گوگوریو
گوگوریو (۳۷ قبل از میلاد-۶۶۸ بعد از میلاد) که با نام گوریو نیز شناخته می شود، یک پادشاهی کره ای بود که در شمال و مرکز شبه جزیره کره و بخش های جنوبی و مرکزی منچوری داخلی و خارجی قرار داشت. گوگوریو عضوی فعال در کشمکش قدرت برای کنترل شبه جزیره کره بود و همچنین ازطریق امور خارجی به حکومت های همسایه در چین و ژاپن مرتبط بود. گوگوریو توسط بسیاری از اساتید به عنوان یک امپراطوری توصیف می شود.
سامگوک ساگی که متنی برجای مانده از قرن ۱۲ در گوریو می باشد، تصریح می کند که گوگوریو در سال ۳۷ قبل از میلاد توسط شاهزاده ای از بویو که با نام دونگ میونگ به سلطنت رسید، تاسیس شده بود.
گوگوریو تا زمان شکست از اتحاد شیلا و تانگ در سال ۶۶۸ که به دلیل آشفتگی طولانی مدت و درگیری داخلی که بعد از مرگ یون گه سومون حادث شده بود، یک امپراطوری قدرتمند و یکی از بزرگترین قدرت های شرق آسیا بود.بعد از سقوط آن، قلمرو گوگوریو بین شیلای متحد و سلسله چینی تانگ تقسیم شد.
نام گوریو که شکل مختصر شده ی گوگوریو می باشد، به عنوان نام رسمی در قرن پنجم میلادی اتخاذ شد و به عنوان ریشه نام لاتین korea شناخته می شود.
تاریخ:
ریشه:
در تک پژوهش های جغرافیایی کتاب هان، واژه گوگوریو برای اولین بار در سال ۱۱۳ به عنوان یک منطقه تحت صلاحیت فرمانداری زوانتو ذکر شده است (صفحه۳۳). در کتاب قدیمی تانگ (۹۴۵) گفته شده است که امپراطور تایزونگ تاریخ گوگوریو را در حدود ۹۰۰ سال به حساب آورده است.بر اساس منبع قرن دوازدهمی سامگوک ساگی و منبع قرن سیزدهمی سامگوک یوسا، شاهزاده ای از بویو به نام جومونگ بعد از یک کشمکش قدرت با دیگر شاهزادگان دربار فرار نمود و در سال ۳۷ قبل از میلاد مسیح در منطقه ای به نام جولبون بویو که اغلب تصور می شود در میانه حوضه رودخانه یالو و تونگ جیا قرار داشت و در مرز کنونی کره شمالی و چین واقع است، گوگوریو را تاسیس نمود.
در سال ۷۵ قبل از میلاد، گروهی از قبایل یه مِک که ممکن است ریشه ای از گوگوریو داشته باشند، در غرب رودخانه یالو تهاجمی بر علیه فرمانداری زوانتو ترتیب دادند.
اما وزن منابع متنی از کتاب قدیم تانگ، کتاب جدید تانگ، سامگوک ساگی، نیهون شوگی و همچنین دیگر منابعی که از سال ۳۷ قبل از میلاد یا نیمه قرن اول قبل از میلاد به عنوان زمان پیدایش گوگوریو حمایت می کنند، بیشتر است. یافته های باستان شناسی از گروهای متمرکز شده ی قبایل یه مِک در قرن دوم قبل از میلاد حمایت می کنند اما هیچ مدرکی مستقیمی در این مورد که این گروه های یه مِک با عنوان گوگوریو شناخته شده یا خود را گوگوریو بنامند، وجود ندارد.اولین باری که گوگوریو به عنوان گروهی مرتبط با قبایل یه مِک ذکر شده است، به کتاب هان شو بر می گردد که در آن از یک شورش گوگوریو در سال ۱۲ قبل از میلاد نام برده شده که در خلال آن آنها از تاثیر چینی ها در زوانتو رها شدند.
گمان می رود در زمان پیدایش آن، مردمان گوگوریو ترکیبی از مردمان بویو و یه مِک بودند در حالی که رهبرانی از بویو از پادشاهی خودشان فرار کرده و با خانسالاران موجود یه مِک ترکیب شده بودند. منابع سه پادشاهی در قسمتی به نام ” شرح وحشی های شرقی” تصریح کرده است که مردمان بویو و یه مِک از لحاظ قومی مرتبط بوده و به یک زبان مشترک صحبت می کنند.
گوگوریو و بکجه افسانه های پیدایش مشترکی داشته و از بویو مشتق شده اند.
جومونگ و افسانه پیدایش گوگوریو:
اولین اشاره به جومونگ در بنای یادبود گوانگتو در قرن چهارم میلادی صورت گرفته است. جومونگ رونویسی مدرن کره ای جومونگ، چومو یا جونگمو می باشد.
بنای یادبود بر این نکته دلالت می کند که جومونگ اولین پادشاه و جد گوگوریو می باشد و این که وی پسر شاهزاده ای از بویو و همسرش یعنی دختر الهه چینی رودخانه زرد هابک می باشد. سامگوک ساگی و سامگوک یوسا اطلاعات بیشتری بر اینکه نام مادر جومونگ یوها بوده را اضافه کرده اند. گفته می شود پدر بیولوژیکی جومونگ مردی به نام هه موسو بود که به عنوان مردی قوی و شاهزاده ای آسمانی توصیف شده است. خدای رودخانه یوها را وادار کرد به دلیل بارداری اش به سمت رودخانه یوبال برود و در آنجا او با گوموا ملاقات کرده و صیغه ی وی شد.
جومونگ به دلیل استعدادهای استثنایی اش در تیراندازی به خوبی شناخته شده بود. سرانجام پسران گوموا به وی حسادت ورزیدند و جومونگ مجبور شد تا به بویو شرقی بگریزد. بنای یادبود و منابع بعدی کره ای در مورد اینکه جومونگ از کدام بویو امده بود، عدم توافق دارند. بنای یادبود می گوید که او از بویو آمده ولی سامگوک ساگی و سامگوک یوسا می گویند که او از بویو شرقی آمده است. جومونگ سرانجام به جولبون رسید و در آنجا با سوسونو دختر حاکم آن ازدواج نمود. متعاقبا او شخصا پادشاه شد و گوگوریو را با گروه کوچکی از پیروانش که از سرزمین مادری اش آمده بودند، تشکیل داد.
یک مدخل سنتی از بخش “سالنامه بکجه” در سامگوک ساگی توضیح می دهد که سوسونو دختر یونتابال (یک شخصیت ثروتمند و تاثیر گذار در جولبون) بود و با جومونگ ازدواج کرده بود. اما همان منبع رسما تصریح می کند که پادشاه جولبون دخترش را به جومونگ که با پیروانش از بویو شرقی فرار کرده بود، به نکاح داد. او به همسرش جومونگ در راه تاسیس کشور جدید یعنی گوگوریو حمایت های مالی داد. بعد از اینکه یوری (پسر جومونگ و همسر اول وی بانو یه) از بویو شرقی آمده و به جومونگ ملحق شدند، او گوگوریو را ترک نمود و دو پسرش بیریو و اونجو را به سمت جنوب برد تا پادشاهی های خود را تشکیل دهند. نام یکی از این پادشاهی ها بکجه بود.
نام خانوادگی نسبت داده شده به جومونگ ” هه” بود که نام حکام بویو نیز بود. بر اساس سامگوک یوسا، جومونگ نام خانوادگی اش را در انعکاسی هوشمندانه از نسب الهی اش به ” گو” تغییر داد. در منابع آورده شده است که جومونگ قبیله بیریو در سال ۳۶ قبل از میلاد، هنگین در سال ۳۳ قبل از میلاد و اوکجه شمالی را در سال ۲۸ قبل از میلاد به تصرف در اورد.
متمرکز سازی و گسترش اولیه:
گوگوریو از مجموعه ای از قبایل مختلف یه مِک به یک کشور ابتدایی توسعه یافت و به سرعت قدرت خود را از مقر اصلی تحت کنترل خود در حوضه رودخانه هون گسترش داد.در زمان پادشاه ته جوته در سال ۵۳ بعد از میلاد، پنج قبیله محلی به صورت پنج منطقه ی حکومتی مرکزی سازماندهی شدند. روابط خارجی و امور نظامی توسط پادشاه کنترل می شدند. ممکن است توسعه ی اولیه گوگوریو به خوبی توسط بوم شناسی توضیح داده شود. گوگوریو قلمروی را کنترل می کرد که امروزه در مرکز و جنوب منچوری و شمال کره قرار دارد و این مناطق هم بسیار کوهستانی و فاقد زمین های قابل کشت بودند. بعد از متمرکز سازی، گوگوریو منابع کافی را از زمین هایش برای سیر کردن جمعیت خود نداشت بنابراین متعاقب تمایلات تاریخی گیاه خواران، اقدام به تهاجم و بهره برداری از جوامع همسایه در مورد زمین ها و منابع آنها نمود. فعالیت های سلطه جویانه ی نظامی به توسعه گوگوریو کمک نمود و به آن اجازه داد تا از قبایل همسایه خراج گرفته و بر آنها از نظر اقتصادی و سیاسی تسلط داشته باشد.
پادشاه تجو قبایل اوکجه را که در شمال شرقی کره حضور داشتند به همراه قبایل دونگ یه و سایر قبایلی که در جنوب شرقی منچوری و شمال کره واقع بودند، تصرف کرد. از عواید حاصل از افزایش منابع و نیروی انسانی که قبایل تصرف شده به او داده بودند، پادشاه ته جوته گوگوریو را در تهاجم به فرمانداری های هان نظیر للانگ و زوانتو در شبه جزیره کره و شبه جزیره لیائودونگ هدایت نمود و به طور کامل از این فرمانداری ها مستقل شد.
عموما ته جوته به قبایل تصرف شده اجازه می داد تا خانسالاران خود را حفظ کنند ولی آنها را ملزم می کرد تا به فرماندارانی که مرتبط با نسل سلطنتی گوگوریو بودند گزارش دهند.قبایل تحت سلطه گوگوریو از دادن خراج های سنگین معاف می شدند. پادشاه ته جوته و جانشینان وی این منابع افزایش یافته را به ادامه توسعه ی گوگوریو در جهات شمال و غرب مرتبط کردند. قوانین جدید اشراف و رعایا را تحت نظم درآورد و به موازات آن جذب نمودن روسای قبایل در اشرافیت مرکزی نیز ادامه یافت. جانشینی سلطنتی نیز از روش برادر به برادر به شیوه ی پدر به پسر تغییر یافت و به این ترتیب دربار سلطنتی ثبات یافت.
توسعه ی پادشاهی گوگوریو به زودی تبدیل به ارتباط مستقیم نظامی با فرمانداری لیائودونگ در غرب کشور شد. فشار از جانب لیائودونگ گوگوریو را مجبور کرد تا پایتخت خود را از دره ی رودخانه هون به دره رودخانه یالو در نزدیکی هواندو منتقل کند.
جنگ های گوگوریو – وی (WEI)
در آشفتگی های بعد از سقوط سلسله هان، فرمانداری های سابق هان از کنترل رهایی یافتند و توسط جنگ سالاران مستقل و مختلف حکمرانی شدند. گوگوریو که با این فرمانداری هایی که توسط جانگ سالاران خشن هدایت می شدند احاطه شده بود، اقدام به بهبود روابط با سلسله جدیدا ایجاد شده ی سائو وی در چین نمود و در سال ۲۲۰ به ان کشور خراج فرستاد. در سال ۲۳۸، گوگوریو به منظور نابود کردن فرمانداری لیائودونگ وارد یک اتحاد رسمی با وی شد.
زمانی که لیائودونگ سرانجام به دست وی تصرف شد، همکاری بین گوگوریو و وی از بین رفت و گوگوریو به مرزهای غربی لیائودونگ حمله کرد.این موضوع باعث تحریک وی و ضد حمله آن در سال ۲۴۴ شد. بدین ترتیب گوگوریو در سال ۲۴۲ جنگ های گوگوریو – وی را آغاز کرد و سعی نمود تا با گرفتن یک دژ چینی دسترسی چینی ها را از قلمروهای خود در کره قطع کند. اما کشور وی با حمله و شکست گوگوریو پاسخ این اقدام را داد. پایتخت در هواندو در سال ۲۴۴ توسط نیروهای وی نابود شد. گفته می شود که پادشاه دونگ چون به همراه ارتش نابود شده اش برای مدتی به سرزمین اوکجه در شرق فرار کرد. وی مجددا در سال ۲۵۹ حمله نمود ولی در یانگ مِنگ گوک شکست خورد. بر اساس سامگوک ساگی، پادشاه جانگ چون ۵۰۰۰ سواره نظام سرآمد را جمع آوری کرده و سربازان مهاجم وی را شکست داد و هشت هزار نفر از نیروهای دشمن را سر برید.
بازسازی و توسعه بیشتر:
در عرض تنها هفتاد سال، گوگوریو پایتختش هواندو را بازسازی کرد و مجددا شروع به تهاجم به فرمانداری های لیائودونگ، للانگ و زوانتو کرد. زمانی که گوگوریو قلمرو خود را به شبه جزیره لیائودونگ رساند، آخرین فرمانداری چینی در للانگ توسط پادشاه میچون مغلوب شده و در سال ۳۱۳ جذب گوگوریو شد. با این کار باقی مانده بخش های شمالی شبه جزیره کره به تصرف در امد. این فتوحات موجب پایان حکومت چینی ها بر مناطق شمالی شبه جزیره کره شد که به مدت ۴۰۰ سال ادامه داشت. از آن زمان به بعد تا قرن هفتم میلادی، اولویت رقابت بر سر کنترل قلمرو شبه جزیره توسط سه پادشاهی کره انجام می گرفت.
گوگوریو با موانع و شکست های بزرگی در خلال سلطنت پادشاه گوگاک ون در قرن چهارم میلادی روبرو شد. در اوایل قرن چهارم، مردمان چادر نشین ژیانبی که مغول هایی بدوی بودند، شمال چین را تصرف کردند. در زمستان سال ۳۴۲، ژیانبی های سلسله ی یان قدیم که توسط قبیله مارونگ هدایت می شدند، حمله نموده و پایتخت گوگوریو در هواندو را نابود کردند، ۵۰ هزار مرد و زن گوگوریو را برای استفاده به عنوان نیروی کار برده به اسارت گرفتند ، ملکه دواگر و ملکه را به عنوان زندانی گرفته و گوگاک ون را مجبور نمودند تا برای مدتی فرار کند. همچنین ژیانبی در سال ۳۴۶ بویو را نابود کرد و مهاجرت پناهندگان بویو به گوگوریو را تسریع کرد. در سال ۳۷۱، گیون چوگو از بکجه پادشاه گوگاک ون را در نبرد چی یانگ کشته و پیونگ یانگ یکی از بزرگترین شهرهای گوگوریو را به توبره بست.
سوسوریم که جایگزین پادشاه گوگاک ون مقتول شده بود، سازماندهی های کشور را به منظور نجات آن از یک بحران بزرگ دوباره شکل داد. سوسوریم که توجه خود را به ثبات داخلی و اتحاد قبایل تصرف شده ی مختلف معطوف کرده بود، قوانین جدیدی اعلام کرد، بودائیت را به عنوان دین رسمی کشور در سال ۳۷۲ پذیرفت و سازمان اموزشی کشوری جدیدی به نام ته هاک را پایه گذاری نمود. به علت شکست هایی که گوگوریو از ژیانبی و بکجه متحمل شده بود، سوسوریم به منظور جلوگیری از این دست شکست ها در آینده اصلاحاتی نظامی را اجرا کرد. تمهیدات داخلی سوسوریم زمینه را برای موفقیت های گوانگتو فراهم نمود. جانشین وی و پدر گوانگتو کبیر، گوگاک یانگ، در سال ۳۸۵ به سلسله یان جدید که جانشین سلسله یان قدیم بود و در سال ۳۸۶ به بکجه حمله ور شد.
گوگوریو از ارتش خود به منظور محافظت و بهره برداری از مردمان نیمه چادرنشینی به مانند مردم اوکجه در شمال شرقی شبه جزیره کره و مردمان موهه در منچوری که بعدها به جورچن ها بدل گشتند و به عنوان خراجگزار، سربازان ابتدایی یا برده ها عمل می کردند، استفاده می کرد.
اوج قدرت گوگوریو (۳۹۱ تا ۵۳۱ بعد از میلاد):
گوگوریو عصری طلایی را در زمان حکومت پادشاه گوانگتو کبیر و پسرش جانگسو تجربه کرد. در آن زمان قلمرو گوگوریو شامل سه چهارم شبه جزیره کره و در بر گیرنده سئول امروزی، تقریبا تمام منچوری، بخش هایی از مغولستان داخلی و بخش هایی از روسیه بود.مدرکی باستان شناسی وجود دارد که نشان می دهد بیشینه مساحت گوگوریو در غرب حتی به مغولستان امروزی نیز رسیده بود. این موضوع بر پایه کشفیات خرابه های دژهای گوگوریو در مغولستان گفته شده است.
گوانگتو کبیر (۳۹۱-۴۱۲) امپراطوری بسیار پر انرژی بود که به دلیل گسترش نظامی سریع قلمرو کشور در یادها مانده است. او نام عصر خود را یونگ ناک به معنی شادمانی داخلی گذاشت و با این کار بطور قاطعانه ای تاکید کرد گوگوریو اعتبار مشابهی با سلسله های چینی دارد. گوانگتو ۶۴ شهر محصور و ۱۴۰۰ روستا را در طول لشکر کشی های خود تصرف کرد. در غرب، وی قبایل خیتان همسایه را نابود کرد و به سلسله یان جدید یورش برد، کل شبه جزیره لیائودونگ را تصرف کرد؛ در شمال و شرق، او بخش اعظمی از بویو را ضمیمه کرده و بر قبایل سوشن که اجداد تونگوسیک جورچن ها و مانچوها بودند غلبه کرد. در جنوب او بکجه را شکست داده و تحت انقیاد دراورد، در فروپاشی گایا سهیم شد و بعد از دفاع از شیلا در برابر اتحاد بکجه ، گایا و ژاپن، آن را خراج گذار خود کرد. گوانگتو یک اتحاد تقریبی در شبه جزیره را بدست اورد و کنترل بی تردیدی بر بیشتر منچوری و دو سوم شبه جزیره کره را بدست اورد.
شاهکارهای گوانگتو در یک ستون یادبود بزرگ که توسط پسرش جانگسو در منطقه جیان امروزی در مرز بین کره شمالی و چین نصب شده است، به یادگار مانده است.
جانگسو (حکومت:۴۱۳-۴۹۱) در سال ۴۱۳ به سلطنت رسید و در سال ۴۲۷ پایتخت را به پیونگ یانگ که منطقه ای مناسب تر برای رشد به صورت یک پایتخت کلان شهری بود، منتقل کرد. این موضوع سبب رسیدن گوگوریو به سطحی بالا از موفقیت های اقتصادی و فرهنگی شد. جانگسو به مانند پدرش توسعه قلمرو گوگوریو به منچوری را ادامه داد و در شمال به رودخانه سونگهوا رسید. او با همراه متحدین روران خود به خیتان ها و سپس به دیدویو که در مغولستان شرقی حضور داشتند، حمله نمود. به مانند پدرش، جانگسو یک اتحاد موقتی از سه پادشاهی کره ای را به دست آورد. او بکجه و شیلا را شکست داد و مقادیر زیادی سرزمین از هر دو به دست آورد. بعلاوه دوران طولانی حکومت جانگسو تکمیل اقتصادی، سیاسی و دیگر آرایش های سازمانی گوگوریو را به خود دید. جانگسو تا ۹۸ سالگی و به مدت ۷۹ سال بر گوگوریو حکومت کرد که طولانی ترین دوران حکومت در تاریخ کشورهای شرق اسیا می باشد.
در خلال سلطنت مونجا، گوگوریو به طور کامل بویو را تصرف نمود و بیشترین حد تصرف در جهت شمال را ثبت نمود در حالی که تاثیرات قدرتمند خود را بر پادشاهی های شیلا و بکجه و قبایل ووجی و خیتان را ادامه داد.
نزاع داخلی (۵۳۱ تا ۵۵۱):
گوگوریو در قرن ششم به اوج قدرت خود رسید. اما بعد از آن شروع به افولی مداوم کرد. پادشاه آنجانگ به قتل رسید و توسط برادرش آن وون که در زمان سلطنت وی حزب گرایی اشرافی افزایش یافته بود، جایگزین شد. به دلیل اینکه دو حزب از شاهزاده های مختلفی تا زمان به پادشاهی رسیدن پادشاه یانگ وون هشت ساله برای جایگزینی حمایت می کردند، یک تفرق حزبی در کشور پدید آمد. اما کشمکش قدرت هرگز به طور کامل حل نشد زیرا قضات خائن دارای ارتش های خصوصی خودشان را به عنوان حکام بالفعل مناطق تحت کنترلشان منصوب کرده بودند.
با استفاده از کشمکش های داخلی گوگوریو، یک گروه چادرنشین به نام توچوح در دهه ۵۵۰ میلادی به دژهای شمالی گوگوریو حمله نمودند و بعضی از زمین های شمالی آن را تصرف نمودند.
به دلیل اینکه جنگ داخلی بین لوردهای فئودال بر سر جانشینی ادامه یافت، گوگوریو حتی بیشتر تضعیف شد و بکجه و شیلا برای حمله به گوگوریو از سمت جنوب در سال ۵۵۱ میلادی با یکدیگر متحد شدند.
نبردهای اواخر قرن ششم و قرن هفتم:
در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، گوگوریو اغلب با سلسله های چینی سویی و تانگ در مناقشه نظامی بود. روابط آن با شیلا و بکجه بغرنج بود و یکی در میان بین دشمنی و اتحاد در حال تغییر بود. یک همسایه در شمال غربی گوگوریو به نام گوک ترک های شرقی وجود داشت که متحد اسمی گوگوریو بودند.
گوگوریو دره رودخانه هان را از دست داد:
در سال ۵۵۱ بعد از میلاد، بکجه و شیلا به منظور حمله به گوگوریو و تصرف دره رودخانه هان که منطقه ای بسیار مهم و استراتژیک در نزدیکی مرکز شبه جزیره کره و ناحیه ای غنی از نظر کشاورزی بود، وارد یک اتحاد شدند. زمانی که بکجه خود را با یک سری تهاجمات هزینه دار بر علیه استحکامات دفاعی گوگوریو خسته نمود، سربازان شیلا با وانمود کردن به کمک به بکجه از راه رسیدند ولی حمله نموده و اختیار کل منطقه ی دره ی رودخانه ی هان را در سال ۵۵۳ در دست گرفتند. به دلیل عصبانیت بر اثر این خیانت، پادشاه سئونگ در سال آتی یک حمله ی تلافی جویانه بر مرز غربی شیلا انجام داد ولی دستگیر شده و به قتل رسید.
این جنگ که در میانه ی شبه جزیره ی کره انجام شد، عواقب بسیار مهمی داشت. آن عملا بکجه را تبدیل به ضعیف ترین بازیگر شبه جزیره کره نمود و به شیلا یک منبع مهم و منطقه ای با جمعیتی غنی به عنوان پایگاهی برای توسعه بیشتر داد. بالعکس، این جنگ باعث شد گوگوریو این منطقه را از دست داده و پادشاهی اش رو به زوال برود. این مسئله همچنین باعث دسترسی مستقیم شیلا به دریای زرد شد و درب های دسترسی مستقیم تجاری و دیپلماتیک به سلسله های چینی را بر روی شیلا باز نموده و اقتباس نمودن از فرهنگ چینی را برای شیلا تسریع نمود. بنابراین شیلا می توانست کمتر به گوگوریو در مورد جنبه های تمدنی تکیه داشته و مستقیما فرهنگ و تکنولوژی را از چین وارد کند. این تمایل رو به افزایش شیلا به چین به اتحادی انچامید که بعدا در قرن هفتم میلادی برای گوگوریو فاجعه بار بود.
جنگ گوگوریو و سویی:
سلسله سویی که در سال ۵۸۱ به وجود آمده بود، به قدرت رسیده و به عنوان یک سلسله قدرتمند در چین ظاهر شد. توسعه طلبی گوگوریو با سلسله سویی تداخل پیدا کرده و تنش ها افزایش یافت. در سال ۵۹۸، سویی که در اثر تهاجمات نظامی گوگوریو در منطقه لیائوشی به ستوه آمده بود، در اولین فاز از جنگ های گوگوریو و سویی به گوگوریو حمله نمود. در آن نبرد که با نبردهای سال های ۶۱۳،۶۱۲ و ۶۱۴ دنبال شد، سویی شکست خورد و سه چهارم از ظرفیت نظامی خود را از دست داد. نود درصد از اعضای لشکر کشی اول هرگز برنگشتند. لشکرکشی های سال های ۶۱۳ و ۶۱۴ بعد از اقدام بی نتیجه ماند. لشکر کشی سال ۶۱۳ بعد از اینکه ژنرالی از سویی به نام یانگ ژوانگ آن بر علیه امپراطور یانگ از سویی شورشی را انجام داد، قطع شد. لشکر کشی سال ۶۱۴ بعد از اینکه گوگوریو پیشنهاد داد تا هوسی ژِنگ (پناهنده ای که به گوگوریو فرار کرده بود) را تسلیم نموده و بازگرداند، قطع شد. این موضوع به امپراطور یانگ اجازه داد تا هوسی را اعدام کند. امپراطور یانگ برنامه ریزی نمود تا تهاجم دیگری را در سال ۶۱۵ بر علیه گوگوریو انجام دهد اما به دلیل وخامت اوضاع داخلی هرگز آن را عملی نکرد. شورش ها بر علیه حکومت امپراطور یانگ حکومت سویی را ضعیف تر نمود. تهاجمات بیشتر زمانی که سربازان سویی در داخل از فرستادن حمایت های لجستیکی سرباز زدند، غیر ممکن شد.
لشکر کشی سال ۶۱۲ که در آن سویی حداقل ۱۱۳۸۰۰۰ سرباز مبارز را مسلح کرده بود، به عنوان یکی از فاجعه بارترین لشکرکشی های سویی به اثبات رسیده است. ژنرال اولچی موندوک با کشیدن سربازان سویی به داخل یک تله در خارج شهر پیونگ یانگ، سربازان گوگوریو را هدایت نمود. در نبرد رودخانه سالسو، سربازان گوگوریو آب را از یک سد رها کردند که باعث شد ارتش سویی از پا درآمده و تقریبا تمامی سربازان سویی غرق شوند. از ۳۱۰ هزار سرباز اصلی، تنها ۲۷۰۰ تن زنده به چین بازگشتند. سویی سه مرتبه دیگر یورش برد که گوگوریو تمامی آنها را دفع نمود.
خرانه ملی سلسله سویی تحلیل رفت و بعد از شورش ها و کشمکش های سیاسی، سلسله سویی در سال ۶۱۸ فروپاشید. این جنگ ها همچنین استحکامات گوگوریو را تحلیل برده و باعث شد قدرت آن نیز کاهش یابد.
جنگ گوگوریو و تانگ و اتحاد شیلا و تانگ:
در سال ۶۴۲، پادشاه یونگ نیو در مورد یون گه سومون (یکی از بزرگترین اشراف گوگوریو) نگران و دلواپس بود و به همراه سایر مقامات نقشه قتل او را کشیدند. اما یون گه سومون اخبار مرتبط با توطئه را شنید و با شروع یک کودتا، یونگ نیو و صد تن از مقامات را کشت. او پسر عموی یونگ نیو (گو جانگ) را به عنوان پادشاه بوجانگ به تخت نشاند در حالی که خودش در عمل به عنوان سپهسالار گوگوریو را کنترل می کرد. یون گه سومون حالت تحریک آمیز فزاینده ای در برابر شیلا و تانگ در پیش گرفت. در سال ۶۴۳، شیلا از تانگ درخواست کمک نظامی نمود. در سال ۶۴۴، تانگ شروع به آماده سازی برای یک لشکرکشی بزرگ بر علیه گوگوریو نمود.
در سال ۶۴۵، امپراطور تایزونگ که یک بلند پروازی شخصی در شکست دادن گوگوریو داشت و مصمم بود که در کاری که امپراطور یانگ شکست خورده بود موفق شود، شخصا تهاجمی را بر علیه گوگوریو هدایت کرد. ارتش تانگ تعدادی از دژهای گوگوریو از جمله دژ مهم یودونگ (در لیائونینگ امروزی) را تصاحب کرده و در مسیر خود ارتش های بزرگ گوگوریو را شکست داد. شهر آنسی (در شهر هایچنگ امروزی) آخرین دژی بود که تصرف آن باعث پاکسازی شبه جزیره لیائودونگ از استحکامات مهم دفاعی می شد و بی درنگ در محاصره قرار گرفت. اما دفاع قابل توجهی توسط فرمانده کل آنسی ( که نام او بحث برانگیز است اما به صورت سنتی اعتقاد بر این است که او یانگ مانچون می باشد) انجام شد، مانع نیروهای تانگ شده و در اواخر پائیز و با نزدیک شدن سریع زمستان و رو به اتمام بودن تدارکات، امپراطور تایزونگ عقب نشینی نمود. این لشکر کشی برای چینی های تانگ ناموفق بود و آنها بعد از یک محاصره طولانی که به مدت بیش از ۶۰ روز طول کشید، در محاصره قلعه آنسی ناموفق بودند. امپراطور تایزونگ مجددا در سال های ۶۴۷ و ۶۴۸ به گوگوریو یورش برد ولی هر دو مرتبه شکست خورد.
امپراطور تایزونگ مقدمات حمله دیگری را در سال ۶۴۹ فراهم نمود ولی در تابستان و احتمالا به دلیل یک بیماری که او در خلال لشکرکشی به کره به آن مبتلا شده بود، درگذشت و بنابراین نتوانست تا به رویای تصرف گوگوریو در طول عمر خود دست یابد. شکست گوگوریو برای امپراطور تایزونگ یک عقده روحی بود و بعد از مرگ وی در سال ۶۴۹، پسرش امپراطور گائوژونگ رویای او را ادامه داد.
بعد از پیشنهاد کیم چونچو، اتحاد شیلا و تانگ در ابتدا بکجه را در سال ۶۶۰ به منظور شکستن اتحاد گوگوریو و بکجه تصرف نمودند و سپس تمام توجه خود را به گوگوریو معطوف نمودند. اما امپراطور گائوژونگ نیز در شکست گوگوریویی که توسط یون گه سومون هدایت می شد، ناموفق بود. یکی از مشهورترین پیروزی های یون گه سومون در سال ۶۶۲ در نبرد ساسو اتفاق افتاد که او ارتش تانگ را نابود کرده و ژنرال مهاجم یعنی پانگ ژیائوتای را به همراه ۱۳ پسرش کشت. بنابراین تا زمانی که یون گه سومون زنده بود، تانگ نتوانست گوگوریو را شکست دهد.
سقوط:
در تابستان سال ۶۶۶، یون گه سومون به علل طبیعی فوت نمود و گوگوریو به هرج و مرج افتاده و با کشمکش های جانشینی بین پسرانش و برادر کوچکترش، ضعیف شد. در ابتدا مقام” ته مانگ نیجی ” وی که بالاترین مرتبه ای بود که جدیدا در خلال دوران حاکمیتی یون گه سومون ایجاد شده بود، توسط بزرگترین پسرش یون نامسنگ به ارث برده شد. اما زمانی که یون نامسنگ بعدها گشتی در قلمرو گوگوریو انجام داد، شایعاتی شروع به پخش شدن کرد که یون نامسنگ در حال اقدام برای کشتن برادرانش یون نام گون و یون نامسان که او آنها را مسئول پیونگ یانگ گذاشته بود، است و اینکه یون نام گون و یون نامسان نقشه ی شورش بر علیه یون نامسنگ را دارند. بعدا زمانی که یون نامسنگ مقامات نزدیک به خود را در تلاشی برای جاسوسی در مورد اوضاع به پیونگ یانگ فرستاد، یون نام گون آنها را بازداشت کرده و خود را ته مانگ نیجی نامید و به برادر خود حمله کرد. یون نامسنگ پسر خود چون هون سونگ را برای درخواست کمک به تانگ فرستاد ( یون نامسنگ نام خانوادگی خود را از یون به چون تغییر داده بود زیرا می دانست نام یون برای امپراطور گائوژو یک تابو می باشد). امپراطور گائوژونگ این موقعیت را فرصتی مناسب دید و ارتشی را برای حمله و نابودی گوگوریو فرستاد. در بحبوحه ی کشمکش های قدرت در داخل گوگوریو بین جانشینان یون گه سومون، برادر کوچک تر وی، یون جونگ تو، به شیلا پناهنده شد.
در سال ۶۶۷، ارتش چینی ها از رودخانه لیائو گذر کرده و دژ شین ( در فوشون امروزی) را تصاحب کردند. پس از آن نیروهای تانگ با ضد حملاتی از جانب یون نام گون روبرو شدند و نیروهای خود را با نیروهای یون نامسنگ پیوند داده و تمام کمک های ممکن را از او که پناهنده شده بود، دریافت کردند. آنها در ابتدا با وجود این کمک ها به دلیل مقاومت گوگوریو نتوانستند از رودخانه لیائو عبور کنند. در بهار سال ۶۶۸، لی جی توجه خود را به شهرهای شمالی گوگوریو معطوف کرد و شهر مهم بویو (منطقه جیلین امرزوی) را تصاحب کرد. در بهار سال ۶۶۸، او از رودخانه لیائو عبور کرد و با هم آهنگی ارتش شیلا پیونگ یانگ را محاصره کرد.
یون نامسان و پادشاه بوجانگ تسلیم شدند و در حالیکه یون نامگون به مقاومت در شهر داخلی ادامه می داد، ژنرال وی که راهبی بودایی به نام شین سونگ بود، بر علیه او تغییر موضع داد و شهر داخلی را به نیروهای تانگ تسلیم نمود. یون نامگون تلاش کرد تا خودکشی کند ولی دستگیر شده و مورد مداوا قرار گرفت. این پایان گوگوریو بود و تانگ گوگوریو را به قلمرو خود ضمیمه کرده در حالیکه ژو رنگوی به عنوان ژنرال محافظ در قلمرو سابق گوگوریو مسئولیت اولیه ای گرفت. اختلاف نظرهای خشونت آمیزی که بر اثر مرگ یون گه سومون پدید آمده بود، به عنوان عامل اصلی برای پیروزی تانگ و شیلا شناخته می شود و این امر به لطف تفرقه، پناهندگی و تضعیف روحیه ای که آن پدیده آورده بود، مسیر شد. همچنین ثابت شد که اتحاد با شیلا نیز ارزشمند بود زیرا آنها توانستند از جهات مختلف به گوگوریو یورش برده و همچنین شیلا کمک های نظامی و لجستیکی فراهم نمود.
اما مقاومت زیادی در برابر حکومت تانگ (که توسط شیلایی که از عدم واگذاری قلمرو گوگوریو و بکجه به شیلا ناخرسند بود) وجود داشت و در سال ۶۶۹، بعد از دستور امپراطور گائوژونگ، بخشی از مردم گوگوریو مجبور شدند تا به منطقه ی ما بین رودخانه ی یانگ تسه و رودخانه هوای و همچنین مناطق جنوبی کوهستان های ژین لینگ و غرب چانگ آن حرکت کنند و تنها ساکنان ضعیف و پیر را در سرزمین اصلی برجای گذاشتند. بعضی از مردمان گوگوریو به مانند گو ساگی و پسرش گو سونجی که ژنرالی مشهور بوده و نیروهای تانگ را در نبرد تالاس هدایت می کرد، به خدمت دولت تانگ درآمدند.
سپس شیلا بیشتر شبه جزیره کره را در سال ۶۶۸ متحد نمود اما تکیه ی پادشاهی به سلسله ی چینی تانگ هزینه های خود را داشت. تانگ دفتر ژنرال محافظ برای تسکین شرق را با فرمانداری ژو رنگوی تاسیس نمود ولی با مشکلات فزاینده ای در مورد حکومت بر ساکنان سابق گوگوریو و مقاومت شیلا در برابر باقی مانده ی حضور نظامی تانگ در شبه جزیره کره روبرو شد. شیلا مجبورا در برابر اعمال حاکمیت چینی ها بر کل شبه جزیره مقاومت نمود و این مقاومت به جنگ های شیلا و تانگ انجامید ولی قدرت خود آنها نتوانست از رودخانه ته دونگ فراتر رود.
جنبش های احیا:
بعد از سقوط گوگوریو در سال ۶۶۸، بسیاری از مردم گوگوریو با شروع جنبش های احیای گوگوریو بر ضد شیلا و تانگ شوریدند. گوم موجام و ته جونگ سانگ به همراه چندین تن دیگر در میان آنهایی بودند که جنبش های احیای گوگوریو را آغاز نمودند. سلسله تانگ سعی نمود تا با تاسیس چندین فرمانداری بر منطقه حکومت کند ولی موفق نشد. ته جویونگ که پسر ژنرال سابق گوگوریو بود، اولین جنبش احیای موفقیت آمیز را هدایت نمود، بیشتر سرزمین های شمالی گوگوریو را احیا نموده و امپراطوری بالهه را در سال ۶۹۸، سی سال بعد از سقوط گوگوریو تاسیس نمود. شیلا مناطق جنوبی رودخانه ته دونگ از شبه جزیره کره را کنترل کرد در حالی که بالهه شمال کره و منچوری را تصرف نمود.
بالهه به عنوان جانشین موفق گوگوریو ظاهر شد. سلسله لیائو بالهه را در سال ۹۲۶ تصرف نمود و بعد از آن بسیاری از مردمان بالهه به گوریو مهاجرت نمودند. گزارشات و منابع اندکی در مورد بالهه باقی مانده است. تاریخ دانان زمان بالهه و شیلای متحد را دوران حکومت های شمالی – جنوبی از تاریخ کره به حساب می آورند. در اوایل قرن دهم میلادی، ته بونگ ( که با نام هو گوگوریو(گوگوریو پسین) نیز شناخته می شود)، مختصرا بر علیه شیلا شورش نمود و ادعای جانشینی گوگوریو را نمود. گوریو، سلسله ای که برای حکومت بر شبه جزیره متحد کره جایگزین شیلا شد، نیز آن وراثت را مطرح نمود.
امور نظامی:
گوگوریو کشوری بسیار نظامی گرا بود. در ابتدا، ۴ منطقه ی تا اندازه ای خود مختار بر پایه ی جهات اصلی، و یک منطقه ی مرکزی وجود داشت که توسط پادشاه هدایت می شدند اما در قرن اول نواحی اصلی متمرکز شده و توسط منطقه مرکزی اداره شدند. در اواخر قرن سوم میلادی، آنها تمام اختیارات سیاسی و نظامی را به پادشاه واگذار کردند. در قرن چهارم، بعد از متحمل شدن شکست هایی در برابر ژیان بی و بکجه در خلال حکومت پادشاه گوگاک وون، سوسوریم اصلاحاتی نظامی را بنیان نهاد که راه را برای پیروزی های گوانگتو هموار نمود. در اوج آن، گوگوریو می توانست سیصد هزار سرباز را مجهز کند. گوگوریو اغلب از خراج گذاران نیمه چادر نشینش به مانند مردمان موهه سرباز می گرفت و از آنها به عنوان سربازان صفر بهره می جست. برای هر مردی در گوگوریو این الزام وجود داشت که خدمت سربازی را انجام دهد یا اینکه می توانست با پرداخت مالیات بر غله اضافی از خدمت اجباری اجتناب کند. یک مقاله ی تانگی متعلق به سال ۶۶۸، تعداد ۶۷۵ هزار پرسنل آواره و ۱۷۶ پادگان نظامی را برای گوگوریو بعد از تسلیم شدن بوجانگ ثبت می کند.
تجهیزات:
اصلی ترین سلاح پرتابه ای که در گوگوریو استفاده می شد کمان بود. کمان ها برای ترکیبی تر شدن و افزایش توانایی پرتاب با تعادل، به شکل کمان زنبورکی اصلاح شدند. با استعمال کمتری، کمان های زنبورکی و ماشین های پرتاب سنگ نیز استفاده می شدند. سر نیزه ها در برابر سواره نظام استفاده می شد در حالی که در نظام های باز، اکثرا نیزه ها استفاده می شدند. دو نوع شمشیر توسط مبارزان گوگوریو استفاده می شدند. اولین نوع شمشیری کوتاه با دو لبه بود که اکثرا برای پرتاب استفاده می شد. نوع دیگر شمشیری بلند و تک لبه بود که دسته ای کمینه و قبه ای حلقوی داشت که تاثیر مدل هان شرقی در آن هویدا بود. کلاه خود ها با نوعی که مردمان اسیای مرکزی استفاده می کردند مشابه بود و با پره ها، چرم ها و یال اسب تزئین می شدند. سپر محافظ اصلی سربازان بود که بیشتر بدن آنها را پوشش می داد. سواره نظام گه ماموسا نامیده می شد که نوع مشابهی از کاتافراکت بود.
استحکامات:
متداول ترین نوع از دژهای گوگوریو نوعی بود که در شکل یک ماه ساخته می شد و بین یک رودخانه و شاخه های آن قرار داشت. خندق ها و دیوارهای زمینی بین سواحل باعث به وجود امدن خصوصیات اضافی دفاعی می شدند. این دیوارها در طول خود گسترده بودند و از بلوک های عظیم سنگی که با خاک رس به هم پیوند داده شده بودند، ساخته می شدند و حتی برای توپخانه چینی ها نیز دشوار بود که از آنها عبور کند. دیوارها با یک خندق احاطه می شدند تا از حملات زیر زمینی ممانعت شود و این دیوارها به برج های دیده بانی نیز مجهز می شدند. تمامی قلعه ها برای یک محاصره طولانی مدت ذخایر کافی آب و تجهیزات مکفی را داشتند. اگر رودخانه ها و کوه هایی وجود نداشتند، خطوط دفاعی بیشتری اضافه می شدند.
دو برنامه ی شکار در هر سال با مدیریت پادشاه انجام شده و عملیات های نظامی در آنها تمرین می شد. عملیات های شکار و مانورها به این جهت انجام می شدند که سربازان گوگوریو به سطحی عالی از آموزش های شخصی برسند.
در پایتخت پنج ارتش حضور داشت که اغلب آنان سواره نظام بوده ، شخصا توسط پادشاه هدایت می شدند و تعداد آنها تقریبا ۱۲۵۰۰ نفر بود. تعداد اجزای واحدهای نظامی از ۲۱ هزار تا ۳۶ هزار سرباز متغیر بود و آنها در مناطق ساکن بوده و توسط فرمانداران کنترل می شدند. مستعمرات نظامی نزدیک مرزها اغلب شامل سربازان و رعایا می شدند. همچنین ارتش های خصوصی نیز وجود داشتند که توسط اشراف کنترل می شدند. این سیستم به گوگوریو اجازه می داد تا ارتشی ۵۰ هزار نفره را بدون هزینه هنگفت پشتیبانی و به کار گیرد. شمار این ارتش در یک مسلح سازی بزرگ در شرایط ویژه به سیصد هزار نفر می رسید.
واحد های گوگوریو بر اساس سلاح های غالبشان تقسیم می شدند: نیزه داران، تبرداران، کمان داران چه آنهایی که بر زمین بوده یا سوار بر اسب بودند و سواره نظام ها شامل زره پوشان و واحدهای سنگین نیزه دار. دیگر گروه ها شامل واحدهای منجنیق، دیوار نوردان و واحدهای هجومی بخشی از واحدهای ویژه بودند و به عموم اضافه می شدند. مزیت این واحد وظیفه دار، شدیدا تخصصی شدن واحدهای درگیر و عیب آن غیر ممکن بودن واکنش های تاکتیکی و ترکیبی برای یک واحد خاص بود.
استراتژی:
آرایش نظامی به گونه ای بود که ژنرال و کارکنان وی به همراه محافظان در میانه ی ارتش قرار داشتند. کمان داران توسط تبرداران محافظت می شدند. در جلوی ژنرال نیروهای پیاده نظام اصلی قرار داشتند و در جناحین ردیف هایی از سواره نظام سنگین قرار داشتند که در موارد حمله دشمن از جناحین آماده پاتک زدن بودند. در جلو و عقب های بسیار دور این آرایش، سواره نظام های سبک قرار داشتند که برای کار اطلاعاتی، تعقیب و تضعیف حمله ی دشمن استفاده می شدند. دور و بر سربازان اصلی گروه های کوچکی از سواره نظام های سنگین و پیاده نظام ها قرار داشتند. هر واحد برای دفاع از دیگری با فراهم نمودن حمایت دو جانبه آماده سازی شده بود.
گوگوریو یک استراتژی دفاع فعالانه بر پایه شهرها را پیاده سازی کرده بود. بر اساس شهرهای محصور و کمپ های نظامی مستحکم، این سیستم دفاعی فعال از سواره نظام های سبک برای عاجز کردن پیوسته ی دشمن و از واحدهای محاصره کننده و ذخایر قوی که شامل بهترین سربازان می شدند، برای یک حمله ی سخت در پایان بهره می جست.
همچنین گوگوریو از جاسوسان نظامی و تکنیک های ویژه به عنوان بخش مهمی از این استراتژی بهره می برد. گوگوریو در دادن اطلاعات غلط به مانند فرستادن سر نیزه های سنگی به عنوان خراج به دربار چین در زمانی که آنها در عصر آهن بودند نیز ماهر بود. گوگوریو سیستم جاسوسی خود را نیز توسعه داده بود. یکی از معروف ترین جاسوسان گوگوریو به نام باک سوک که نامش در کتاب سامگوک یوسا نیز ذکر شده است، می توانست در گروه هوارانگ های شیلا نیز نفوذ کند.
روابط خارجی:
طبیعت نظامی گوگوریو اغلب آنها را به درگیری با سلسله های چینی می کشاند. در زمانی که آنها در جنگ با چینی ها نبودند، گوگوریو گهگاه خراج هایی به بعضی از سلسله های چینی به عنوان نوعی تجارت و پیمان عدم تجاوز می فرستاد. این داد و ستدها باعث ترویج و جاری شدن فرهنگ و ادیان از چین به داخل شبه جزیره کره شد. گوگوریو همچنین از دیگر پادشاهی های شبه جزیره کره و مناطق قبیله ای همسایه خراج دریافت میکرد و متناوبا مردمان مالگال را در امور نظامیشان مجهز می کرد. اگرچه گوگوریو و بکجه سرانجام در جنگشان بر علیه شیلا و تانگ یک اتحاد تشکیل دادند ولی آنها رقابت منطقه ای خود را در طول تاریخشان ادامه دادند.
علی رغم تضادها بین گوگوریو و چین در طول قرن ها، دو کشور شرکای تجاری مکرری برای یکدیگر بودند. این در حالی بود که گوگوریو طلا، نقره، مروارید و منسوجات به چین صادر می نمود و چین نیز در عوض تسلیحات، ابریشم و لوازم نگارش به گوگوریو می فرستاد. همچنین با اتحاذ سیستم نوشتاری چینی ، سکه های ووژو ( که با نام اوشوچون نیز شناخته می شود)، سبک شعری چینی، اجزای معماری (مخصوصا در مورد مقبره ها)، بن مایه های هنری ( مجددا در مقبره ها به صورت نقاشی صور فلکی بر روی سقف ها و تصاویر حیوانات چینی در چهار جهت)، و سیستم اعتقادی توسط گوگوریو، روابط فرهنگی بین دو کشور نیز وجود داشت.
فرهنگ:
فرهنگ گوگوریو با آب و هوا، دین و جامعه پر تنشی که مردم به علت جنگ های متععدی که گوگوریو به راه انداخته بود با آن مواجه بودند، مشخص می شود. چیز زیادی در مورد فرهنگ گوگوریو در دسترس نمی باشد زیرا منابع زیادی در مورد آن از بین رفته است.
ساکنان گوگوریو به مانند دیگر فرهنگ های سه پادشاهی اولین استفاده کنندگان از هانبوک امروزی بودند. نقاشی های دیواری و مصنوعاتی وجود دارد که رقاص هایی را به تصویر می کشد که لباس های سفید با جزئیاتی پوشیده اند.
فستیوال ها و سرگرمی ها:
سرگرمی متداول در بین مردمان گوگوریو اشامیدن شراب، آواز خواندن یا رقص بود. بازی هایی به مانند کشتی نیز تماشاگران کنجکاو را به خود جذب می کرد.
فستیوال دونگ منگ اکتبر هر سال برگزار می شد. فستیوال دونگ منگ به منظور عبادت خدایان انجام می شد. این مراسمات با ضیافت های عظیم مهمانی، بازی ها و دیگر فعالیت ها دنبال می شد. اغلب، پادشاه برای اجداد خود تشریفات مذهبی برگزار می کرد.
شکار فعالیتی مردانه و همچنین روشی مناسب برای آموزش مردان جوان برای حضور در ارتش بود. گروه های شکار بر اسب ها سوار شده و آهو شکار کرده یا بازی های دیگری با تیر و کمان انجام می دادند. همچنین مسابقه تیر اندازی نیز برگزار می شد.
دین:
مردم گوگوریو اجداد خود را می پرستیدند و انها را ماورا الطبیعه به حساب می آوردند. جومونگ، موسس سلسله گوگوریو، در میان مردم پرستیده شده و مورد احترام بود. حتی معبدی در پیونگ یانگ وجود دارد که به جومونگ نسبت داده شده بود. در فستیوال سالیانه ی دونگ منگ، یک مراسم مذهبی برای جومونگ، اجداد و خدایان برگزار می شد.
چهار پایان و حیوانات افسانه ای نیز در گوگوریو مقدس شمرده می شدند. ققنوس و اژدها پرستیده می شدند در حالی که سامجوگو ( پرنده سه پایی که نمایانگر خورشید بود)، به عنوان قدرتمندترین در میان این سه شناخته می شد. نقاشی های حیوانات افسانه ای امروزه در مقبره پادشاهان گوگوریو موجود می باشد.
آنها همچنین به ” ساسین” که چهار حیوان افسانه ای بودند، اعتقاد داشتند. چونگ ریونگ (اژدهای آبی) از شرق، بک هو (ببر سفید) از غرب، جوجاک (ققنوس قرمز) از جنوب و هیون مو ( لاک پشت سیاه) از شمال محافظت می کردند. این حیوانات افسانه ای با اژدهای لاجوردی، پرنده قرمز، ببر سفید و لاک پشت سفید از مجموعه چهار نماد یکسان بودند.
بودائیت برای اولین بار در سال ۳۷۲ به گوگوریو معرفی شد. دولت آموزش بودائیت را به رسمیت شناخته و تشویق نمود و دیرها و معابد زیادی در زمان حکومت گوگوریو ساخته شد. به این ترتیب گوگوریو به اولین کشوری در منطقه تبدیل گشت که بودائیت را پذیرفته است. اما بودائیت در شیلا و بکجه که از گوگوریو به آنها منتقل شده است، محبوب تر بوده است.
زبان:
گوگوریو به مانند بسیاری از پادشاهی های دیگر شرق آسیا از الفبای چینی استفاده نموده و به صورت چینی کلاسیک می نوشت. تنها تعداد اندکی از واژگان زبان گوگوریو باقی مانده است ولی این واژگان یک شباهت با زبان شیلا و نفوذ پذیری از زبان های تونگوسیک را ثابت می کند. حامیان خانواده زبان آلتایی اغلب زبان گوگوریو را به عنوان عضوی از خانواده آن زبان به حساب می آورند. اغلب زبان شناسان کره ای زبان گوگوریو را از بین زبان های سه پادشاهی که از گوچوسون دنباله روی می کردند، نزدیکترین زبان به زبان آلتایی می دانند.
بکجه و گوگوریو با پشتیبانی این افسانه که تاسیس بکجه را توسط پسران موسس گوگوریو توصیف می کند، شباهت های قابل توجهی دارند. نام های گوگوریو برای پست های دولتی با نام های شیلا و بکجه برای این پست ها شباهت زیادی دارد. زبان شناس آمریکایی کریستوفر بک ویث به شباهت هایی در واژگان موجود با زبان ژاپنی باستان اشاره کرده است. بعضی از زبان شناسان نیز خانواده ” زبان بویو” که شامل زبان های بویو، گوگوریو، بکجه و ژاپنی قدیم می شد را برای گوگوریو پیشنهاد داده اند. منابع چینی شباهتی بین زبان های گوگوریو، بویو، اوکجه شرقی و گوچوسون را طرح می کنند در حالی که زبان گوگوریو به وضوح از زبان مالگال (موهه) متفاوت می باشد. بعضی از کلمات با ریشه گوگوریو در زبان کره ای باستان (اوایل قرن دهم – اواخر قرن چهاردهم) وجود داشت ولی واژگان با ریشه شیلایی جایگزین بسیاری از آنها شدند.
دولت و طبقات اجتماعی:
به مانند دو پادشاهی دیگر آن زمان، گوگوریو توسط یک پادشاه به همراه پست های مدیریتی ارشدی که توسط اشراف صاحب زمین تصرف شده بودند، اداره می شد. در ساختاری به مانند سیستم طبقاتی خون مقدس شیلا، اشخاص بر اساس وراثت خود زیر مجموعه ای از گروه های خاص اجتماعی می شدند. مرتبه شخص نشان می داد که وی در کدام یک از چهارده رده مدیریتی می توانست قرار بگیرد. گروه اشراف در طبقات اجتماعی ته گا و سوگا قرار داشتند و در زیر مجموعه آنها رعایایی قرار داشتند که بر روی زمین خودشان کار می کردند. در پائین ترین رده از نردبان اجتماعی، برده ها و مجرمینی وجود داشتند که مجبور بودند بر روی زمین های اشراف کار کنند. کشور از مردم مالیات می گرفت که قابل پرداخت به صورت جنس بوده و یا اینکه شهروندان را موظف می کرد تا در ارتش به پیکار پرداخته یا در پروژه های دولتی به مانند ساخت استحکامات کارگری کنند.
هنر در گوگوریو:
نوع مهمی از هنر در گوگوریو نقاشی های دیواری بود. شاید مشهورترین نمونه های باقی مانده از این هنر در مقبره رقاص ها در تونگ گو امروزی یافت شود. یک نقاشی دیواری که اسم مقبره نیز از آن گرفته شده است، ردیف هایی از رقاص ها را نشان می دهد که بازوان خود را بالا گرفته اند. انان رداها و کت های استین بلند و شلوارهایی که به مچ پایشان گره خورده است را پوشیده اند. دیگر اتاقک ها نقاشی هایی دارند که ساکنین مقبره، مبارزانی سوار بر اسب، شکار یک شیر، حیوانات افسانه ای و جزئیات زندگی روزمره و معماری را نشان می دهند. در حدود ۸۰ مقبره گوگوریو نقاشی های دیواری را در خود جای داده اند که در آنها یا نقاشی به صورت مستقیم بر دیوارهای سنگی اتاقک اعمال شده است و یا بر روی لایه ای از کچ آهک کشیده شده است. رنگ های روشن و طرح های جاری از ویژگی های معمول نقاشی های گوگوریو هستند. احتمال دارد همانگونه که نقاشان کره ای از همتایان چینی خود این هنر را آموخته اند، آنها نیز دانش خود را به هنرمندان ژاپنی انتقال داده باشند.
همچنین مقابر منبع غنی از مصنوعات هستند ولی گرایش به ساخت مقابری با ورودی های افقی که به آسانی قابل دسترس باشد نشان می دهد که مقبره های گوگوریو در سالیان دور مورد غارت قرار می گرفت. بعضی از اندک قطعات هنری باقی مانده به مانند تاج های برنزی زرد اندود شده و جواهر آلات نیز وجود دارند که به استادکاری سازندگان خود شهادت می دهند. نمونه های بسیار اندکی از کوزه های سفالین گوگوریو باقی مانده است و این موارد نیز زادگاهی پر ابهام دارند. تعداد بیشتری از مجسمه های برنزی و برنز اندود شده ی بودا نیز وجود دارد که به علت حضور یک مندورلای شعله ور و حضور بودی ساتوهای نشسته در جناحینش، تاثیر سلسله وی شمالی در آن محسوس می باشد.
معماری گوگوریو:
هیچ معبدی از دوران گوگوریو باقی نمانده است ولی بعضی از معماری های باقی مانده قابل توجه تر گوگوریو که شامل دیوارها و استحکامات می شوند، از شهرهای تونگ گو، فوشون و پیونگ یانگ به دست آمده است. پیونگ یانگ که در گذشته پایتخت گوگوریو بود، دارای ساختمان های بسیار بزرگ با ابعاد ۸۰ در ۳۰ متر و قصرهایی با باغ هایی بود که تپه ها و دریاچه های مصنوعی داشتند. ساختمان ها با کاشی های سقفی زیبایی که نقوش گل لوتوس و ماسک دیو را با خود دارند تزئین شده اند. این کاشی ها به کرات در مکان های این ساختمان ها پیدا شده اند. ده هزار مقبره گوگوریو که از ساختمان های خارجی سالمتر مانده اند، به عنوان مثال به صورت اولیه توده های سنگ که از بستر رودخانه به دست امده بودند، موجود می باشد. اما در قرن چهارم میلادی قبور مربعی در داخل اهرامی که از بلوک های سنگی بریده شده درست می شدند، قرار می گرفتند. معروفترین نمونه از این نوع در پایتخت سابق یعنی گونگ نه سونگ قرار دارد که گمان می رود مقبره پادشاه گوانگتو کبیر باشد. این مقبره که ۷۵ متر طول داشته و با استفاده از بلوک هایی با ابعاد ۳ در ۵ متر ساخته شده است، در هر کنج ان ۴ ساختار دولمن مانند کوچکتر دارد.
مقبره مهم دیگر متعلق به تونگ شو، آخرین حکمران ته بانگ می باشد. این مقبره در نزدیکی پیونگ یانگ قرار دارد و سنگ نوشته مربوطه ایجاد مقبره را به سال ۳۵۷ قبل از میلاد ارجاع می دهد. اتاق اصلی آن ۱۸ ستون سنگ آهکی و نقاشی های دیواری دارد که با ۴ اتاقک کوچک محاصره شده است. مقبره های متداول تر از این دو نمونه در دوران گوگوریو به شکل نیم کروی و برآمده از زمین بر روی یک پایه مربعی ساخته می شدند که قسمت داخلی آنها با استفاده از سنگ درست می شد. دیگر ویژگی های معماری که در مقبره های مختلف گوگوریو دیده می شوند شامل طاق ها، ستون های هشت ظلعی و درهای سنگی چرخان می شود.
پیوند فرهنگی:
هنرهای گوگوریو که به خاطر انرژی که در تصویر سازی های خود دارد شناخته می شوند، به طور عمده در نقاشی های مقبره ها نمود پیدا کردند. این هنر که به خوبی دارای جزئیات شده است، در مقبره های گوگوریو و دیگر نقاشی های دیواری قابل مشاهده می باشد. بسیاری از قطعه های هنری سبکی اصیل از نقاشی را دارند.
میراث فرهنگی گوگوریو در فرهنگ امروزی کره می تواند یافت شود.به عنوان مثال: دژهای کره ای، سسیروم، تک کیون، رقص کره ای، اوندول (سیستم گرمایش از کف گوگوریو) و هانبوک از این قسم هستند.
ما ترک:
باقی مانده ی شهرهای محصور، دژها، قصرها، مقابر و صنایع دستی که شامل نقاشی های باستانی موجود در یک مجموعه مقابر گوگوریو در پیونگ یانگ نیز می شود، در کره شمالی و منچوری یافت شده است. بعضی خرابه ها نیز همچنان در چین امروزی قابل روئیت می باشد. به عنوان مثال کوهستان وونو که در نزدیکی هوانرن در منطقه ی لیائونینگ در مرز کنونی کره شمالی قرار دارد، به عنوان محل دژ جولبن تخمین زده می شود. منطقه ی جیان نیز میزبان مجموعه بزرگی از مقبره های سلسله گوگوریو می باشد که به اعتقاد محققین چینی شامل قبور گوانگتو و پسرش جانگسو، به همراه احتمالا شناخته شده ترین مصنوع ساخت گوگوریو یعنی ستون یادبود گوانگتو که یکی از اصلی ترین منابع تاریخ گوگوریو قبل از قرن پنجم میلادی می باشد، است.
محل میراث جهانی یونسکو:
یونسکو در سال ۲۰۰۴ شهرهای پایتخت و مقابر امپراطوری باستانی گوگوریو در چین امروزی و مجموعه مقابر گوگوریو در کره شمالی امروزی را به فهرست مکان های میراث جهانی خود افزود.
نام:
نام انگلیسی امروزی کره (korea) از گوریو (که به صورت کوریو نیز تلفظ می شود)(۹۱۸-۱۳۹۲) که خود را به عنوان جانشین اصلی گوگوریو قلمداد می کرد، مشتق شده است. نام گوریو برای اولین بار در خلال سلطنت جانگسو در قرن پنجم میلادی به کار رفته بود. گوگوریو بعد از سال ۵۲۰ میلادی در منابع تاریخی و دیپلماتیکی ژاپنی و چینی با لفظ گوریو مورد خطاب قرار گرفته است.
دوست دارم دربارهی جانگ بگو وروابط بازرگانی شیلا چانکی جین ،چین،و…برایم توضیح دهید.
سلام
منم دوست دارم از جانگ بوگو بدونم.ضمناً ازاین مطلب جالبتون هم سپاسگزارم
یاعلی
جانگ بوگو (به کرهای (خط هانجا): 張保皐) یا گونگ بوک (به کرهای (خط هانجا): 弓福) (مرگ در ۸۴۶ میلادی) دریانورد، فرمانده جنگی، استاد هنرهای رزمی و یکی از نیرومندترین سیاستمداران پادشاهی شیلا در کره بود. او چندین دهه بر دریای زرد و آبهای میان سواحل جنوب غربی کره و شبهجزیره شاندونگ چین تسلط داشت. مرکز ناوگان کشتیرانی او در جزیره واندو در چانگهیجین (استان جولا در کره جنوبی) در دریای جنوب غربی قرار داشت، او مقام رسمی فرماندار دریایی چانگهی جین را از طرف دربار شیلا در اختیار داشت.ودر۸۴۶ میلادی درگذشت
جانگ بوگو به دست یوم جانگ دزد دریایی مشهور کشته میشه ولی در نهایت پسر جانگ بوگو بزرگ میشه و یوم جانگ رو میکشه و انتقام پدرش رو میگیره در فیلم امپراطور دریا اخر فیلم رو طبق خواسته خودشان تموم کردند و واقعیت رو بازی نکردند
سلام خسته نباشید اگرامکان دارد درباره پادشاه جوشین یعنی وان انگ گتو بزرگ مطلب بنویسید .باتشکر
قرار گرفت
گوگوریو کی تاسیس شد
۳۷ سال قبل از میلاد و این حکومت تا ۶۶۸ بعد از میلاد ادامه پیدا میکند .
در اسامی پادشاهان اسم امپداطور موهیول نبود لطفا اسم ایشان را هم به فهرست اضافه کنید .
با سلام
ممنونم از سایتتون
ضمنا دوست عزیز پادشاه موهیول بعد ها لغب دائموسین گرفت
با تشکر
درود!
آدم شگفت زده میشه از اینکه برخی کشورها تاریخ درست و درمونی ندارند ولی راه تاریخ سازی رو خوب می دونن!
ما که هزاران سال پیشینه ی نخستین ها(نخستین کارها در جهان) رو داریم اگه به جای سیاست بازی و هدر دادن پولهای نفت برای ساختن سریال های بیگانه ای چون یوسف و مختارنامه سینمایی تاریخی از دست کم “اردشیر بابکان” که آگاهی های میهنی(نوشته های تاریخ نویسان ایرانی) بسیاری ازش در دسته خودمون رو میتونستیم بالا بکشیم!
مختار کیه که پول کشور رو واسه ی همچین کسی که داستانش هم کژتابی(تحریف)هایی داشت و به گفته ی تاریخ دانان و فیلمنامه نویسانش بسیار زندگینامه ی تیره ای داشت ، به جوب بریزیم و تازیان رو به دروغ بالا ببریم و توی سریال نشون بدیم که ایرانیان بیشتر این بار رو به دوش کشیدند!!!!
تنها سریالهای تاریخی که ساخته شده در باره ی خسروپرویژ (سریالهای که به پیامبر اسلام وابته بود) و شاه عباس (شیخ بهایی) ، سریال های قاجاری بوده که بیشترین آرمانش نشون دادن تاراژگری تاراژگرایی همچون انگلیس و روس و آلمان بوده!
اگه فرهاد چهارم درگیر جنگ با ارد دوم نبود بی گمان کره جنوبی رو پاکسازی می کرد تازه اگه میدونست که کره ۲۰۰۰ سال دیگه با تاریخ ایران سریالی درباره جومونگ میسازه یه سپاه چندهزار نفری میفرستاد به کره!!!!!!!!!!!!!
شاد میشم از اینکه بهم سر بزنید:
http://www.zaresatan.mihanblog.com
اپوزیسویونی نوکر آمریکا و اوروپا تو کی هستی با افعال نژاد پرستانه و ضد دینی مذاهب جهان به قومیت محدود کرده و اونوقت خودت رو با بی شرمی وطن پرست و پیرو زرتشت و فرزند کوروش و آریایی الاصل معرفی می کنی کوروش کبیر همان کسی بود که زرتشتی مذهب وآریایی اصیل بود و پادشاهی عادل کسی که به ادیان و معتقدات اطرافیان و دیگران احترام می گذاشت کسی که اقوام و نژاد های دیگر را محترم شمرد و آنان را ارج نهاد. دین زرتشت اگر دین ایرانی و مخصوص نژاد آریایی بود اگر هر دینی مخصوص نژاد خاص بود پس چطور دین زرتشت در دوره روم قبل از مسیحیت به اروپا راه یافت و نژادهای اروپایی و هندی قبل از میلاد مسیح چگونه زرتشتی شدند برخی از قبایل عربی الاصل قبل از اسلام حتی به دور از سلطه امپراتوری باستانی ایران چگونه زرتشتی شدند دین مسیحیت خاستگاهش فلسطین بود چگونه به جهان راه یافت می گویید اسلام به زور شمشیر بوده و مخصوص تازیان هست و این حرفها اگر این طور بود پس دلیل اقلیت های زرتشتی چیست جنابعالی می فرمایید که ایرانیان به زور مسلمان شدند پس اقلیتی که از روز اول تصرف ایران بدست قوای عمر بن خطاب تا کنون چگونه زرتشتی ماندند آیا اسلام به زور شمشیر به مالزی تایلند و ویتنام و فیلیپین و ژاپن رفت یا از طریق تبلیغ آموزه های قرآن. توی ظاهر پرست کوته نظر آیا نمی دانی یا نمی فهمی که خلیفه غاصب صرفاً به منظور بدست آوردن ثروت و سرزمین به ایران یورش برد و گسترش اسلام تنها بهانه او بود. اگر اسلام به زور شمشیر بود پس چگونه ایرانیان چند قرن قبل از حمله اعراب مسلمان شدند سلمان فارسی و باذان و چند ایرانی زرتشتی دیگر چگونه مسلمان شدند با عقل و سنجیدن آن با آموزه های اسلام یا به زور شمشیر تو چگونه حس ناسیونالیستی ات به اثبات می رسانی با تفکر نژاد برتر هیتلری یا با اندیشه کوروش مطمعناً آنطور که کوروش را مدح می کنی اندیشه بلند و فراملی او را دنبال نمی کنی بلکه تفکر هیتلر رومی پرست آلمانی نژاد پرست را دنبال می کنی شرم نمی کنی که با این اخلاق و پندار بد و افراط گرایانه ات خودت پیرو زرتشت پیامبر و کوروش بزرگ که گرامی ترین پادشاه در نزد ایران و جهان است معرفی می کنی تو کوچکتر و حقیرتر و زبون تر از آنی که خود را پیرو پیامبر زرتشت و کوروش کبیر بزرگوار که حامل پیام انصاف و رحم و انسانیت بود معرفی کنی تو آنقدر وطن فروش و بیگانه پرست هستی که استحقاق معرفی خود به عنوان یک ایران دوست و وطن پرست را نداشته باشی به چه جرئت و با چه رویی خود را ایران پرست و ما را بیگانه پرست معرفی می کنی تو و امثال تو که طی سال های متمادی با شعار های زیبا و ناسیونالیستی به میان مردم آمدی اما بر خلاف شعارهایت نه تنها به ایران و ایرانی بلکه به کل بشریت خیانت کردی حال تو با این همه سابقه خیانت و راه باز کردن برای انگلیس و آلمان و فرانسه و روسیه و آمریکا و. .. چطور جرئت می کنی خود را وطن پرست و ما را بیگانه پرست بخوانی شرم نمی کنی خجالت نمی کشی که با سوء استفاده از احساس ایران پرستی این مردم زحمتکش و شریف و نجیب آریایی این مردم شریف را فریب می دهی و از احساسات پاک این مردم برای منافع شوم خودت استفاده می بری من یک آریایی ام با نام داریوش آریایی یک وطن پرست و ایران دوست واقعی نه مثل تو ایران دوست پشمکی که بجای ایران دوستی از احساسات ایران پرستانه به نفع خود استفاده برده و مردم سرزمینم ؛مهد قوم آریاییان ؛ایران بزرگ را فریب می دهی.
کافر منافق ساکت باش
تاسیس گوگوریو همزمان با دوران حکومت فرهاد چهارم اشکانی بوده
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86
خیلی جستجو کردم بدونم در ان زمان در ایران چه سلسله ایی حکومت میکرده . هیچ رابطه ایی بین گوگوریو با ایرانیان نبوده تجاری و یا هر رابطه ایی . اصلا انها در ان زمان میدانستند که امپراطوری در ایران وجود دارد و اینکه مگر نمی گویند تنها در جهان دو اکپراطوری روم ایران بوده ؟
روابط گوگوریو با تمدن ایران در زمان پادشاهی ساسانی در ایران بوده ..این روابط در زمان چانگسو پسر گوانگائتو بوده و مدارکی هم تو یه موزه تو سئول دربارش موجوده ..البته ارتباط بین تمدن های ایران و کره از راه جاده ابریشم قبلتر از اینم بوده
تاسیس گوگورید تقریبا ۱۸ سال قبل از میلاد اما اشکانیان سیصد سال قبل از میلاد اینجا درج شده
سر انجام سوسانو و فرزندانش بیریو و اونجو چه شد
تاریخ سرزمین بیگچی چگونه بود
کره جنوبی فعلی همان جاییبوده که سوسانو مهاجرت کردند نوه ساسانو بعد از دائموسین پادشاه میشه جومونگ سه را حتما نگاه کن خیلی جالبه و از جومونگ یک هم جالبتر
سوسانو در سال ۱۸ سال قبل از میلاد امپراطوری باکجه را تاسیس میکند در سال ۱۹ پیش از میلاد یه سویا و یوری به گوگوریو بازگشتند و سوسونو که موقعیت پسرانش به خصوص بیریو را در خطر دید به همراه پسرانش گوگوریو را ترک کرد. (جومونگ) سربازان زیادی به او داد. پس از حرکت سوسونو بیریو در میچاهول و اونجو در ویریسونگ ساکن شدند. اونجو با یکپارچه کردن مردم جولبون، باکجه را به وجود آورد. سوسونو و گو مسئو دانگون مهرههای اصلی برپایی باکجه بودند.باکجه هر وقت با مشکلی بر میخورد از سیلا کمک میگرفت و روابط بسیار بدی با گوگوریو داشت، با وجودیکه در اصل متعلق به یک خانواده هستند.
تاریخا با تولید فیلم است که جالب میشود واقعا با دیدن جومونگ یک و دو و سه انقدر تحت تاثیر قرار گرفتم . چرا ما انقدر زود در برابر عربها مفولها تسلیم شدیم اما انها می جنگیدند انها از مرگ هراس نداشتند اما ما ایرانیها راحت طلب بودیم حتی بعضی مورخین زمان کوروش به راحت طلبی فارسها اشاهره کرده
اولاً این صفحه ربطی به کوروش موروش نداره
در ثانی این قدر نژادپرست و جاهل نباشید
اگر کسی اطلاعاتی دارد بگوید در زمان گوگوریو چند امپراطوری وجود داشته در سراسر رمین و اینکه رابطه پارسها با کره ایها ودر مورد تموشین شکست ناپذیر هم اگر کتایس مرجعی وجود دارد معرفی کنید کتاب تاریخ کره ایا به زبان فاریی هم میشود مطالعه اش کرد
سلام به همگی من نازنینم لطفا درباره امپراطور باکچه و خاندان او این جا بنویسید ممنونم نازنین دباغ ۱۲ساله از تهران
قوی ترین امپراطور گوگوریو کدومشون بوده
با سلام.امپراطور گوانگتو کبیر.مطلبش رو تو همین سایت نوشتیم.میتونید مطالعه کنید.
کره ای ها در اون زمان با کشورهای اروپایی تجارت نمیکردن؟؟
سلام. اگه منظورتون از اون زمان دوران سه پادشاهی بوده باشه، نه هیچ مدرکی مبنی بر ارتباط تجاری کره ای ها با اروپا وجود نداره.