دلنوشته دکتر کریمی در فراق “سیدمصطفی”/ تشکر از همدردی دوستان

به گزارش خبرگزاری تاریخ ما، خانم دکتر کریمی در پیامی در رثای همسرش مرحوم سیدمصطفی فاطمی که روز جمعه ۶ دی ماه در مسیر صعود به قله قلعه دختر آهار گرفتار بهمن شد و به دیار باقی شتافت از حضور باشکوه همکاران، دوستان و آشنایان در مراسم تشییع آن مرحوم تشکر کرد.

دکتر سیدمصطفی فاطمی، دندانپزشک و از سردبیران سابق خبرگزاری تاریخ ما، متخصص مواد دندانی و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی بود که مدتی نیز رییس جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران را بر عهده داشت. 

مرحوم دکتر فاطمی در سال های اخیر با عضویت در باشگاه کوهنوردی تهران صعودهای زیادی انجام داده بود که متاسفانه روز جمعه ۶ دی در صعود به قلعه دختر آهار گرفتار بهمن شد.

دکتر سیدمصطفی فاطمی تنها کوهنورد از تیم ۲۱ نفره باشگاه کوهنوردی تهران بود که در این حادثه جان خود را از دست داد و روز یک شنبه ۷ دی با تشییع و همراهی دوستان و همکارانش در قطعه ۴۳ بهشت زهرا در کنار مرحوم پدر آرام گرفت.

متن کامل پیام دکتر کریمی همسر مرحوم دکتر سید مصطفی فاطمی در فراغ همسر به این شرح است:

“فَصَبر جَمیل وَ للهُ المُستَعانُ عَلی ما تَصِفون*
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا میکنی پیش تقاضا میرمت
سلام بر مصطفیِ خوبِ و برگزیده ام

به یاد می آوری هنگام رفتن، گفتم برایت ناهار آماده کرده ام تا با خود ببری و تو در پاسخ گفتی: نه بازمیگردم تا ناهار باهم باشیم و در کنار هم….
و من در دل پنداشتم که نهایت تا ۵ بعدازظهر بازمیگردی و منتظرت خواهم ماند…

نمیدانستم که روزگار نامهربان و دست بی مهر تقدیر، این انتظار را به بلندای آسمانها وسعت می دهد و آرزوی دوباره دیدنت را به همنشینی ام با خاک سرد قرین می سازد که اگر نبود عُلقه مادری و امانت دو یادگار عزیز و دُردانه ات، از خداوند میخواستم هم اکنون به این انتظاری که * اشَدُ مِنَ الموت* است پایان بخشد و دوباره در کنارت بودن را به چشیدن طعم مرگ پذیرا شوم…

اما چه توان کرد جز صبوری و چه میتوان گفت جز: * ما رَایتُ الّا جَمیلا*

این آزمون بزرگ زندگی من است تا بر ثبات ادعای ایمانم انگشت صحت زنم و بر اعتقادم به آن عهد الست گواه باشم که قول الله تعالی: * احَسِبَ الناس ان یُترکوا اَن یَقولوا آمَّنا و هُم لا یُفتَنون*

و ازین روست که:

مقام عیش میسر نمی شود بی رنج

بلی به حکم بلا بسته اند روز الست

به حقیقت چه آزمون سختی و چه ابتلاء حزن آوری و مرا درین راه و سربلندی این مسیر مگر لطف حق رهنمون باشد و دلخوشی به پاداش وعید و روز موعود و دعای تو تا مرا یاری نمایی که فرزندانمان را آنگونه که دوست داشتی به ثمر بنشانم، همچون خودِ خوبت؛ برگزیده و بلند نظر، مهربان و مهرآفرین، مصمم و معتقد و آنچه خوبان همه دارند و تو یکجا داشتی…

به راستی چقدر کلمه انتظار ثقیل و دردآور است. آن زمان که برای شنیدن خبر سلامتی ات با شمارش لحظه ها بی قرار و ناآرام قدم میزدم، تماس میگرفتم و به جستجوی پیام و نشانی از تو بودم به دختر نازدانه ات میگفتم: ببین چگونه منتظر بازگشت پدرت هستیم، باید همینگونه هم منتظر ظهور امام زمان (عج) باشیم. اما افسوس که چنین نیستیم…

آن لحظات به واقع دریافتم که مضطر واقعی اوست و مصداق حقیقی آیه * امَّن یُجیب* هم اوست….

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

راستی * مصطفی* جان
برای دوستانت هم دعا کن

رسم رفاقت و آئین جوانمردی و معرفت را به اتم و اکمل پاس داشتند و مرا شرمنده بزرگواری خود نمودند. برای یافتن پیکر آسمانی ات و بعد از آن خاکسپاری و سپس تجلیل و گرامیداشت محاسن و مفاخری که داشتی سنگ تمام گذاشتند. به پاس قدردانی ازین همه محبت، درین لحظات تلخ و سخت با دلی شکسته و زبانی الکن به دعاگویی شان نشسته ام. امید که روزگار به طَمَع هیچ گُلی از باغ وجود خود و عزیزانشان نباشد که حقیقتا جانکاه و طاقت فرساست…

لیک با این شعر حافظ دلخوشم که گفت: حافظ حکایت شب هجران چه میکنی…. در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

ملتمس دعای خیرتان.

کریمی”

پایان خبر / تاریخ ما

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.