ضمانت وام‌های هنگفت مظفرالدین‌شاه به روسیه چه بود؟

انحصار تجارت خارجی ایران در دست روس‌ها و موافقت ایران با خودداری از تاسیس خط آهن، دو عامل کنترل اقتصادی ایران توسط روس‌ها بود.
دولت ایران که پیوسته به پول احتیاج داشت، در سال ۱۹۰۰ اولین وام هنگفت خود را از روسیه دریافت کرد و مظفرالدین‌شاه در ۱۹۰۲ وام دیگری از روس‌ها گرفت که برای تضمین بازپرداخت آن، عواید تمام گمرکات ایران را به‌استثنای گمرکات جنوب (که در اختیار انگلیسی‌ها بود) وثیقه قرار داد.
سن‌پترزبورگ، به عنوان نخستین شرط، قبل از پرداخت وام ۱۹۰۲ اصرار داشت که ایران از محل این وام، قروض ۱۸۹۲ خود را به انگلستان ادا کند و انجام این تقاضا به شانس مداخله انگلستان لطمه وارد کرد. بانک استقراضی روس نیز (که مدبرانه از سوی «ویت» وزیر مالیه اداره می‌شد) در بهره‌برداری از مشکلات مالی ایران، به سود روسیه کاملا موفق بود.
این بانک از دادن وام‌های کوتاه‌مدت و کمک‌های مالی به سیاستمداران ذی‌نفوذ خودداری نمی‌کرد و حتی محمدعلی میرزا ولیعهد که بعدا به سلطنت ایران رسید، مبالغ هنگفتی برای ساختمان در املاک شخصی خود در آذربایجان، از این بانک قرض گرفت و کار به جایی کشید که طبق نظر سومنر تا سال ۱۹۰۶، دولت و شخصیت‌های بلندپایه ایرانی معادل ۵/ ۷میلیون لیره استرلینگ به روسیه بدهکار شدند.

از نظر استراتژیک نیز روسیه از موقع مستحکمی برخوردار بود. در ژانویه ۱۹۰۰ موراویف وزیر خارجه روس طرحی به تزار تقدیم کرد که ضمن بررسی تزلزل نفوذ انگلیس در اثر جنگ بوئر‌ها (Boer War) سه پیشنهاد برای بهره‌برداری روسیه از اوضاع و احوال موجود در ایران مطرح شده بود.

موراویف می‌خواست به سبب نابسامان بودن اوضاع مالی روسیه، احداث خط آهن به سوی خلیج‌فارس به تعویق افتد، ولی وی بر این باور بود که در صورت توسعه خطوط آهن روسیه تا مرز‌های ایران فرصتی به وجود خواهد آمد تا بعدا تحت شرایط مناسبی آن خطوط به داخل خاک ایران امتداد یابد.

خلاصه در چنین شرایطی موافقتنامه ممنوعیت ایران از احداث خط آهن که در ۱۸۹۰ به امضا رسیده بود تا ۱۰ سال دیگر تمدید شد.

وزیر خارجه روس در آن طرح خود پیشنهاد می‌کرد که یکی از بنادر خلیج‌فارس اشغال شود یا آنکه روسیه اعلامیه‌ای رسمی دال بر رعایت تمامیت ارضی ایران صادر کند یا روسیه با انگلستان بر سر تقسیم ایران به مناطق نفوذ، همانند آنچه که در ۱۹۰۷ توسط ایزولسکی (Isuolski) انجام شد، به توافق برسند.

از میان این سه راه‌حل، موراویف تصرف بندری را در ایران به صلاح نمی‌دید و آن را غیرعملی و تحریک‌آمیز می‌دانست و از سوی دیگر تقسیم ایران به مناطق نفوذ هم به مصلحت روسیه نبود، زیرا در این صورت روس‌ها از پیشروی بیشتر در ایران بازمانده و تنها ناگزیر می‌شدند که وضع موجود را رعایت کنند.
وزیر خارجه روس معتقد بود که صدور اعلامیه‌ای مبنی بر محترم شمردن تمامیت ارضی ایران برای روسیه واجد منافع بی‌شماری است، گو اینکه موراویف هیچ یک از این سه راه‌حل را عمدا به موقع اجرا نگذاشت، اما این راه‌حل‌ها اساس سیاست روسیه را نسبت به ایران تشکیل می‌داد.

سال‌های ۱۹۰۲ و ۱۹۰۳ اوج نفوذ روسیه در ایران بود و سه سال بعد که انگلیس‌ها به بوئر‌ها فائق آمده و روس‌ها از ژاپنی‌ها شکست خوردند، آن زمان طرح‌های سیاستمداران روسی و لحن جراید آن کشور تغییرات اساسی پیدا کرد.

از ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۵ روابط آلمان با روسیه فراز و نشیب‌های زیادی داشت، ولی به طور کلی آن دو مناسباتی دوستانه با یکدیگر نداشتند.

نخستین علامت اختلال در روابط دو کشور امتناع آلمان از تمدید قرارداد «بیمه مجدد» منعقده در ۱۸۸۶ بود که در سال ۱۸۹۰ خاتمه می‌یافت.

به هر حال بدون هیچ تردیدی این امر سبب تیرگی روابط دو طرف شد و در نتیجه روسیه متوجه فرانسه شد و کشور اخیر روس‌ها را با منابع مالی تقویت کرده و با آنان متحد شدند.

از این موضوع که بگذریم از سال ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۴ مشکلات اقتصادی نیز میان آلمان و روسیه پیدا شد و هر دو طرف از مناقشات گمرکی آسیب فراوان دیدند، تا آنکه بالاخره مشکلات از طریق انعقاد قراردادی در سال ۱۸۹۴ حل شد و تشنج روابط رو به کاهش گذاشت.

بعد از سال ۱۸۹۷ که روسیه به خیال دست‌اندازی به منچوری افتاد، ویلهلم دوم، تزار روس را به این کار تشویق می‌کرد تا شاید از این طریق توجه روسیه به بالکان که باعث درگیری اتریش و روسیه می‌شد به نقطه‌ای دیگر جلب شود. این سیاست «دست‌های باز» برای آلمان پیروزی غیرمترقبه‌ای را به ارمغان آورد، چه باعث شد که آلمان همچون روسیه در ترکتازی‌های امپریالیستی در شرق دور شرکت کند، به‌خصوص پس از جنگ ۱۸۹۵ بین ژاپن و چین این تهاجمات دامنه بیشتری پیدا کرد.

با تمام این‌ها گاهی آلمان و روسیه با یکدیگر تصادماتی داشتند، یکی از مناطق تصادم آسیای صغیر بود. درگیری به طرح احداث خط آهن بغداد مربوط می‌شد که آلمان در نوامبر ۱۸۹۹ امتیاز آن را از سلطان عبدالحمید به دست آورد. سلطان عثمانی این امتیاز را به آقای «کولا» از بانک وورتمبرگ واگذار کرده بود که او نیز به نوبه خود آن را به جرج فون زیمنس Georg Von Siemens از بانک آلمان داد.

هدف سلطان از اعطای آن امتیاز، درهم شکستن نفوذ مالی فرانسه در عثمانی بود که آن زمان از طریق بانک استقراضی عثمانی نقش مهمی را ایفا می‌کرد. «بانک آلمان» و «وینر بانک فراین» (Wiener Bank Verein) به سرعت شرکت تازه‌ای برای کار‌های مربوط به احداث خط آهن تشکیل دادند.

شرکت جدید امیدوار بود که مناطق آناتولی را از لحاظ اقتصادی در اختیار خود درآورد. اگرچه آلمانی‌های صاحب امتیاز با احتیاط گام برمی‌داشتند تا به منافع دیگر قدرت‌ها صدمه‌ای وارد نیاورند، ولی در این کوشش شکست خوردند و فرانسه و روسیه به اقدامات آنان مظنون شدند.

آنچه به این سوء‌ظن دامن می‌زد حمایت بریتانیا در مراحل اولیه احداث خط آهن از آلمان بود که دست کم از راه در اختیار نهادن مهارت‌های فنی انجام می‌شد.

از کتاب تاریخ روابط ایران و آلمان- براد فورد. جی. مارتین
ترجمه: پیمان آزاد/ علی امید

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ