عاشقانی با رنگ و بوی حسینی

واقعه کربلا نه تنها موجب روشنگری و آگاهی مسلمانان شد بلکه از
انحراف بوجود آمده در حکومت جامعه مسلمان پرده برداشت. تاثیر آن
به قدری فراگیر بود که طی زمان به حوزه­ها و نحله­های گوناگون
فکری، وارد و به تناسب شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی
جغرافیایی به گروه­ها و جریانات گوناگونی تبدیل شد. قیام «مختار»
و «توابین» در عراق و پس از آن قیام­های متعدد در ایران مانند
«سربداران» و … همگی به تاسی از قیام کربلا شکل گرفته و نتایج
مهمی را در تثبیت قیام کربلا و هدف اصلی آن یعنی تغییر در شیوه
تفکر و سبک زندگی و فرهنگ عمومی از خود به یادگار گذاشتند.

پیام قیام کربلا، در حوزه فرهنگ مردمی تحولات مهمی را ایجاد کرد.
به عنوان مثال سال­هاست در حوزه «نمایش»، «تعزیه» در جوامع شیعه،
بخش مهمی از نمایش دینی مردم را تشکیل می­دهد. در ادبیات مکتوب
نیز شاعران بسیاری در پر بار شدن ادبیات ارزشمند دینی، عرفانی،
حماسی و اعتقادی مردم  اشعار فراوانی سرودند که خود موجی از
رشد و دگرگونی­های فکری را فراهم کرد. تاثیر فرهنگ عاشورا و کربلا
را در همه زوایای فرهنگ مردم می­توان مشاهده کرد. از داستان­ها و
قصه­ها گرفته تا آداب و رسوم، ضرب­المثل­ها، نغمه­ها، لالایی­ها،
ادبیات منظوم و … همگی از رنگ و بوی عاشورایی بهره برده­اند.

اما در میان مردم آذری زبان، شاخه­ای از ادبیات منظوم مردمی با
عنوان «عاشیقلار ادبیاتی» (ادبیات عاشق ها) بخش مهمی از فرهنگ
عامیانه را تشکیل می­دهد که فارغ از فرهنگ عاشورا، دیرینگی
عاشیق­ها را به حدود چهار هزار سال می­رساند. البته عنوان
«عاشیق»(عاشق) حدودا در دوره صفویه بوجود آمده و در ادوار طولانی
پیشین عناوین دیگری داشته است. آنها زمانی نقش نماینده امور دینی
را ایفا می­کردند و زمانی عنوان «آغ ساققال»( ریش سفید) داشتند.
به هر حال ویژگی­های هنری ونقشی که در طی صدها سال در جامعه ایفا
می­کردند ، تا حدود زیادی همان نقشی است که بعدها عاشیق­ها از
دوره صفویه به تناسب تغییرات رخ داده در سطوح اجتماعی، عهده دار
شدند.

عاشیق­ها شاعرانی بودند که در میان مردم و با آن­ها زندگی
می­کردند. این شاعران هنرمند، عموماً علاوه بر نغمه­گری، نوازنده
نیز بودند. عاشیق­ها شخصیت مستقلی داشتند چرا که از میان مردم
برخاسته بودند و لذا وام­دار هیچ صاحب قدرتی نمی­شدند. اشعار خود
را در گردهمای­هایی که به مناسبت مختلف از جمله در شادی و عزا و
غیره برپا می­شود عرضه کرده و به گوش مردم می­رساندند. این
هنرمندان با اوج­گیری مکتب فکری «شیخ صفی­الدین اردبیلی» به مرور
وارد حلقه مکتب وی شدند. پس از این­که صفویه قدرت سیاسی را به دست
گرفت؛ فعالیت عاشیق­ها به اوج خود رسید. به این ترتیب پیروان مکتب
معروف به «طریقت دارالارشاد اردبیل» که عاشیق­ها نیز به آنان
پیوسته بودند، شروع به ترویج اعتقادات شیعی کردند.

باید خاطر نشان کرد اولین و نامدارترین عاشیق­ها عموماً با سواد،
مکتب دیده و گاهی تا حد مجتهدین و علمای صاحب نظر بوده­اند.
سرشناس­ترین، محبوب­ترین و تواناترین آن­ها که هم اکنون آثارشان
گردآوری شده و باقی مانده است مردانی با ذوق سرشار واهل عرفان
بوده­اند. درواقع و بر اساس اشعار عاشیق­ها این ذوق و استعداد
عاشیق­ها همراه با توانایی­های دیگر از سوی حق تعالی و معمولاً به
واسطه حضرت علی (ع)  در رویای صادقه به آن­ها اهدا می­شد. به
این­گونه عاشیق­ها «حق عاشیقی» به معنای «عاشق حق» گفته می­شود.
به قول «پاشا افندی­اف» ادیب آذربایجانی: واقعا این عاشق­ها،
مردان مقدس و دریافت کنندگان هدیه الهی؛ با حرکت و رفتار خود در
میان مردم شناخته، مشهور و محبوب شده و مورد تقلید قرار می­گیرند.

عاشیق­هایی که وظیفه اجتماعی عاشورایی داشتند

عاشیق «علسگر» که از برجسته­ترین عاشیق­ها می­باشد، شرایط عاشیق
بودن را برشمرده است. وی در شعر خود شرایطی را که باید عاشیق
داشته باشد معین می کند. آنگاه وظیفه های اجتماعی برای عاشیق
تعریف می کند که شامل تعلیم حقیقت به مردم است. جالب این است که
وی داشتن صدای خوش و زیبا را آخرین شرط  برای عاشیق بودن بر
می­شمرد.

البته باید گفت بخش قابل توجهی ازاشعار این عارفان به موضوعات
دینی از جمله قیام کربلا و واقعه عاشورا تعلق دارد. بر همین مبنا
و با استناد به اشعار برخی از آنها ، نظرهایشان را در باره
سیدالشهدا (ع) و یاران با وفایش و قیام کربلا مورد توجه است.

«عاشیق قربانی» اولین عاشیق شناخته شده معرفی شده است. وی درعصر
شاه اسماعیل صفوی زندگی می­کرد و بر اساس برخی مستندات و اشعار
خودش، با شاه اسماعیل ارتباط داشت. «قربانی» ارادت خود را بارها
به امام حسین (ع)،امام زین العابدین (ع)، حضرت عباس (ع) و دیگر
خاندان نبوت در اشعارش اظهار کرده است. چنانچه امام  حسین
(ع) را با لقب شبیر و شبّر صدا می­زند:

فاطمه س زهرا خاتون
محشر                                              
               
شفقت بابامیز شبیر و شبر

ترجمه:فاطمه(س) خاتون روز محشر است – شبیر و شبّر رحم کننده بر ما
هستند.

در شعر دیگری وصف حضرت علی (ع) می­کند و به فرزندان آن حضرت و
فاطمه زهرا(س) اشاره دارد:

اونون مقامینین چوخدور صفاسی  
                                     
حسن (ع) حسین (ع) ، علمدارین آغاسی

چوخ زجری چکیبدیر زین العباسی
(ع)                                      
مندن ده بیر سلام سقایا دئیین

ترجمه:صفای مقام حضرت علی (ع) بسیار است – پدر حسن (ع) و حسین (ع)
و علمدار (ع)  است. – زین العابدین (ع) و حضرت عباس (ع)
بسیار زجر کشیده­اند. – از من نیز سلامی به سقا برسانید.

در شعر دیگرش؛ به بی­حیایی، بی­شرمی و ناجوانمردی اهل کوفه اشاره
می­کند،  می­گوید فرزندان آدم (ع) از راه به در شده و همدیگر
را فریب داده­اند. قاضی­ها را مورد اعتراض قرار می­دهد که با
گرفتن پول فتوا به کشتن حضرت سیدالشهدا (ع) می­دهند و شریعت و دین
را می­فروشند. به این ترتیب خواستار برپایی عدالتخانه حقیقی
می­شود:

کوفه اهلی بی حیالار شرمی حیانی آتدیلار،
                                             
آدم اغلو یولدان چیخدی بیر – بیرین آلداتدیلار،

قاضی لارادا رشوت آلیب شریعتی ساتدیلار،
                                              
بو دیوان کی دیوان دئییل عدالت دیوان گرک .

ترجمه:اهالی بی حیای کوفه شرم و حیا را کنارگذاشتند – فرزندان آدم
از راه راست منحرف شده همدیگر را فریفتند – قضات رشوه گرفته دین
را فروختند – این دیوان که دیوان نیست. باید دیوان با عدالت برپا
شود.

«خسته قاسم» هم از بزرگترین عاشیق­ها محسوب می­شود. وی در اردبیل،
نجف و کربلا به تحصیلات حوزوی پرداخت و هم عصر «نادرشاه افشار»
بود. خسته قاسم در یکی از اشعارش که به مشاعره وی با «لزگی احمد
نامی» در داغستان مربوط می­شود در پاسخ لزگی احمد که می­پرسد «چه
کسی عاشق حق شد و چه زمانی معشوق را خواهد دید؟» جواب می­دهد امام
حسین (ع) عاشق حق است که در روز قیامت معشوق را دیدار خواهد کرد.
به این ترتیب بُعد معرفتی قیام سیدالشهدا (ع) و یاران با
وفایش را معلوم می­کند.

قاسم دئییر حسین (ع) دیر حق عاشیقی
                                   
قیامتده گؤرر عاشیق معشوقی

ترجمه:قاسم می­گویدحسین (ع) است عاشق حق – روز قیامت عاشق معشوق
را ملاقات خواهد کرد

خسته قاسم با تصویرسازی بسیار موثر و رمزآمیز در شعر «الله» شهری
را ترسیم می­کند که شاعرشب عاشورا وارد این شهر می­شود .آن­گاه
می­بیند درهر جایی کلمه طیبه«الله»  نوشته شده است. شاعر تحت
تاثیر فضای شهر که از هر سو «الله» به چشم می­خورد از «بسم الله»
درس ازلی و قرآن خواندن آموخته. آن­گاه از این بابت خداوند را حمد
و ثنا می­کند. به نظر می­رسد خسته قاسم در این ابیات تاثیرپذیری
خویشتن ازعاشورا را ترسیم کرده است :

عاشورا گئجه سی بیر شهره
واردیم                                      
گؤردوم یازیلیبدی هر یاندا آلله

ازل درسی آلدیم اول بسم الله
دان                                         
اوخودوم قرانی الحمدالله

ترجمه: شب عاشورا وارد شهری شدم – دیدم همه جا نوشته «الله» – درس
ازلی گرفتم از آن بسم الله – خواندم قرآن را الحمدالله.

این شاعر عارف در یکی دیگر از اشعار عارفانه­اش با عنوان «آغلادی»
(گریه کرد) عزادار بودن هر ساله خود و همه مسلمانان در ماه محرم
برای شهیدان کربلا را یادآوری کرده خطاب به خود چنین می­سراید:

«خسته قاسم» یئنه قالدون سن غمده
                                    
تمام حسرت لریم قالدی سینه م ده

دولانیب چارفصل هر محرم ده
                                          
گریان دئییب مسلمان لار آغلادی

 ترجمه:خسته قاسم بازهم در غم فرو رفتی – تمام حسرت­هایم در
سینه­ام ماند – چهار فصل سال می­گردد و در ماه محرم – مسلمانان
گریان می­شوند و ناله می­کنند.

«عاشیق علسگر» از بزرگترین و تاثیرگذارترین عاشیق­ها می­باشد.
عاشیق­های بسیاری بر شعرهای وی نظیره سروده­اند و حتی در ادبیات
کلاسیک آذری نیز تاثیر گذاشته است. وی در سال ۱۸۲۱.م در روستای
گؤی چای به دنیا آمد. این منطقه هم اکنون در اراضی جمهوری
ارمنستان قرار دارد.

وی در شعری که بصورت مرثیه درباره واقعه کربلا و با تکیه بیشتر بر
علی اصغر (ع) سروده است، با بهره­گیری از آرایه­های گوناگونی چون
اغراق، تلمیح و تضمین به مضامین نقض، سوزناک و پر مغز اشاره کرده
است. در این شعر با بکار گرفتن «ترجیع بند» زیر تاثیرگذاری بیشتری
بوجود آمده است :

قان آغلا گؤزوم شاهی شهیدانا بو
گونده،                                               
اوغلونو وئریب اومته قوربانه بو گونده.

ترجمه: ای چشمانم! خون گریه کن امروز بر شاه شهیدان – بر آن­که
فرزندش را در این روز  قربانی امت کرده است.

سپس به محبان علی (ع) اشاره می­کند که به علت شدت ماتم؛ آسمان و
زمین، گاو وسمک [۱]، کل کائنات و حضرت علی (ع) پیوسته خون گریه
می­کنند:

بو گونده ، بیلین، عرش و سماوات قان
آغلار،                                   
گاو ایله سمک، کلّی – کاینات قان آغلار.

دوستلاری – علی ع دایم الاوقات قان
آغلار،                                     
بیر لحظه باخان زینبیس – نالانا بو گونده.

قان آغلا گؤزوم شاهی شهیدانا بو
گونده،                                            
اوغلونو وئریب اومته قوربانه بو گونده.

ترجمه:بدانید امروز زمین وآسمان خون گریه می­کند – گاو و سمک و کل
کائنات خون گریه می­کند. –محبان علی (ع)! دایم خون گریه می­کنند.
– یک لحظه در این روز به زینبس نالان بنگرید – ای چشمانم
امروز بر شاه شهیدان خون گریه کن – چرا که فرزندش را قربانی امت
کرده است.

سپس به حکمت این واقعه می­پردازد. برای این منظور آیه ۱۷۲ سوره
اعراف را به شهادت می­گیرد که به آیه «الست» و یا «ذر» معروف است.
بر همین اساس می­گوید علت وقوع حادثه کربلا ریشه در روز الست
داشته و به زمانی بر می­گردد که سالار شهیدان با حق تعالی پیمان
بست و به رب ودود در پاسخ به «الست بربکم» گفت « بلی شهدنا». پس
چون سر به پیمان داشت، حتی علی اصغر را خود به تیرها و نیزه­ها
نمایاند که به عهد در روز الست پایبند بماند:

ایندیکی دئیل ، قال و بلی داندی بو
پیمان،                                            
اینجیمه، اولوم هاشیمی خاللارینا قوربان!

ایلقار ائله ییب حاق ایله اول شاهی –
شهیدان،                                      
اصغری وریب اوخلارا نیشانا بو گونده.

ترجمه:این واقعه متعلق به امروز نیست،این پیمان نتیجه قالوا بلی
است، – غم مخور! قربان خال هاشمی تو شوم ، – شاه شهیدان با حق
تعالی پیمان بسته است که، – به تیرها علی اصغر را نشان می­دهد.

لذا بر اساس پیمان با حق است که جور و ستم­ها، از دست دادن عزیزان
و به آتش کشیده شدن خیمه­ها و . . .  قابل تحمل و پذیرفتنی
می­شود:

بیر یاندا گرک دوغرانا اول اکبری ع –
نورس،        
                      
بیریاندا قاسیم ع تویو اولا ظولم ایله گؤر یاس،

بیر یاندا قلم اولدو اوزون قوللاری – عباس
ع،                                        
بیر یاندا گرک خیمه لر اودلانا بو گونده.

ترجمه: باید در یک طرف علی اکبر (ع) مُثله شود، – در یک طرف عروسی
قاسم (ع) با ظلم به عزا مبدل شود، – در یک سمت دستان بلند عباس
(ع) قطع شود، – در سوی دیگر خیمه­ها به آتش کشیده شود.

عاشیق­ها برای معرفی و شناساندن امامان اشعار «امامیه» زیادی
دارند که در غنای ادبیات منطقه آذربایجان نقش به سزایی دارند. این
ادبیات نه تنها در حوزه ادب، بلکه در حوزه فرهنگ عمومی با
عاشورایی هم نقش عمده­ای را ایفا کرده­اند.   

منابع:

– افندی اف ، پاشا (۱۹۹۲) . ادبیات شفاهی مردم آذربایجان .
 باکو :انتشارات معارف

– بزرگ امین ، عباس (۱۳۷۰) . گؤزه للیک نغمه کاری عاشیق علسگر،
جلد اول (چاپ اول) . تبریز: انتشارات خیام

– ساعی ، حسین (۱۳۸۵) . ‌عاشیق عابباس توفارقانلی عابباس لا گولگز
ناقیلی . تبریز: انتشارت زرقلم

– صدیق ، ح (۱۳۵۵) . عاشیقلار . تهران: انتشارات آذرکتاب

– عبادی قاراخانلو، محمد (۱۳۸۶) . عاشیق علسگر . تبریز:نشر اختر

– عبادی قاراخانلو، محمد (۱۳۸۹) . عاشیق قوربانی . تبریز: نشر
اختر

– عبادی قاراخانلو، محمد (۱۳۹۱) .  خسته قاسم . تبریز:نشر
اختر

– نامازاف، قارا (۲۰۰۴) . عاشیقلار . باکو: انتشارات صدا

– هیئت ، جواد (۱۳۶۷) . آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی . تهران:
ضمیمه مجله وارلیق

[۱] – گاو و سمک در ادبیات و فرهنگ مردم ایرانی ، برای تصور
کائنات بسیار بکار رفته است . در داستان های اساطیری آمده است که
زمین بر سر شاخ گاو قرار دارد و این گاو نیز بر پشت سمک که نام یک
ماهی می باشد ، سوار است. به عنوان نمونه در کلیات شمس تبریزی
وغزل شماره ۲۲۷۶ اشارات مولانا به گاو و سمک مشاهده می شود (
کلیات شمس تبریزی ، سال ۱۳۶۷ ، انتشارات امیرکبیر چاپ دوازدهم ،
ص۸۵۳) . با این تفاوت که در شعر عاشیق علسگر در قالب محزون بکار
رفته اما درغزل مولانا نماد شوریدگی و پایکوبی پیدا کرده:

ای جبرئیل از عشق تو اندر سما پا
کوفته                                              
ای انجم و چرخ و فلک اندر هوا پا کوفته

تا گاو و ماهی زیر این هفتم زمین خرم
شده                                        
هر برج تا گاو و سمک اندر علا پا کوفته

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.