درباره موشق سروری
زندهیاد موشق سَروَری (بهمن ۱۲۸۹ تا مرداد ۱۳۶۰) که نام
خانوادگی او در اصل سارواریان است، یکی از هنرمندان ارمنی تاریخ
سینمای ایران به شمار میآید. پدر و مادر وی از روسیه به ایران
مهاجرت کرده بودند و مادرش، مارگریت سروریان (مروارید سروریان)،
کارگردان و طراح دکور تئاتر بود و افزون بر این، سرپرستی و اداره
مجلهای با نام «خوشههای جدید» را هم بر عهده داشت. مرحوم استاد
ساموئل خاچیکیان، کارگردان نامدار سینمای ایران، وقتی نُه ساله
بوده، شعری سروده بوده و آن را در همین دوهفتهنامه خوشههای جدید
منتشر کرده بوده است. [۱] برادر بزرگِ موشق، یعنی ناپلئون سروری،
هم در زمینه طراحی و نیز کارگردانی تئاتر فعال بود. بنابراین
میتوان گفت، هنر در خانواده سروری منحصر به موشق نبوده است.
موشق سروری در مدرسه سنلویی تهران که در لالهزار واقع شده بود،
درس خوانده بود. او مدتی هم در همان مجله تحتِ سرپرستی مادرش،
سردبیری میکرد. موشق که فعالیت جدّی خود در حوزه طراحی را با
کشیدن کاریکاتورهایی برای روزنامههای تفلیس آغاز کرده بود، در
دهههای نخستینِ سدۀ حاضر همراه با برادرش برای تعدادی از
فیلمهای سینمایی آن روزگار پوسترِ تبلیغاتی نیز طراحی کرده بود و
این کار او و برادرش از نخستین طراحی پوسترهای سینمایی ایران به
حساب میآید. برادران سروری در ۱۳۰۹ خورشیدی نیز کارگاه تبلیغاتی
خود را در خیابان لالهزار برپا کردند؛ کارگاهی که در حوزه
تبلیغات، گویا اولین نمونه در ایران بوده است. [۲]
از گرافیک تا سینما
موشق سروری افزون بر تخصص در حوزه گرافیک در سینما نیز فعالیت
داشت. او که در تئاتر هم کار طراحی دکور انجام میداد و بهمَثَل
در تئاتر سعدی با شاهین سرکیسیان همکاری میکرد، بهواسطه طراحی
پوسترهای سینمایی و کارهای تبلیغاتی در این حوزه، بیش از پیش با
هنرمندانِ سینما آشنا شد و کمکم خود نیز به عالم سینما قدم
گذاشت. در کارنامه سینمایی سروری هم نگارش فیلمنامه و هم
کارگردانی به چشم میخورد.
او نخستین فیلم خود را در سال ۱۳۳۴، با نام «مهتاب خونین» ساخت.
سروری خود فیلمنامه «مهتاب خونین» را نوشته بود و آن را با بازی
بازیگرانی چون روانشادان هوشنگ بهشتی، منیره تسلیمی و احمد
قدکچیان جلو دوربین برد. داستان این فیلم درباره جوانی است که به
سبب رفتار ناشایست پدرش دچار بیماری روحی میشود و درپی آن،
ناغافل مرتکب قتلی میشود. مادرِ وی بسیار میکوشد تا پسر خویش را
از این گرفتاری نجات دهد، اما تلاش او راه به جایی نمیبرد.
«مهتاب خونین» در نخستین «جشن گلریزان فیلمهای ایرانی» که در
آخرین روزهای اسفند ماه ۱۳۳۳، با نمایش پردههایی از فیلمهای
اکرانشده در سال ۳۳ و نیز نمایشِ کامل پنج فیلمِ «پایان رنجها»،
«آخرین شب»، «چهارراه حوادث»، «آغامحمدخان قاجار» و «مهتاب خونین»
برگزار شد، توانست جوایزی را از آن خود کند. پس از اعلام نظرِ
داوران در آخر فروردین ۱۳۳۴، بازیگرانِ فیلم، یعنی هوشنگ بهشتی و
منیره تسلیمی در بخش بازیگری تقدیر میشوند و فیلمنامه «مهتاب
خونین» هم با پنج رای (از میان چهار فیلم)، فیلمنامه برتر شناخته
میشود. با این حال، مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری که جزو داورانِ
آن جشن بوده، در برگه اعلامِ نظرِ خود مینویسد: «هیچکدام؛ باید
گفت کدام بدتر بود». [۳]
پس از این، سروری در سال ۱۳۳۵ اقدام به ساخت فیلم «شبنشینی در
جهنم» کرد که البته از نیمه کار جای خود را به کارگردانی دیگر
داد. وی در سال ۱۳۳۹ نیز فیلم «حاجی جبّار در پاریس» را براساس
فیلمنامهای از حسین مدنی ساخت؛ فیلمی که درواقع ادامهای است بر
فیلم «شبنشینی در جهنم» با بازی مرحوم عزتالله وثوق. یک فیلم
ناتمام نیز با نام «آخر شاهنامه» در کارنامه فیلمسازی موشق سروری
به چشم میخورد. این نیز درباره این فیلمسازِ کمفیلم گفته شده
که وی در برخی از آثار سینمایی که دیگران کارگردانی کردهاند و او
نیز جزو عواملِ آن فیلمها حضور داشته، بهنوعی کارگردانِ در سایه
آن آثار بوده است. به هرحال باوجود اینکه نامِ سروری در زمره
کارگردانان سینمای ایران ثبت است، عمده شهرت وی به هنرش در طراحی
دکور بازمیگردد.
مجید میرفخرایی که خود از طراحان صحنه برتر سینمای ایران است،
یادآور شده که «در ایران، از ابتدای کار فیلمسازی، طراح صحنه و
حوزه کار او، در تیتراژ با عنوانهای مختلف، به شرح ذیل آمده است:
دکور و نور؛ دکور و فیلمبرداری؛ دکور و گریم؛ و سرانجام بهطور
مستقل دکور. مرحوم موشق سروری و مرحوم [ولیالله] خاکدان افرادی
هستند که به عنوان متخصص در دکور سینمای ایران زحمت فراوان
کشیدهاند» [۴]
موشق سروری به جز طراحی دکور در کارهای خود، بهویژه طراحی دکور
چشمگیرِ فیلم «شبنشینی در جهنم»، در برخی از فیلمهای دیگر نیز
طراح دکور بوده است. ازجمله این آثار میتوان به «زندانی امیر»
(اثر اسماعیل کوشان) و رستم و سهراب (شاهرخ رفیع) اشاره کرد.
موشق سروری از پیشگامان طراحی دکور در
ایران
فیلم شبنشینی در جهنّم را حسین مدنی نوشته است و بازیگرانی چون
روانشادان رضا ارحام صدر، عزّتالله وثوق، کنعان کیانی و مهدی
رئیس فیروز در آن بازی کردهاند. این فیلم که در سال ۱۳۳۶ اکران
شده، نامِ دو کارگردان را به خود دیده است؛ کارگردانانی که ازقضا
هر دو هم جزو هنرمندان ارمنی سینمای ایران بودهاند. فیلم را
ابتدا موشق سروری کارگردانی کرده بود، اما در نیمههای کار، به
دلیل بروز اختلاف بین او و مهدی میثاقیه (تهیهکننده فیلم)، مرحوم
ساموئل خاچیکیان به جای سروری کارگردانیِ فیلم را در دست میگیرد
و کارِ ساختِ آن را ادامه میدهد.
داستان فیلمِ «شبنشینی در جهنم» درباره شخصیتی است به نام حاج
جبّار (با بازی مرحوم عزّتالله وثوق). وی مردی پولدار، اما بسیار
خسیس است که به سبب همین خساست، دیگران و خانوادهاش او را نکوهش
میکنند. اما حاجی که گوشش به این حرفها بدهکار نیست و حریصانه
تنها در پی مالاندوزی است، میخواهد دخترش، پروین، را به عقد
پیرمردی پولدار درآورد تا از کنارِ این وصلت، مایهای هم برای خود
کسب کند. این درحالی است که دخترِ حاج جبّار به پسرعموی خود
علاقهمند است. از سوی دیگر، حمید، پسرحاجی هم وضع خوبی ندارد و
گرفتار قمارباختن شده است اما با این حال حاجیِ پولدوست به او و
حال و روزش نیز توجهی ندارد. به هر ترتیب، حاجی بیمار میشود و در
همان حالِ بیماری، شبی در خواب میبیند که به سبب اعمالش به جهنم
افکنده شده است. او همراه با نوکرِ خود (با بازی مرحوم استاد رضا
ارحام صدر) در خواب، جهنم را سیر میکند. همین خواب اما سبب
میشود که حاج جبّار متنبّه شود و دست از خساست بردارد. او که
مرگِ خود را نزدیک میبیند، بخشی از ثروت خود را میانِ آشنایان و
اطرافیان تقسیم میکند و بخشی دیگر از آن را هم به ساخت بیمارستان
و مدرسه اختصاص میدهد و بعد میمیرد و با وضعیتی مختص
فیلمفارسیها وارد بهشت میشود.
فیلم شبنشینی در جهنّم در سالهای پایانی دهه سی، یک اثر
روبهجلو در سینمای ایران به شمار میرفت. داستانِ فیلم میطلبید
که صحنه فیلم بسیار پُر و پیمان و چشمنواز طراحی شود. به همین
دلیل دکورهای فراوان و بسیار پرجزئیاتی برای این فیلم طراحی و
ساخته شد. درواقع از زمانی که پای حاج جبّار و ابراهیم به عالم
دیگر باز میشود، تازه عیار فیلم به مدد صحنهآرایی نوین و
کارشدهاش رخ عیان میکند. البته این دکورها و طراحی صحنه در
مقایسه با فناوریهایی که امروز در سینمای ایران و جهان به کار
گرفته میشود، حقیر مینماید، اما با درنظر گرفتنِ دوره و زمانه
ای که «شبنشینی در جهنم» در آن پدید آمده، میتوان این فیلم و
طراحی صحنه و جلوههای ویژهاش را گامی رو به جلو در سینمای ایران
به حساب آورد.
بهروز تورانی، نویسنده کتاب «از لالهزار که میگذرم» درباره
دکورهای فیلم «شبنشینی در جهنم» اینگونه نوشته است: «دکورها
برای آن روزگار خیلی خیالانگیز است. صحنههای جهنم بهطرزی
باورکردنی در عالم دیگر رخ میدهند… . عالم برزخ آشکارا با
بهشت، که چیزی از آن نمیبینیم؛ و جهنم، تفاوت دارد. دیدن
چهرههای آشنای جامعۀ آن روز، مثل هیتلر و بانو مهوش و راج کاپور
و اصغر قاتل و دیگران در صحنههای آن دنیا، باورکردنی و معقول
است». [۵]
در کنار طراحی صحنه، از تروکاژهای سینمایی این فیلم که محصول هنر
مرحوم مهندس محسن بدیع بوده است، نیز نباید غافل شد. مرحوم
عزتالله وثوق، در گفتوگویی درباره ساختِ صحنههای دارای
جلوههای ویژه این فیلم و استقبالی که از آن اثر در اکران عمومی
شده بوده، چنین گفته است: «… بقیه فیلم را ادامه دادیم تا
رسیدیم به تروکاژها. دَه شبانهروز بهطور مداوم در استودیو
ماندیم و کار کردیم. بیخوابی و خستگی همه را از پا درآورده بود.
وقتی فیلم چاپ شد و در موویلا [۶] دیدیم، از شوق چشممان پُراشک
شده بود و باور نمیکردیم با وسایل ناقص آن زمان بتوان چنین
تروکاژهایی را از کار درآورد. فیلم در سال ۱۳۳۶ به پایان رسید و
در سه سینمای بزرگ آن زمان (ایران، متروپل و پلازا) اکران شد و
استقبالی که از آن به عمل آمد، تا آن روز سابقه نداشت. پس از یک
ماه با فروشی بالای ۸۰۰ هزار تومان فیلم را برداشتند. یک هفته بعد
در دَه سینمای درجه یک و دو، مجدداً نمایش داده شد و یک میلیون
تومان دیگر فروش کرد. فراموش نشود که بهای بلیت در آن سالها برای
لژ ۳۰ ریال، درجه یک ۲۵ ریال و درجه دو، ۱۸ ریال بود». [۷]
«شبنشینی در جهنم» که از دید دکورهای پرشمار و چشمگیر
طراحیشدهاش و نیز جلوههای ویژه نو و بدیعش در سینمای ایران،
اثری متفاوت به حساب میآمد، یک سال پس از نمایش در ایران، در
سال ۱۳۳۷ در جشنواره فیلم برلین پذیرفته شد و پس از آن نیز به
جشنواره فیلم کن راه یافت.
ارجاعها:
۱. برگرفته از «بازخوانی گفتوگو با هیچکاک سینمای ایران»؛ ایسنا؛
۳۰ مهر ۱۳۹۵. اصل این مطلب که حاصل گفتوگوی فریدون جیرانی با
ساموئل خاچیکیان بوده، در اواخر سال ۱۳۷۰ در مجله گزارش فیلم
منتشر شده بوده است.
۲. برگرفته از مطلبی با عنوان «موشق سروری»، منتشرشده در پایگاه
اطلاعرسانی رسم؛ ۲۵ بهمن ۱۳۸۵.
۳. «اولین گلریزان فلیمهای ایرانی در سال ۱۳۳۴»؛ بهزاد رحیمیان؛
ماهنامه فیلم؛ شماره پنجاه و ششم؛ ص ۹۳.
۴. «مقدمهای بر جایگاه طراحی صحنه در فیلم؛ مجید میرفخرایی؛
فصلنامه هنر؛ تابستان ۱۳۷۷، شماره ۳۶؛ ص ۲۰۸.
۵. «از لالهزار که میگذرم»؛ بهروز تورانی؛ ص ۱۳۲.
۶. میز تدوین فیلمهای نگاتیوی.
۷. «سندهای زنده تاریخ سنمای ایران، ۲: عزتالله وثوق / نگاهی
دیگر به گذشته»؛ ماهنامه فیلم؛ شماره شصت و چهارم؛ ص ۵۹.