ایرانیها بزرگترین لابی فرهنگی در جهان
به گزارش «تاریخ ما» به نقل از میراثآریابهنقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سید محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری این مطلب را در یازدهمین نشست تخصصی ” ایران کجاست، ایرانی کیست” (مطالعات طرح آمایش سرزمین) در محل سازمان برنامه و بودجه مطرح ساخت.
او جامعه ایرانی های مهاجر را در خروج ایران از انزوای جهانی در بعد فرهنگی و فارغ از بحث سیاسی و اقتصادی موثر دانست و گفت: این جامعه به رغم موجودیت مستقل نسبت به سرزمین مادری هم تعلق خاطر داشته و بی تفاوت نیست و میتواند به سرپلی برای برقراری دوباره تعاملات جهانی تبدیل شود.
طرحهای توسعهای یا غلطگیری از سرزمین
به گفته بهشتی، جامعه تحصیلکرده گویی معتقد است نسبت های عناصر طبیعی این سرزمین اعتباری است و گاهی اوقات با انتقاد از این سرزمین، آن را پر غلط دانسته و ابراز تعجب میکنند که در اینجا ابرها بعد از طی مسافت زیادی بر فراز اقیانوس به کوه های زاگرس می رسند و این کوه ها مانع از ورود ابرها به فلات ایران می شوند و این ابرها بر زاگرسی می بارند که زمین ندارد و آب زبادی دارد در حالی که در مرکز فلات ایران دشت فراوان است اما آب نیست.
او در ادامه به کوه های البرز به عنوان مانعی بر سر راه ورود ابرها از سمت دریای مازندران به فلات ایران اشاره کرد و گفت: «کویر مرکزی و کویر لوت را در سرزمینمان به مثابه دو لکه ننگ به شمار می آوریم و شاهد این حرف، رفتار ما در یکصد سال گذشته با این سرزمین است.»
او عمده طرح های توسعه ای را در راستای غلط گیری از ایران دانست و گفت: «پروژه های عظیمی مانند سدسازی ها روی رودخانه های کارون و دز یا تونل کوهرنگ و موارد مشابه، همگی در واقع نوعی تلاش برای غلط گیری از این سرزمین بوده اند.»
ارکان موجودیت واحد
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: ما سرزمین خود را به عنوان یک موجودیت واحد و یکپارچه به جا نمی آوریم و تلقی درستی از این سرزمین نداریم.
او با تاکید بر موجودیت واحد سرزمین ایران از لحاظ طبیعی، تاریخی و فرهنگی، کوه دماوند را مثال زد و گفت: این کوه دارای یک موجودیت واحد بوده و یک پدیده با یک علت است.
بهشتی اندام وارگی را یکی از ویژگی های موجودیت واحد دانست و با اشاره به درخت گفت: «اگرچه درخت یک موجودیت واحد دارد اما اجزا تشکیل دهنده آن با هم متفاوت بوده و نقش های مختلفی دارند در حالی که هر کدام از این اجزا جای مخصوص خود را دارند.»
او در ادامه اقتصاد را مجموعه منابعی تعریف کرد که یک محصول اپتیموم ارایه میکنند و گفت: «وقتی چیزی یک موجودیت واحد پیدا می کند در واقع همه اجزا با هم وجه جدیدی یافته و شرایط اپتیموم را ارایه میکنند.»
او با تاکید بر این که در موجودیت واحد هیچ چیزی اتفاقی نیست گفت: «با تغییر یک جز در موجودیت واحد همه اجزا به هم می ریزد چرا که همه اجزا با کل نسبت دارند.»
بهشتی با بیان این نکته که موجودیت واحد، علت واحد دارد به وجود دو قاره بسیار بزرگ روی کره زمین در حدود 600میلیون سال پیش اشاره کرد و گفت: «حرکت این دو قاره باعث تغییر شکل زمین شده است و امروز چندین قاره داریم و حتی هندوستان از جنوب افریقا جدا شده و به آسیا چسبیده و در اثر فشاری که به قاره آسیا آورده کوه های هیمالیا به وجود آمده است.»
او با اشاره به این که ایران نیز شامل سه قطعه بوده است که در اثر حرکت ها و تحت فشار سایر صفحات ازجمله صفحه اوراسیا و شبه جزیره عربستان به صورت طبیعی و مداوم فشرده تر میشود، گفت: «ایران حدود 23 تا 30میلیمتر در سال فشرده تر شده و از مساحتش کاسته و به ارتفاعش اضافه میشود.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «معمولا جایی که فشار می آید گود میشود و اطرافش مرتفع میشود همانطور که در ایران گودی، خلیج فارس یا دریای مازندارن و ارتفاعات، کوه های زاگرس یا البرز است.»
ایران و الگوی شهرهای این سرزمین
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به الگوی شهرهای ایرانی با بارو، شارستان، کهن دژ و خندق اشاره کرد و گفت: «در جغرافیای ایران هم تقریبا شاهد چنین الگویی هستیم، کوه های البرز و زاگرس و جبال بارز، باروهای ایران هستند و خلیج فارس، دریای عمان، فرات، دریای مازندارن، رودخانه اترک، رود ارس نیز خندق های ایران هستند.»
او شهرهای دامنه های البرز و شهرهای واقع در دامنه شرقی زاگرس مانند شیراز و اصفهان را شارستان دانست و گفت: «در داخل فلات مرکزی، کهن دژ را داریم و کویر همچون یک مانع مهم عمل می کند، دور لکه های کویر مرکزی و کویر لوت، شهرها و روستاهایی با نقش کهن دژ داریم.»
او با بیان این نکته که صندوقخانه هر شهری، کهن دژ است گفت: «صندوقخانه ما در ایران، اطراف کویر است و در این مناطق ارزشمند ترین چیزهای سرزمین اعم از باورها، زبان، آیین ها و دانش را پنهان میکنیم.»
عبور از هاضمه ایرانی
بهشتی با اشاره به میانه جهان بودن ایران گفت: با نگاهی به تاریخ می بینیم که همواره در تهاجمات اصلی در دنیا، ایران مسیر عبور بوده است و به همین دلیل به طور مثال اسکندر برای رسیدن به غرب باید ناگزیر از ایران عبور می کرد با این حال با توجه به وضعیت ایران، شرایطی ایجاد میشود که وقتی اسکندر از ایران عبور می کند توسط سرداران خودش به ایرانی بود متهم میشود.
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «کویر مرکزی به قدری سرعت را کند می کند که باعث میشود افراد وارد شده به این سرزمین تحت تاثیر هاضمه فرهنگی ما قرار گیرند.»
او در ادامه از اعراب مثال زد و گفت: هنگامی که اعراب به خراسان می رسند خلافت عباسی تشکیل میشود خلافتی که ایرانی شده حکومت خلفا است.
بهشتی با اشاره به حمله مغول ها به ایران گفت: «زمانی که مغول ها به تبریز می رسند تصمیم می گیرند در این سرزمین بمانند و مجبور می شوند به ایرانی ها اجازه دهند اداره امور را به دست بگیرند.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «مغول ها در سال 609 به ایران حمله کردند و سلطانیه در سال 709 ساخته شد این در حالی است که در یک هکتار تزیینات زیر سقف سلطانیه هیچ اشاره ای به مغول وجود ندارد و همین امر نشان میدهد مغول ها چگونه از هاضمه ایرانی عبور کرده اند.»
او در ادامه به قرارداد سن پطرزبورگ بین روسیه و انگلیس در قرن 19 اشاره کرد و گفت: «براساس این قرارداد ایران به سه قسمت تقسیم میشود یک قسمت در اختیار انگلیس، یک قسمت در اختیار روسیه و قسمت آخر هم بی طرف است.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به تقسیمات مشابه در سایر نقاط جهان از جمله آسیای جنوب شرقی، شمال آفریقا و غیره، این پرسش را مطرح کرد که چرا به رغم قوی بودن آنها و ضعیف بودن ما؛ برخلاف سایر نقاط جهان همه چیز مطابق میل آنها پیش نرفت؟
بهشتی تنها دلیل این امر را غیرقابل تفکیک و شکستن بودن یکپارچگی ایران دانست.
او با اشاره به وجود وحدت طبیعی در کنار تنوع طبیعی ایران گفت: «یکپارچگی موجود در این سرزمین، نسبت بین تنوع و وحدت را مقوم یکدیگر می کند و هریک باعث قوی تر شدن دیگری میشود.»
سابقه طولانی زیست در ایران
او با اشاره به برابری تقریبی تاریخ زیست بشر با سابقه زیست در سرزمین ایران گفت: «در ایران از کهن ترین ادوار آثار زیست وجود دارد و این سرزمین همواره در بسیاری از نقاط عطف تاریخ زیست بشر مثل اهلی کردن حیوانات و گیاهان، یکجانشینی، تشکیل روستاها، کشف فلز، پیدایش شهرها ابداع سفال و غیره در رده اول یا دوم قرار دارد.»
بهشتی با تاکید بر تداوم دوره های تمدنی در ایران گفت: مصر سرزمین بسیار کهنی است اما مصر کهن (فراعنه) با کمبودیجه تقریبا قطع شد و تا دوره فاطمیون (حدود یک هزار سال بعد) دیگر در این سرزمین شاهد تمدن درخشانی نیستیم و پس از دوره فاطمیون هم شاهد چنین تمدنی نیستیم.
او در ادامه به تمدن درخشان یونان باستان اشاره کرد و گفت: «این تمدن بعد از حمله فلیپ مقدونی (پدر اسکندر) و پاشیده شدن تمدن رم دیگر شاهد دوره درخشان تمدنی بوده ایم این در حالی است که در ایران شاهد تداوم دوره های تمدنی از دوره قاجار به قبل هستیم.»
او با بیان این نکته که ایران در مقایسه با بسیاری از سرزمین ها چندان بزرگ یا خیلی کوچک نیست، گفت: «اندازه ایران باعث میشود ایرانی ها سرنوشت مشترکی داشته باشند اما در عین حال بتوانند موجودیت واحد خود را نیز حفظ کنند و به همین دلیل وقتی مغول ها حمله میکنند ایرانی ها می توانند یزد، کرمان و استان فارس را مصون نگه دارند.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «اندازه ایران باعث شده در شرایط عادی مردم این سرزمین مانند اهالی یک محله در همجواری و همزیستی در هم سرشته شوند و با هم نوعی کیفیت و تجانسی پیدا کنند که این کیفیت تا آخر عمر همراهشان خواهد بود.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر وجود موجودیت واحد فرهنگی در ایران گفت: «به همین دلیل شاهنامه نزد همه ایرانی ها محترم است و اسم شاهنامه ای روی فرزندانشان می گذارند، قصه های آنها را میدانند و جغرافیای شاهنامه را با جغرافیای خودشان تعمیم می دهند.»
او با اشاره به وجود عناصری از جغرافیای شاهنامه در حوزه فرهنگی ایرانی، آن را نشانه تعلق خاطر ایرانی ها نسبت به شاهنامه دانست و گفت: «در کل این سرزمین همه تولیدات زبان فارسی با یک زبان بوده است هرچند حافظ در شیراز، رودکی در ماورالنهر و …. بوده اند.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «فارسی تا قبل از دوره فتحعلی شاه زبانی بوده است که باید آن را می اموختند تا بتوانند به آن شعر بگویند چرا که مردم هر خطه ای به گویش محلی خود صحبت می کردند.»
او با اشاره به اقبال لاهوری به عنوان یکی از شاعران پارسی گوی گفت: «او زمانی که وارد ایران میشود فارسی بلد نبود و به زبان اردو سخن می گفت اما دیوان شعرش فارسی است.»
ایران کجاست؟
بهشتی زبان فارسی و آیین نوروز را از جمله نشانه های وحدت فرهنگی دانست و گفت: «هر جایی که نوروز برپا میشود یا شاهنامه معتبر و محترم است یا شعر فارسی سروده میشود، آنجا ایران (اعم خود ایران یا تحت نفوذ ایران) است.»
او با اشاره به وجود 12هزار شاعر پارسی گو در بوسنی، از تاثیر فرهنگ ایرانی در این کشور خبر داد.
او به نقل از دو ایران شناس روس گفت: «در روسیه سندی متعلق به هزار سال پیش (دوران سلجوقی) کشف شده که نشان از هم پیمان شدن تعدادی از روسای قبایل روس دارد و نکته جالب این است که تعداد زیادی از این افراد دارای اسامی شاهنامه ای هستند و این امر حاکی از نفوذ فرهنگی ایران است.»
او تنوع و وحدت را داری حالت اندامواره دانست و گفت: «وحدت فرهنگی بدون تنوع فرهنگی امکان پذیر نیست و هر دو اینها باید با هم وجود داشته باشند.»
او به تنوع و فراونی تنوع فرهنگی در ایران اشاره کرد و گفت: «تنوع فرهنگی در ایران از کل اروپا بیشتر است.»
وجود 70هزار گویش در ایران
بهشتی در ادامه سخنانش از وجود 20 تا 60 زبان و 70هزار گویش در ایران خبر داد و آن را نشانه تنوع فرهنگی در کشور دانست.
او با بیان این نکته که تنوع فرهنگی ایران دارای منشا درون سرزمینی است، گفت: «گاهی برخی به اشتباه تنوع فرهنگی در ایران را با تنوع فرهنگی در کانادا و استرالیا مقایسه کرده و از اصطلاحاتی مانند کشور چهل تکه استفاده میکنند در حالی که توجه ندارند در آمریکا و کانادا تنوع فرهنگی از بیرون با ورود مردم سایر سرزمین ها به وجود می آید این در حالی است که کردها و آذری ها در ایران کرد و آذری شدند.»
او با اشاره به منشا مشترک کردها و آذری ها افزود: منشا هر دو این اقوام مادها هستند در واقع مادهایی که در دشت ها سکونت می کردند آذری و ساکنان کوه ها، کرد شدند و به دلیل موقعیت ها و نقش های مختلف دارای ویژگی های متفاوتی هستند.
ایران یا سرزمین پارس؟
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «در غرب الگویی وجود دارد که به دنبال ساخت دولت- ملت و ایجاد وحدت و هویت رسمی است اما همه این اینها اعتباری و تصنعی است چرا که در عالم واقع کشور کانادا وجود ندارد بلکه این کشور روی کاغذ براساس توافق عده ای به وجود می آیند همانطور درمورد بلژیک و بسیاری از کشورها چنین است.»
او با اشاره به استفاده از این الگوی غربی از زمان رضا شاه در ایران، آن را باعث ایجاد برخی اختلالات در این سرزمین دانست و گفت: «تا قبل از این تاریخ این سرزمین هرگز به نام ایران نبود و به اسم سرزمین پارس شناخته می شد.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «ایران در واقع قلمرو بزرگ فرهنگی معتبر در شاهنامه است و در واقع چیزی معادل اروپا است بنابراین نامیدن این سرزمین به اسم ایران مانند این است که کشور بلژیک را اروپا بنامیم و همه چیزهای اروپا مانند رنسانس، فلسفه یونان باستان و غیره را متعلق به بلژیک بدانیم.»
بهشتی با اشاره به ثبت آثار در فهرست میراث جهانی و مجادله بر سر این که کدام اثر متعلق به کدام کشور است از مثنوی مولانا مثال زد که در بلخ افغانستان متولد شد، در قونیه ترکیه فوت کرد و مثنوی را به زبان فارسی سرود و امروز همه این کشورها مولانا را متعلق به خود میدانند.
او مشکلات امروز کازرون را یکی دیگر از مشکلات تحمیل اعتبارها بر واقعیت ها دانست و گفت: «حاصل شکل گیری نسبت دولت – ملت در دوره جدید، ملت های تولید شده توسط دولت ها هستند درحالی که در گذشته ملت ها، دولت ها را پدید می آورند.»
او در ادامه به بحران ها و ویژگی های سرزمین ایران اشاره کرد و به تحلیل آینده پیش رو در شرایط فعلی پرداخت و گفت: «بحران چند پاره شدن سرزمین ایران و مشغول شدن به این چند پارگی که در دوره ایلخانی تا صفوی اتفاق افتاد مانع موقعیت جهانی و تعامل با دنیا شده به طوری که کشوری که ویژگی اصلی آن تعامل جهانی بود دچار انزوا شده و به جهان پشت کرد.»
او در توضیح عوارض پشت کردن به جهان گفت: «تاریخ نشان میدهد هر زمانی که ایران دارای تعاملات جهانی بوده دوره پررونق اقتصادی، فرهنگی و … بوده است اما با افول این تعاملات دچار افسردگی فرهنگی شده ایم و به دلیل منزوی شدن از رخدادهای جهان بی خبر می مانیم.»
بهشتی با اشاره به ورود سیاحان اروپایی به ایران در دوره صفوی گفت: «ملاقات ایرانی ها با جهان در دوره ناصرخسرو به دلیل حضور او در جهان و گزارش های او از دنیا بود، به عبارت دیگر او از جهان خبر داشت و به ایرانی ها منتقل می کرد اما در دوره صفوی از جهان بی خبر هستیم و تنها اروپایی ها به ایران می آیند.»
توهم ارتباط با جهان
بهشتی با بیان این نکته که در دوره صفوی ما با جهان ملاقات نمیکنیم بلکه آنها با ما ملاقات میکنند، گفت: «به همین دلیل اگرچه ملاصدرا با دکارت هم عصر است اما او هرگز نامی از دکارت نمیشود چون سیاحان اروپایی دانشمند، حکیم، اندیشمند و فیلسوف نبودند بلکه جواهرفروش و تاجر بودند و ما در مواجه با آنها دچار توهم ارتباط با جهان بودیم.»
او به خبرنگار تاریخ ما گفت:: «در دوره صفوی همچنان تمنای تعامل جهانی در ایرانی ها وجود دارد و شاه عباس حتی برای برقراری ارتباط جهانی کاروانسراهای بسیاری می سازد اما خبر ندارد که تعاملات جهانی در آن زمان دیگر از طریق خشکی نیست بلکه از راه دریایی است.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در ادامه به مهاجرت بیش از 7میلیون ایرانی در زمان معاصر گفت: «اغلب مهاجران ایرانی به مهمترین کشورهای جهان رفته اند.»
او با مقایسه مهاجران ایرانی با سایر جوامع گفت: «جامعه ایرانی از جمله جوامعی است که بسیار دیر خصوصیات خود و تعلقش به سرزمین مادری را از دست میدهد و نمونه آن پارسیان هند هستند، مردمی که بعد از هزار سال هنوز به سرزمین مادری خود تعلق خاطر دارند.»
بهشتی با استناد به مهاجرت های جامعه ایرانی در طول تاریخ گفت: «این جامعه همواره هرم های منزلتی بالا را در جامعه میزبان نشانه می رود و به همین دلیل در نسل سوم جامعه ایرانی شاهد کسب مدارج بالا در حوزه های مختلف هستیم.»
او پیشبینی کرد که ایرانی ها در یکی دو دهه آینده بزرگترین لابی فرهنگی در جهان خواهند بود، لابی که مانند لابی صهیونیست ها نیاز به زد و بند و تعریف منافع مشترک ندارد بلکه لابی کاملا طبیعی است و در خروج ایران از انزوا جهانی در بعد فرهنگی موثر خواهد بود.
او در ادامه با اشاره به تماس با فرهنگ غرب بعد از جنگ های ایران و روس و ابتلا به شکارگرزدگی به عنوان یکی دیگر از لایه های بحران گفت: «در این وضعیت در انفعال قرار گرفته و کم کم پرستاری که اقتضای سرزمین ایران است را به مثابه امری مذموم می نگریم.»
بهشتی افزود: «مسیر شکارگرزدگی، احوال شکارگری و بحران مدنیت، امروز ما را بر سر یک دو راهی قرار داده است و ناگزیر باید دوباره اهل سرزمین مان شویم یا این که سرزمین، ما را بیرون خواهد کرد.»
او با اشاره به بحران آب گفت: «ایران بسیار به سرعت در حال حرکت به سمت شرایط بحرانی است که ما را در ناکارآمدی شیوه های مبتنی بر شکارگرزدگی و احوال شکارگری متقاعد خواهد کرد.»
او با انتقاد از طرح انتقال آب دریای عمان به کرمان یا خراسان گفت: «گویی ما نمی پذیریم که باید در میزان مصرف آب بازنگری داشته باشیم و مدام به دنبال راه حل های شکارگرزدگی هستیم که به نوعی در امتداد انکارهای قبلی در پذیرش شرایط است اما اکوسیستم این راهکارها را با شکست روبرو می کند.»
او با هشدار نسبت به ضایعات زیست محیطی در انتقال آب گفت: «در آینده نزدیک به اجبار قبول خواهیم کرد که دوباره اهل سرزمینمان شویم و به این منظور نیاز به تجدید نظرهای بسیار بنیادی است.»
او با تاکید بر این که این تجدیدنظرها تنها وظیفه دولت نیست گفت: «دولت-ملت باید تجدیدنظر کنند و فرد فرد ما باید در عملکرد خودمان تجدید نظر داشته باشیم بنابراین نیاز به بحران قاطعی است که کم کم قطعیت آن در حال آشکار شدن است.»