وقتی پهلوی اول «رضاخان هیئتی» نام گرفته بود!

عزاداری ماه محرم و برپایی شعائر حسینی در ذات فرهنگ ایرانیان نهادینه شده است، اما این موضوع فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسیِ رایج در بین ایرانی ها در دوره پهلوی اول آماج هجومی زننده قرار گرفت. رضاخان در پی جامعه‌سازی آیده آل بود و اجتماع جامعه سکولار ایرانی که در عوض نمادهای دینی و الهی، مظاهر باستانی و ایرانی را گرامی می دارند، در سر می‌پروراند. وی برای نیل به این مقصود بایست نمادهای جامعه مذهبی را از میان می‌برد. پهلوی اول به همین منظور دست به کار شد و با وضع قوانینی مثل منع حجاب، ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت و منع برپایی شعائر محرم به سمت مظاهر دینی جامعه ایرانی حمله کرد. 

اما قسمت عجیب و البته جالب ماجرا رفتار متناقضی است که از سوی رضاخان میرپنج ابراز می‌شد. چنانچه مشهور است و روایات تاریخی تایید می‌کند، رضاخان برای جلب نظر عموم مردم ایران که مذهبی هم بودند، به‌شدت خود را فردی متدین معرفی می‌کرد. این قزاق درس‌آموختهِ نظام، نوید یک حاکم اسلامی را می‌داد که می‌خواهد احکام اسلامی را در جامعه اجرا کند. او برای جلب نظر مردم مذهبی ایران، نه فقط از علاقه مردم به حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام که از مجموعه مذهب و احکام دینی، سوء استفاده کرد. این وضعیت به گونه‌ای بود که رضاخان «محتسب» استخدام کرد تا بر اجرای احکام نظارت کند.

داوود امینی در کتاب «چالش‌های روحانیت با رضاشاه» می‌نویسد: «رضاخان در ماه رمضان برای اینکه توجه مردم را به دینداری خود جلب کند، به روزه گرفتن فرمان داد و کارکنان سازمان‌های نظامی و انتظامی را به ادای فرایض مذهبی وادار کرد و حتی به منظور رعایت دقیق موازین شرعی ناظر شرعیات تعیین کرد.» 

همچنین در یکی از اعلامیه‌های رضاخان، هنگامی که به فرماندهی دیویزیون قزاق منصوب شد، آمده است: «تمام مغازه‌های شراب‌فروشی و عرق‌فروشی، تئاتر و سینما، فتوگراف‌ها و کلوپ‌های قمار باید بسته شود و هر که مست دیده شود به محکمه نظامی جلب خواهد شد.» 

با این حال، آنچه بیش از دیگر تظاهرهایِ مذهبی رضاخان نظر مردمِ مؤمنِ ایران را جلب کرد، «رضاخانِ هیئتی» بود. رضاخانی که طاغیان را سرکوب کرده بود، نظمی نسبی آورده بود و از قضای روزگار، برای حضرت سیدالشهدا هم سینه می‌زد و سوگواری می‌کرد. اوج این تظاهرِ خانِ میرپنج را در محرم‌الحرام سال ۱۳۰۱ شمسی (۱۳۴۱ قمری) می‌بینیم. از آن محرم تاریخی، روایت‌های متعددی شده است که در ادامه برخی از آن‌ها را مرور می‌کنیم.

حسن اعظام قدسی، ملقب به اعظام‌الوزاره ـ که از فعالان مشروطه و نمایندگان مجلس شورای ملی بود ـ در کتاب خاطراتش شرح جالبی از اقدامات رضاخان را حکایت می‌کند: «سردار سپه پس از موفقیت‌های فوق‌الذکر به فکر افتاد که حالا باید توجه مردم را به خود جلب و معتقد به خود نماید و بهترین راه هم اعمال مذهبی، خاصه عزاداری است که عامه طبقات متوجه خواهند گردید. من الاتفاق ماه محرم که عموم مردم مشغول عزاداری هستند و مجالس در تمام تهران دایر است. سردار سپه روز دهم محرم، به همراه دسته قزاق با یک هیأت از صاحب منصبان در جلو و افراد با بیرق‌ها و کتل با نظم و تشکیلات مخصوص از قزاقخانه حرکت می‌کرد. این دسته از میدان توپخانه و خیابان ناصریه به بازار می‌آمد. صاحب منصبان در جلو و جلوی آنها سردارسپه با یقه باز و روی سرش کاه و غالب آن‌ها به سرشان گل زده بودند و پای برهنه وارد بازار شدند و دسته سینه‌زن از افراد، چند قدم ایستاده، نوحه‌‌خوان می‌خواند و افراد سینه می‌زدند.» 

اما احوالات شخص رضاخان در این عزاداری‌ها، شرح جالبی دارد. آیت‌الله حسین بدلا در خاطرات خود نقل کرده است: «خود رضاخان مانند فرفره به همه جای ستون سر می‌زد و در حالی که در عزای امام حسین (علیه‌السلام) گِل به پیشانی مالیده بود، قزاق‌ها را مرتب می‌کرد. دسته قزاق‌ها با شمعی که افرادشان به نشانه عزای امام حسین (علیه‌السلام) در شام غریبان به دست داشتند، وارد شدند و دقایقی بعد نشستند. رضاخان مقابل آقاسیدکمال‌الدین یکی از علمای بزرگ تهران روی زمین نشست و گفت: این قزاق‌ها همه یاران شما و امام زمان هستند و آمده‌اند تا سر بسپارند. رضاخان برای جلب افکار عمومی، مجلس روضه مفصلی را در قزاق‌خانه و در یک جای وسیع برپا می‌کرد.» 

با این همه، با آغاز دوران شکوه رضاخانی و اطمینان شاه پهلوی از تاج و تخت، شاه حامی اسلام و یارانش که یاران امام زمان بودند، به شاه حامی مدرنیته تبدیل شد و یارانش هم یاران سرکوب و زور. سختگیری و اجبار رضاخان نسبت به عزاداری‌های محرم شدت بیشتر می‌شد و سیاست گام به گام رضاخان، ابتدا با تقلیل ایام عزاداری شروع شد.

مطابق گزارش «مریت هاکس» یکی از سیاحان از مراسم محرم در سال ۱۳۱۱ شمسی: «امسال شاه، روزهای تعطیل را از چهار روز [چهار روز آخر دهه اول محرم] به سه روز تقلیل داده و از کارهای فرعی و قدیمی مرسوم در دسته‌ها جلوگیری شده است. محدودیت‌های شهربانی در نقاط مختلف کشور برحسب آنکه مردمش متجدد یا متعصب باشند متفاوت است. هدف کلی آن است که به جای اقدامات حاد و فوری روش‌های سنتی را گام به گام تعدیل کنند تا فرمانداران فرصت یابند با رعایت احتیاط، همیشه درصدی از حمایت مردم را جلب کنند. برخی تصور می‌کنند و بعضی امیدوارند که رسم دسته راه انداختن کم‌کم به طور کلی از بین برود.»  

بر اساس بخشنامه محرمانه وزارت داخله در ۲۸ اسفند ۱۳۱۴، در ایام سوگواری محرم و صفر راه انداختن دسته ها ممنوع شد. جو خفقان به سمت و سویی رفت که روضه‌های خانگی، مراسمات حوزه‌های علمیه و از همه عجیب‌تر، ذکر مصایب حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) در مجالس ترحیم هم ممنوع اعلام شد.» پیرو فرمان‌های بعدی که پشت سر هم می‌رسیدند، بستن دستمال یا روسری برای شرکت در مجالس روضه‌ جلوگیری به عمل آمد تا اینکه در سال ۱۳۱۶ شمسی، طی اطلاعیه محرمانه وزارت داخله، به طور کلی روضه خوانی ممنوع شد. در این اعلامیه، هدف از ممنوعیت روضه‌خوانی، «خارج کردن مردم از خرافات و آشنا نمودن مردم به تمدن امروز» به عنوان «وظیفه اساسی دولت در مسایل داخلی» دانسته شده بود.» 

اما اوج شاهکارهای رضاشاه در محرم سال ۱۳۱۹ اتفاق افتاد. حسین مکی در کتاب تاریخ ۲۰ ساله می‌نویسد: «دولت رضاخانی به سران اصناف و بنگاه‌ها دستور داده بود تا همزمان با ماه محرم، کارناوال شادی به راه بیندازند و در سال ۱۳۱۹، جشن با ایام تاسوعا و عاشورا مصادف گردید. در آن شب، عده‌ای عمله طرب و فواحش، سوار بر کامیون‌های روباز، به رقص و پایکوبی در خیابان‌ها پرداختند.»

منبع فارس نیوز

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ