«کربلای ۲» چرا و چگونه فتحالمبین نام گرفت؟
اهداف ما در عملیات فتحالمبین خیلی وسیعتر از طریقالقدس بود و این نگرانی وجود داشت که خداینکرده موفق نشویم و در این کار بزرگ بمانیم و بهاصطلاح کم بیاوریم.
به گزارش مهر به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، پیش از شروع عملیات فتحالمبین و با توجه به اقدامات و تحرکات ارتش رژیم بعثی و همچنین با در نظر گرفتن اهداف وسیع پیشبینیشده برای این عملیات، تردیدها و نگرانیهایی در نزد فرماندهان ارشد نظامی کشور برای اجرای این عملیات پیش آمده بود. در این خصوص حاج صادق آهنگران در کتاب خاطراتش با عنوان «با نوای کاروان» چنین میگوید:
«بعدها از آقا محسن شنیدم که دشمن از روی حرکات نیروهای ما و جاسوسی منافقین متوجه عملیات شده بود. به همین دلیل پیشدستی کرده و دو شب قبل از شروع عملیات، با پاتک در چزابه و شوش تا حدودی ساختار نظامی ما را برهم زده بود.»
در این زمینه سردار احمد غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، نیز در خاطراتش میگوید:
«اهداف ما در عملیات فتحالمبین خیلی وسیعتر از طریقالقدس بود و این نگرانی وجود داشت که خداینکرده موفق نشویم و در این کار بزرگ بمانیم و بهاصطلاح کم بیاوریم. این نگرانی به محسن رضایی و صیاد شیرازی نیز سرایت کرده بود؛ تا جایی که قرار شد رضایی پیش امام برود و از ایشان کسب تکلیف کند که اصلاً این عملیات را انجام بدهیم یا نه. در نهایت او با یک فروند جنگنده به تهران رفت.
آقا محسن انتظار داشت که امام بهصراحت بگویند بله یا خیر، اما این اتفاق نیفتاد.»
سردار مرتضی صفار، فرمانده جبهه شوش در عملیات فتحالمبین، میگوید:
«امام در کل گفته بودند؛ بروید کارتان را انجام دهید و نگران نباشید. آقا محسن به حضرت امام (ره) میگویند؛ استخارهای هم بکنند. امام ناراحت میشوند و میگویند شرایط استخاره فراهم نیست؛ بروید کارتان ر ا بکنید. در آخر هم امام گفته بودند؛ حالا اگر هم خواستید دلتان قرص شود، در قرارگاه کربلا، یک استخارهای هم بکنید.
آقا محسن برگشتند و وقایع را گزارش دادند بماند که به دلیل فشار وارد شده در سوارشدن به جنگنده، حالشان اصلاً خوب نبود و زیر سرم رفتند.
بعدش هم آیتالله مشکینی در قرارگاه استخارهای کردند و اول سوره فتح را خواندند و نوید فتح بزرگی را به ما دادند و ما بعدازاین استخاره، اسم عملیات «کربلای ۲» را به «فتحالمبین» تغییر دادیم.»
بدین ترتیب عملیات فتحالمبین که در تاریخ ۲ فروردین سال ۶۱ با رمز مقدس یا زهرا (س) آغاز شد و ۸ روز به طول انجامید، با بشارت قرآن، با گشایشها و دستاوردهای مهمی همراه بود که آزادی ۲۴۰۰ کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی ازجمله آنان بود.
منابع:
بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت محمدصادق آهنگران: با نوای کاروان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۹، صفحه ۱۷۱
مختاری، مجید، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: جوانان اهواز زندهاند (جلد اول)، روایت احمد غلامپور، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۳۲۱
فصلنامه نگین ایران، شماره ۵۷، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تابستان و پاییز ۱۳۹۵، صفحه ۶۶