قیام پنج ماهه شیخ خیابانی
به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، ۱۷ فروردین ماه صد و یکمین سالگرد قیام تاریخی شیخِ شهید محمد خیابانی تبریزی است. قیامی که ۴ سال بعد از شهادت ستارخان و باقرخان دیگر سرداران ملی تبریزی انجام شد و پس از پنج ماه محکوم به شکست شد.
شیخ محمد کیست؟
محمد حاصل ازدواج عبدالحمید و رقیه سلطان در سال ۱۲۵۹ شمسی در منطقه خامنه از توابع شهرستان شبستر به دنیا آمد. پدرش در شهر پتروفسک از شهرهای قفقاز به تجارت مشغول بود. پس از تحصیلات مکتب خانهای در تبریز به پتروفسک رفت و در تجارتخانه پدر مشغول به کار شد و چند ماه بعد به تبریز برگشت و در حوزه علمیه طالبیه درس فقه و اصول را با حاج میرزا ابوالحسن آقا انگجی تا سطح اجتهاد خواند. او همزمان با دروس مقدماتی و پیشرفته علوم دینی درس های هیات، نجوم، حکمت، تاریخ، ادبیات و طبیعیات را نزد اساتید مُبرز آموخت و همزمان امام جماعت مسجد جامع و مدتی هم پیشنماز مسجد کریمخان تبریز بود.(۱)
شیخ خیابانی دو بار ازدواج کرد که حاصل آنها چهار پسر و دو دختر به نامهای محمود، حسن، هاشم، محمد، فاطمه و ربابه بود. همسر اول ایشان معروف به رقیه سلطان دختر سیدحسین خامنهای، پدر بزرگ آیت الله سیدعلی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی بود. شیخ خیابانی با این ازدواج شوهر عمه رهبر انقلاب شد. همسر دوم شیخ نیز خیرالنساء نیکپندار ملقب به خانم آغا، دخترعموی شیخ بود.(۲)
وقتی شیخ سیاسی شد
شیخ خیابانی پس از به توپ بسته شدن ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران به دستور محمدعلی شاه قاجار و به دست نظامیان بریگارد قزاق روس به فرماندهی کلنل ولادیمیر لیاخوف در تاریخ دوم تیر ۱۲۸۷ از یک سو و شکست جنبش مشروطه و دستگیری سران جنبش از دیگر سو، به صف آزادیخواهان مشروطه پیوست.(۳) پس از این حادثه تلخ، مشروطهخواهان فراری قوای از دست رفته را بازسازی کرده و در حملهای نظامی تهران را فتح کردند که در جریان این فتح شیخ محمد خیابانی نیز حضور موثری داشت.
خیابانی پس از تشکیل مجلس دوم شورای ملی با انتخاب مردم تبریز به این مجلس راه یافت و نقش برجستهای در این مجلس داشت. موثرترین و ماندگارترین موضعگیری شیخ که سرآغاز قیام پنج ماهه ایشان است در همین مجلس و در سال ۱۲۹۰ شمسی اتفاق افتاد. شکست ایران در جنگ دوم با روسیه و اولتیماتوم این کشور به دولت ایران برای تخلیه هر چه سریعتر منطقه قفقاز موجب شد شیخ در محکومیت این اقدام دولت تزاری روسیه یک ساعت به تندی در مجلس دوم نطق کند.(۴)
او پس از بیاعتنایی مشیرالدوله، صدراعظم دوم احمدشاه قاجار به اخطارها و هشدارهایش و پذیرش اولتیماتوم روسیه از سوی او و به دنبال آن تعطیل شدن مجلس شورای ملی همچنان به انتقاداتش به دولت مرکزی ادامه داد و این اقدام موجب همراهی نمایندگان مخالف دولت و همفکر با شیخ و دستگیری نمایندگان مخالف توسط عوامل صدراعظم و فرار خیابانی به منطقه قفقاز شد. (۵)
شیخ چند ماه بعد به تبریز برگشت، اما در اشغال بودن شهر تبریز توسط روسها مانع از فعالیت سیاسی او شد و شیخ نیز چند ماهی تجارت پدریش را در تبریز به راه انداخت و مشغول کسب و کار شد.(۶)
خیابانی اگرچه در مجلس دوم در جناح نمایندگان حزب دموکرات ایران بود(۷) و در نطقهایش در جریان قیامش بارها دموکراتها را نیروهای پیشاهنگ ترقی و تجدد در دوره ۱۵ ساله پس از نهضت ملی مشروطیت در ایران میخواند (۸) اما رسما عضو این حزب نبود. (۹)
شیخ خیابانی پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و سرنگونی حکومت تزارها در روسیه و برپایی اتحاد جماهیر شوروی در این کشور و تاثیر این شرایط بر ایران و به وجود آمدن شرایط مناسب برای فعالیت سیاسیِ مشروطهخواهان، روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات را در فروردین سال ۱۲۹۶ منتشر کرد. (۱۰) وی در اواخر مرداد همان سال به عنوان رهبر حزب دمکرات انتخاب شد.(۱۱)
تداوم ظلم و جور شاهان قاجار علیه مردم و مشروطهخواهان در دوره سلطنت احمدشاه از یک طرف و امضای قرارداد ۱۹۱۹ بین میرزا حسنخان وثوقالدوله صدراعظم احمدشاه قاجار با دارسی، تاجر سرشناس بریتانیایی و استخراج اولین نفت و گاز ایران از مسجد سلیمان در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۲۸۷ شمسی از دیگر سو از مهمترین دلایل شکلگیری قیام شیخ محمد خیابانی در ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ شمسی نام برده میشود.
سه روز قبل از آغاز قیام، هیات مدیره اجتماعاتِ حزب دموکرات در بیانیهای به دو زبان فارسی و فرانسوی با اشاره به قیام آزادیخواهان تبریز در برابر رفتارهای ظالمانه و ضدمشروطه حکومت، برنامه آزادیخواهان را برقرار کردن آسایش عمومی و از قوه به فعل در آوردن نظام مشروطیت اعلام کرد.(۱۲)
پس از راهیابی شیخ محمد خیابانی و پنج تن از همفکرانش به دومین مجلس شورای ملی، مشیرالدوله دومین صدراعظم احمدشاه وی و همفکرانش را مانع رسیدن به اهدافش دید به این منظور تصمیم به کنار زدن شیخ با خدعه و نیرنگ گرفت، از طریق فرستاده خود مدتی را صرف مذاکره و قانع کردن شیخ کرد اما با بیثمر دیدن مذاکرات، تصمیم به حذف فیزیکی وی گرفت به همین دلیل گروهی از نظامیان تعلیم دیده آن روزگار را راهی تبریز کرد، اما شیخ خیابانی به سرعت متوجه خدعه صدراعظم شد و بر ضد دولت قیام کرد و ادارات دولتی تبریز طی دو روز تصرف کرد.(۱۳)
مشیرالدوله برای شکست قیام، مهدی قلیخان هدایت معروف به مخبرالسلطنه که چهرهای موجه و ملی و از وزرای کابینه بود را به سمت والی تبریز منصوب کرد تا قیام را فیصله دهد. وی مدتها سعی کرد از طریق صحبت با دوستان خیابانی، شیخ را از ادامه نهضت باز دارد اما شیخ اعتنایی نکرد.
وقتی مخبرالسلطنه نتوانست از راه مذاکره شیخ را به پایان قیام قانع کند، با رییس قزاقخانه تبریز که یک کلنل روس بود، تبانی کرد و نقشه سرنگونی قیام تبریز را طرحریزی کرد. خیابانی که انتظار درگیری با مخبرالسلطنه را که از مخالفان قرارداد ۱۹۱۹ بود، گمان نمیکرد مخبرالسلطنه بر وی اسلحه بکشد. صدراعظم اما مشغول تهیه قوا برای سرنگونی قیام بود. قوای قزاق به دستور کلنل روسی به نیروهای قیام حمله کردند و آنان را یا خلع سلاح کردند و یا به شهادت رساندند و دستگاه های حکومتی تبریز را از تسخیر آزادیخواهان رها کردند. آنان به خانه شیخ هجوم بردند اما شیخ از راه پشتبام به خانه همسایهاش شیخ حسنعلی میانجی فرار کرد.
قزاقها فردای آن روز مخفیگاه شیخ را پیدا کردند و سردسته آنها اسماعیل قزاق در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ شمسی با شلیک چند گلوله شیخ را به شهادت رساند و پیکر او را به مقر فرماندهی مخبرالسلطنه منتقل کرد و بدون تشریفات در گورستان امامزاده سید حمزه تبریز دفن کردند.
چند ماه بعد از به شهادت رسیدن شیخ محمد خیابانی، خانواده شیخ به تهران مهاجرت کردند و پیکر او را با خود به باغ طوطی حرم عبدالعظیم حسنی انتقال دادند و در جوار مزار ستارخان، دیگر سردار ملی تبریزی که سال ۱۲۹۵ به دست مزدوران احمدشاه قاجار به شهادت رسیده بود، به خاک سپرد شد.(۱۴)
نطق های روشنگرانه و آتشین شیخ
مقاله ۲۶ فروردین ۱۲۹۹ چاپ شده در روزنامه تجدد سه سال قبل از قیام:
«۱۴ سال قبل از این ایرانیان قیام نمودند، خواستند عناصر طفیلی و فئودال ها و بورژواها، همان عوامل هرج و مرج و استبداد را از میان خودشان اخراج کنند و یک قانون اساسی برای تنظیم حیات اجتماعی خودشان تأسیس و وضع کردند. شعار آزادی، استقلال و مساوات را اتخاذ نموده در این راه فداکاری به خرج دادند. برای اصلاح امور و تنسیق حیات خودشان از داخله و خارجه استمداد جستند… ما می خواستیم دزدهای بدوی و راهزنان وحشی از حریم مملکت تطهیر و ازاله شوند. ما می خواستیم اصول استبداد، غارت و چپاول از ایران طرد و تبعید و الی الابد شود. ما می خواستیم جان و مال دموکراسی ایران تحت امان باشد و از دستبرد عناصر ضاره و عوامل طفیلی محفوظ بماند. حالا میبینیم نه اینکه فقط هیچیک از این آمال از قوه به فعل نیامده و یک صورت واقعیت نگرفته است ولی ضمناً و ضمیمتاً آزادی، آزادی فکر، آزادی وجدان، مصونیت شخصی یکی بعد از دیگری تمام حقوق متجاوز نامبردار مردم که قانون اساسی محض تامین و محافظت آنانوضع گردیده است، دچار تعارضات یک مشت غارتگران و وحشیان اجتماعی و سیاسی می شود!
نه، هرگز. این توطئههای خائنانه بر ضد قانون اساسی، به کمترین موفقیت نایل نخواهند شد. تا وقتی که آذربایجان زنده است و آزادی خواهان او زنده هستند قانون اساسی بی حمایت و بی دفاع نخواهد ماند. دست به قانون اساسی ما نزنید! این است بعد از این ندایی که از آفاق آذربایجان بلند شده لرزه بر اندام متجاسرین خواهد انداخت. آزادی خواهان آذربایجان قیام کرده اند تا این هرج و مرج طاقت فرسا را خاتمه دهند، فراموشکاران را با صدای زنده باد قانون اساسی بیدار و متنبه سازند و برای اینکه در آتیه چنان توطئه دیگری برضد قانون اساسی در کلههای ماجراجو پخته نشود، تدابیر احتیاطیه کافی را اتخاذ می نماید. فعلاً اسم روز آزادیخواهان آذربایجانی تامین آتیه است و بس.»
نطق ۲ اردیبهشت ۱۲۹۹:
«قیام تبریز برای تاسیس یک حکومت دموکراتیک است که در حدود قوانین مملکتی از قوه به فعل آوردن آن ممکن خواهدشد. مخالفت ورزیدن با این قیام اعلان خصومت با یک نهضتی است که به شکل یک پروتست و اعتراض شدید بر ضد یک سلسله عملیات ارتجاعی به عمل آمده است.»
مقاله «چه باید کرد» چاپ شده در روزنامه تجدد در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۶:
«از آن دقیقه که تکیهگاه خونخواران از پا درافتاد و بنیان استبداد روسیه منهزم شد، بالطبع جنبش و حرکتی در عالم آزادی نمایان شد، روح مشترک رابط قلوب تمام احرار دنیاست، از جور اهریمن بیداد خلاص شده و در قلمرو خود به تحریک و تشویق تعلق یافتگان خویش بود، این بود که از هر جای دنیا زمزمه های گوناگون خواسته و صداهای چرا و چون پا به عرصه انتشار نهاد. هر قومی پی علاج درد خود دویدن گرفت و هر حزبی در تعقیب آمال خود سمند همت را به جولان درآورد، ایرانیان هم به مناسبت مجاورت با روسیه آزاد شده نمی توانستند از انقلاب یک همچو مملکت بزرگ همسایه متاثر نشوند! کم کم قلوب افسرده را انبساطی حاصل شده و مهر خاموشی از لبها برداشته می شود، مصائب چندین ساله ایام فترت تذکار و از ترمیم خرابی های گذشته سخن رانده می شود.
اولیای امور باید بدانند که ایرانیان به بهای خون جوانان رعنای خود حقوق مقدسه آزادی و حاکمیت ملیه خود را از دولت مستبده گرفته و تغییرات اساسی آنچه که لازم بوده داده است. هیات دولتی که حالا زمام امور را به دست گرفته اند دست نشانده خود ملت می باشند و در هر اقدامی مسئول جامعه ملیه هستند. منتها مداخلات غیر مشروعه حکومت جابره مستبده روس سعی و کوشش دولت مردان را در راه اصلاح، عقیم و بی نتیجه می گذاشت و بعضی دون فطرتان از رجال ایران هم دخالت اجانب را بهانه قرار داده، خبث باطنی خودشان را به خرج می دادند. اینک که این محظور و بهانه از میان رفت وقت آن رسیده است که اصول و قوانین اساسی را از زوایای نسیان بیرون آورده از گرد و غبار بی اعتنایی که بر رویش نشانده ایم تکان دهیم و مخصوصاً اصل هفتم آن را که می گوید اساس مشروطیت جزاً و کلاً تعطیل بردار نیست را به آواز رسا به گوش اولیای امور برسانیم و با کمال دقت مراقب حرکات خود باشیم.
وظیفه ما فقط و فقط تقاضای اجرای اصول مشروطیت است که به قیمت جانها خریده ایم و کسی هم قولاً به مقام انکار نیامده و در محافظت فعلی هم مداخلات اجانب دخیل می شد، حالا موانع رفع شده است. مدتی لازم است تا زمامداران امور با فراغت خاطر قادر به ایفای وظیفه باشند و امیدواریم اولیای امور هم ملتفت تکالیف خود بوده بی آنکه ملت به مقام ادعا و مطالبه برآید شروع به اصلاحات اساسی و احیای قوانین نموده و حیثیت مقام ملیت و قومیت افکار عامه را کماهی منظور خواهند فرمود.»(۱۵)
زمانی هم که شیخ خیابانی قیام خود را علنی کرد اهم خواسته های قیامیون همان آرمانها و اهداف مشروطهخواهان بود: «آزادی خواهان شهر تبریز به واسطه تمایلات ارتجاعی که در یک سلسله از اقدامات ضد مشروطیت حکومت محلی تجلی می نمود و در مرکز ایالت آذربایجان با یک طرز اندیشه قطعیت گرفته بود به هیجان آمده با قصد اعتراض و پروتست شدید و متین قیام نموده اند. آزادیخواهان تبریز اعلام می کنند که تمامت پروگرام آنها عبارتست از تحصیل یک اطمینان تام و کامل از این حیث که ماموران حکومت، رژیم آزادانه مملکت را محترم و قوانین اساسیه را که چگونگی آن را معین می نماید، به طور صادقانه مرعی و مجرا دارد. آزادی خواهان کیفیت فوق العاده باریک وضعیت حاضره را تقدیر کرده، مصمم هستند که نظم و آسایش را به هر وسیله که باشد برقرار دارند. در دو کلمه پروگرام آزادیخواهان عبارت از این است برقرار داشتن آسایش عمومی و از قوه به فعل درآوردن رژیم مشروطیت.»(۱۶)
نطق ۱۱ اردیبهشت ۱۲۹۹:
«رژیم مشروطیت در ایران اجرا نشد، زیرا که ملت اجرای آن را از کفایت و قابلیت موهوم و ناموجود شما انتظار داشت و حقوق ملت پایمال شد که سپرده دست خیانت پیشه شما گردیده بود. با این سابقه های شرم آور و رسوایی بخشی که دارید هنوز در بلند کردن صدای منحوس خودتان اصرار دارید بر مداخلات ملت در کارها که مقام آن بلندتر از همه نوع رسمیت و قانونیت است، اعتراض می کنید. نمی خواهید بدانید کرورها تومان مال ملت در ضرف چند ماه به چه نحو حیف و میل شده و به چه ترتیب اسراف و تبذیر گردیده. می خواهید با این وضعیت، دموکراسی ایران فدایی هوا و هوس و قربان فطرت پست و نانجیب شما گردد. ای عجب! مگر چه هنگامه است، هنوز در فکر اغفال ملت هستید، هنوز معاودت یک دوره هرج و مرج و یک رژیم استبدادی و عدم مسئولیت را انتظار می کشید؟ آن سبو شکست و آن پیمانه ریخت. تصمیمات ما لایتغیر است و مانند شمشیر آبدار برنده. آسوده باشید ما فریب نخواهیم خورد و تحمل ظلم هم نخواهیم کرد.»
نطق ۱۲ اردیبهشت ۱۲۹۹:
«ما چرا قیام کردیم؟ اگر وضعیت مقدم بر قیام را از نظر مطالعه بگذرانیم حالت اسف آمیز مملکت و اختلاسات بیحد و حصر مالیه و اقدامات بی ناموسانه و جانیانه نظمیه [ منظور خیابانی از این کلام، بردن زن یک مضنون به دزدی به نظمیه است که سر و صدای زیادی در تبریز به راهانداخت، چرا که تا آن روز یک زن به نظمیه نرفته بود] را در نظر بگیریم، لزوم فوری قیام را احساس می نماییم. در ظرف دوره اخیر یک سلسله عملیات نظامی در صفحات مختلفه ایالت آذربایجان شروع شد نه فقط منجر به افتضاح و رسوایی گشت، این عملیات که نه طرز شروع و جریان آنها از روی فکر بوده و نه توقیف و تعطیل معین داشت، مالیه فقیر ملت را مستاصل ساخت، عده مامورین که با حقوق غیر متناسب از تهران می آمدند، بدون جهت و لزوم بر عده مامورین موجودی افزوده میشد. یک هنگامه غارتگری که مشهورترین اقوام و دسته های غارتگر نیز در تولید مثل آن عاجز بودند در مملکت برپا شد. این قیام خواست بر یک چنین دوره عدم مسئولیت خاتمه دهد، دست خائنین و دزدان و راهزنان را از مالیه مملکت دور کند، مقصرین را تنبیه و مجازات کند. آری این قیام عرصه را به خائنین تنگ خواهد کرد. دزدانی که از تبریز رانده می شوند نباید در تهران صدرنشین امانت بشوند، جانیها که از مرکز آذربایجان فرار میکنند نباید زمام حکومت ایالات و ولایات دیگر را در دست بگیرند زیرا که تمام خاک ایران مقدس و مجموع کل دموکراسی ایران صاحب حقوق است.»
نطق ۱۳ خرداد ۱۲۹۹:
«هنوز رژیم ایران برما معلوم نیست.حکومت ایران مستبد نیست، مشروطه هم نیست، جمهوری هم که نیست. ملت هرگز از امور حکومتی خبری ندارد. پس اول باید رژیم این مملکت را معین کنیم، آذربایجان میخواهد با یک صدای واحد رژیم مملکت را تعیین و اعلام نماید عملیات و اقدامات ما ناشی از همین نظر است. از آنجایی که تا حال به ملت در ایران اهمیت نداده اند، ملت می خواهد یک حکومتی تاسیس نماید که اختیارات آن با استقلال در دست خود ملت باشد. رژیم این حکومت همان خواهد بود که زمان تقاضا نماید. قبل از استقرار و ثابت شدن این رژیم، تفوق آزادیخواهان غلط است. در سراسر مملکت ایران باید یک صدای واحد شنیده شود. یک رای واحد باید کلیه آزادیخواهان این مملکت را به یکدیگر مرتبط سازد. از همین لحاظ ما صدای مخالفین را که بلند شود محو و نابود خواهیم کرد. هر که به نام آزادی به این دستورالعملها ایرادی بگیرد ما قبول داریم. بگذارید ایرادی که به بلشویکها وارد میشود بر ما نیز وارد شود.»(۱۷)
منابع:
۱-بادامچی، شیخ محمد خیابانی، در شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۳، آذری، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۱۰، ۲۴ و ۹۱
۲-رحیم نیکبخت، هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز، مصاحبه، پایگاه خبری تبریز بیدار، ۱۸ فروردین ۱۳۹۷
۳-امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان تبریز، ص۱۳۷
۴- کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجانی، ص۴۷۷، ۴۹۱، ۶۷۶ برای متن سخنرانی خیابانی، مجلس، ج ۵، ش ۶۲، ۱۴ ذیحجه ۱۳۲۹، ص۲
۵-تقی یووا، شورش ۱۹۲۰ تبریز، ص۳۲، کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص۶۷۶، بادامچی، شیخ محمد خیابانی، در شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص۲۶
۶-بادامچی، شیخ محمد خیابانی، در شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص ۲۶؛ آذری، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، ص۳۷-۳۸
۷-محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج ۱، ص۴۹
۸-محمد خیابانی، نطقهای شیخ محمد خیابانی، ص ۸۳، ۸۸، ۹۳
۹-مجلس، سال ۵، ش ۶۷-۶۸، ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹، ص۳؛ تقی زاده، زندگی طوفانی، ص۶۴۹
۱۰-کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، ص۱۰۲-۱۰۵؛ صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۲، ص۱۰۵
۱۱-تجدد، سال ۱، ش ۳۵، ۱۰ ذیقعده ۱۳۳۵، ص۱-۲
۱۲-تجدد، ۴۶، ۲۵ رجب ۱۳۳۸، ص۲
۱۳- پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
۱۴- حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۶
۱۵- شیخ محمد خیابانی، بی تا: ۹، ۱۱، ۲۵، ۲۶ و ۲۰۵
۱۶-احمد کسروی، ۸۶۸ :۱۳۵۰
۱۷-شیخ محمد خیابانی، بی تا: ۲۶ و ۱۰۰
پایان خبر / تاریخ ما