رخنه ای در فالانژ ها به وجود آورند. تنها راه مقابله با این روش گسترده کردن میدان نبرد و جدا کردن سربازان تشکیل دهنده فالانژ بود. با این همه به نظر نمی رسید که سربازان یونانی بتوانند حریف سربازان جنگ دیده و زبده امپراتوری ایران شوند.
پس از چندین ساعت جنگ سخت ایرانیان توانستند به قلب سپاه یونان نفوذ کنند ولی جناحین سپاه ایران به هیچ وجه نمی توانست حریف فالانژ های یونانی شود و همین باعث شد که جناجین ایران شکست بخورند طوری که سپاهیان یونان از جناحین خود را به پشت سر سپاه ایران رساندند و احتمال آن می رفت که سپاه ایران به محاصره دشمن دربیاد و همین موضوع باعث شد که موجی از ترس در بین سربازان ایرانی مستولی شود و سربازان بدون اینکه به فرماندهان خود توجهی داشته باشند خودسرانه دست به عقب نشینی زدند.
نتیجه نبرد ماراتن
با غلبه یونانیها در جناحین، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقبنشینی شد و پارسیها رو به دریا شروع به فرار کردند. یونانیها، نیروهای ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولی نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتی جلوگیری نمایند بدین ترتیب پارسیها سوار به کشتیها به سمت دریا روان شده و سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که یونانیها با شتاب خود را به شهر رساندند. پس از این واقعه داتیس سردار سپاه ایران باقیمانده نیروهای خود را به آسیا بازگرداند. این جنگ چنانکه یونانیها نوشتهاند سایه به نام ایران در تاریخ افکند چه پارسیها تا این زمان هرجا میرفتند فاتح بیرون میآمدند و تنها نام مادی ها یا پارسی ها، یونانیان را دچار وحشت میکرد ولی در این نبرد برای اولین بار، سپاه ایران شکست خورد.
نبرد ماراتن افسانه است یا واقعیت؟
شرح نبرد ماراتون که در کتاب هرودوت و دیگر مورخانی ذکر شده آنچنان با حماسه سرایی و اسطوره پردازی همراه است که برخی در صحت آن ابراز تردید نموده و نگارش آن را ناشی از قلیان احساسات ناسیونالیستی یا تنفر و کینه سرکوب شده ناشی از سلطه ایران بر سرزمینهای یونانینشین دانستهاند.
بخش اعظمی از گفته های هرودوت از طرف مورخین رد شده است. با توجه به مدارک اصل جریان این طور بوده است که هر دو طرف مایل به جنگ نبوده اند و چندروز در مقابل هم صف آرایی کرده اند. یونانی ها به دلیل تفاوت نظرات و ایرانی ها هم میلی به جنگ نداشتند زیرا بعضی از یونانی ها قول باز گشایی و تسلیم آتن را به آن ها داده بودند و آن ها منتظر نتیجه بودند .اما پس از آغاز جنگ در گیری شدیدی بین طرفین روی می دهد و با وجود این که یونانی ها در تپه ها بودند اما ایرانی ها پیشروی می کنند و قلب سپاه را در هم می کوبند. اما مورخین علت این که ایرانیان نتواستند پیشروی بیشتری کنند را این چنین بیان کرده اند که قوی ترین بخش سپاه ایران سپاه جاویدان بوده است که در قلب بوده و از این رو پیشروی زیادی کرده و قلب سپاه یونان را نابود می کند ، اما چون طرفین سپاه نتوانستند خود را به سپاه جاوید برسانند ایرانیان قلب را از دست داده و سپاه یونان دوباره خود را بازیابی کرده است.
اما در مورد عقب نشینی ایرانیان نیز می توان این طور گفت که این عقب نشینی ، فرار نبوده است بلکه یک سیاست جنگی بود است.گویا در حین جنگ به فرماندهان ایرانی خبر می دهند که آتن خالی از سرباز شده است ،از این رو آن ها تصمیم به عقب نشینی از این میدان کرده و قصد حرکت به سوی آتن را به وسیله کشتی ها و از راه آبی داشته اند. شواهد نشان می دهد که اگر بنا به گفته هرودوت سپاه یونان بر ایرانیان چیره شده بودند ، در نتیجه پس از عقب نشینی آن ها باید به دنبال آن ها می رفتند و همه آن ها را به دریا می ریختند که این طور نشده است و یا حتی تعدادی را اسیر می کردند. آن طور که او گفته است ، سپاه ایران سوار بر کشتی شده اند و سوار کشتی کردن آن تعداد اسب و نفرات نیاز مند نظم و زمان زیادی است و اگر یونانی ها در تعقیب ایرانی ها می بودند آن ها نمی توانستند به طور کامل سوار کشتی بشوند. و آن ۷ کشتی را هم که به غنیمت گرفته اند هم مربوط به کشته شدگان در جنگ می باشد که خالی مانده است. از این رو کل صحبت ها ی هرودوت در این مورد رد شده است. این تناقضات در صحبت های هرودوت و دیگر مورخین عهد قدیم باعث شده تا مورخین نوشته های وی را بیشتر به افسانه و داستان های حماسی تشبیه کنند تا تاریخ مستند . چنان که نی بور (از مورخین برجسته عصر جدید) می گوید: «نوشته های یونانی ها راجع به این جنگ و جنگ های دیگر ایران با یونان به شعر و افسانه گویی و داستان سرایی از تاریخ نویسی شبیه تر است. »
ناپلئون در یادداشت های خود چنین می نویسد: در باب فتوحاتی که یونانیان به خود نسبت می دهند و شکست هایی که برای ایرانیان قائلند نباید فراموش کرد که این گفته ها تماما از یونانی هاست و گزاف گویی و لاف زنی های آنان نیز مسلم است. از طرف ایران نیز نوشته ای به دست نیامده تا بتوان این نوشته ها را با گفته های یونانی مقایسه کرد و نتیجه را بر مبنای قضاوت قرار داد.
لازم به ذکر است که قشون ایران در جنگ ماراتن شکست نخورد بلکه عقب نشینی کرد و عقب نشینی یکی از فنون جنگی و نظامی است.
منبع:
ویکی پدیا – نبرد ماراتون
پارس هیستوری – حقایق جنگ ماراتون
الی گشت – جنگ های امپراتوری های پارس و یونان در دوران هخامنشی
پرشین دژ – حقیقت نبرد ماراتن
cyruspartizan.blogfa- نبرد ماراتن
ایران بارها به یونان حمله کرد و در تمام جنگ ها پیروز شد و یونان فقط یکبار توانسته ایران را شکست دهد بعد ایران تمام یونان رو به تصرف خودش در آورد و ۷۰ درصد مردم یونان را به قت رساند و ۹۰ درصد جاهای فرهنگی کتابخانه ها وتاریخ یونان را نابود کرد برای همین کشور یونان از ایران کینه به دل گرفته و تاریخ دروغ نوشته و میگه ما پیروز شدیم همین الان هم کلی فیلم و بازی ساختن که به جهان نشون بدن خودشون پیروز شدن بعدشم یونانی ها مارو از کشورشون بیرون نکردن پادشاهان بعدی بی خیال و فقط به فکر خوشگذرانی بودن یونان رو از دست دادن
من به خدا زبان گاوی نمی فهمم