وقتی جدایی پایان فصلی مشترک می شود/ماجرای تلخ طلاق در استان سمنان
سایت «تاریخ ما»، گروه استانها: مریم سادات هاشمی: درحالیکه بسیاری خانوادهها روزهای پایانی سال را برای خرید عروسی و ازدواج در بهار برای فرزندانشان سپری میکنند هستند کسانی که در راهروهای دادگستری شهرهای استان سمنان رؤیای خوشبختیشان زیر یک سقف به کابوسی بدل شده که تنها راهش را جدایی میبینند.
روبروی در بزرگ دادگستری مثل همیشه شلوغ است همهمه و ولوله، هنوز در باز نشده است پشت در نردهای همه منتظر هستند اما پراکنده؛ سربازی صدا میزند شلوغ نکنید موبایلهایتان را باید تحویل بدهید صبر کنید در باز شود بروید داخل.
زن سن و سال داری که گونههای سرخی دارد و دستان زمختش میگویند که ۳۰ سالی هست کارهای دشوار خانههای روستایی را انجام میدهد خطاب به زن جوانی غرولند میکند: اصلاً نگاهش هم نکن اگر تنها آمد داخل که هیچی اگر با پدرش بود اصلاً نگاهشان نکن سرت بینداز پایین من صحبت میکنم. زن جوان از همینجا سرش را پایین میاندازد تا شاهد آنجا پشت در دادگاه یادش نرود.
سوز سردی میوزد و صورت را سوزن سوزن میکند، دستها سرخ میشود کسی فریاد میزند: «از خانواده امیری کی اینجا است؟» زنی همه را کنار میزند و میرود جلو، سینهای صاف میکند و میگوید» «من!»؛ پس از لحظهای سکوت بازهم همه شروع میشود دوباره همه پراکنده میشوند ماشینی از دوردست میآید، در باز میشود فردی بر روی صندلی عقب نشسته است شاید دادستان شاید قاضی است شاید هم رئیس دادگستری اینها همه حدس و گمانهایی است که مردم میزنند. همان زن روستایی سربلند کرده و میگوید ان شاالله که امروز کارمان راه بیفتد.
صفی مقابل در شکل میگیرد
از آنهایی است که فقط دنبال مجالی برای سخن میگردند، کافی است کنارش بنشینی تا یکباره سفره دلش را باز کند و تو را از خان حرفهایش مهمان؛ یکراست میرود سر اصل مطلب. دخترم است آمدهام طلاقش را از مرد مفت خورش بگیرم که سرکار نمیرود در خانه میخوابد کنترل تلویزیون را در دست میگیرد و از شبکه اول تا آخر و دوباره از شبکه آخر تا اول را سیر میکند، دستان دخترم پوست انداخت آنقدر منزل دیگران را رفتوروب کرد آنقدر چنگ به کهنه لباس دیگران زد آنقدر دست به خار و بوته زمین کشاورزی دیگران کشید تا آن بیغیرت در خانه بخوابد.
دختر جوان چادر مادرش را میکشد این یعنی مادر ساکت باشد و لازم نیست همه بدانند چرا اینجا هستیم لااقل صدایت را پایین بیاور همه شنیدند… با صدای بلند که انگار تعمداً میخواهد همه بدانند که ایراد از دخترش نیست، میگوید: مرد خانه بخوابد زن برود سرکار آنهم پنج سال این زن ۱۸ سالش بود بچه به شکم داشت میرفت سرکار… دیگر طاقت دخترم تاب نمیآورد و میرود چند قدمی آنسوتر پیرزن ساکت میشود.
موبایلهایتان را تحویل دهید و بروید داخل؛ صدای سربازی میآید یکباره همه وارد دادگستری میشوند درب شیشهای مهمان مردم میشود عکس همه آنهایی که بیرون در منتظر بودند روی در شیشهای میافتد و جمعیت را دو برابر میکند وقتی وارد میشوی یکباره سکوت شکسته میشود صدای شکسته شدن سکوت چقدر بلند است وقتی در راهروی دادگستری میپیچد.
هر کس به مقابل درب اتاقی میرود مادر و دختر هم آنجا هستند، در نایلون زردی تمام مدارکشان را قرار دادهاند گویا منتظر هستند تا شوهر دختر بیاید و به یکی از شعب دادگاه بروند دختر تمام وجودش رنگ ترس گرفته مادرش اما مدام میگوید من اینجا هستم. انگار دختر میخواهد غش کند یا همه آنچه در گلو دارد را غثیان کند و ازآنجا برود، مادر اما محکم او را نگهداشته و دستش را گرفته است، مردی نزدیک میشود برادر دختر است نمینشیند، آقابالاسری میکند، غرولند میکند به شوهر زن کتره میدهد و میگوید منتظر باشید زنگ زدم میآیند تا قبل ۹ گفتم اینجا باشند.
علت طلاقها متنوع است
سوی دیگر نیز عدهای جمع شدهاند بازهم پرونده طلاق این بار زن و شوهر دو بچه هم دارند. جاافتادهتر هستند. معلوم است حداقل سی چهل سالی دارند. مرد شیکپوش است و اهل صحبت کردن نیست. کتوشلوار زغالسنگی دارد. بچهها را هم آوردهاند بیرون در فهمیدم زنی که بچهها را در آغوش دارد مادر مرد است آنها همچنین سه چهار همراه دارند. جلو میروم تا علت طلاق را جویا شوم و زن بهتنهایی بیرون حیاط است و میگوید: جدا شدن ما چند علت دارد که یکی از آنها خیانتی که این آقا به من کرده است ارتباطش با یک زن، زندگیمان را به اینجا کشید وگرنه زندگی خوبی داشتیم.
زن میگوید: بچهها را میگیرم چون من کار میکنم اگر هم طلاقم را ندهند از خانه میروم من نمیتوانم با مردی که خیانتش آشکارشده زندگی کنم مادرش هم میداند پشت مرا میگیرد اما با طلاق موافق نیست خانواده منم همینطور هیچکس با من حتی نیامد. میگویند زن باید بسوزد و بسازد خانواده میگوید تو کم گذاشتهای که مردت جذب دیگری شده است! من دیگر باید چه کنم؟ بغض امانش را میبرد.
دو دادگاه طلاق در یک روز و یک نوبت دو موضوع مختلف اما با یک اشتراک آنهم عدم تفاهم در زندگی در کار، در احساس عدم تشریک زندگی مشترک باهم آنهم در جزئیترین لحظات. کنجکاوم تا لحظه روبرو شدن زن جوان روستایی با شوهرش را ببینم وقتی با زن شهری صحبت میکنم مدام صورتم رو به در ورودی دادگستری است که مرد جوان کی میآید موتوری میایستد و مردی داخل میشود اما سوی دیگر دادگستری میرود بند دلم پاره میشود انگار من هم همزاد آن دختر جوان هستم!
هرچه گذشت دادگستری شلوغتر شد اما مرد جوان نیامد کمکم با دختر سر صحبت را باز کردم و گفت: پسرعمویم است، برای همین هم پدرم موافق نیست طلاق بگیریم اصلاً اهل کار نیست، اوایل زندگی روی نیسان کار میکرد اکنون سه سالی میشود که دیگر اصلاً کار نمیکند دلیل هم فقط تنبلی است جالب اینجا است که با کار من مشکل ندارد چون اگر کار نکنم چیزی نداریم بخوریم!
پروندههای قابلحل
اینها فقط مشاهداتی است که در ۳۰ دقیقه حضور در دادگستری شاهرود خواهیم دید پروندههای متعددی از طلاق با موضوعات رنگارنگ و مختلف که همهشان یک وجه مشترک دارند آنهم جدایی عاطفه از زندگی است.
محمد میر کریمی وکیل دادگستری درباره پروندههای طلاق به خبرنگار «تاریخ ما»، میگوید: بخش اعظمی از پروندههای طلاق در استان سمنان قابلحل هستند و اصلاً نیاز به جدا شدن زوجها نیست اما متأسفانه بهراحتی زندگی که بهدشواری ساختهشده را از هم میپاشند و این امر از تحمل کم، تغییر سبک زندگی و تجملات، اشاعه مواد مخدر در جامعه و وضعیت بد اقتصادی برمیآید عمده پروندههای ما این روزها در حوزه مسائل اقتصادی است یعنی یا شوهر بیکار است و یا توان اداره زندگی را ندارد که این عوامل باعث میشود تا خانواده دچار تزلزل شود.
این وکیل دادگستری همچنین میگوید: پروندههایی نیز وجود دارد که بر پایه توقعات عجیبوغریب متأسفانه یک زندگی را از هم میپاشانند، مثلاً زنی که در قبالهاش سفری خارجه ذکرشده و مرد حتی توانایی سفر به مشهد را هم به دلیل مسائل مالی این روزهای جامعه ندارند و زوجه تمام حرفش این است که من با کار شوهرم کاری ندارم فقط باید پولدار باشد از هر راهی که میخواهد پول دربیاورد! لذا انتهای این زندگی یا زندانی شدن شوهر است و یا طلاق که البته موارد بسیاری ازایندست در استان سمنان دیده میشود.
برخی عوامل روانی هستند
علیرضا معصومی مدرس جامعهشناسی نیز درباره طلاق به خبرنگار «تاریخ ما»، میگوید: عوامل دخیل در طلاق فراوان هستند که البته آنها را میتوان به سه عامل خانوادگی، محیطی و روانی تقسیم کرد یعنی محیط خانوادهای که فرد در آن رشد کرده و محیط خانوادهای که در پس از ازدواج برای خود درست کرده چگونه است؟ آیا فضایی سالم بر آن حاکم است یا خیر، اگر جواب ما خیر باشد این امر یکی از عوامل طلاق محسوب میشود.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: دیگر عامل، محیط است، یعنی فضایی که فرد در آن زندگی و کار میکند عوامل محیطی تأثیرگذار بر طلاق این روزها فراوان هستند برای مثال مشکلات اقتصادی، تورم، ورشکستگی بسیاری واحدهای تولیدی و فروشگاهها و … سبب تزلزل در پایههای اقتصادی زندگی میشود و این امر در بسیاری موارد به طلاق میانجامد.
معصومی میگوید: دیگر عامل، مقوله روانی است که سبب میشود تحمل فرد پایین بیاید برای مثال زنان زیادی این روزها هستند که کمپولی مردانشان را تحمل نمیکنند یا برعکس مردان بسیاری هستند که درگیر عقدههای مختلف هستند و مسائل روانی بر طلاقشان تأثیرگذار میشود از این سه عامل که بگذریم اما ریشه بسیاری طلاقها به ناسازگاری و سبک زندگی بازمیگردد یعنی زوج هنوز مهارت یک زیست خوب را در کنار هم ندارند اینها همه میتواند ریشه در جامعه، سیستم آموزشی، دوری از آموزههای دینی و مذهبی، تربیت خانوادگی و سواد و آگاهی و … داشته باشد.
آمار طلاق از زبان مسئولان
کرمعلی قندالی مدیرکل ثبت احوال استان سمنان در گفتگو با خبرنگار «تاریخ ما»، با اشاره به آمار فصلی طلاق در استان سمنان تا پیش از زمستان ۹۷، میگوید: طی سال جاری دو هزار و ۴۶۰ مورد ازدواج در استان ثبتشده است اما آمار طلاق در ۹ ماهه نخست سال جاری ۹۴۲ مورد و در مدت مشابه سال قبل ۹۶۲ مورد بوده که این نسبت در سال جاری ۲.۲۸ درصد کاهش داشته است اما موضوع جالبتوجه در مقوله دوام زندگیهای مشترک است ۲۲.۶ درصد از طلاقهای صورت گرفته در استان مربوط به سه سال اول زندگی مشترک است ۳۵.۵ درصد از طلاقها مرتبط با پنج سال اول زندگی مشترک. ۵۹.۳ درصد از طلاقها مخصوص ده سال نخست زندگی مشترک است و این مهم نشان میدهد که ۶۰ درصد طلاقهای صورت گرفته در استان مرتبط با جوانان و کسانی است که هنوز ۱۰ سال هم از زندگی مشترکشان نمیگذرد که آمار نسبتاً بالایی محسوب میشود.
وی میافزاید: طی سال جاری دو هزار و ۴۶۰ مورد ازدواج در استان ثبتشده است اما آمار طلاق در ۹ ماهه نخست سال جاری ۹۴۲ مورد و در مدت مشابه سال قبل ۹۶۲ مورد بوده است که این نسبت در سال جاری ۲.۲۸ درصد کاهش داشته است اما موضوع جالبتوجه در مقوله دوام زندگیهای مشترک است ۲۲.۶ درصد از طلاقهای صورت گرفته در استان مربوط به سه سال اول زندگی مشترک است ۳۵.۵ درصد از طلاقها مرتبط با پنج سال اول زندگی مشترک. ۵۹.۳ درصد از طلاقها مخصوص ده سال نخست زندگی مشترک است این نشان میدهد که ۶۰ درصد طلاقهای صورت گرفته در استان سمنان مرتبط با جوانان و کسانی است که هنوز ده سال هم از زندگی مشترکشان نمیگذرد که آمار نسبتاً بالایی محسوب میشود. در بین آقایان نیز باید گفت بیشترین سن طلاق ۲۹ تا ۳۴ سال بوده که ۲۸۹ مورد یا ۳۰.۷ درصد را به خود اختصاص داده است.
قندالی درباره این شائبه که برخی شهرهای استان سمنان به دلیل نداشتن دفتر طلاق، آمار بالایی در این زمینه دارند، میگوید: هشت دفتر ثبت طلاق در استان سمنان وجود دارد که از این تعداد چهار دفتر در شاهرود قرار دارد و سهم سمنان، دامغان، گرمسار و آرادان نیز هرکدام یک دفتر ثبت طلاق است.
طلاق یعنی جدایی عاطفه از زندگی
طلاق هرچه باشد، جدایی عاطفه از زندگی معنا دارد زندگی که گسسته میشود و برای حفظش هیچ تلاشی صورت نمیگیرد اینکه چه میزان جامعه درباره طلاق مقصر است، موضوعی است که نمیتوان درباره آن مطلق صحبت کرد اما همه ما میدانیم عوامل مؤثر بر کاهش طلاق این روزها در جامعهمان کمرنگ شده است.
بیرون در دادگستری بازهم نگاهی به داخل میاندازم دختر روستایی در عین عصبانیت مادر دارد سالن را ترک میکند شوهرش برای طلاق نیامده است او هنوز سرش را پایین انداخته شاید از اینکه این طلاق رخ نداده خوشحال باشد شاید هم خیر؛ مادرش غرولند کنان میگوید یک جلسه دیگر نیاید که طلاقت را غیابی میگیریم نترس مادر جان لیاقتت را ندارد. دختر بازهم چادر مادر را میکشد که گویی هیس… آرامتر، زشت است.
موبایلشان را تحویل میگیرند سوار خودروی پرایدی میشوند و میروند.
تازه ترین اخبار میراث فرهنگی ایران و جهان را در تاریخ ما دنبال کنید.
برچیده از سایت مهر