شهری با هزار دفنواز + تصاویر و فیلم
از توریست فرانسوی گرفته تا کرد عراقی دانشجو در سنندج معتقدند که کردهای ایرانی با محبت، صادق و قابل اعتمادند؛ مهمان در کنار آنان احساس آرامش و امنیت میکند، پس با این تفاسیر بی راه نیست اگر بگوییم کردها به غیرتشان مشهورند؛ آنها که برای ناموسشان جان میبخشند و همچون معلم مریوانی برای هموطنشان سر میتراشند.
جالب است بدانید نگاه چپ به زنی در سنندج نمیشود و هیچ کس به خاطر پوشش متفاوتش بازخواست نمیشود، نه تنها به زنان بلکه به هر مذهب و اعتقادی احترام گذاشته میشود و نگاه انسانی دارند و به عبارتی از خودی و همشهری گرفته تا مهمان و مهاجر در کردستان احساس امنیت میکنند تا آنجا که در ظاهرشان هم آشکار است؛ شالهای کردی(لباسهای مخصوص کرد) سه گره دارد که از نماد فروهر گرفته شده و به معنای پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است.
ذوق و سلیقه زنان کرد در انتخاب لباسهای شاد و رنگارنگ
درست است که ریشه کردها آریایی است و خوش تیپند و قدبلند و زنان کرد معروفند به چشم مشکی و روشنی پوستشان؛ اما آنچه کُردها را متفاوت از مردمان سایر استانها کرده ذوق و سلیقه زنان کُرد در انتخاب لباسهای شاد و رنگارنگ است.
زن کُرد در پوشش لباس رنگین کمانیاش میشود همچون طاووسی که بال و پر باز کرده است. شاخصه لباس زن کردی پوشیده بودن، رنگی رنگی بودن و تزیینات فراوانش است. این لباس شامل کلاه فیس، سروین، سخمه، دکمه، دولاو، توری و کواست. پارچههای کردی بر روی در و دیوار مغازههای بازار تاریخی سنندج آویزان شده و بازتاب نور سکهها، مرواریدها و پولکیها بر روی پارچه در فضا منعکس شده و انرژی به بازار قدیمی بخشیده است، چرا که هر بخش از لباس زن کُرد فلسفهای برای خود دارد.
عروس کردی برای لباس شب حنابندان تا 5 میلیون تومان هزینه میکند و ” بهار”(لباس عروس سفید) را در شب عروسی به تن میکند. داماد کُرد نیز از 500 هزار تا یک میلیون و 500 هزار تومان برای مرض (لباس خاص دامادی) هزینه میکند. در کل میتوان گفت هزینه لباس کرد با تزئیناتش تا 2 میلیون تومان هم آب میخورد. حتی تصور دیدن رقصهای دسته جمعی معروف و جهانی کُردها با لباسهای رنگارنگشان دیدنی است چه برسد به اینکه در جشنوارههای محلی و عروسی هایشان دعوت شده و نظارهگر آن با ریتمهای شاد و دف نوازیهای بینظیر باشی.
کُردها از لباس مشکی بدشان میآید و نه تنها لباس هایشان رنگارنگ است بلکه کفشهای دست دوزشان نیز سفید رنگ است. این نوع کفشها پای چپ و راستش فرقی نمیکند و به نام “کِلاش” شهره جهانی دارند؛ ساخت آن جفتی 150 هزار تومان پایشان تمام میشود؛ سبک است و راحت؛ رویهاش را زنان میبافند و کفهاش را مردان کُرد. هم خنک است و هم بوگیر سرخود دارد.
آبیدر؛ محل شبنشینی و خوشگذرانی سنندجیها
در سفر به کردستان نگینها و مرواردیدها را تنها در لباسهای کُرد نمیبینید بلکه معماری شهر سنندج نیز از هنر مردمش الهام گرفته است؛ سنندج یا همان سینه دژ سابق همچون جامی است فضایی، محصور در میان تپهها و کوههایی همچون آبیدر، کوچه رش و توس نوذر . در این میان آبیدر از همه تپههای شهر بلندتر و محبوبتر میان کُردهاست، آنقدر محبوب و پرجاذبه است که محل شبنشینی و خوشگذرانی سنندجیها شده؛ هم تنی به آب میزنند و هم به تماشای دنیا از پنجره بزرگترین سینمای روباز جهان مینشینند.
شاید آبیدر یکی از بیشترین مهمانان خود را در شبهای بازی ایران در جام جهانی تجربه کرده باشد که دختر و پسر در کنار هم و بدون کوچکترین رفتار ناشایست به تماشای فوتبال نشستند و با هر حمله هافبکهای ایرانی و دفاع جانانه بیرانوند، دروازهبان تاریخ ساز ایران شادی کردند و همدیگر را با کَلانه( غذای محبوب کُردها) و نخود و چای مهمان میکردند.
کردستان مقصدی عالی برای طبیعت گردان ایران
سنندج، مرکز استان کردستان در 512 کیلومتری جنوب غرب تهران قرار دارد و با کردستان عراق، کرمانشاه، همدان، آذربایجان غربی و زنجان همسایه است. کردستان آنقدر جاذبه دارد و غذاهای خوشمزه که نه تنها دل همسایگانش را برده بلکه هر ایرانی را از دیدنیهایش شگفتزده میکند و مقصدی عالی برای طبیعت گردان در ایران است چرا که مناطق بکر و دست نخورده زیادی دارد؛ جنگلهای بلوط، رودخانههای خروشان و چشمههای طبیعی چشم نواز مهمانانش است و آثار تاریخیاش، دیدنی.
آب و هوای کردستان مطبوع است و به خصوص در فصل بهار و تابستان میزبان گردشگران بسیار است. به عبارت خودمانی هوای کردستان همیشه HD است اما چند سال است که گردوغبار مثل بختک به جان این سرزمین افتاده و چهره شهر را در برخی روزها خاکستری میکند و نه تنها امان کُردها را بریده بلکه خسارت جانی و مالی زیادی به آنان وارد کرده است.
کُردها عاشق خوردن ماهی کباب و کَلانه در کنار دریاچه زریوار
کردستان به قالی دستبافتش شهره است و یکی از بینظیرترین آنها قالی بیجار، افشار و بوکان است. آدامس سقز ، بادام نوقه و شیرینی کنجدی گزنگبین نیز از سوغاتیهای خوشمزه کردستان است که توصیه میشود خوردن آن را از دست ندهید. کُردها چای غلیظ دوست دارند و عشقشان خوردن ماهی کباب و کَلانه در کنار دریاچه زریوار است. تنقلاتشان نخود است و دسرشان بستنی با شیر محلی.
تنها دریاچه طبیعی آب شیرین دنیا از مهمترین جاذبههای کردستان
خانه کُرد یا همان عمارت آصف، بازار سنندج، مسجد جامع سنندج، عمارت خسروآباد، امام زاده هاجر خاتون خواهر امام رضا(ع)، روستای نگل مریوان با آن قرآن زیبای طلاکوبش، دریاچه زیوار به عنوان نگین غرب ایران و تنها دریاچه طبیعی آب شیرین دنیا و تخت سلیمان تکاب به عنوان یکی از مشهورترین مراکز تاریخ تمدن ایران و جهان و بازمانده از دوره ساسانیان، روستای پالنگان کامیاران با خانههای پلکانیاش همچون ماسوله و آبشار بل در منطقه زیبای اورامانات و سد آزاد از جمله جاذبههایی در کردستان است که بدون دیدنشان نصف عمرتان بر فنا میرود.
درست است که سرمایهگذاری زیادی در صنعت گردشگری و هتلداری استان کردستان نشده اما در هر شهر حداقل یک هتل هر چند کم ستاره اما تمیز و پاکیزه میتوانید پیدا کنید که هتل سنگی اورامان، هتل جهانگردی سنندج و هتل زریوار مریوان از جمله بهترین آنهاست. البته خیلی نیازی به جست و جو در اینترنت برای یافتن جایی مناسب برای اقامت شبانه نیست چرا که از هر کُردی در شهر بپرسید او همان میزبان شما خواهد بود، زیرا کُردها خیلی مهربان و مهمان نوازند و نمیگذارند مهمانشان در هتل بماند.
جوانان سنندج در خیابان 6 بهمن دور دور میکنند
اگر فرصت دیدن همه جاذبههای کردستان را ندارید غمتان نباشد چرا که سنندج به تنهایی پر از جاذبه است و دیدن آنها خالی از لطف نیست؛ خود جوانان سنندج در خیابان 6 بهمن دور دور میکنند و گاهی خرید، چرا که همه جور کالایی از شیرمرغ گرفته تا جان آدمیزاد در آن یافت میشود. گروهی دیگر از مردم هم به “دور میدونی” میروند تا هم در بازار قدیمی چرخی بزنند و هم بتوانند کالاهای مورد نیازشان را با قیمت مناسب بیابند. خسته هم که شدند آب انجیر مینوشند و در امام زاده هاجر خاتون مینشینند؛ دست به دامان خاتون کردستان میشوند و شفاعت برای برآورده شدن حاجت میطلبند.
مقبره هاجر خاتون هنوز هم دارای زنجیر و بست است چرا که در گذشته عدهای از ترس جانشان به آنجا پناهنده میشدند و کسی اجازه دست درازی به او را نداشت. این امامزاده در گذشته با ایوانهای ستوندار به سبک معماری کردستان و گچبریهای زیبا و نقوش گل و گیاه خودنمایی میکرده اما از چندسال پیش و در جریان بازسازی، بخشی از فضای دلنشین قدیمی تخریب شد و حالا تنها بخشی از فضای تاریخی امام زاده باقیمانده است.
از دور “میدونی” تا خانه کُرد در خیابان شاپور(خیابان امام) متعلق به آصف، سیاست پیشه دوره قاجار راهی نیست؛ در این خانه با 4000 مترمربع مساحت از قدیمیترین آثار تاریخی فرهنگی کردستان نگهداری میشود و محلی است برای دورهمی مردم سنندج و برپایی جشنوارههای گوناگون.
جالب است بدانید که در بیشتر میدانهای شهر مجسمههایی زیبا نصب شده که ساخته یک هنرمند معروف کُرد است؛ مشهورترین آن مجسمه آزادی است که شهرتی جهانی دارد تا “آنجا که جهانیان سنندج را با میدان آزادیاش میشناسند؛ بیشتر مجسمههای این شهر با هنرنمایی مجسمه ساز معروفشان به نام هادی ضیاءالدین ساخته شده است.
سنندج معروف به شهر هزار تپه
در سنندج تا چشم کار میکند تپه دیده میشود و به درستی به شهر هزار تپه مشهور شده است. یکی از این تپهها توس نوذر است که اتفاقا دفتر «تاریخما»ی کردستان در نزدیکی این تپه قرار دارد.
گرچه توس نوذر به تپهای باستانی مشهور شده و هر چند تلاش شده تا پارکی برای بانوان در آن ساخته شود اما از آن استقبالی نمی شود چرا که محل تجمع معتادان شده و گاه و بیگاه آتش به جانش میزنند و درختهای بلوطش را از بین میبرند.
از هر انگشت کُردها یک هنر میبارد
سنندجیها نه تنها به پهلوانی و غیرتمندی مشهورند بلکه از هر انگشتشان هم یک هنر میریزد، آنقدر که شهرشان شهر فرهنگ و هنر نام گرفته و بزرگترین گروه دف نوازی جهان از دل این شهر برخاسته است؛ این گروه 1000 نفره همزمان با تولد پیغمبر در عمارت خسروآباد جمع میشوند و با نوای دف شان برای پیغمبر جشن تولد میگیرند.
ویدا باغبانی، یکی از اعضای گروه هزار دف و خبرنگار «تاریخما» میگوید: هنر دف زنی برای کُردها جنبه عرفانی دارد، آنقدر که در صورت پاره شدن دف آن را “شهید” مینامند. دف همدم و همنشین آنها در خانقاهها و تکایای کردستان شده و با ذکر و سما در میآمیزد؛ امکان ندارد کُرد باشی اما در خانهات دف نباشد و کُردها آنقدر به دف علاقه دارند که روزی در هفته به صورت خودجوش در خانقاههای خصوصی گرد هم میآیند و دف نوازی را تمرین میکنند.
خانواده کامکار و از جمله بیژن کامکار، دف نواز معروف جهانی، سید علی اصغر کردستانی، خواننده فلکلور، شهرام ناظری، کیهان کلهر و محسن چاووشی از موسیقی دانان معروف، هادی ضیاءالدین، مجسمه ساز، نظامی گنجوی، ابوالقاسم لاهوتی، میرجلالالدین کزازی از شاعران و نامداران ادبیات ایرانی، پوران درخشنده و بهمن قبادی از کارگردانان سینمایی، آرش خاموشی و فرشید اردلان از عکاسان معروف «تاریخما» و اهل کردستانند.
کردستان بیش از یک میلیون و 500 هزار نفر جمعیت دارد و زندگی بیشترشان با کشاورزی و دامپروری میچرخد؛ محصول معروفشان توت فرنگی است که در دنیا معروف است و مرکزش “سروآباد”، رستنگاه توت فرنگی ایران است. نکته جالبی که در باغهای کردستان دیده میشود این است که این باغها در و پیکر ندارند و کسی هم به محصولاتشان دست درازی نمیکند و تازه نه تنها دزد باغ ندارند بلکه میخواهند برای برکت مالشان مسافران به باغهایشان بیایند و میوههایشان را مزه کنند.
برخی جوانان کرستان در آرزوی یک پیکان از رده خارجاند
این استان ظرفیتهای بالقوهای در بخش معدن، صنعت، تجارت، خدمات و گردشگری و ترانزیت نیز دارد و از این رو عجیب است که چرا با این همه ثروت خدادادی اش نرخ بیکاریاش سر به فلک کشیده و در برخی شهرستان هایش به گفته مسئولان استان، 40 درصد هم رسیده است؛ سوال برانگیز است که چرا هنوز نرخ بیکاری اش بالاتر از میانگین کشوری است و برخی جوانانش در آرزوی یک پیکان از رده خارج هستند؟ با این اوصاف جوانانش از پس خرید خانه در سنندج که از متری 500 هزار تومان تا 5 میلیون تومان در قسمت اعیان نشیناش در جنوب شهر متغیر است، بر نمی آیند.
جوانی در سنندج میگفت که در این شهر کار نیست و همه کاری از دست فروشی گرفته تا کارگری برای درآوردن خرج زندگی خانوادهاش میکند؛ حتی گاهی برای انجام کار فصلی به تهران میرود. برخی جوانان دیگر هم میگفتند از وقتی بازارچه مرز باشماق بسته شده و یا جلوی تجارت در مرزها را گرفتهاند کار و بارشان کساد شده و به تبع آن چرخ بازار هم نمیچرخد.
کُردها تنها یک زندگی شاد و آرام میخواهند
آنچه که مشخص است کُردها تنها یک زندگی شاد و آرام میخواهند و دنباله روی هیچ حزب و گروهی نیستند، بلکه تلاش میکنند از جان و دل محیطی امن را برای خانوادههایشان فراهم کنند، بنابراین شایعه ناامنی در کردستان از اساس دروغ است.
بیشتر آذربایجان غربیها و کرمانشاهیها و ایلامیها، آخر هفتهها برای تفریح به کردستان میآیند و در این میان همگام با کُردها برای گردش و تفریح به سلیمانیه و اربیل که تا مرز باشماق در اطراف مریوان کردستان 2 ساعتی بیشتر راه نیست، میروند. برخی شان خیلی از زیباییها و پیشرفته بودن این دو منطقه همسایه عراقی تعریف میکنند و میگویند وقتی به آن سو می روند دلشان میخواهد بسیاری از امکانات آنجا را در کردستان خودشان ببینند، چرا که معتقدند استانشان هیچ چیزی از کردستان عراق کم ندارد. اما با این همه منابع آب و خاک غنی و معادن طلای گرانبها هنوز فقیرند و کم برخوردار و برای تامین نان زندگیشان مجبورند کولبری کنند.
هنوز هم دیر نشده چرا که کردها سخت کوشند و میتوانند با مدیریت کردن منابع موجودشان و مطالبهگری از مسئولان کشوری به داد استانشان برسند و آن را ار دام فقر نجات دهند و در جهت توسعه استانشان حرکت کنند، آن وقت همگی خواهند دید که همین استان به تنهایی با منابعش قادر خواهد بود چند استان را بچرخاند و برندی برای معرفی ایران در میان گردشگران جهانی همچون یزد و اصفهان و شیراز باشد.
گزارش از: شیما عباسزاده، خبرنگار «تاریخما»
انتهای پیام