درختی که باید هوایش را داشته باشیم

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با خبرگزاری تاریخ ما درباره این‌که چرا باید رمان ایرانی بخوانیم در حالی که برخی می‌گویند رمان کالایی وارداتی است و نمونه خارجی‌اش بهتر است، اظهار کرد: این‌که رمان وارداتی است شاید یک‌جورهایی درست باشد و یک‌جورهایی درست نباشد؛ رمان در غرب شکل گرفته و آن‌ها زودتر از ما به آن رسیده‌اند و دلیل این‌که زودتر از ما به آن رسیده‌اند این است که آن‌ها زودتر به رمانتیسم رسیدند، زودتر از ما به رنسانس رسیدند و زودتر از ما قشر متوسط شهری تشکیل دادند که ما این‌ها را تشکیل نداده بودیم و هنوز هم به معنای دقیق کلمه تشکیل نشده و اگر هم شده، خیلی لاغر است و هر لحظه هم احتمال دارد بریزد.

او افزود: رمان وارد کشور ما شده و ما مانند چیزهای دیگری که هست از آن استفاده می‌کنیم و اصلا هم چیز بدی نیست؛ همان‌طور که ما تئاتر نداشتیم، درست است نمایش روحوضی و تعزیه داشتیم اما تئاتر نداشتیم، حتی نقاشی هم به این شکل رایج نداشتیم یا سینما هم همین‌طور و دلیل نمی‌شود که از این‌ها استفاده نکنیم.

 ذوالعلی سپس درباره این‌که چرا باید از رمان ایرانی استفاده کنیم، گفت: درباره رمان خیلی مطمئن نیستم که بتوان بین رمان ایرانی و خارجی تفکیک قائل شد. به نظرم ما باید رمان خوب بخوانیم که نویسنده‌اش می‌تواند ایرانی باشد و به زبان فارسی بنوسید یا نویسنده‌اش روس باشد و به زبان روسی بنویسد. البته چون آن‌ها حداقل ۳۰۰ سال از ما جلوتر هستند، طبعا ۳۰۰ سال بیشتر از ما دست‌شان گرم شده و رمان‌های‌شان از ما قوی‌تر است.

او در ادامه بیان کرد: ویژگی‌ای که رمان دارد این است که یک‌سرش در روان‌شناسی است و سر دیگرش در دیگر علوم انسانی که هر دو آن‌ها از غرب می‌آید و آن‌ها هم چه در فلسفه، چه در علوم اجتماعی و چه در روان‌شناسی جلوتر از ما هستند، پس یک نویسنده غربی بی‌واسطه‌تر از نویسنده شرقی با این‌ها در ارتباط بوده و زودتر می‌توانسته درباره این‌ها بنویسد. اما نویسنده‌ شرقی هم چیزهایی دارد که نویسنده‌ غربی ندارد. یا بهتر است بگوییم آن‌ها چیزهایی دارند که خوشبختانه یا بدبختانه ما نداریم؛ مثلا  آن‌ها رفاه و … دارند و چون ما نداریم یک آکواریومی دور آن‌ها هست که دور ما نیست. شاید بتوان گفت در رمان ما بالقوه خون و زندگی‌ای جریان دارد که مثلا در رمان فرانسه ندیده‌ام، حداقل در رمان‌هایی که من ترجمه‌ فارسی‌شان را خوانده‌ام این زندگی را ندیده‌ام.

نویسنده کتاب «افغانی‌کشی» درباره این‌که آیا می‌توان گفت خواندن رمان ایرانی به خاطر زیست‌زبوم خاص اهمیت دارد، گفت: این موضوع هم می‌تواند باشد اما خیلی تفاوتی ندارد. شاید تمام دنیا در ظاهر به یک شکل زندگی می‌کنیم؛ یک‌جورهایی همه از تکنولوژی استفاده می‌کنیم، همه تقریبا غذاهای‌مان شبیه به هم شده و میزان کالری‌ای که دریافت می‌کنیم به یک اندازه‌ است و این‌طور نیست که در سال ۱۸۵۰ داستایوفسکی ۱۳۰۰ کالری دریافت کند و ما در ایران ۴۰۰ کالری داشته باشیم یا نویسنده‌ای بتواند موسیقی باخ گوش بدهد و ما نتوانیم. تقریبا همه نزدیک شده‌ایم. 

او سپس خاطرنشان کرد: این‌که ما رمان ایرانی بخوانیم، یک وجهش حمایت از کالای ایرانی است. ممکن است یخچال ایتالیایی از یخچال ایرانی بهتر باشد ولی در نهایت این تفاوت آن‌قدر ارزش ندارد که به خاطرش به ایتالیا برویم؛ البته در بحث هنر این‌طور نیست که این‌قدر  گل‌درشت باشد. شاید دلیل اصلی خواندن رمان ایرانی حمایت از هنر باشد. یعنی اگر هنر ایرانی را نخواهیم و گوش ندهیم و کتاب ایرانی تحریم شود، هنرمندی شکل نمی‌گیرد و زمانی که قشر هنرمند شکل نگیرد، هنر رشد نمی‌کند. طبعا باید قد من x شود و کسی هم بیاید روی شانه‌های من بایستد و قدش بشود x+n.  زمانی که من زمینی نداشته باشم که به x خود برسم، طبعا کسی نمی‌آید روی شانه من بایستد. با خود می‌گوید قبلی‌ها چه کرده‌اند؟ به راه دیگری کشیده می‌شود و این برهوت همان برهوتی که بوده باقی می‌ماند.

ذوالعلی در ادامه بیان کرد: شاید دلیل اصلی خواندن رمان عرق وطنی باشد وگرنه در بحث رمان خیلی نمی‌شود به لحاظ زیست‌بوم تفاوت گذاشت. بحث اصلی این است که ما باید تلاش کنیم درختی را که کاشته شده  به رشد برسانیم؛ متاسفانه به این درخت آب که نمی‌دهند هیچ، پایش نمک می‌ریزند، به تنه‌اش تبر هم می‌زنند و هرکسی که می‌آید می‌خواهد چوبی بتراشد و با آن چای دم کند. شاید بتوان گفت باید به این درخت بیشتر رسید و کمی بیشتر هوایش را داشت.

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.